نگرش تطبیقی به وحدت اسلامی و ملیگرایی
قربانعلی هادی
چكیده
این پژوهش پس از مقدمه، در سه گفتار تنظیم شده است: گفتار اول به كلیات پرداخته و در آن چارچوب نظری بحث، تعاریف وحدت اسلامی و ناسیونالیسم ارائه شده است. گفتار دوم به تبیین ناسیونالیسم اختصاص یافته و به ملیگرایی به عنوان یك باور سیاسی و ایدئولوژی از آغاز قرن16 میلادی پرداخته و تأثیر انقلاب كبیر فرانسه را در آن برجسته دانسته است. سپس انواع ناسیونالیسم چون: لیبرال، ضد استعماری، توتالیتر در دو بخش عمده مثبت و منفی تبیین شده است. در ادامه، بهمبانی ناسیونالیزم و تأثیرات آن در اجتماع و روابط بینالملل در قالب دو مكتب بركت و ملامت اشاره شده است. گفتار سوم به طرح دیدگاه اسلام در مورد ناسیونالیسم می پردازد، كه در ابتدا مفهوم «همگرایی» را در وحدت اسلامی و ملی گرایی، به شیوه مقایسه ای تبیین میكند. اسلام با مبانی عمیق و تأكید بر اصالت تقوا، عدالت، كرامت و مشتركات انسان ها، هم گرایی را در سطح جهان تعقیب می كند كه با بسیاری از نحله های ناسیونالیستی كه هم گرایی را در سطح ملی می دانند، در تعامل نیست. اما دیدگاه اسلام با برخی از نحله های ناسیونالیستی مثبت چون ضداستعمار، سیاسی و... تاحدودی سازگار است. شهید مطهری نیز به این امر اشاره می کند. در ادامه، نژادپرستی، رهبری و حقانیت در اسلام و ناسیونالیسم و دیدگاه مسلمانان در مورد ملیگرایی بررسی شده و با ذكر نتیجه، این مقاله پایان یافته است.
كلید واژهها: دیدگاه اسلام، ملت، ملیگرایی، وحدت اسلامی، ایدئولوژی، همگرایی، غرب، پاناسلامیسم، روابط بینالملل.
مقدمه
اندیشمندان در طول تاریخ، وحدت و هم گرایی انسان ها را از دیدگاه ها و زوایای گوناگون و با رویكرد روان شناسانه، جامعه شناختی، حقوقی، ایدئولوژیكی، سیاسی، دینی و... بررسی نموده اند. ملّی گرایی نیز در حوزه علوم سیاسی، جامعه شناسی، فلسفه سیاسی و... مطرح میشود، كه یكی از مباحث مهم ایدئولوژیكی است. نبود تعریف روشن، دقیق و عقلانی از ناسیونالیسم، و طرح این موضوع به گونه های مختلف در محافل آكادمیك، مشكلاتی در سطح جامعه، بینالملل و حوزه نظری به وجود آورده است. ملّیگرایی مرهون برخی تحولات در عرصه جهانی، چون: تشكیل امپراتوریهای استعمارگر اروپایی، جنبش های استقلال طلب، جنگ های اول و دوم جهانی، گسترش دموکراسی و جهانی شدن، می باشد، كه از نوع قدیم به جدید تغییر یافته است. در نوع جدید از ناسیونالیسم، افراطی گری های سبك قدیم تا حدودی تعدیل شده و در راستای تعامل در سطح بینالملل تلاش می شود. اما هنوز هم رگه هایی از ناسیونالیسم وجود دارد، كه افراطی و شوونیستی است. این پژوهش به بررسی ارتباط بین انواع ناسیونالیسم با دیدگاه اسلام میپردازد.
گفتار اول: كلیات
1ـ بیان مسئله
ناسیونالیسم یك اصل و باور سیاسی است كه با آن مرزهای ملی، مشروعیت سیاسی کسب نموده و واحد سیاسی باید بر شاخصه های ملی منطبق باشد. (Weidenfeld & Nicolson, 1997. p. 1.) از این چشمانداز، «ملت» و «سرزمین» شالوده ناسیونالیسم را به عنوان یک ایدیولوژی كه دستورالعملی برای رسیدن به مقاصد معین است، شکل می دهد. (داوری، 1365ش، ص203). گونههایی از ناسیونالیسم قدری متعادل تر عمل می كنند. اما نوع دیگری از ناسیونالیسم، علاوه بر برتری قومی، مفهوم ملت را نیز با خود دارد(پیشین)، كه نوعی از هم گرایی را با اصالت واحدهای ملّی و نژادی یا فراتر از آن مطرح میكند، و ایدئولوژی سیاسی و بنیاد فکری یک ملت محسوب میشود و به طور افراطی در برخی موارد با نظریه توتالیتری و شوونیستی همراه شده مشكلات زیادی در جوامع انسانی ایجاد كرده است. نازیسم آلمان، فاشیسم ایتالیا، اشغال فلسطین، تصفیه قومی در بوسنی، رواندا، کنگو، قتلعام بیش از60% هزاره های افغانستان در حكومت عبدالرحمن خان، و... از جمله آنهاست. اما دین اسلام با پیام جهانی، شاخصههای ملی را در مقابل اصل تقوا، تعاون، انصاف، عدالت و كرامت انسانی، به شدت كم رنگ می داند، و با پذیرش اصل حاكمیت سیاسی مردم، با مبانی الهی در پی ایجاد هم گرایی انسانی در سطح جهان میباشد. حوزه مطالعه این پژوهش جهانی بوده، بدون توجه به زمان خاصی، به صورت تطبیقی، هم گرایی جهانی ـ اسلامی و هم گرایی ناسیونالیستی، با متغیرهای وحدت اسلامی، ناسیونالیسم، تقوا، نژادپرستی، احساسات عاطفی روانی، منافع ملی، كشور، سیاست، قرآن و سنت، تحلیل میشود؛ از این رو ارایه پاسخ به سؤالات ذیل، در خور توجه میباشد:
الفـ نگاه اسلام به ناسیونالیسم و ملّیگرایی چگونه است؟
بـ آیا ارتباطی بین ناسیونالیسم و آموزه های اسلامی وجود دارد؟
2ـ ضرورت، اهداف و فایده پژوهش
ملی گرایی در مفهوم هم گرایی، به وحدت اسلامی و وحدت ملی شباهت دارد؛ بنابراین طرح و تبیین تعامل ها و تفاوت های ناسیونالیسم و دیدگاه اسلام و مبانی توحیدی آن به گونه علمی ـ پژوهشی مهم جلوه میكند.
فایده ها: ظهور وحدت ملی و هم گرایی انسانیـ اسلامی در یك كشور، و در سطح روابط بینالملل باعث ایجاد توجه به صلح و امنیت جهانی، محیط زیست، ایدز، تسلیحات هسته ای و كشتار جمعی میشود، تا زمینه عملی اتحاد سعادت بخش، رفاه و آسایش عمومی بدون تنش های ناروا، فراهم گردد و انسان ها زندگی آرام و مسالمت آمیز را پی گیرند.
3ـ چارچوب نظری پژوهش
الفـ ناسیونالیسم؛ تبیین نظریه های ناسیونالیسم و ملی گرایی، مبانی و كاركردهای آن، بخش مهمی از این بحث را تشكیل می دهد، كه نظریه های منفی ناسیونالیسم به افراطی، شوونیستی و... منجر شده، همه انسان های غیر ملیت خود را محكوم به خدمت خود می داند. اما برخی نظریه های مثبت ملی گرایی به اصلاح طلب، ضد استعمار و... نماد می یابد. در این مجموعه تلاش شده است كه با بررسی گونه ها و آثار ملی گرایی، تحلیل تطبیقی با دیدگاه اسلام صورت گیرد.
بـ دیدگاه اسلام؛ در نگاه اول، نظریه «توحید» در نماد عملی«وحدت اسلامی»، مبانی و عوامل آن و سپس آموزه های اخلاقی و سیاسی اسلام به صورت تطبیقی با ناسیونالیسم، به روش منطقی و عقلانی بررسی میگردد.
4ـ تعاریف و مفاهیم
1/4ـ چیستی ناسیونالیسم و ملّیگرایی
ناسیونالیسم( (Nationalism در لغت مشتق از Nation به معنای «ملت»، تركیب شده از دو كلمه، یكی به معنای ناسیون از لغت فرانسوی Naissance به معنای زاده شدن گرفته شده است (طلوعی، 1385، ص 872) كه از قرن 13 میلادی معمول بوده و به گروهی از مردم كه زادگاه یكسانی داشتند اطلاق می شد، و دوم ایسم(Ism) به معنای شناختن است. این دو معنا تداعی گر ایدئولوژیك بودن ناسیونالیسم است. (بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام خمینی، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1383ش، ص 55). در اصطلاح، عقیده ای است كه مرزهای ملی با مرزهای دولت انطباق داشته، و ملت سرنوشت خود را تعیین كند، و دولت ملی مهم ترین سازمان سیاسی آن باشد. (آشوری، 1373ش، ص319ـ320). ناسیونالیسم برگرفته از ملت، به معنای ملّی گرایی و نژادپرستی آمده است (نوروزی، 1380ش، ص82) و به علایق وطنپرستی یا وطن دوستی نیز تعریف میشود. (كاتم، 1371ش، پنج).
