وب سایت رسمی مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامى

اهم اخبار تقریب مذاهب اسلامی

مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامى
سایت رسمی مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامى
نگاهی به جایگاه حضرت زهرا (س) در احادیث اهل تسنن
۱۴۰۳/۰۹/۱۵ ۱۰:۴۲ 33

نگاهی به جایگاه حضرت زهرا (س) در احادیث اهل تسنن

شخصیت فاطمة زهرا(س)، در روایات اهل تسنن به عنوان بانویی جامع فضائل انسانی ترسیم شده است. روایات اهل سنت در فضائل فاطمة زهرا(س) اعم از روایات تفسیری و غیرتفسیری است. روایات تفسیری جایگاه آن حضرت را از منظر قرآن نشان داده و بیانگر شخصیت فاطمة زهرا(س) در تعابیر الهی است. در روایات غیرتفسیری ابعاد دیگری از شخصیت حضرت فاطمه با نقل رسول خدا (ص)، آشکار می‌شود. جمع‌بندی هر دو دسته از روایات آن که حضرت زهرا(س) در کانون اهل بیت پیامبر(ص) قرار داشته، معصوم از هر خطا، ضامن تداوم نسل پیامبر(ص)، آگاه به حقایق دینی، قاطع در دفاع از حق در دوران رسالت، مدافع حریم ولایت پس از رحلت پدر، محبوبترین شخص نزد رسول خدا(ص)، سرور زنان دو عالم و ... می‌باشند.

نویسنده مجید معارف

 

1) طرح مسأله

 

فاطمة زهرا(س) کوچکترین دختر رسول خدا(ص) بوده، در عین حال واجد فضائلی است که دیگر فرزندان پیامبر(ص) از آن بی‌بهره بوده‌اند. شناخت این فضائل و علل اختصاص حضرت زهرا(س) به آنها از جمله مسائلی است که ذهن هر انسانی را به خود جلب می‌کند؛ خصوصاً که این فضائل نقش مهمی در شناخت سیمای حضرت فاطمة (س) داشته و به طور گسترده نیز در منابع علمی فریقین نقل شده است.

 

2) گسترة فضائل حضرت زهرا(س) در منابع اهل سنت

 

فضائل حضرت زهرا(س) در چند دسته از منابع اهل سنت وارد شده که برای پژوهشگران قابل توجه است؛ به شرح:

 

جوامع بزرگ حدیثی که غالباً در آنها ابوابی با عنوان: «مناقب فاطمة بنت رسول الله» و شبیه به آن به چشم می‌خورد (ر.ک. نیشابوری، 1374ق: ج4، صص1906-1902؛ ترمذی، 1408ق: ج5، صص658-655؛ بخاری، 1407ق: ج5، صص85-82؛ حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، صص374-361).

 

- تفـاسـیـر اثـری و جـز آن کـه در آن مفسر ذیـل آیاتی که دربارة اهل بیت(ع) یا حضـرت فـاطمـه(س) نـازل شـده، روایـات متناسب را آورده است[2].

 

- منابع تاریخی که در بردارندة زندگانی حضرت فاطمه(س) به شکل کامل یا ناقص است.

 

- منابع سیره و رجال، خاصه کتاب‌هایی که به درج سیره و زندگانی صحابه اختصاص یافته است[3].

 

- منابع مستقل که در خصوص زندگانی حضرت فاطمه(س) تالیف شده است[4].

 

- منابع خاص روایی مانند مسندهای حضرت زهرا(س) که به جمع روایات آن حضرت یا روایاتی که درباره ایشان وارد شده، اختصاص پیدا کرده است[5]؛ ضمناً روایات موجود درباره حضرت فاطمه(س) از جهتی به دو نوع: روایات تفسیری و روایات غیرتفسیری قابل تقسیم است که در این مقاله از هر دسته به ذکر تعدادی بسنده می‌شود[6].

 

1-2) روایات تفسیری

 

مقصود از روایات تفسیری، آن دسته از روایاتی است که مفاد آن، قول و فعل رسول خدا(ص) را در توضیح آیات قرآن نشان می‌دهد. از آنجا که حجیت روایات و سنن پیامبر(ص) در آیات قرآن مورد تأکید قرار گرفته (نک. نجم، 4-2، نساء، 59 و80؛ نحل، 44؛ احزاب، 36 و...) اعتبار شرعی این روایات بدیهی بوده، در نتیجه از مدارک مهم تفسیر قرآن به شمار می‌روند که از استناد به آنها گریزی نیست (ر.ک. العک، 1414ق: ص116؛ زرقانی، بی‌تا: ج1، ص481؛ دمشقی، 1409ق: ج1، ص4؛ علی الصغیر،1420ق: ص61؛ طوسـی، بی‌تا: ج1، ص4).

 

پس از روایات نبوی، دانشمندان اهل سنت اقوال و نظرات صحابه را به عنوان روایات تفسیری آورده و به آن استناد می‌کنند، به این دلیل که صحابه در عصر نزول قرآن به سر برده، علوم و اطلاعات خود را از مقام رسالت آموخته و داناترین افراد به اوضاع و احوال جامعه و فضای نزول آیات بوده‌اند (دمشقی، 1409ق: ج1، ص4؛ زرکشی، 1391ق: ج2، ص172؛ زرقانی، بی‌تا: ج1، ص481؛ العک، 1414ق: ص117) اما دانشمندان شیعه با آن که معتقد به حجیت آراء صحابه در تفسیر قرآن و غیر آن نیستند(طوسی، بی‌تا: ج1، ص4؛ طباطبائی، 1353: ص44؛ علی الصغیر، 1420ق: صص67-66؛ مهدوی راد، 1382: با عنوان حجیت مأثور از صحابه)، جز آن که گزارش‌های صحابه را در اسباب نزول آیات و مواردی که مجالی جهت رأی و اجتهاد آنان نباشد، بلکه حکایت از مشاهدات آنان درباره چگونگی نزول آیات و تطبیق مفاد آن بر مصادیق کند، به دیدة اعتبار نگریسته و در تفاسیر خود به آن استناد می‌کنند (معرفت، 1425ق: ص98) ناگفته نماند که از نظر شیعه پس از روایات پیامبر(ص) اعتبار شرعی با روایات اهل بیت(ع) است که از جهت مواهب علم الهی و عصمت متمایز از صحابه بوده و قول و فعل آنها مانند قول و فعل پیامبر(ص) حجّیت دارد[7]. با این توضیح به سراغ روایات تفسیری رفته و فضائل حضرت زهرا(س) را در تعداد محدودی از آیات قرآن مورد بررسی قرار می‌دهیم[8].

