به گزارش روابط عمومی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، به مناسبت هفتۀ پژوهش، پژوهشگاه مطالعات تقریبی اقدام به برگزاری سلسلهنشستهای تحلیلی نموده است. در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۴۰۲ نشست تحلیلی «بررسی وضعیت سیاسی اجتماعی اهل سنت جنوب شرق کشور» با ارائه حجتالاسلام والمسلمین مصطفی محامی نماینده محترم ولی فقیه در استان سیستان و بلوچستان در پژوهشگاه مطالعات تقریبی برگزار گردید.
ایشان در توصیف ترکیب جمعیتی ایران گفتند: ایران از تنوع قومی و مذهبی برخوردار است که اگر از این رنگینکمان بهدرستی استفاده شود، موجب بهرۀ فراوان خواهد شد. ولی متأسفانه در برخی جاها کار درست انجام نشده است؛ از جمله عدم تأسیس مدارس خاص اهلسنت با مبانی و علوم خاص ایشان و با تلفیق مبانی انقلاب.
نماینده ولیفقیه در استان سیستان و بلوچستان در چگونگی ارتباط با اهلسنت ابراز داشتند: مبنای ما تعامل فعال و تأثیرگذار و هوشمند و مبتنی بر قانون با اهلسنت بوده است.
وی در توضیح اتفاقات پس از ۸ مهر ۱۴۰۱ اظهار داشتند: در ابتدای ورود ما به استان مشاهده کردیم که در بعضی از مسائل جلسات و مصوبات انجام میشد ولی در عمل اجرا نمیشد. در برگزاری مراسمات و برنامهها همکاریهای فراوانی با مولوی عبدالحمید داشتم تا اینکه سال بعد موضوع زمینخواری و ساخت و سازهای غیر قانونی پیش آمد و ما اجاز ندادیم و یادآور شدیم که تعامل ما بر اساس قانون است.
در موضوع سفری که به گرگان داشتند ابتدا به او اجازه سفر نمیدادند، ازاینرو از من درخواست همکاری کردند و من هم گفتم اجازه بدهند. رفتند و برگشتند. برای ارائه گزارش سفر او را فراخواندم. در آن جلسه گفتم: یک دیوار بیاعتمادی وجود دارد که با تبیین و عمل صحیح آن دیوار برطرف خواهد شد.
در بحث نظارت بر مدارس گفتند دبیرخانه نظارت بر مدارس اهلسنت را قبول نداریم؛ ولی نظارت شما را میپذیریم. پس از ایشان خواستم ضوابط نظارت را خودشان بنویسند. نوشتند و طبق همان نظارت را انجام دادیم؛ ولی متأسفانه پس از اینهمه همکاری اقدام به نوشتن نامه سرگشاده به رهبری کردند. من هم ناراحت شدم و از آنها گله کردم. آمدند توجیه کردند و من هم سعی کردم رابطه محبتی حفظ شود. چندین مرتبه صحبتهای مورد دار کردند و سریع عذرخواهی نمودند و قول دادند که رعایت کنند و در مراسم تودیع و معارفه استاندار بهترین صحبتها را بعد از من مولوی عبدالحمید داشتند.
تقاضای دیدار با رهبری را داشتند با همه مشکلاتی که وجود داشت به هر ترتیب که شده این دیدار را هماهنگ کردم. ۷ مهر از او گزارش دیدار را خواستم. آمدند و حرف زدیم و همه چیز خیلی خوب بود. گفتم بیایید مسائل مهم استان را مطرح کنیم و به دنبال حل آنها باشیم و حرف حساب یکدیگر را بپذیریم.
تا قبل از حوادث ۸ مهر ماه همه چیز خوب بود و روابط بسیار حسنه بود و حتی در برخی موارد روابط اهل سنت با ما بهتر از شیعیان بود. واقعا مردم استان بسیار نجیب و خوب هستند. شرایط توسعه استانی در مقایسه با قبل از انقلاب بسیار فاصله داشته و بهبود بسیار داشته ولی نسبت به سایر استانها به دلیل فاصله قبلی که داشتند، کاستیهای فراوانی وجود دارد. با این حال مردم قدردان هستند.
متأسفانه، اتفاقات روز ۸ تیر که رخ داد، احساسات مردم بسیار جریحهدار شد. از مولوی خواستم که مردم را کنترل کند. او هم ناراحت بود از اینکه چرا در مقابل سنگ پرانی چند تا جوان به پاسگاه، آن برخورد منفی و آنچنانی صورت گرفته است. در هر صورت گفتم فعلا اوضاع کنترل شود تا بررسی کنیم ببینیم چه شده است.
پس از بررسیهای فراوان و دقت بسیار فهمیدیم که هر دو طرف یعنی معترضین و صداوسیمای استان دروغهای زیادی گفتهاند! در کل معلوم شد که علاوه بر اعتراض اولیه عدهای از شهروندان و حمله به پاسگاه با سنگ، تعدی نیروی انتظامی و کشتن افراد بیرون از محیط پاسگاه موجب اختلافات بعدی شده است. پس از پیگیریهای فراوان و گزارش به حضرت آقا، فرمودند هیئتی از طرف دفتر ایشان به استان بروند. با مولوی عبدالحمید هماهنگ شد که در جلسات شرکت کند؛ ولی متأسفانه به دلیل نفوذ دیگران بر او از حضور خودداری کرد. هیئت هم بدون دیدار با او به دیدار با مردم در شهرهای مختلف استان رفتند و مردم هم استقبال کردند.
برای درک واقعیت موضوع دقت به این نکات لازم است:
- توجه به تخلفاتی که نفرات نیروی انتظامی در آن صحنه داشتند؛
- دروغهایی که به مردم نسبت دادند و آنها را آشوبطلب و تجزیهطلب معرفی کردند؛
- عملکرد غلط و ضعیف سیستم قضا و اهمال در تسریع پیگرد متخلفین؛
(چطور برای شهادت یک بسیجی سریع اعلام رأی و اجرای حکم کردند؛ ولی در خصوص کشتگان و مجروحان مردم پیگیری نکردند؟!)
- ما اعلام موضع کردیم و گفتیم جنایت شده است و بهعنوان نماینده ولیفقیه از گفتن حقیقت و منافع مردم با کسی تعارف نداریم. حضرت آقا هم فرمودند: بیگناهان شهید اعلام شوند.
- مکرر در استان به همه گفتهایم که مبنای تعامل ما قانون است.
ارسال نظر