2/4ـ ملت و ملیت
ملت در لغت، به معنای راه، روش، دین و آئین است و در معنای نوین، متولد شدن(Nation ناسیون)، مردم را در بر می گیرد. در اصطلاح، ملت: «مجموعه ای از افرادند که در نژاد، سرزمین، زبان، فرهنگ، آداب و رسوم، تاریخ، عقاید و جهان بینی به هم احساس مشترک دارند (شیخ شعاعی، 1386ش، ص 11؛ اسکندری ، www.ariaye.com/dari/qanoonasasi/eskandari2.html).
عنصر پیوند دهنده ملت، آگاهی و ایمان به مقصدی باطنی، الهی و آسمانی بوده و محدود به طبیعت نیست. (پارسانیا، ص۷۱). مجموعه فکری، علمی و روشی که مردم باید طبق آن عمل کنند، ملت نامیده میشود. (مطهری، 1359ش، ص ۵۶).
ملیت: نوعی رابطه سیاسی ایجاد شده از اصل حاكمیت و قدرت سیاسی است. از عناصر ملیت: نژاد، وحدت زبان، تاریخ، زمین و خون میباشد، كه از پیوند این عناصر گروه اجتماعی تشكیل میشود. علم حقوق آن را ملت میگوید. (عمید زنجانی، 1352ش، ص23 ـ24).
3/4ـ چیستی وحدت
الف. اجتماعی؛ وحدت در لغت عبارت است از: یگانه شدن، یگانه بودن و اشتراك گروهی در یك مرام و مقصد، اشتراك همه افراد ملت در آمال و مقاصد كه مجموعهای واحد بهشمار آیند. (معین، 1371ش، ج4، ص 4989). در «لسانالعرب» آمده است: «الوحده فی المعنی التوحّد (ابن منظور، 1412 ق، ج3، ص 449). وحدت در اصطلاح به معنای انفراد است. واحد مطلقا جزئی ندارد، چون واحد وصف خدا آید؛ یعنی تجزی و تكثر در آن راه ندارد. (راغب اصفهانی، 1373ش، ص857). منظور از «وحدت انسانها»، توحید اعتقادی، دینی و كنار گذاشتن اختلافات فكری میان آنها نیست، بلکه باید با حفظ اختلافات، نسبت به هم همدل بوده و به حقوق یك دیگر احترام گذاشت.
ب. وحدت اسلامی؛ فرقههای مسلمین هم دیگر را به طور صحیح شناسایی نموده و از مواضع فكری و اعتقادی یك دیگر مطلع شوند و از نزاع به دور باشند. (صادقی اردستانی، بیتا، ص 502). منظور از«وحدت اسلامی» التزام قلبی و عملی به مشترکات اسلام است که به طور قطع ثابت شده و در زمان رسول اکرم «صلّی اللّه علیه و آله» مورد قبول همه بوده، و معیار اخوت اسلامی است.
4/4ـ امت
اُمَّت، به قوم، قبیله، عشیره، گروه های نژادی و نیز ملت یا جامعه ای مذهبی كه زیر پرچم هدایت یك پیامبر باشند اطلاق میشود (تركی، 1368ش، ص 30). و در اصطلاح، به جماعتی از مردم گفته می شود كه خداوند برای آنان پیامبری مبعوث كرده و آنان به او ایمان آورده، و از اینرو، با خداوند پیمان بسته، و با او ارتباط یافتهاند. (پیشین، ص97 ـ103). واژه امت در معنایی نزدیك به شعب نیز به كار می رود. (فارابی، 1973م، ص 117؛ ابوالفدا، 1840م، ص222).
5ـ پیشینه پژوهش
الفـ پیشینه نگارشی؛ در مورد وحدت اسلامی و ناسیونالیسم كتابها و مقالات زیادی به چاپ رسیده است، از جمله: منابع فارسی: «مكاتب ناسیونالیسم» مونتسراتگیبرنا؛ «ناسیونالیزم» حمید بهزادی؛ «نظریههای ناسیونالیسم» اوموت اوزكریملی؛ «ناسیونالیسم و انقلاب» رضاداوری؛ «وحدت از نگاه امام خمینی» روح الله خمینی. منابع عربی: «الفتاوی الواضحه» شهید صدر؛ «الاسلام و القومیه» علی محمد نقوی؛ «تفسیر كبیر» محمد رازی و «المیزان» علامه طباطبایی. منابع انگلیسی: «ایده ناسیونالیسم» هانس كوهن؛ «ناسیونالیسم جدید» اسنایدر؛ «دولت، ملت و ناسیونالیسم» جیلینس ارنست و «دایره المعارف ناسیونالیزم» الكساندر ماتیل. هر كدام از كتابهای مزبور، یا فقط به ناسیونالیسم، و یا تنها به وحدت اسلامی پرداخته است، اما این پژوهش با رویكرد تطبیقی، به هر دو مقوله پرداخته است.
بـ پیشینه تاریخی؛ ملّی گرایی پدیده ای غربی بوده، كه به قاره های دیـگـر راه یافته است. اولینبار در 1789م این واژه توسط آگوستین بارائل(Augustin Barraail) كشیش ضد انقلابی فرانسوی استعمال شد. (Andrew Heywood, 1998, p. 152) و به شكل دكترین سیاسی در آمد. آغاز ناسیونالیزم به قرن 16 میلادی و جـنـگهای مـذهـبـی سلاطین و شاهزادگان اروپایی برمیگردد. ناسیونالیزم استقلال طلب در ابتدای قرن20 شكل گرفت. (آصف، 1384ش، ص 73ـ78). ریشه های ناسیونالیسم به عنوان یک باور و ایدئولوژی سیاسی با انقلاب فرانسه (1789) گره می خورد. این ایده در ایتالیا، آلمان و شوروی بـه ملّی گرایی افـراطـی و برتری ایـدئولوژی و حـزب خـاص انـجـامید. در ایـران نیز ملیگرایی، ابتدا بـا گـرایـش لیبرال در عصر مشروطه مطرح گردیده و سپس به شكل افراطی درآمد و ارزشهـای اسـلامـی را تحقیر كرد. (قهری، 1383ش، ص 69ـ79).
6ـ فرضیه پژوهش
ناسیونالیسم دارای زمینههای فلسفی گوناگون و متنوع است که برخی از آنها با دیدگاه اسلام تعامل دارد. و بعضی چون ناسیونالیسم افراطی، توسعه طلب، توتالیتر و... با دیدگاه اسلام هم خوانی ندارد. اسلام با تأكید بر تقوا و احترام به نوع بشر و رد نژادپرستی، با طرح هم گرایی انسانی، در صدد تشكیل امت واحده اسلامی در سراسر جهان میباشد، كه مستشرقان از آن با نام پان اسلامیسم یاد میكنند. اما هم گرایی ناسیونالیستی در سطح ملیـ نژادی و یا فراتر از آن با مبانی خاصی مطرح میشود، كه با بسیاری آموزه های اسلام ارتباط وثیقی ندارد.
گفتار دوم: تبیین ناسیونالیسم و ملّیگرایی
1ـ سیر رشد و تكامل ناسیونالیسم
ناسیونالیسم ابتدا در قرن14 تا 17 در واكنش علیه سلطه كلیسای كاتولیك و امپراطوری روم پیدا شد و در اواخر قرن هجدهم با روندی تکاملی به شكل یك ایدئولوژی در آمد. در اواسط قرن 19 سراسر اروپا به ویژه آلمان و ایتالیا، امپراتوری های چند قومی اتریش، مجارستان، پروس، روسیه و عثمانی را فرا گرفت، كه در نوع افراطی خود رژیمهای توتالیتری مانند نازیسم در آلمان و فاشیسم در ایتالیا را باعث شد. دوران رشد ناسیونالیسم را دوران بیداری ملی نیز نامیده اند. (آشوری، پیشین، ص 319). با آغاز قرن بیستم سه جریان ناسیونالیسم عربی، ایرانی و ترك در منطقه خاورمیانه شكل گرفت. (جیكوب، 1382ش، ص8ـ7). حس ناسیونالیستی ایرانی، با شكست ایرانیان از روس ها و انقلاب مشروطه شروع شد و به انواع مختلفی درآمد: «الف ـ ناسیونالیسم متجدد، رادیكال؛ ب ـ لیبرال، دموكراتیك؛ ج ـ محافظه كار» (همایون، 1384ش، ص 125ـ 129). بعد از مشروطه، ناسیونالیسم تجزیه كننده (ترك و كرد) و پس از آن ناسیونالیسم وحدت بخش ملت ایران(موازنه منفی مصدق و موازنه عدمی مدرس) قابل بیان است. دوره های رشد گونه های ناسیونالیزم را در جهان، به صورت گذرا مرور میکنیم:
الف. انقلاب کبیر فرانسه؛ ایدئولوژی ناسیونالیستی از جنین این انقلاب زاده شد و از بستر توده واری آن رها شده و هیچ كس نتوانسته آن را به جای خود برگرداند. (علوی، 1374ش، ج1، ص62).