 

1-1-2) کوثر رسالت، نسل پاینده

 

اولین موضوع درباره حضرت زهرا(س) در قرآن آن که، آن بزرگوار مصداق مشخص کوثر و عامل تداوم نسل پیامبر(ص) است. به طوری که مفسران در سبب نزول سوره کوثر نوشته‌اند، از آنجا که فرزندان ذکور رسول خدا(ص) در حیات آن بزرگوار از دنیا رفتند، برخی از مشرکان از جمله عاص بن وائل، ولید بن‌مغیره، ابوجهل، عقبه بن ابی معیط و ابولهب زبان به شماتت پیامبر(ص) گشوده، او را ابتر نامیدند (سیوطی، 1993م: ج6، ص403؛ آلوسی، 1405ق: ج3، ص403 و اکثر تفاسیر ذیل سوره کوثر). خدای تبارک و تعالی در پاسخ به شماتت مشرکان خصوصاً «عاص بن وائل سهمی» سورة کوثر را به شرح: «بسم الله الرحمن الرحیم. انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر انّ شانئک هو الابتر»، نازل ساخت و ضمن اعلام بشارت به اعطای «کوثر» به رسول خدا(ص) دشمنان آن حضرت را «ابتر» یعنی بلا نسل و بلاعقب اعلام فرمود. اما در این سوره کریمه مراد از «کوثر» چیست؟ با توجه به آنکه کوثر از نظر لغوی به معنای خیر کثیر است، (راغب، 1362: ص426) این کلمه مصادیق زیادی دارد که مفسران به آن اشاره کرده‌اند از جمله: قرآن، علم فراوان، نهری در بهـشت، نبوت و پیامبری، ذریـه و نسـل، مقام شفاعت و... (ر.ک. زمـخشری، 1407ق: ج4، ص807؛ دمـشـقی، 1409ق: ج4، صـص598-596؛ آلـوسـی، 1405ق: ج30، صص246-244؛ شوکانی، بی‌تا: ج5، ص502؛ مراغی، بی‌تا: ج10، صص252-251) اما با توجه به سبب نزول سوره کوثر که در پاسخ شماتت‌کنندگان پیامبر(ص) به دلیل نداشتن فرزند ذکور نازل شده و نیز به دلیل تقابل «الکوثر» با «الابتر» که این کلمه دم بریـدگی و قطـع نسل و ریشه را افاده می‌کند (راغب اصفهانی، 1362: ص36)، معلوم می‌شود که مراد از «کوثر»، همان عامل بقای نسل و ذریه رسول خدا(ص) است که مصداق آن حضرت فاطمه زهرا(س) خواهد بود و به عبارت بهتر کوثر جز فاطمة زهرا(س) و فرزندانش مصداق دیگری ندارد و سایر معانی کوثر که مفسران به آن اشاره کرده‌اند مثل شفاعت، نهری در بهشت و حوض بهشت، خیر کثیر، کثرت اصحاب و کثرت امت همه از باب جری و انطباق است (عثمان محمد، 1410ق: ص17). با این اعتبار حسن و حسین علیهما السلام نیز فرزندان رسول خدا(ص) به شمار می‌آیند، چه در غیر این صورت علی‌رغم وجود فاطمه زهرا(س) باز رسول خدا(ص) موصوف به «ابتر» خواهد شد. این استدلالی است که علی(ع) در پاسخ نامه عمروبن‌عاص کرده است. در این خصوص ابن ابی الحدید نوشته است: «عمرو بن عاص نامه‌ای به امیرالمومنین فرستاد که در آن مواردی را بر آن حضرت عیب گرفته بود. از جمله آن که امام (ع) حسن و حسین را دو فرزند رسول خدا(ص) می‌داند. پس امام به پیک عمرو بن عاص گفت: به شانی بن شانی بگو: اگر حسن و حسین فرزندان رسول خدا(ص) نبودند در این صورت پیامبر(ص) ابتر می‌بود. در حالی که خداوند ابتر بودن را از پیامبر(ص) نفی کرده و به دشمن او نسبت داده است، همانگونه که پدرت گمان می‌برد» (ابن ابی الحدید، 1378ق: ج20، ص334). از نظر مفسران شیعه مهم‌ترین مصداق کوثر همان وجود مبارک حضرت زهرا(س) است که عامل نسل پاینده رسول خدا(ص) است. طبرسی می‌نویسد: «گفته‌اند که کوثر عبارت از کثرت نسل و ذریه است. آری کثرت در نسل آن حضرت از فرزندان فاطمه(س) به گونه‌‌ای ظاهر گردید که به شمارش نیایند و امتداد این نسل تا روز قیامت پابرجاست» (طبرسی، 1408ق: ج10، ص836؛ طباطبائی، 1394ق: ج20، ص370؛ مکارم شیرازی، 1374: ج27، ص375؛ حسینی شیرازی، 1411ق: ص352).

 