ب. جنگ جهانی اول، پدیده قیمومیتسازی و اصل خودمختاری ملی؛ جنگ جهانی دوم و گسترش استعمارگری؛
ج. خودآگاهی ملت ها و استقلال طلبی؛ ناسیونالیزم حاصل پیدایش خودآگاهی و خوداتكایی جوامع به بلوغ رسیده می باشد، كه در جهت حركت به سوی پدیده «ملت سازی» است؛(Hans Kohn, 1967, p.76). شکست نظام سرمایه داری دولتی بلوک شرق و رشد ملی گرایی و استقلال اقلیت های ملی شوروی سابق، از دیگر دوره های پیدایش ملی گرایی قلمداد می شود؛
د. از دهه 1960 به بعد، اعتراضات برای خودمختاری ملی و به رسمیت شناختن حقوق نژادی صورت گرفت، که از آن جمله می توان به اعتراضات باسک ها(Basques)،کاتولیک ها، سیاه پوستان آمریکا، فرانسوی زبانان ایالتکبک(Quebec)، و کورسیکا(Corsica) اشاره کرد؛
هـ رشد اومانیسم، ترویج خوداتكایی ملی، توجه دولتها و جوامع به دموكراسی و ایجاد حس آزادی خواهی.
2ـ ناسیونالیسم و حاكمیت سیاسی
ناسیونالیسم نوعی آگاهی جمعی است؛ یعنی آگاهی تعلق به ملت، كه آنرا آگاهی ملی خوانند. (آقابخشی، 1374ش، ص 219). آگاهی ملی اغلب پدیدآورنده حس وفاداری افراد به عناصر ملت میشود. (آشوری، پیشین، ص 319). ناسیونالیسم ایدئولوژیی است كه «دولت ملی» را عالی ترین شكل سازمان سیاسی میداند. اصل اساسی ناسیونالیسم حاكمیت ملی است، كه در بیشتر قوانین اساسی اروپایی و شبه اروپایی آمده است. (داوری، پیشین، ص 169). رشد ملت باوری باعث شد كه اصل «حاكمیت ملی» در جهان به رسمیت شناخته شود. (آشوری، پیشین). ایدئولوژی ها به طور كلی و ناسیونالیسم به خصوص، در ملتها «ارزشها» و «روش زندگی مخصوص به خود»(A National way of looking at life) ایجاد میكنند، كه بشرمحبوس آنها میگردد. (Finer, S. The Man on the horseback,(New York: Praeger 1962, P. 211). این حالت در سطح داخلی و روابط بینالملل به گونههای مختلف ظهور مییابد:
الفـ برخی از ملتها ممكن است الفاظ دیپلماتیك را با تفاسیر مختلف فهم كنند، مثلاً برخی یك حركت را «تجاوز» بدانند، اما بعضی دیگر آن را «دفاع» بخوانند(بهزادی، 1354ش، ص 102). حمله شوروی سابق به اروپای شرقی، افغانستان و... و حمله آمریكا به ویتنام، عراق، افغانستان و...، و دیگر اشغالگری ها را میتوان نمونه آورد.
بـ طبق «ارزشهای ایجاد شده» كشوری معتقد میشود كه ایدئولوژی آن حق است و تلاش میكند نظام سیاسی، اخلاقی و ارزشهای خود را در سطح بینالملل حاكم نماید. (پیشین، ص103). صدور ایدئولوژی كمونیسم شوروی سابق، گسترش لیبرالیسم و دموكراسی آمریكایی، ایجاد پان عربیسم، پان تركیسم و... در قالب این دیدگاه قابل تبیین است.
3ـ گونههای ناسیونالیسم بر پایه مبانی نظری و فلسفی
الفـ ناسیونالیسم منفی
ناسیونالیسم اگر از یک علاقه طبیعی به وطن و... فراتر رفته و به عنوان یک ایدئولوژی و شبه مذهب در آید و بر یک نوع تعصب و بیمنطقی استوار باشد، منفی خواهد بود. انواع ملیگرایی منفی را به طور خلاصه تبیین میكنیم:
1ـ ناسیونالیسم توسعه طلب و مدنی؛ درون مایه آن نظامی گری و توسعه طلبی جمعی نسبت بهدیگران است، كه با خودمختاری ملی مغایرت دارد. (آصف، پیشین). ناسیونالیسم مدنی، التزام به «خودمختاری» همگانی توسط توده مردم است. (معظمپور، 1383، ص 271).
2ـ ناسیونالیسم توتالیتر یا انحصارگرا(Exclusivist).؛ در این ایده به دلایل مذهبی، نژادی، قومی و...، كسانی را از شهروندی كامل و امتیازات محروم می دارند. (پیشین). توتالیتاریانیسم Totalitarianism).) صفت رژیم هایی با مشخصات زیر است: نظارت دولت بر جنبه های اقتصادی و اجتماعی، انحصار قدرت سیاسی، سیستم تك حزبی، دست یازی به زور، تشکیل جامعه بر اساس ایدئولوژی حزبی، از میان بردن آزادیهای فردی. نازیسم آلمان و فاشیسم ایتالیا نمونه های عالی نظام های توتالیتر بودند. (آشوری، پیشین، ص 24؛ بهزادی، پیشین، ص 145).
3ـ ناسیونالیسم جداییطلب و قومی؛ دولت موجود را یك قدرت امپریالیستی میداند و خواهان جدایی قلمروی ملی از آن دولت و تشكیل یك دولت ملی است. (معظمپور، پیشین). ناسیونالیسم قومی؛ گروه قومی را برای برقراری حاكمیت دولتی یا حفظ آن بسیج میكند (ماتیل، 1384ش، ج1، ص576) زیرا در ناسیونالیسم امكان بالقوة جلب توده عظیمی از مردم نهفته است. (بیل و لوئیس، 1372ش، ص39).
4ـ ناسیونالیسم لیبرال؛ از اصـول آزادی، بـرابـری و برادری دفاع، و از خودمختاری گروه های خاصی هواخواهی میكند. (Duchacek/Thompson, 1960, P. 66-84)این پدیده در ایـتـالیـا و آلمـان بـهگونه افـراطـی، به برتری نـژاد و ایـدئولوژی حـزب خـاص انـجـامید. (ماتیل، پیشین، ص 434-666). این نظریه توسط رسو، لاك، ولتر و جفرسون پشتیبانی میشد. اعلامیه استقلال آمریكا، سند ناسیونالیزم لیبرال بهشمار میرود. (بهزادی، پیشین، ص 138).
5ـ ناسیونالیسم افراطی؛ الفـ نژادی و فاشیستی؛ نژادپرستی دكترین انكار حقوق سیاسی، مدنی و اجتماعی، برآن است كه دیگری شخص پست است. (گیبرنا، 1378ش، ص 149). فاشیسم (Fascism) در لغت از کلمه ایتالیایی «فاشیو» (Fasio) بهمعنای دستهگ ل و گیاه گرفته شده است و در اصطلاح، نام مجمع رزمندگان ایتالیایی جنگ جهانی اول است که موسولینی یکی از همین افراد بود. فاشیو، تعیینکننده گروهی است که دارای هم بستگی عقیدتی هستند. (پازارگاد، بیتا، ص 6ـ125). برخی از مبانی نظری فاشیسم عبارت است از 1ـ نخبهمداری؛ 2ـ نژادگرایی؛ 3ـ توسعهطلبی و میلیتاریستی، ضد کمونیسم؛ 4ـ توسل به ارعاب و ترور؛ 5ـ سیستم تک حزبی. (گیلبرت، 1371ش، ص 8؛ بشیریه، 1374ش، ص24ـ319).
بـ شوونیستی؛ میهنپرستی مفرط دخالت در كشورهای دیگر را موجه میشمارد. پدیده سیاسی مبتنی بر قدرت بوده، انگیزه میهنی ستیزه جویانه داشته و توده ها با حمایت از حاكم ماجراجویی های پرهزینه راه میاندازند. (ساعی، 1383ش، ص60-63).
6ـ ناسیونالیسم فرهنگی و سنتی؛ مدعی احیای گذشته و رؤیای تجدید عظمت دیرین است. (گیبرنا، پیشین، ص 212). ملی گرایی سنتی، فارغ از عقل و انقلاب، ملیت و دولت است و به نظر سنتطلبان، از پیش ایجاد شده و بحث از منشأ آنها ضرورتی ندارد. (پیشین، ص55).
بـ ناسیونالیسم مثبت
اگر ملّی گرایی به معنای محبت و علاقه مندی به سرزمین، ملیت و مذهب خویش، بدون احساس برتری، تبعیض و تضییع حقوق دیگران باشد، ناسیونالیسم مثبت خواهد بود. در زیر، انواع ملیگرایی مثبت به طور خلاصه بیان میشود:
1ـ ناسیونالیسم جدید یا ضد استعمار؛ استعمارگری باعث ایجاد احساس میهن پرستی و تمایل به آزادی های ملی شد. (معظمپور، پیشین، ص 64-57؛ قهری، پیشین، ص 69-79). یكی از عوامل عمده آن اصل خود مختاری است. (بهزادی، پیشین، ص 147). ویژگی های عمده ناسیونالیسم جدید عبارت است از: الف ـ تكیه بر استقلال سیاسی و حقوقی؛ ب ـ احترام به نفس؛ ج ـ تكیه بر اصل تساوی ملتها و نژادها؛ د ـ ضد استعماری بودن. (اوزكریملی، پیشین، ص 218).
2ـ ناسیونالیسم اصلاح طلب و محافظه كار؛ اصلاحطلب قلمروی دولت موجود را به عنوان محدوده قلمرو ملی قبول میكند، آنچه مورد اختلاف است، مبانی غیر ملی مشروعیت و حاكمیت دولت است. (ماتیل، پیشین، ج2، ص 493). محافظهكار؛ در پی حفظ وضع موجود، با گرایش ترمیم وضعیت با توجه به خواسته های گروه و یا حزب خاصی میباشد.
3ـ ناسیونالیسم ملی؛ ملّیگرایی به معنای میهندوستی با حفظ حرمت و حقوق دیگران است، كه باعث ایجاد باورهای مشترک و استحکام یک ملت میگردد و مردم هنگام خطر از هویت ملی خویش دفاع میكنند.
4ـ ناسیونالیسم وحدت خواه؛ كشورهای موجود را قطعات اشغال شده قلمروی ملی تلقی میكند، و در صدد یك پارچگی گروه خود و رهایی از اشغال كشورها میباشد. (Hayes, C. 1955, p. 165). مبانی فلسفی این ایدئولوژی از آثار اندیشمندانی مانند آگوست كنت، آدولپ تن، موریس باره و شارل موراس گرفته شده است. (اوزكریملی، پیشین، ص 56).
5ـ ناسیونالیسم سیاسی؛ الفـ ناسیونالیسم ملی فاقد دولت؛ دارای چهار وضعیت متفاوت است: 1. ممكن است دولت «اختلاف فرهنگی» اقلیت یا اقلیت های خود را به رسمیت بشناسد، ولی به آنها اجازه ترویج ندهد (گیبرنا، پیشین، ص 168)؛ 2. داشتن میزان مشخصی از خودگردانی (پیشین)؛ 3. بالاترین درجه حق تعیین سرنوشت را دارند، ولی مستقل نیستند، مانند اهالی كبك كانادا (گیبرنا، پیشین، ص 169)؛ 4. ملت هایی كه دولتشان اصلاً آنها را به رسمیت نمیشناسد. (پیشین). بـ ناسیونالیسم در دولت های فاقد ملت؛ كه هنوز دولت ـ ملت سازی صورت نگرفته است و دولت های پس از استعمار می باشند. (گیبرنا، پیشین، ص 193-198).
6ـ ناسیونالیسم بشردوستانه و اقتصادی؛ ناسیونالیسم بشردوستانه نخستین نوع از ناسیونالیسم و الهام گرفته از روح روشنگری و استوار بر حقوق طبیعی است. (اوزكریملی، پیشین، ص 54). ناسیونالیسم اقتصادی؛ تعرفهها افزایش یافت و از خودكفایی اقتصادی تمجید به عمل آمد. با مبارزه بر سر بازار و منابع این نوع از ناسیونالیسم با امپریالیسم در آمیخت. (پیشین، ص 57).
4ـ مبانی نظری ناسیونالیسم
ایدئولوژی ناسیونالیسم، سوسیالیسم، لیبرالیسم و... با مبانی نظری و فلسفی خاص خود پشتیبانی می شود. (داوری، پیشین، ص 14-18). مبانی فكری و اعتقادی ملیگرایان، با تنوع گرایش های ایدئولوژیكی آنان، در مجموع دارای افراط و تفریط، تعادل و تعامل و پارادوكسیكال میباشد، كه ممكن است رنگ مكاتب، مذاهب و نحلههای متنوع را به خود بگیرد. در ذیل، به برخی مبانی انواع ناسیونالیسم اشاره میشود: 1ـ وحدت خواهی؛ برتری نژاد، كشور، مذهب و ملیت خود؛ 2ـ تفکر جدایی دین از سیاست؛ 3ـ احترام در حد پرستش افراد ملی؛ 4ـ بشردوستی؛ 5ـ بیگانه ستیزی، باستان ستایی افراطی؛ 6ـ استقلالطلبی؛ 7ـ مبارزه با استعمار؛ 8ـ توتالیتر، انحصار طلبی؛ 9ـ پذیرش نظام پادشاهی، پاتریمونیال و پدر سالاری. (معظمپور، پیشین).
5ـ تأثیرات ناسیونالیسم در روابط اجتماعی و عرصه بینالملل
الفـ مكتب بركت و مثبت در ناسیونالیسم
1. ناسیونالیسم باعث تقویت ایده ضد استعماری، استقلال طلبی و خودمختاری ملت ها گردید. (بهزادی، پیشین، ص 94). بر اهداف خارجی كشورها تأثیر گذاشت. (پیشین) و موجب ایجاد دموكراسی، تجزیهطلبی(Holsti H, 1972, p. 65-69; Praeger 1962, p. 211).، و نظامی بر پایههای ملی(ژربه، 1351ش، ص 17-18) و تبدیل منافع سلاطین به منافع ملی گردید و توده مردم را به صحنه كشاند. (Morgenthau, H., 1967, p 100).
2. ملّیگرایی موجب مشروعیت حكومتها و تبلور اصول دموکراتیک شده، حس ملی خلاقیتها را در هنر، ادبیات، موسیقی، ورزش و... بالا برده، و باعث تقویت ارزشهای اجتماعی میشود، فقط به ارزشهای ملی توجه دارد(Ibid). ناسیونالیسم ایدئولوژیی است كه علیه ایدئولوژی های دیگر مقاومت نموده، نیروی ترساننده و بازدارنده است. (بهزادی، پیشین، ص 113).
3. ملّیگرایی با تأسیس حكومت مركزی باعث ایجاد صلح میشود. (پیشین، ص129) و این عقیده را در بین توده مردم اروپا به وجود آورد كه میتواند باعث استقلال ملتها، صلح جهانی و جوابگوی مشكلات داخلی و اختلافات میان كشورها باشد. (Snyder, L. 1964, P. 23-24)
4. ناسیونالیسم قدرت ملی در كشور را افزایش میدهد(Ibid)، مردم را به دستگاه دولتی معتقد مینماید و باعث تشویق و بسیج مردم میگردد. (Puchala, D., 1971, p. 197,211-217). و یكی از وسایل نفوذ و توافق در كشورهای با ملیت یكسان خواهد بود(بهزادی، پیشین، ص106). (مانند كشورهای عربی، ترك و...).
5. ناسیونالیسم در روابط داخلی پدیده متمایل به مركز(Centripetal force) دارد موجب اتحاد و هم بستگی افراد گشته و عوامل تفرقه را از میان برده و هم زیستی مردم با یك دیگر را فراهم(Olson, W., P. 71-78).، و آزادی افراد را تضمین میكند. (بهزادی، پیشین، ص 128؛ Duchacek/Thompson, 1960, p.28.)
بـ مكتب ملامت و منفی در ناسیونالیسم
بر طبق نظریه و مكتب ملامت، ناسیونالیسم موجب مشكلات داخلی، خارجی و روابط بینالملل شده است، كه بدین جهت مورد ملامت و نكوهش قرار گرفته است. برخی از آثار منفی ملیگرایی عبارت است از:
1. ناسیونالیسم باعث جنگ، انشعاب بشریت، جهل و عدم تحمل ملتهای دیگر، در صحنه بینالمللی شده است. (Duchacek/Thompson, 1960, p. 25-28)ملّی گرایی در ورای جنگ های دو قرن نوزدهم و بیستم قرار دارد. (نقوی، 1364ش، ص24).
2. ملّیگرایی اطاعت كوركورانه گروهها را در اجتماع تقویت نموده و آزادی ملتهای دیگر را نیز محدود میسازد . (Hayes, C., 1955, p. 165)و باعث تغییر مبانی حكومت از سنتی، الهی(متافیزیكی)، توارث و زور، به قانون مدون بشری شده است. (Holsti H, 1972, p. 65-69; Finer, S., 1962, P. 211).
3. ملیگرایی باعث انحصارگرایی، افتخار كاذب(Ibid) ، محدودیت در همکاریهای بینالمللی، مانع پیشرفت، پویایی و پایایی کشورها میشود. ملّیگرایی با تفکر مادی، نسبی و عاطفی ـ افراطی، به جریانی مقابل اخلاق بدل میشود.
4. ملّیگرایی یكی از انگیزههای مهم امپریالیزم و استعمارگری است(Lerche, Che., 1967, P. 15,.. باعث استبداد و تعمیم غیرمنطقی میشود، و ویژگیهای مثبت را بر گستره تاریخ ملی تعمیم میدهد؛ آن مذهب جزم گرا، فاقد توجیه علمی و عقلی است. (نقوی، پیشین، ص65).
5. ناسیونالیسم در روابط خارجی پدیده گریز از مركز(Centrifugal force) بوده كه موجب بینظمی، تفرقه و نزاع در صحنه بینالملل شده است. (Olson, W., P. 71-78). مسئله اعراب در امپراتوری عثمانی سابق، معضل اسرائیل، كشمیر، فلسطین و...از این نوع میباشد. (Ibid).
6. ناسیونالیسم در مرزهای نژاد و ملتها، اما نظامهای بینالمللی فرانژادی عمل میكند. (Ibid). این پدیده «ارزشهای اخلاقی» مخصوصی در ملت ایجاد میكند كه مخالف نظام بینالمللی است. این امر باعث میشود كه «ارزشهای اخلاقی ملی» جای «ارزشهای بینالمللی» را بگیرد(Ibid).
7. ناسیونالیسم، بیثباتی سیاسی را در صحنة بینالملل به وجود میآورد. ناسیونالیسم عرب باعث اتحاد مصر و سوریه شد، ولی ناسیونالیسم ملی باعث انحلال آن گردید. (Snyder, L., 1964,). اتحادیه اروپا نیز تاكنون با معضل ناسیونالیسم ملی روبه رو بوده است و برخی كشورهای اروپایی با برخی مصوبات اتحادیه موافقت نمیكنند.