بسیاری از مفسران اهل سنت نیز در تفسیر سوره کوثر یکی از مصادیق «کوثر» را فاطمه زهرا(س) دانسته‌اند. به عنوان نمونه فخر رازی از قول «سدّی» نوشته است که «بین عرب مرسوم بود که اگر فرزند پسر کسی از دنیا رود به او ابتر می‌گفتند. چون فرزندان پیامبر(ص) در مکه موسوم به قاسم و عبدالله و نیز فرزند او به نام ابراهیم در مدینه درگذشتند، آنها گفتند که پیامبر ابتر است و جانشینی ندارد، اما خداوند با نزول این سوره مشخص کرد که دشمن پیامبر(ص) به این صفت موصوف بوده و نسل آن حضرت تا قیامت تداوم دارد» (فخررازی، 1413ق: ج32، ص132؛ نیشابـوری، 1416ق: ج6، ص576؛ آلوسی، 1405ق: ج30، ص245؛ بیضاوی، 1408ق: ج2، ص626). نکته مهم در تفسیر سوره کوثر آن که همة مفسرانی که در تفسیر «کوثر» به مصادیقی غیر از نسل و ذریه اشاره کرده‌اند، بلاغت قرآن کریم در تقابل «کوثر» و «الابتر» را در نظر نگرفته‌اند و از این جهت غفلت بزرگی مرتکب شده‌اند. علامه طباطبائی ضمن برشماری مصادیق کوثر از قول مفسران- که تا بیش از 26 قول بالغ است- می‌نویسد: «به جز مصادیق نهری در بهشت و حوض پیامبر(ص)- که مستند به برخی از روایات است- باقی اقوالی که درباره کوثر گفته شده هیچ دلیلی ندارد به جز تحکم و بی‌دلیل حرف زدن. اما با در نظر گرفتن اینکه کلمه «ابتر» به معنای کسی است که نسل او منقطع شده و با در نظر گرفتن جمله نامبرده که از باب قصر قلب است، نتیجه‌گیری می‌شود که منظور از کوثر تنها و تنها کثرت ذریه است که خدای تعالی به آن جناب ارزانی داشته است یا مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه. اگر مراد مسأله ذریه با استقلال یا به طور ضمنی نبود آوردن «انّ شانئک هو الابتر» فایده‌ای نداشت. زیرا کلمه انّ علاوه بر تأکید، تعلیل را هم می‌رساند و معنا ندارد که خداوند بفرماید ما به تو حوضی دادیم چون که بدگوی تو ابتر و بلانسل است» (طباطبایی، 1394ق: ج20، ص370).

 

اما از مفسران اهل سنت فخر رازی بیش از دیگران به این نکته بلاغی در سوره کوثر اشاره کرده و می‌نویسد: «کوثر به معنای فرزندان پیامبر(ص) است. گفته‌اند که این سوره در مقام تخطئه کسی نازل گردید که آن حضرت را به جهت نداشتن (یا باقی نماندن) فرزندان مورد سرزنش قرار داد. لذا معنای آیه این می‌شود که: خداوند نسلی به پیامبر(ص) عطا فرماید که در طول قرون و اعصار پایدار خواهد بود. آری بنگر چقدر از اهل بیت کشته و شهید شدند، اما باز عالم از آنان مالامال است در صورتی که از بنی‌امیه احدی که قابل توجه باشد باقی نماند و باز بنگر که در میان اهل بیت(ع) چه بزرگانی مانند حضرات باقر، صادق، کاظم، نفس زکیه و امثال آنان ظهور نمود» (فخر رازی، 1413ق: ج32، ص124).

 

2-1-2) شاخص اهل بیت پیامبر(ص) با ویژگی‌ عصمت و طهارت

 

آیه تطهیر با مفاد: «انّما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیراً» (جز این نیست که خداوند اراده فرموده هر گونه زشتی و پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و از هر جهت پاکتان سازد) (احزاب، 33) بر عصمت اهل بیت پیامبر(ص) دلالت دارد و حضرت زهرا(س) چهرة شاخص در مصادیق اهل بیت(ع) است. به توضیح دیگر اسلوب آیه شریفه با توجه به حرف تأکید «انّما»، بیان ارادة الهی، ساختار افعال به صورت فعل مضارع که استمرار را می‌رساند، «ال» کلمه الرجس که مبیّن اطلاق است و بالاخره مفعول مطلق «تطهیرا» که خود از ادوات تأکید است، همگی دلالت بر ارادة الهی بر نفی هرگونه رجس و پلیدی- آن هم رجس معنوی و غیرمادی- مانند شرک، کفر و گناه دارد[9] و این موضوع بر همان عصمت الهی که عبارت از ملکه‌ای نفسانی است که انسان را از عقیده باطل و کارهای زشت برحذر می‌دارد، منطبق می‌گردد (ر.ک. طباطبائی، 1394ق: ج16، ص312). اما بر طبق روایات وارده در ذیل آیه، اهل بیت(ع) جز حضرت فاطمه(س)، علی، حسن و حسین علیهم السلام مصادیقی ندارند و با آن که آیه در وسط آیاتی قرار گرفته که دربارة همسران پیامبر(ص) سخن می‌گوید، معهذا طبق روایات صحیح که از طرق متعدد وارد شده، همسران پیامبر(ص) از شمول اهل بیت(ع) خارج شده‌اند. از جمله آن که ترمذی در سنن خود از عمربن ابی سلمه آورده است: آیه «انّما یرید الله...» در خانة ام سلمه نازل گردید. در پی آن رسول خدا(ص) فاطمه، حسن و حسین را فراخوانده در جامه‌ای پوشاند و علی(ع) را در جامه‌ای دیگر. سپس فرمود: «اللهم هولاء اهل بیتی فاذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهیراً» ام سلمه گفت: ای پیامبر خدا آیا من با ایشانم؟ اما رسول خدا(ص) فرمود: تو بر جای خود باش که فردی عاقبت بخیری» (ترمذی، 1408ق: ج5، صص328 ، 622 و 657؛ ابن حنبل، 2005م: ج6، ص293؛ حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، صص358-357؛ دمشقی، 1409ق: ج3، ص493؛ طبری، 1988م: ج12، ص6؛ سیوطی، 1993م: ج6، ص604؛ نیشابوری، 1374ق: ج4، ص1883 از قول عایشه).

 

بر طبق یک تحقیق 27 نفر از اصحاب پیامبر(ص)- که شماری از آنان همسران پیامبر(ص) هستند- نزول آیه تطهیر درباره حضرت فاطمه، علی، حسن، حسین علیهم السلام را شهادت داده‌اند (بشوی، 1386: صص91-89). دانشمندان بسیاری از اهل سنت، حدیث یاد شده را در کتاب‌های خود آورده‌اند و بر صحت آن تصریح کرده‌اند (همان، صص95-92). از جمله حدیث یاد شده از قول مسلم در کتاب صحیح او وارد شده که اهل سنت دراعتبار روایات آن تردیدی ندارند. ترمذی پس از نقل حدیث دربارة آن نوشته است که «هذا حدیث حسن و هو احسن شئ روی فی هذا الباب» (ترمذی، 1408ق: ج5، ص657 و نیز 1328) حاکم نیشابوری نیز پس از آوردن این حدیث در چند موضع از کتاب خود آن را صحیح الاسناد و نیز با ملاک‌های بخاری و مسلم صحیح دانسته است(حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، صص358- 357).