در نقد ناسیونالیسم، میتوان گفت كه بعضی از گونههای ناسیونالیزم با اصالت نژاد، قوم و ملیت خاص، بیشتر ترویج كنندة خشونت، ظلم و تجاوزگری میباشد، كه برخی آن را وسیله استعمار و ظلم بر مظلومان دانستهاند. (خمینی، 1376ش؛ جهانبگلو، 1379ش، ص 40؛ Rabindaranat Tagore, ,p.122 313:1992.)
گفتار سوم: دیدگاه اسلام و ناسیونالیسم
1ـ وحدت اسلامی و ناسیونالیسم
دیدگاه اسلام را به گونه مقایسهای با ملیگرایی، با طرح بحث وحدت اسلامی از نگاه قرآن و سنت كه بر همبستگی تمام بشر تأكید میکند، و ناسیونالیسم نیز همگرایی در مرزهای ملی و چه بسا فراتر از آن را ادعا دارد، پی میگیریم.
1/1ـ مبانی الهی و انسانشناختی وحدت در قرآن
الف. ایمان و اعتقاد به خالق واحد؛ قرآن كریم توحید نظری«اعتقاد به خالق واحد» را باعث توحید عملی انسانها میداند: « قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیئاً...؛ بگو ای اهل کتاب، بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم، و چیزی را شریک او قرار ندهیم...» (آل عمران/64). این آیه برای وحدت و یک پارچگی، به «توحید» قدر مشترک مسلمانان و اهل کتاب اشاره کرده، كه یكی از عوامل مهم وحدت همه ادیان یاد شده است(ر.ك: آلعمران/63). امام علی«علیه السلام» میفرماید: «الههم واحد و نبیهم واحد و كتابهم واحد...» و این در حالی است كه خدا و پیامبر و كتابشان یكی است. (معادیخواه، 1373ش، ج1، ص 90).
ب. رهبری واحد؛ یکی دیگر از مبانی وحدت، پیروی از رهبری واحد است: «وَأَطِیعُوا اللَّهَ و َرَسُولَهُ وَلاَ تَنَـازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرِینَ؛ و اطاعت خدا و پیامبرش نمایید و نزاع مکنید تا سست نشوید و قدرت شما از میان نرود...» (انفال/46). بنابراین، لازم است مذاهبِ مختلف برای رفع اختلافات و درگیری های درونی به مشترکات تمسک کنند.
ج. دین اسلام؛ تنها دینی است كه مورد تأكید پروردگار قرار دارد و به دلایل ذیل میتوان آن را مایه همگرایی و سعادت انسانها دانست: فراخوانی دین به همگرایی و بهره گیری از دستورات آن؛ عصبیت دینی مسلمانان در دفاع از آن؛ دین واحد عامل وحدت است. امام علی«علیه السلام» فرمود: «واقعیت جز این نیست كه همگی شما بر اساس دین خدا برادرید. (معادیخواه، پیشین، ص90). در برخی از تفاسیر مانند «مجمع البیان»، «التبیان» و «روح البیان» آمده است كه همانا مقصود از «حبلاللّه»، دین اسلام است.
د. خلقت از نفس واحده؛ « یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِیراً وَ نِساءً؛ ای مردم! از پروردگارتان پروا كنید، آنكه شما را از یك تن یگانه بیافرید و همسر او را هم از او پدید آورد...» (نساء/1). مراد از «نفس واحده» در آیه، حضرت آدم«علیه السلام» و مراد از «زوجها» همسرش حواست كه والدین انسانها هستند و خلقت حوا نیز از آدم«علیه السلام» است; بنابراین خلقت همه انسانها به حضرت آدم منتهی شده و وحدت در خلقت دارند. (طباطبایی، 1394ق، ج 4، ص135؛ رازی، 1414ق، ج5، ص 167؛ رشیدرضا، 1414ق، ج4، ص 223- 326). این امر كه همه انسان ها از «نفس واحده» خلق شدهاند می طلبد كه نوعی انس و اتحاد بین انسان ها برقرار باشد تا موجب زیادتر شدن محبت و ترك تفاخر و تكبر آنها بر یکدیگر شود. (رازی، پیشین، ص 167). «وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ...؛ و اوست كه شما را از تن یگانهی پدید آورد...» (انعام/98).
2/1ـ مبانی معرفتشناختی وحدت اسلامی
الف. قرآن و سنت؛ همه مذاهب اسلامی بر حجیت و حقانیت این دو منبع اتفاق نظر دارند.
ب. ولایت؛ وجه مشترك اهل سنت و اهل تشیع و یكی از سنتهای نبوی است. در قرآن نیز بر محبت ذیالقربی تأكید شده است.
ج. مشروعیت اجتهاد و آزادی بحث و بررسی؛ اسلام با به رسمیت شناختن اصل اجتهاد در چارچوب منابع اسلامی، اختلافات فکری را پذیرفته است. اما ناسیونالیسم افراطی حاكمیت رأی خاص را بر مبنای زور و هژمونی قدرت مهم میداند.
3/1ـ عوامل وحدت اسلامی از نگاه قرآن
الف. تقوای الهی؛ پرهیزگاری یكی از عوامل مهم وحدت در جامعه انسانی است: « وَ مَنْ یسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى؛ کسی که خود را تسلیم خدا کند...محسن و نیکوکار باشد به دستگیره محکمی چنگ زده است»(لقمان/22). در جای دیگر آمده است: «... فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَینِكُمْ ؛ ...پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و میان برادرانی را که با هم ستیزه دارند آشتی دهید...» (انفال/1). در این آیه بعد از امر به تقوا، امر به اصلاح و حل اختلاف شده است، پس تقوا، اصلاح و حل اختلاف را موجب میشود.
ب. امت واحده؛ واژه امت در قرآن كریم 65 بار به صورت مفرد یا جمع آمده است. معانی «امت» در قرآن: ملت دارای دین واحد (انبیاء/92)؛ جماعت(اعراف/181)؛ چند سال(هود/8)؛ پیشوا (نحل/120)؛ مردم (بقره/213). «اُمَم» به معنای اقوام پیشین و ملتهایی كه خداوند برای آنان پیامبری گسیل داشته، به كار رفته است(تركی، پیشین). امت افزون بر مفهوم دینی خود، به مفهوم هم بستگی زبانی، فرهنگی، طبیعی، نژادی و... نیز میباشد. (انصاری، ج10، مقاله 3931. www.cgie.org.ir). قرآن تشكیل امت واحد را برنامه جهانی برای حكومت جهانی واحد میداند. برای تحقق این آرمان، در ادیان مختلف به ظهور مصلح آخرالزمان که امت جهانی را بنیان مینهد، نوید داده شده است (حامد، 1378ش، ص24). « إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ؛ و این امت شما، امت یگانه است...پس مرا بپرستید». آیه شامل تمام انسانهایی میشود که دارای خدا و مقصد واحدند. آیاتی را كه به «امت واحده» اشاره دارد، میتوان به سه گروه طبقهبندی نمود:
گروه اول: آیاتی كه خطاب به پیامبران بوده و تشكیل امت واحد را یادآور میشود: « إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ * وَ تَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَینَهُمْ كُلٌّ إِلَینا راجِعُونَ؛ این امت شماست كه امتی یگانه است و من پروردگار شما هستم...» (انبیاء/92-93). « وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ * فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَینَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَیهِمْ فَرِحُونَ؛ و همانا این امت شماست، امتی یگانه و من پروردگار شما هستم، از من پروا كنید...» (مؤمنون/52- 53). مراد از وحدت امت، وحدت در دین است و مراد از دین، اصولی است كه مورد قبول همه شرایع میباشد، مثل التزام به وجود ذات خداوند و صفاتش و...؛ مختلف بودن شریعتهای پیامبران، به جهت التزام پیروان همه شرایع به اصولی واحد، خللی به وحدت امت وارد نمیكند. (رازی، پیشین، ج 12، ص 105).
گروه دوم: آیاتی كه هر نوع مشیت جبرآمیز خداوند برای رسیدن به امت واحد را نفی میكند: « وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا یزالُونَ مُخْتَلِفِینَ * إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ؛ و اگر پروردگارت میخواست، مردم را امت یگانهای قرار میداد...» (هود/118-119). مراد از وحدت و اختلاف در این آیه، وحدت و اختلاف در دین است. (طباطبایی، پیشین، ج 11، ص 65). این آیه ناظر به امت واحد بشری است و علت عدم اتحاد، امتحان انسان است. (رشید رضا، پیشین، ج 12، ص 193؛ رازی، پیشین، ج 9، ص78). « وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِیبْلُوَكُمْ فِی ما آتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیراتِ؛ و اگر خداوند میخواست، شما را امت یگانهی قرار میداد»(مائده/48). اما خداوند برای امتحان افراد بشر و تفكیك نیكان و بدان از یكدیگر، وحدت را در میان آنان ایجاد نكرد. (طباطبایی، پیشین، ج 5، ص 382؛ رازی، پیشین، ج 6، ص 14؛ رشید رضا، پیشین، ج 6، ص 418).
گروه سوم: آیات دلالتکننده بر اینکه انسانها در ابتدا امت واحدی بودند، سپس بین آنان اختلافاتی به وجود آمد: « كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِیحْكُمَ بَینَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ؛ (در آغاز) مردم امت یگانهای بودند آنگاه خداوند پیامبران مژده آور و هشداردهنده برانگیخت و بر آنان، به حق، كتاب آسمانی نازل كرد تا در هر آنچه اختلاف میورزند در میان آنان داوری كند...» (بقره/213). مردم در آغاز در امور دنیوی و مادیات، امت واحدی بودند. (طباطبایی، پیشین، ج 2، ص 111؛ رشید رضا، پیشین، ج 2، ص 276).
ج. الفت و دوستی؛ « هُوَ الَّذِی أَیدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ * وَ أَلَّفَ بَینَ قُلُوبِهِمْ...؛ او...در میان دلهای آنها الفت ایجاد نمود،...»(انفال/62ـ63). این تألیف قلوب اهل ایمان و اتحاد بین آنها، به خاطر ایمان و توجه به خدا امکانپذیر است. در جای دیگر آمده است: « فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً؛...پس میان دلهای شما الفت و مهربانی انداخت تا به لطف او برادران هم شدید».(آل عمران/103).
د. اعتصام به حبلالله؛ قرآن انسانها را به اتحاد فرا میخواند: « وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا...؛ (و هممسلكان) به ریسمان خدا (قرآن و اسلام،) و هرگونه وسیله وحدت، چنگ زنید و پراكنده نشوید!...»(آل عمران/103). حبل به معنای ریسمان، سبب و ابزاری است كه با آن میتوان به هدف و خواسته خود رسید. (طبرسی، 1414ق، ج2، ص 803). مراد از حبلالله چیزی است كه موجب اتصال میان انسان و خداوند میشود. (اصفهانی، پیشین، ص 217). از مهمترین مصادیق حبلالله، قرآن كریم(طباطبایی، پیشین، ج 3، ص 369؛ التبیان، ج 2، ص 545)، پیامبر«صلی الله علیه و آله» و اهل بیت عصمت و طهارت«علیهم السلام» میباشند. (طباطبایی، پیشین).
هـ . برادری دینی، نعمت الهی؛ «اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیكُمْ ... فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً؛ و نعمت خدا را به خود یاد کنید... تا به لطف او برادران هم شدید»(انفال/46). «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ؛ مؤمنان با هم برادرند». مراد از «وحدت انسانها» این است كه با حفظ اختلافات، همدلی پیدا كنند. (رشید رضا، پیشین، ج 12، ص 193). «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیناتُ...؛ و چون کسانی مباشید... با هم اختلاف کردند...» (آلعمران/105).
4/1ـ وحدت اسلامی از نگاه سنّت
الف. پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله»؛ سیرة چهارده معصوم«علیهم السلام» محور وحدت جامعه اسلامی قلمداد شده است: «فَأَنْتُمْ أَهْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِینَ بِهِمْ تَمَّتِ النِّعْمَةُ وَ اجْتَمَعَتِ الْفُرْقَةُ وَائْتَلَفَتِ الْكَلِمَةُ؛ شما اهل بیت، اهلالله هستید که به برکت شما...اتحاد کلمه پدید آمده است.» (کلینی، 1367ش، ج1، ص446). پیامبر«صلی الله علیه و آله» با ورود به مدینه, به اختلافات «اوس» و «خزرج» و تنازعات قبیلهای پایان داد، و با انجام عقد اخوت، به الفت قلبی سامان بخشید: «... و آخی رسول الله «صلی الله علیه و آله» بین اصحابه من المهاجرین والانصار فقال: تأخوا فی الله اخوین اخوین ثم اخذ بید علی بن ابی طالب فقال هذا اخی؛ پیامبر «صلی الله علیه و آله» فرمود: ...در راه خدا، دو به دو، عقد اخوت ببندید و خود، با علی «علیه السلام» موآخات نمود». (ابن هشام، 1421ق، ج1، ص150). «المسلمون اخوة لافضل لاحد علی احدٍ الا بالتقوی؛ مسلمانان با هم برادرند و هیچكس بر دیگری برتری ندارد جز به تقوا» (متقی هندی، بیتا، ج1، ص149؛ نهجالفصاحه، ح3112).
ب. امام علی«علیه السلام»؛ 1ـ تأكید بر نقش رسول اكرم«صلی الله علیه و آله» در ایجاد وحدت بین مؤمنین؛ «قد صُرفَتْ نحوهُ أفئدةُ الابرار، و ثُنیت الیه أزِمّة الابصار...؛ ... خداوند بهوسیلة او كینههای دیرینه را دفن كرد...دلها را با هم الفت داد...» (صبحیصالح، ۱۴۱۲ق، ص141)؛ 2ـ وحدت در پرتوی اخلاق؛ «خالطوا الناس مخالطةً اِن مِتُّم معها بَكوا علیكم، و اِن عِشتم حَنَّوا الیكم؛ با مردم به گونهای آمیزش كنید كه اگر مردید بر شما بگریند، و اگر ماندید، قلباً به شما بگروند.» (پیشین، ص470). 3ـ دستور به دوری از اختلاف؛ «و ألزموا السّواد الاعظم، فان یدالله مع الجماعة، و ایاكم والفرقة؛ همواره با سیاهی و انبوه مردم ملازم باشید كه دست خدا با جماعت است، و از تفرقه بپرهیزید.» (پیشین، ص184)؛ 4ـ ارتباطات، عطوفت و صله رحم؛ «و علیكم بالتواصل و التباذل و ایاكم و التدابر و التقاطع؛ بر شما باد به وصل كردن و همبستگی، و بذل و بخشش به هم و بپرهیزید از پشت كردن به هم و قطع رابطه با یكدیگر» (پیشین، نامه47). 5ـ سیرة عملی امام علی«علیه السلام»؛ ؛ «لقد علمتم أنی أحق الناس بها من غیری، و والله لاسلمن ما سلمت امور المسلمین، و...؛ ... من از دیگران شایستهتر به خلافت هستم، ولی...مخالفتی ندارم كه امور مسلمانان روبهراه باشد و تنها به من ستم شود...» (پیشین، ص102). عبدالمتعال صعیدی: نخستین اختلاف میان مسلمانان, اختلاف بر سر خلافت بود و علی«علیه السلام»؛ با آنكه میدانست از دیگران به خلافت سزاوارتر است، ولی با ابوبكر و عمر و عثمان به مدارا رفتار كرد و به آنان كمك كرد، تا نمونه عالی مدارا و حافظ اتحاد، هنگام اختلاف رأی باشد. (بیآزار شیرازی، 1377ش، ص 245).
ج. امام حسن«علیه السلام»؛: «من امیدوارم كه خیرخواهترین مردم باشم... باید آگاهی دهم كه اجتماع مسلمانان و جماعت آنان اگر چه مكروه شما باشد بهتر است از پراكندگی و تفرقه هر چند دو دستگی و جبههگیری خواست شما باشد». (قرشی، 1393ق، ج2، ص 276).
د. امام صادق«علیه السلام»؛: «مسلمان برادر مسلمان، راهنما و خیرخواه بوده و هرگز به او حیله، خیانت و ظلم و ستم روا نمیدارد». (مجلسی، 1404ق، ج74، ص 166). «پیوسته خدا را در نظر داشته باشید و با هم برادران خوبی باشید... عطوفت و مهربانی به خرج بدهید، به دیدار و ملاقات هم بروید، و با این پیوندها و اتحادها، مکتب ما را زنده بدارید.» (كلینی، پیشین، ج 2، ص 175).
2ـ نژاد پرستی از دیدگاه اسلام
الفـ قرآن؛ خداوند كریم برتری انسانها را در تقوا میداند، نه در نژاد و قومیت: « یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ؛... شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یكدیگر شناسایی متقابل حاصل كنید، در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست...» (حجرات/13). در قرآن بیشتر خطابها به عموم مردم است و فرقی نمیكند از كدام قوم، قبیله و ملت باشند. (مطهری، 1359ش، ج 1، ص47).
بـ پیامبر اكرم«صلی الله علیه و آله»؛ در حجة الوداع فرمود: «ای مردم! خدای شما یكی است، پدر همه شما یكی است، برترین شما نزد خدا، با تقواترین شما است (فیض کاشانی، بیتا، ج9، ص 18). «هیچ برتری برای عرب بر عجم نیست بلكه برتری به میزان تقوی است». در پاسخ نژادگرایی عرب فرمود: «خداوند ... تفاخر قومی و عشیرهای شما را از بین برد ... همانا بهترین شما نزد خدا با تقواترین شماست» (پیشین).
جـ امام علی«علیه السلام»؛: «مهربانی با «مردم» را پوشش دل خویش قرار ده...، زیرا مردم دو دستهاند، دستهای برادر دینی تو و دستهای دیگر همانند تو در آفرینش میباشند» (دشتی، نامه 53). ایشان وحدت با حفظ حرمت و كرامت انسانها را نعمت الهی میداند. (معادیخواه، پیشین، ج 1، ص 87). خطاب اسلام به كل بشریت بوده، نظام اسلامی برای طبقة خاصی نیست، هدف نهایی اسلام استقرار «جامعه توحیدی» است؛ جامعهای كه محدودیتهای مرزهای جغرافیایی و نژادی و زبان و فرهنگ را فرو میریزد. (نقوی، 1364ش، ص 100).
3ـ ارزشها در اسلام و ناسیونالیسم
الفـ فرهنگ و سنن؛ علی«علیه السلام»: «هیچ سنّت شایستهای را مَشكن كه معیار عمل بزرگان این امت بوده است و همبستگی و كار ملت بر محور آن سامان مییافته است و هیچ راه و رسم جدیدی ایجاد مكن كه به سنّتی از این سنّتها آسیب برساند.» (معادیخواه، پیشین، ج 1، ص 85). اما ارزشها در ناسیونالیسم میتواند با توجه به مبانی نظری آن با ارزشهای اسلامی متفاوت باشد، چون ارزشها در گرایشهای ناسیونالیستی، نسبی، قومی، نژادی و... بوده و بر اساس منافع آنان ارزیابی میشود.