 

آن چه در آیه تطهیر فاطمة زهرا(س) را در کانون اهل بیت(ع) قرار می‌دهد آن است که بر طبق روایات متعدد، پس از نزول آیه تطهیر رسول خدا(س) به مدت شش یا نه ماه از کنار خانة حضرت فاطمه(س) عبور کرده و اهل خانه را با این تعبیر مورد خطاب قرار می‌داد که: «الصلاة، اهل البیت، انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً» (ترمذی، 1408ق: ج5، ص328؛ ابن حنبل، 2005م: ج3، ص285؛ دمشقی، 1409ق: ج3، ص492) و مقصود رسول خدا(ص) آن بود که همگان متوجه شوند که اهل بیت(ع) در آیه تطهیر جز حضرت فاطمه، علی، حسن و حسین علیهم السلام، مصادیق دیگری ندارد و تنها این گروه هستند که خداوند طهارت قلبی و پاکی آنان را از هرگونه شائبه نفسانی اراده فرموده است.

 

3-1-2) مهرورزی با فاطمه، پاداش رسالت

 

به استناد آیه: «... قل لا اسألکم علیه اجراً الّا المودة فی القربی» (شوری، 23) (بگو (در قبال رسالتم) پاداشی از شما نمی‌خواهم به جز دوست داشتن نزدیکانم) حضرت فاطمه(س) یکی از مصادیق «قربای» پیامبر است که مودت با او به عنوان پاداش رسالت پیامبر(ص) امری واجب و الزامی است و قابل توجه است که طبق آیه: «قل ما سالتکم من اجر فهو لکم ان اجری الّا علی الله و هو علی کل شی شهید» (سبا، 47) نتیجه دوستی و مهرورزی با خویشان رسول خدا(ص) به خود انسان باز می‌گردد نه ضرورتاً رسول خدا(ص). اما مصداق «قربی» در آیه مودت چه کسانی هستند؟ دراین باره اقوالی در بین مفسران اهل سنت وجود دارد؛ از جمله آن که مراد از قربی مطلق خویشاوندان پیامبر(ص) خصوصاً طایفه قریش است (دمشقی، 1409ق: ج4، ص121)؛ در صورتی که هر کس به تاریخ اسلام آشنا باشد، متوجه خواهد شد که قریش با آن سابقه‌ای که در اذیت و آزار پیامبر(ص) داشته، نمی‌تواند مصداق مناسبی جهت جلب مودت مسلمانان به عنوان مزد رسالت پیامبر(ص) باشد. ابن کثیر به عنوان یک نظر «قربی» را مصدر گرفته و آیه را چنین معنا کرده است: «بگو ای پیامبر من در قبال رسالتم از شما مزدی نمی‌خواهم، لکن به سبب قرابتی که بین من و شما وجود دارد، مرا آزار نکنید» (همان). این تفسیر نیز علاوه بر آن که خلاف ظاهر است با روایاتی که در معرفی مصادیق «قربی» وارد شده در تعارض است. از معروف‌ترین روایات وارده در این خصوص حدیث «ابن عباس» است که می‌گوید: چون آیه: «قل لا اسالکم علیه اجراً الا المودة فی القربی» نازل شد، اصحاب گفتند: ای رسول خدا(ص) خویشان تو که خداوند محبت آنها را واجب فرموده چه کسانی هستند؟ پیامبر(ص) فرمود: «علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام». (ر.ک. منابع گوناگون اهل سنت از جمله: سیوطی، 1993م: ج7، ص348؛ زمخشری، 1407ق: ج4، ص220؛ فخررازی، 1413ق: ج27، ص167؛ حاکم حسکانی، 1393ق: ج2، ص130؛ بیضاوی، 1408ق: ج2، ص362؛ نسفی، 1416ق: ج4، ص154). زمخشری در ذیل آیه حدیث دیگری در لزوم دوستی آل محمد(ص) آورده که با این عبارت شروع می‌شود: «قال رسول الله (ص): من مات علی حب آل محمد مات شهیداً، الا من مات علی حبّ آل محمد مات مغفوراً له...» (زمخشری، 1407ق: ج4، ص220) و فخررازی پس از ذکر همین حدیث آورده است: «در عظمت آل محمد همین بس که اولاً: آنان- یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین- محبوب رسول خدا(ص) بوده و لذا دوستی آنان بر امت واجب است. ثانیاً: آنان در تشهد نماز در کنار رسول خدا(ص) مخصوص به ذکر و دعا شده‌اند که: «اللّهم صل علی محمد و آل محمد» که این نیز بر وجوب حـب و دوستی آنان دلالت دارد (فخررازی، 1413ق: ج27، ص166).

 

نکتة دیگر درباره حدیث ابن عباس در معرفی مصادیق «ذی‌القربی» آن که این حدیث در منابع حدیثی و تفسیری اهل سنت به طرق مختلفی وارد شده از جمله آن که حاکم حسکانی حدیث یاد شده را با هشت طریق ذیل آیه مودت آورده است (حاکم حسکانی، 1393ق: ج2، صص146-130). طبق برخی از پژوهش‌ها (بشوی، 1386: صص180-179) سند حدیث صحیح بوده و راویان آن موثقند؛ ضمناً آیه مودت و حدیث پیامبر(ص) در معرفی «ذی‌القربی» از مشهورترین نصوصی است که امامان شیعه مانند امیرمؤمنان (ع)، امام حسن مجتبی(ع) و امام زین‌العابدین(ع) در دفاع از حقوق اهل بیت(ع) در مقابل مخالفان خود از بنی امیه و غیره، به آن احتجاج کرده‌اند (ر.ک. آلوسی، 1405ق: ج25، ص30؛ سیوطی، 1414ق: صص79-76 و نیز هاشمی، 1376: فصل یازدهم، فاطمة زهرا در آیه قربی)

 

4-1-2) همراهی با پیامبر(ص) در روز مباهله

 

جریان مباهله از حوادث مشهور تاریخ اسلام است که به موجب آن پیامبر اسلام(ص) با اهل بیت خود جهت «مباهله»[10] در مقابل مسیحیان نجران قرار گرفت. قرآن در این خصوص خطاب به پیامبر می‌فرماید: «فمن حاجّک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین» (آل عمران، 61). (پس هر کس درباره عیسی- بعد از علم و دانشی (که درباره عیسی) به تو رسید- با تو به محاجّه برخیزد به آنان بگو! بیایید ما فرزندان خود را بخوانیم شما نیز فرزندان خود را، ما زنان خود را صدا زنیم شما نیز زنان خود را، ما نفس‌های خود را بخوانیم شما نیز نفس‌های خود را، آن‌گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم).

 

رسول خدا(ص) جهت انجام فرمان خداوند به مسیحیان پیشنهاد مباهله داد که مورد پذیرش آنان قرار گرفت و فردای آن روز جهت این کار تعیین گردید. در روز مقرر پیامبر(ص) همراه با حسن، حسین، علی و فاطمه زهرا علیهم السلام جهت مباهله حاضر شدند و رسول خدا(ص) به اهل بیت خود فرمود: هرگاه من دعا کردم شما آمین بگویید. اما اسقف نجران با مشاهده هیات ساده و ملکوتی پیامبر(ص) و چهره‌های معصومی که همراه آن بزرگوار بودند، به همراهان خود گفت: «من چهره‌هایی را می‌بینم که اگر از خداوند بخواهند که کوه را از جا برکند، خدا این کار را خواهد کرد. ای نصاری با این مرد مباهله نکنید و گرنه هلاک می‌شوید و تا روز قیامت یک نفر نصرانی در روی زمین باقی نخواهند ماند...» (فخر رازی، 1413ق: ج8، ص89). در اینجا بود که مسیحیان از مباهله صرف نظر کرده و با رسول خدا(ص) مصالحه کردند.

 

به طوری که گذشت جریان مباهله از حوادث مشهور و بلکه قطعی تاریخ اسلام است که محدثان و مفسران غالباً به ذکر آن- همانگونه که گذشت- پرداخته‌اند. حاکم نیشابوری در خـصوص این ماجرا ادعای تواتر کرده (حاکم نیشابوری، 1977م: ص50) و زمخشری این ماجرا را مهم‌ترین دلیل بر فضل و برتری اصحاب کسا یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام می‌داند (زمخشری، 1407ق: ج1، ص193؛ بیضاوی، 1408ق: ج1، ص163؛ خازن، 1415ق: ج1، ص254؛ مراغی، بی‌تا: ج1، ص175؛ شوکانی، بی‌تا: ج1، ص347 از قول اکثر محدثان اهل سنت؛ نسفی، 1416ق: ج1، ص243).

 

آن چه در جریان مباهله در ارتباط با حضرت زهرا(ع) قابل توجه است آن که طبق این آیه فاطمة زهرا(ص) مصداق «نساءنا» است و با آن که در زمان مباهله رسول اکرم(ص) قطعاً همسران متعددی داشته‌اند، هیچکدام را به عنوان «نساءنا» با خود همراه نکرده‌اند؛ لذا در آیه مباهله دو شأن برای حضرت فاطمه(ص) به اثبات می‌رسد، نخست آن که حضرت زهرا(س) شاهد و گواه حقانیت پیامبر(ص) اسلام و اثبات رسالت آن حضرت است و این خود نمونه‌ای از همراهی حضرت فاطمه(س) با مقام رسالت است. دیگر آن که در صورت انجام مباهله، حضرت زهرا(س) به همراه پدر، همسر و فرزندان خود، قطعاً مستجاب الدعوه بوده‌اند که این خود جایگاه بلند آن حضرت را در نزد خدای تبارک و تعالی نشان می‌دهد. به این ترتیب حقیقت‌پوشی برخی از مورخان و مفسران اهل سنت از جمله ابن هشام در «السیرة النبویه» (ابن هشام، بی‌تا: ج2، صص233- 222) و ثعالبی در «الجواهر الحسان» (ثعالبی، 1417ق: ج1، صص257-256) که ضمن نقل ماجرای مباهله اشاره‌ای به همراهان پیامبر(ص) نکرده‌اند، ضرری به اصل حقیقت وارد نمی‌سازد. نیز تشکیک برخی از مفسران امروزی مانند رشید رضا و محمد عبده که جریان مباهله را- به نحوی که مورد ادعای شیعه است- مجعول داشته و مصادر روایات مباهله را شیعیان معرفی کرده‌اند، اعتباری ندارد (رشید رضا، بی‌تا: ج3، ص322)؛ زیرا به طوری که گذشت کمتر واقعه‌ای مانند جریان مباهله است که از قرن سوم تا عصر حاضر کتب حدیث، تفسیر و تاریخ اهل سنت را به شکل گسترده در نوردیده باشد.

 

5-1-2) نیکوکاری بزرگ

 

حضرت زهرا(س) طبق آیات قرآنی از مصادیق «ابرار» است. ابرار در عرف قرآن به کسانی اطلاق می‌شود که در صحنة عقیده و عمل به کمال رسیده و از گروه «صادقین» گردند که همراهی با آنان به همة مؤمنان توصیه شده است (نک. بقره، 177؛ توبه، 119). اما نیکوکاری حضرت فاطمه و علی(ع) به شرح زیر در قرآن گزارش شده است «انّ الابرار یشربون من کأس کان مزاجها کافوراً عیناً یشربُ بها عبادالله یفجّرونها تفجیراً یوفون بالنذر و یخافون یوماً کان شرّه مستطیراً و یطمعون الطعام علی حبّه مسکیناً و یتیماً و اسیراً انّما نطعمکم لوجه الله لانریدُ منکم جزاءً و لاشکورا» (انسان، 9-5) (بـه یـقیـن ابـرار از جـامی می‌نوشند که با عطر خوشی آمیخته است. از چشمه‌ای که بندگان خاص خدا از آن می‌نوشند و از هر جا بخواهند آن را جاری می‌سازند. آنها به نذر خود وفا می‌کنند و از روزی که شر و عذابش گسترده است، می‌ترسند و غذای خود را با آن که به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین، یتیم و اسیر می‌دهند (و می‌گویند) ما شما را به خاطر خدا اطعام می‌کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی‌خواهیم).