بـ حكومت و رهبری؛ حكومت نقش بنیادی در برقراری امنیت، نظم و اجرای قوانین بین مردم دارد. در جامعه اسلامی به ویژه در فرهنگ شیعی، حكومت جایگاه الهی داشته و امامت استمرار حكومت انبیاست. از این رو حفظ نظام از اهمّ واجبات بوده و رهبر محور و قطب حكومت میباشد. امام علی«علیه السلام»؛ میفرماید: «واقعیت جز این نیست كه من قطب آسیابم...» (پیشین، ص 91). آن حضرت موقعیت زمامدار را همچون ریسمانی میداند، كه مهرهها را جمع كرده و ارتباط میبخشد. (صبحی صالح، پیشین، ص203)، از این رو در اسلام رهبری با موازین الهی و آسمانی، به نص خاص و عام، صورت میگیرد، كه این امر در ناسیونالیسم بر محور احساسات و عواطف و گاه به صورت كاریزماتیك و یا جمعی تعریف میشود، كه بشری و زمینی است.
جـ حقانیت؛ یكی از عوامل مهم ایجاد وحدت، حقانیت است. امام علی«علیه السلام»؛ حقانیت را به عنوان محور همبستگی یاد مینماید: «واللّه یمیت القلب و یجلب الهم اجتماع هؤلاء القوم علی باطلهم و تفرقكم عن حقكم؛... این قوم بر باطل خویش متحد و همداستاناند و شما بر محور حقتان پراكندهاید»(ابن ابیالحدید، بیتا، ج1، ص309؛ صبحی صالح، پیشین، ص 70؛ معادیخواه، پیشین، ج1، ص 86). ولی حقانیت به مفهوم اسلامی آن در ناسیونالیزم وجود ندارد، زیرا در ناسیونالیسم، بیشتر موارد درك همراه با احساسات و عواطف به دور از بار عقلانی است. این امر رسیدن به حق و ادعای حقانیت را در ملیگرایی دچار مشكل جدی نموده است.
4ـ مسلمانان و ناسیونالیسم
الفـ پاناسلامیسم و نگاه واقعبینانه به ملیگرایی
جنبش همسازگری اسلامی در سدة 13هـ.ش/ 19م با عنوان «اتحاد اسلام» یا «پاناسلامیسم» (Pan Islamism) شناخته میشود. Pan در زبان لاتین به معنای «همه» یا «عموم» كه در ابتدای هر عقیدهای قرار گیرد، به معنای اتحاد همه وابستگان به آن عقیده یا جنبش سیاسی خواهد بود. (موثقی، 1375ش، ج1، ص273). پاناسلامیسم نخستینبار از جانب مخالفان وحدت اسلامی جعل شد (برنارد، 1378ش، ص 455)، ولی به كثرت استعمال، امروزه پذیرفته شده است. (عنایت، 1352ش، ص 36). جنبش اتحاد اسلام در پی برتری سیاسی بر سراسر جهان نبود، بلكه به دنبال رهایی جهان اسلام از سیطره استعماری اروپا و گسترش روسیه در كشورهای مسلمانان بود. (شناوی، 1986م، ج3، ص1197). در اواسط سده نوزدهم حكومت عثمانی در واكنش به جنگ تركیه با روسیه، سیاست خارجی پان اسلامیسم را مطرح كرد. (ماتیل، پیشین، ج3، ص 1057). پیش از ناسیولیسم اروپایی، پان اسلامیسم ایدئولوژی مسلط بر جهان اسلام بود. اندیشمندان مسلمان چون سید جمال الدین اسد آبادی، محمد اقبال، و... به تبلیغ نظر خود در پشتیبانی از اسلام میپرداختند، كه این امر به نام اتحاد اسلام موسوم شد. غربیها آن را ناسیونالیسم اسلامی گویند. تجدید حیات دینی سید جمال مبدأ تحول سیاسی، اجتماعی و فكری مسلمانان گردید. (مطهری، 1385ش، ج 24، ص 31).
بسیاری از علما و اندیشمندان اسلامی بر ناسازگاری اسلام با عقاید نژاد پرستانه و ملی گرایانه تأكید کردهاند. امام خمینی(ره): «تمام مقصد ما مكتب ماست... آنهایی كه میخواهند ملیت را احیا كنند آنها مقابل اسلام ایستاده اند ...» (خمینی، 1379ش، ج 13، ص 77). شهید مطهری: «در صورتی كه ناسیونالیسم جنبه مثبت به خود گیرد از نظر اسلام مذموم نیست، ناسیونالیسم آن گاه محكوم است كه جنبة منفی به خود گیرد؛ یعنی افراد را تحت عنوان ملیتهای مختلف از یك دیگر جدا كند.» (مطهری، 1359ش، ص62).
بـ تقلیدهای كور و ترویج ناسیونالیسم
ناسیونالیسم تقلید کورکورانه مغرضانه ای بود، مانند دیگر آموزههای غربی چون دموکراسی، سکولاریسم، لیبرالیسم و... كه از غرب گرفته شده بود و در نهایت، موجب پدید آمدن کشورهای کوچک و ضعیف با دولتهای ملی وابسته به استعمار شد. پشتوانة منادیان اولی ملیگرایی در میان ممالک اسلامی، فرانسه، انگلیس؛ سپس آمریکا و روسیه بودند. بیداری ملی عرب (پانعربیسم) و قیام علیه خلافت عثمانی در اواسط قرن19 پدید آمد. از این زمان، انجمنهای سری برای ترویج قومیت عربی در بیروت، دمشق و ترکیه بر پایه افکار گاکولپ، یعنی تفکیک مذهب از شئون اجتماعی و سیاسی نهضت ملی ترک «پان تركیسم»، به منظور تبدیل خلافت ترکان عثمانی به دولت ملی شکل گرفت و بعد توسط «مصطفی کمال» اقتباس شد. در سال 1924 به طور رسمی الغای خلافت عثمانی توسط مجلس ملی ترکیه اعلام شد. (ماتیل، پیشین، ص 1058). رشد ناسیونالیسم عرب كه اسلام را بیشتر به چشم عنصری از عربیت مینگرد، ایده وحدت كلی جهان اسلام را ضعیف كرده است.
نتیجهگیری
- مبانی و اهدافی كه در دین مقدس اسلام، با تحلیل مفهوم «توحید» در قالب وحدت و همگرایی انسانی ـ اسلامی مطرح شد، با مبانی برخی از گونه های ناسیونالیسم چون ضد استعمار، اصلاحطلب، سیاسی، و... در جایی كه بر استقلال و آزادی، احترام و سعادت انسان تأكید گردد، تا حدودی سازگار و متعامل است. جنبه های مثبت ناسیونالیسم از نظر اسلام مذموم نیست؛ ناسیونالیسم آنگاه محكوم است كه جنبه منفی به خود گیرد. ولی با ناسیونالیسم امپریالیستی، لیبرال، توتالیتر، نژادی و فاشسیتی هماهنگی ندارد.
- برتر دانستن نژاد، مذهب و ملیت خاص، انفكاك نهاد دین و سیاست، تجزیهطلبی، سیستم تك حزبی، دولتمداری، احترام به دیگران، استقلالطلبی، تقدسبخشی افراطی به نشانههای ملی و... از مبانی نظری انواع ناسیونالیسم بهشمار میرود، كه از نگاه مفهومی متفاوت و یا پارادوكسیكال میباشد. ملیگرایی با این ویژگیها به یک «شبه مذهب» شبیه است.
- ملیگرایی در دو گروه عمده مثبت و منفی، به وحدتخواه، سیاسی، لیبرال، قومی، فرهنگی، ضداستعماری، ملی، توسعهطلب، توتالیتر، اصلاحطلب، بشردوستانه و... تقسیم میگردد.
- برخی از آثار مثبت ملیگرایی عبارت است از: استقلال كشورها، ایجاد آگاهی ملی، ایجاد اصل مشروعیت کشورها و حس تعلق و تبعیت از دولت ملی و اتحاد و همبستگی افراد در سطح ملی و تبلور خلاقیتها.
- از آثار منفی ملیگرایی میتوان از جنگ افروزی، تعصباتكور نژادی، افراطیگری، محدودیت در تصمیمگیریها در داخل و سطح بینالملل، مانع پیشرفت علم و فرهنگ، تقویت انگیزههای امپریالیستی، بهخطر انداختن امنیت ملی، نام برد.
- میتوان گفت كه بین بسیاری از آموزههای اسلام و ناسیونالیسم پیوند وثیقی وجود ندارد و چه بسا در برخی موارد مخالف و یا متضادند و مسلمانان هم تا كنون نگاهی دوگانه به پدیده ملیگرایی داشتهاند.
منابع و مآخذ
1. آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، مروارید، تهران، 1373ش.
2. آصف، محمد، مبانی ایدئولوژیك حكومت در دوران پهلوی، مركز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1384ش.
3. آقابخشی، علی، فرهنگ علوم سیاسی، مركز اطلاعات و مدارك علمی ایران، تهران، 1374ش.
4. ابن ابی الحدید، ابوحامد عزالدین عبدالحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغه، دار الاحیاء التراث العربی، بیروت، ج1، بیتا.
5. ابن منظور، محمّد، لسان العرب، بیروت، مؤسسه احیاء التراث العربی، ج3، 1412 ق.