 

بسیاری از مفسران ذیل آیات ذکر شده از قول ابن عباس نقل کرده‌اند که: این آیات در پی بیماری حسنین و در پی آن نذر حضرت علی و فاطمه(س) برای شفای آنان به مدت سه روز روزه[11] و تصمیم به ایفای نذرشان- پس از شفای حسن و حسین- نازل گردید. طبق این روایات علی(ع)، فاطمه زهرا و کنیز آنان فضّه علیهم السلام در مقام انجام نذر خود سه روز متوالی را روزه گرفتند و هر روز به هنگام افطار با درخواست مستمندی- از فقیر، یتیم و اسیری- مواجه شده و افطاری خود را ایثار کردند و در پی این واقعه آیات 5 الی 22 سوره انسان نازل گردید (خازن، 1415ق: ج4، ص378؛ نیشابوری، 1416ق: ج6، ص412؛ فراء بغوی، 1415ق: ج4، ص428؛ نسفی، 1416ق: ج4، ص466؛ فخررازی، 1413ق: ج30، ص244؛ زمخشری، 1407ق: ج4، ص670؛ شوکانی، بی‌تا: ج5، ص349؛ حاکم حسکانی، 1393ق: ج2، صص310-229 در روایات گوناگون).

 

خدای متعال جهت تمجید از ایثار اهل بیت(ع) آیات 5 تا 22 از سوره انسان را نازل فرمود و با گزارش خود از این ماجرا آن را در تاریخ انسانیت جاودانه ساخت. طبق این آیات ایثار اهل بیت(ع) مورد پذیرش خدا قرار گرفت و مصونیت آنان از آتش جهنم و بهره‌مندی از نعمات بیکران الهی برایشان ضمانت گردید. ضمن آنکه به احترام بانوی دو عالم در مقام ذکر نعمت‌های بهشتی- که نصیب این نیکوکاران می‌شود- سخنی از حورالعین به میان نیامد و این خود از لطائف نظریه نزول آیات مورد بحث درباره نیکوکاران اهل بیت(ع) است (آلوسی، 1405ق: ج3، ص158).

 

2-2) روایات غیرتفسیری

 

مراد از روایات غیرتفسیری، فضائل و مناقبی است که رسول خدا(ص) دربارة دخت گرامی خود به زبان آورده است. جدا از رابطة عاطفی پدر و فرزندی بین پیامبر(ص) و فاطمه(س)- که فاطمه محبوب‌ترین شخص نزد رسول خدا(ص) بوده است- این روایات بیانگر ویژگی‌های مهمی در شخصیت حضرت فاطمه(س) است. این ویژگی‌ها در جای خود متعدد و فراوان است (بیـومـی مهران، 1990م: ص153) که اهم آنها در چند مورد گزارش می‌شود.

 

1-2-2) سروری بانوان دو عالم

 

حضرت فاطمه(س) برترین بانوی دو عالم است که دست خلقت آفریده است. این موضوع در روایات زیادی منعکس شده است از جمله آن که عایشه از پیامبر(ص) نقل می‌کند که آن حضرت خطاب به حضرت فاطمه زهرا(س) فرمود: «یا فاطمة الاترضین ان تکونی سیدة نساء العالمین و سیدة نساء هذه الامة و سیدة نساء العالمین»، (ای فاطمه آیا راضی نیستی که تو برترین بانوی زنان جهان و بانوی زنان این امت و بانوی زنان با ایمان باشی) (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص366). در برخی از روایات برتری فاطمه زهرا بر دیگر زنان موهبتی آسمانی تعبیر شده است؛ مثل این حدیث که «حذیفة بن یمان» نقل می‌کند که رسول خدا(ص) فرمود: فرشته‌ای از آسمان نازل گردید و از خدا اجازه طلبید که ارمغانی برای من آورد که کسی قبل از او نازل نکرده است. او به من بشارت داد که فاطمه سرور زنان بهشت است (همان، ج3، ص363).

 

فضیلت فاطمه زهرا(س) نسبت به دیگر زنان به مناسبت‌های مختلف وارد شده است. مهمترین آن روایاتی است که ارتباط با رحلت رسول خدا(ص) و متعاقب آن رحلت فاطمه زهرا(س)- به عنوان نخستین کسی که به پیامبر(ص) ملحق خواهد شد- دارد. در این خصوص ام سلمه و عایشه روایت کرده‌اند: «فاطمه زهرا(س) نزد رسول خدا(ص) آمد. پیامبر(ص) رازی با او در میان نهاد که در نتیجه فاطمه(س) گریست. سپس راز دیگری با آن حضرت در میان نهاد که وی خندید. من از این ماجرا پرسش نمودم. حضرت فاطمه(س) فرمود: نخستین بار رسول خدا(ص) به من اطلاع داد که او امسال از دنیا خواهد رفت و من با شنیدن آن گریستم و در نوبت دوم اطلاع داد که من نخستین کسی هستم که به او ملحق خواهم شد و به ایـن جهت خندیدم (بخاری، 1407ق: ج5، ص83؛ نیشـابوری، 1374ق: ج4، صص1905-1902؛ ابن سعد، 1417ق: ج2، ص190، ج 8، ص22؛ جزری، 1409ق: ج6، ص224؛ ابن المغازلی، 1427ق: ص424؛ ابن حنبل، 1429ق: ص239؛ ترمذی، 1408ق: ج5، ص657؛ ابن شاهین، 1412ق: ص59). در همین گفتگو بود که رسول خدا(ص) افضلیت حضرت فاطمه(س) را بر همة زنان عالم اعلام فرمود. عایشه همچنین می‌گوید: رسول خدا(ص) در آن بیماری که منجر به وفات ایشان گردید خطاب به حضرت فاطمه گفت: «آیا خشنود نیستی که سرور زنان بهشت یا سرور زنان عالمیان باشی» (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص366).

 

در برخی از روایات افضلیت حضرت فاطمه(س) تحت الشعاع افضلیت حضرت مریم قرار گرفته است، مثل این حدیث که ابوسعیدخدری از پیامبر(ص) روایت می‌کند که آن حضرت فرمود: «... فاطمة سیدة نساء اهل الجنة الا ما کان من مریم بنت عمران» (سیوطی، 1414ق: ص146، ح131) (فاطمه سرور زنان بهشتی است، جز مقامی که برای مریم دختر عمران وجود دارد). مبنای این دسته از روایات ظاهراً توجه به آیاتی است که مقام برگزیدگی حضرت مریم بر زنان عالم را مورد تأکید قرار می‌دهد (آل عمران، 42). با این تصور که مراد از «عالمین» در آیه یاد شده مطلق قرون و اعصار باشد. غافل از آن که مطابق استعمال قرآن از کلمة «عالمین» که در موارد دیگر از جمله دربارة بنی اسرائیل به کار رفته است (بقره، 47 و 122) مراد از این کلمه همان عصر و زمان حضرت مریم است نه زمان‌های دیگر. این موضوع ضمناً در روایات دیگری که دربارة افضلیت حضرت فاطمه بر همة زنان وارد شده، مورد تصریح قرار گرفته است. از جمله عمران بن حصین نقل می‌کند که روزی فاطمة زهرا(س) بیمار بود. به اتفاق رسول خدا(ص) از آن بانو عیادت کردم. رسول خدا(ص) در ضمن صحبت فرمود: «... یا بنیة اما ترضین ان تکونی سیدة نساء العالمین» حضرت فاطمه(س) عرض کرد: ای پدر؛ کاش چنین باشد، اما مریم دختر عمران چه وضعی دارد؟ پیامبر(ص) فرمود: «دخترم او سرور زنان عصر خود بود و تو سرور زنان عالم خود هستی...» (ابن شاهین، 1412ق: ص64؛ ابن المغازلی، 1427ق: ص474) نیز در برخی از روایات، حضرت فاطمه(س) سرور زنان دو عالم، سرور زنان این امت و سرور زنان مؤمنین وصف شده است (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص366)، امّا با توجه به گستردگی امت پیامبر(ص) و ابدی بودن دین آن سرور تا روز قیامت، افضلیت حضرت فاطمه(س) بر زنان دیگر به‌طور مطلق نتیجه‌گیری می‌شود (ر.ک. بیومی‌مهران، 1990ق: ص153؛ شرف الدین، 1383: صص126-107). نیز می‌توان در افضلیت حضرت فاطمه(س) حتی نسبت به حضرت مریم به تفاوت کیفیت تولد و نشو و نمای هر دو اشاره کرد. اگر در تربیت حضرت مریم زکریای پیامبر(ص) کفالت او را به عهده گرفت، (آل عمران، 37) در تربیت حضرت فاطمه(س) به طوری که خواهد آمد، رسول خدا(ص) که افضل بشر و افضل پیامبران است ایفای نقش فرمود (ر.ک. هنداوی، 1423ق: ص120).

 

2-2-2) محبوبیت حضرت زهرا(س) نزد پیامبر(ص)

 

رسول خدا(ص) حضرت فاطمه(س) را بسیار دوست داشت و این دوستی را بارها به زبان آورد؛ به طوری که در عشق و علاقه پیامبر(ص) به اطرافیان خود، کسی به پای حضرت زهرا(س) نمی‌رسید. عبدالله بن بریده از پدرش نقل می‌کند که محبوب‌ترین زن‌ها نزد رسول‌خدا(ص) فاطمه(س) و محبوب‌ترین مردان علی(ع) بود (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص365). این موضوع در روایات دیگر از عمر و عایشه هم نقل شده است (همان، صص367 و 365). حتی حضرت فاطمه(س) نزد رسول خدا(ص) از علی(ع) نیز محبوب تر بوده است. در این خصوص علی(ع) خود گوید: من از رسول خدا(ص) پرسیدم که از بین ما دو نفر (یعنی من و فاطمه) کدامیک بیشتر مورد علاقه شما قرار داریم؟ حضرت پیامبر(ص) فرمود: «فاطمه نزد من دوست داشتنی‌تر از تو و تو نزد من عزیزتر از اویی» (جزری، 1409ق: ج6، ص224؛ ابن شاهین، 1412ق: ص84 ؛ شلبی، 1409ق: ص9 به نقل از نسایی، 1419ق: ص196، ح146) یکی از نشانه‌های این دوستی عمیق آن بود که چون رسول خدا(ص) قصد سفر می‌کرد، فاطمه زهرا(س) آخرین کسی بود که پیامبر(ص) از او خداحافظی می‌کرد و چون از سفر باز می‌گشت، حضرت فاطمه(س) نخستین کسی بود که پیامبر(ص) به دیدار او می‌شتافت و او را می‌بوسید (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص364؛ جزری، 1409ق: ج6، ص224؛ سیوطی، 1414ق: صص 49-48؛ بیومی مهران، 1990م: ص158؛ هاشمی، 1376ق: صص339-307) عایشه گوید: کسی را ندیدم که از جهت منطق و کلام به پیامبر(ص) شبیه‌تر از فاطمه(س) باشد. چون فاطمه(س) وارد بر رسول خدا(ص) می‌شد، آن حضرت برخاسته، بر او خوش آمد می‌گفت. وی را می‌بوسید و بر جای خود می‌نشاند (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص364). رسول گرامی اسلام به جهت تأکید بر محبت خود نسبت به حضرت زهرا(س) مکرر اعلام می‌فرمود که: «فاطمة بضعة منی من احبّها فقد احبّنی و من ابغضها فقد ابغضنی» یا «انما فاطمة شجنة منی یبسطنی ما یبسطها و یقبضنی ما یقبضها» (همان؛ نک. هاشمی، 1376: ص312). این سخنان لزوم دوستی دیگران را هم نسبت به فاطمه زهرا(س) روشن می‌سازد. رسول خدا(ص) در مقام ابراز دوستی خود به آن حضرت می‌فرمود: «فداک ابی و امی» (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص366) و نیز خطاب به حضرت زهرا(س) فرمود: «خداوند به غضب تو غضبناک و از خشنودی تو خشنود می‌گردد» (همان، ج3، ص364). به هر حال دوستی پیامبر(ص) نسبت به فاطمه(س) چنان علنی و مشخص بود که عمر نیز پس از رحلت پیامبر(ص) به حضرت زهرا عرض کرد: «ای فاطمه به خدا ندیدم کسی محبوب‌تر از تو نزد رسول خدا(ص) باشد و به خدا بعد از پدرت کسی هم نزد من دوست داشتنی‌تر از تو نیست...» (همان، ج3، ص365) و اتفاقاً حضرت زهرا(س) نیز در احتجاج خود نسبت به ابوبکر و عمر به دوستی پیامبر(ص) نسبت به او اشاره کرده و ناخشنودی خود را از آنان اعلام داشت.[12]

 