6. ابن هشام، عبدالملك، السیرة النبویة، دارالمعرفة، بیروت، ج1، 1421ق.
7. ابوالفدا، تقویم البلدان، به كوشش رنو و دوسلان، پاریس،1840م.
8. اصفهانی، راغب، المفردات فی غریب القرآن، ترجمه: حسین ابن احمد كیلانی، مكتبه البوذر جمهری، تهران، 1373ش.
9. انصاری، حسن، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج10، مقاله 3931. www.cgie.org.ir
10. بابایی زارچ، علی محمد، امت و ملت در اندیشه امام خمینی، مركز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1383ش.
11. برنارد، لوئیس، زبان سیاسی اسلام، ترجمه: غلامرضا بهروزلك، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، قم، 1378ش.
12. بشیریه، حسین، جامعهشناسی سیاسی، نشر نی، تهران، 1374ش.
13. بهزادی، حمید، ناسیونالیزم، مؤسسه حساب، تهران، 1354ش.
14. بیآزار شیرازی، عبدالكریم، همبستگی مذاهب اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، تهران، 1377ش.
15. بیل، جمیز، راجر لوئیس، ویلیام، مصدق، نفت، ناسیونالیسم ایرانی، ترجمه: عبدالرضا هوشنگ مهدوی، كاوه بیات، گفتار، تهران، 1372ش.
16. پارسانیا، حمید، ناسیونالیسم، مجله معرفت، شماره ۲۵.
17. پازارگاد، بهاءالدین، مکتبهای سیاسی، انتشارات اقبال، تهران، بیتا.
18. تركی، عبدالمجید، اجماع امت مؤمنان، از جوهر عقیدتی تا واقعیت تاریخی، تحقیقات اسلامی، تهران، 1368ش.
19. جهانبگلو، رامین، تاگور وجدان بشر، ترجمه: خجسته کیا، نشر نی، تهران، چاپ اول، 1379ش.
20. جیكوب، لاندو، پان تركیسم، یك قرن در تكاپوی الحاق گری، ترجمه: حمید احمدی، نشر نی، تهران، 1382ش.
21. حامد، عبدالله، اختلاف در امت واحد، انتشارات قلم، تهران، 1378ش.
22. خمینی، روح الله، وحدت از نگاه امام خمینی(ره)، مؤسسة نشر و تنظیم آثار امام، قم، 1376ش.
23. ـــــــــــــــ ، صحیفه امام، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ج 13، 1379ش.
24. داوری، رضا ، ناسیونالیسم و انقلاب، وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1365ش.
25. رازی، فخرالدین محمد، تفسیر كبیر، دارالمعرفه، بیروت، ج5، 1414ق.
26. رشید رضا، محمد، المنار، بیروت، دارالمعرفه، ج4، 1414ق.
27. ژربه، پییر، سازمانهای بینالمللی، ترجمه: محمد امین كاردان، شركت سهامیكتابهای جیبی، تهران، 1351ش.
28. ساعی، احمد، نظریههای امپریالیسم (مومسن، ولفگانگ ج.، فیلد هاوس، دیوید، زیمانسكی، آلبرت)، قومس، تهران، 1383ش.
29. شریف قرشی، باقر، حیاة الامام الحسن«علیه السلام»، دارالكتب العلمیه، قم، ج 2، 1393ق.
30. شناوی، عبدالعزیز محمد، الدولة العثمانیة، دولة اسلامیة مفتری علیها، مكتبة الانجلو المصریة، قاهرة، چاپ دوم، ج3، 1986م.
31. شیخ شعاعی، محمدعلی، ملیگرایی از دیدگاه اسلام، دفتر عقل، قم، 1386ش.
32. صادقی اردستانی، احمد، وحدت مسلمین، دفتر كنگره جهانی ائمه جمعه و جماعت، قم، بی تا.
33. صبحیصالح، نهجالبلاغه، موسسه دارالهجره، قم، ۱۴۱۲ق.
34. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، ج4، 1394ق.
35. طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج 1و 2، 1414ق.
36. طلوعی، محمود، فرهنگ جامع سیاسی، تهران، علم، 1385ش.
37. علوی، پرویز، زبان انگلیسی تخصصی علوم سیاسی و روابط بین الملل، ج 1، تهران، علوم نوین، ج1، 1374ش.
38. عمید زنجانی، عباس علی، بنیادهای ملیت در جامعه ایدهآل اسلامی، كتابخانه بزرگ اسلامی، تهران، 1352ش.
39. عنایت، حمید، دین و جامعه، انتشارات موج، تهران، 1352ش.
40. فارابی، محمد ، آراء اهل المدینه الفاضله، به كوشش البیر نصری نادر، بیروت، 1973م.
41. فیض کاشانی، محسن (محمد بن مرتضی)، وافی، دارالكتب الاسلامیه، تهران، ج9، بیتا.
42. قهری، داریوش، تحول ناسیونالیزم در ایران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1383ش.
43. كاتم، ریچارد ، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه: احمد تدین، كویر، تهران، 1371ش.
44. كلینی، محمد بن یعقوب، اصول كافی، دارالكتاب الاسلامیه، تهران، ج1، 1367ش.
45. گیبرنا، مونتسرات، مكاتب ناسیونالیسم، ترجمه: امیر مسعود اجتهادی، انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1378ش.
46. گیلبرت، آلاردیس، جایگاه فاشیسم در تاریخ اروپا، ترجمه: حشمتالله رضوی، سازمان انتشارات کیهان، تهران، 1371ش.
47. ماتیل، الكساندر، دایره المعارف ناسیونالیزم، مترجم: كامران فانی، محبوبه مهاجر، وزارت خارجه، تهران، 1384ش.
48. متقی هندی، شیخ علاء الدین علی بن حسام، كنز العمال، بیروت، مؤسسة الرساله بیتا ، ج1و9.
49. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج74، 1404ق.
50. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات صدرا، قم، 1359ش.
51. ــــــــــــــــ ، خدمات متقابل اسلام و ایران، صدرا، قم، ج1، 1359ق.
52. ــــــــــــــــ ، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، صدرا، تهران، ج 24، 1385ش.
53. معادیخواه، عبدالمجید، فرهنگ آفتاب، نشر ذره، تهران، ج1، 1373ش.
54. معظمپور، اسماعیل، نقد و بررسی ناسیونالیسم؛ تجددها در عصر رضاشاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383.
55. معین، محمد، فرهنگ معین، امیر كبیر، تهران، ج 4، 1371ش.
56. موثقی، سید احمد، استراتژی وحدت در اندیشه سیاسی اسلام، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ج1، چاپ دوم، 1375ش.
57. نقوی، علی محمد، اسلام و ملیگرایی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بیجا، 1364ش.
58. نوروزی، محمد جواد، فلسفه سیاست، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1380ش.
59. همایون، محمدعلی، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه: محمد رضا نفیسی و كامبیز عزیزی، نشر مركز، تهران، 1384ش.
60. . Gellner, E. Nationalism,) London: Weidenfeld & Nicolson, 1997. p. 1.
61. www.ariaye.com/dari/qanoonasasi/eskandari2.html
62. Augustin Barraail.
63. Andrew Heywood, political ideologies second Edition Macmilan Press LTD, 1998, p. 152
64. Hans Kohn, The idea of Nationalism, Ninth Printing, The McMillan Company, New York, 1967, p.76.
65. A National way of looking at life.
66. Finer, S. The Man on the horseback,(New York: Praeger 1962) P.211.
67. Duchacek/Thompson, Conflict and Cooperation Among Nations, (New York: Holt, Rinehart and Winston, 1960) PP. 66-84.
68. Hayes, C. The Historical Evolution of Modern Nationalism,(New York: Macmillan, 5th edn, 1955), p. 165.
69. Holsti H, International Politics, (New Jersy: Prentice-hall, 1972) pp. 65-69; Finer, S. The Man on the horseback,(New York: Praeger 1962) p. 211.
Morgenthau, H. Politics Among Nations, 4th ed. New York: Alfred, A. Knopf, 1967, p 100.
70. Snyder, L. The word in Twentieth Century, (New Jersy: van Nostrand, 1964) P. 23-24.
Puchala, D. International Politics Today, (New York: Dood, mead & Company, 1971), pp. 197,211-217.
71. Olson, W. The theory and Practice of International relations,(New Jersy, Prentice-Hall) PP. 71-78.
72. Duchacek/Thompson, Conflict and Cooperation Among Nations, (New York: Holt, Rinehart and Winston, 1960) p.28.
Duchacek/Thompson, Conflict and Cooperation Among Nations, (New York: Holt, Rinehart and Winston, 1960) pp. 25-28.
73. Hayes, C. The Historical Evolution of Modern Nationalism,(New York: Macmillan, 5th edn, 1955), p. 165.
74. Holsti H, International Politics, (New Jersy: Prentice-hall, 1972) pp. 65-69; Finer, S. The Man on the horseback,(New York: Praeger 1962) P. 211.
75. Lerche, Che. America in World Affairs, (New York: McGraw-Hill, 1967) P. 15.
76. Olson, W. The theory and Practice of International relations,(New Jersy, Prentice-Hall) PP. 71-78.
77. Snyder, L. The word in Twentieth Century, (New Jersy: van Nostrand, 1964).
78. Rabindaranat Tagore, Reminiscecec, New Delhi,p.122؛ University Oxford,ones of Room A, Press,Woolf Virginia, 313:1992.
ارسال نظر