برخی از روایات اهل سنت شیطنتی مرتکب شده و سبب صدور حدیث: «ان فاطمة بضعة منی...» را تصمیم ازدواج علی(ع) با دختر ابوجهل دانسته‌اند؛ از جمله عبدالله بن زبیر که در دشمنی با علی(ع) و اهل بیت او شهره به سزا دارد و از مسببان اصلی جنگ جمل علیه علی(ع) است، ادعا کرده است که: «در نوبتی علی(ع) یادی از دختر ابوجهل نمود (و تصمیم به خواستگاری از او گرفت) این مطلب به گوش پیامبر(ص) رسیده و فرمود: «انما فاطمة بضعة منی یؤذینی ما آذاها و ینصبنی ما انصبها» (ابن شاهین، 1412ق: ص71) اما در دروغ بودن این حدیث همین بس که اولاً علی(ع) هرگز مرتکب خلاف شرع نشده و خصوصاً کاری بر خلاف نظر و رضایت رسول خدا(ص) انجام نداده است. ثانیاً به فرض آن که علی(ع) بر طبق احکام و ضوابط شرعی تعدد همسر اختیار می‌کرد، رسول خدا(ص) واکنش تند و غیرطبیعی از خود بروز نمی‌داد (نک. سجادی، 1382: شماره 74، صص152-139؛ مکی، 1424ق: صص248-247 پاورقی نقد روایات ادعای ازدواج علی(ع) با دختر ابوجهل).

 

اما فلسفه دوستی شدید پیامبر(ص) با فاطمه زهرا(س) و علی(ع) چه بود که رسول خدا(ص) به عنوان نقطه اوج این دوستی خطاب به آنان فرمود: «انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم» (ابن المغازلی، 1427ق: ص127؛ جزری، 1409ق: ج6، ص225؛ ترمذی، 1408ق: ج5، ص656؛ حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص359). جز این است که فاطمه(س) و علی(ع) به جهت شخصیت ایمانی و اعتقادی خود مورد توجه پیامبر(ص) قرار گرفتند و در واقع اشتراک فکری آنان با پیامبر(ص) سبب اتصال روحی و معنوی ویژه‌ای گردید و گرنه شأن پیامبر(ص) بالاتر از آن است که به صرف احساس پدر، فرزندی رابطه‌ای عاطفی با دختر خود برقرار کرده و همگان را نیز به چنین دوستی و محبت فرا بخواند.

 

3-2-2) تربیت حضرت زهرا در دامان پیامبر(ص)

 

قبلاً اشاره گردید که پس از تولد حضرت مریم خداوند زکریا را به عنوان کفیل او معیّن کرده و مسئول تربیت وی قرار داد. از آن جهت که تقدیر خداوند آن بود که حضرت مریم مادر عیسی گردد، حال باید گفت که بنابر همان تقدیر الهی مقدر بود که حضرت فاطمه(س) کوثر رسول خدا(ص)، همسر ولی خدا و مادر دوازده نسل پاک از حجت‌های خدا گردد، لذا در پرورش چنین وجود شریفی نظارت و مراقبت ویژه‌ای حتی از قبل از تولد آن حضرت معمول گشت. حاکم از سعدبن مالک روایت می‌کند که وی گفت: رسول خدا(ص) فرمود: «در شب معراج جبرئیل سیبی از بهشت به من تعارف کرد که آن را خوردم و پس از آن خدیجه به فاطمه(س) باردار شد. لذا هرگاه مشتاق بهشت می‌شوم بوی آن را از فاطمه(س) اسـتشمام می‌کنم» (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص366؛ هاشمی، 1376ق: صص49-39).

 

اما چرا پس از تولد حضرت فاطمه(س)، وی به این نام موسوم گردید؟ روایات متعددی وجود دارد که آن حضرت را به دلیل پاکی و طهارت، نجات یافته از آتش معرفی می‌کند؛ مانند این حدیث پیامبر(ص): «انّ فاطمة احصنت فرجها فحرّم الله ذریتها من النار» (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص363). رسول خدا(ص) در مسیر تربیت حضرت زهرا(س) صفات و ابعاد انسانی و معنوی را در وجود او مستقر ساخت. خصوصاً وی را با زهد و بی‌اعتنایی به زخارف دنیا آشنا ساخت؛ به گونه‌ای که با مشکلات زندگانی دست و پنجه نرم کند و از دنیا جز به قصد حاجت توشه نگیرد. ثوبان نقل می‌کند که من با رسول خدا(ص) به دیدار فاطمه رفتیم. آن حضرت گردنبندی از طلا به گردن داشت. با دیدن رسول خدا(ص) عرض کرد: این را ابوالحسن(علی) به من هدیه کرده است. رسول خدا(ص) فرمود: آیا خرسند می‌شوی که مردم تو را فاطمه دختر رسول خدا(ص) بشناسند، اما زنجیری از آتش بر دستان تو باشد؟ سپس آن حضرت برخاست و از خانه حضرت فاطمه(س) خارج گردید. پس از خروج رسول خدا(ص) فاطمه(س) زنجیر را فروخت و با پول آن غلامی را آزاد نمود. این مطلب به گوش حضرت پیامبر(ص) رسید و فرمود: «سپاس پروردگاری که فاطمه(س) را از آتش رهانید» (همان، ج3، صص363-362). در این خصوص پیام رسول خدا(ص) به نزدیکان خود مانند صفیه و فاطمة زهرا(س) آن بود که باید خود مراقب اعمال‌شان باشند و صرفاً به امید شفاعت پیامبر(ص) ننشینند؛ لذا فرمود: «یا صفیة بنت عبدالمطلب، یا فاطمة بنت محمد اعملا فانی لااغنی عنکما من الله شیئاً» (سیوطی، 1414ق: ص89). به موازات چنین پرورش در بی‌اعتنایی به زخارف دنیوی، رسول خدا(ص) روح و روان فاطمه(س) را با ذکر و یاد خدا ورزیده ساخت. به همین جهت در نوبتی که آن حضرت از سختی زندگانی اندکی شکایت کرد، رسول خدا(ص) به عوض مساعدت مادی، تسبیحات معروف شامل 33 مرتبه سبحان الله، 33 مرتبه الحمدالله و 34 مرتبه الله اکبر را به او یاد داد (معاش، 1424ق: ص63) و مخصوصاً به او و حضرت علی سفارش کرد که هر شب قبل از خواب آن را بگویند. علی(ع) گوید: به خدا قسم از زمانی که رسول خدا(ص) این ذکر را به ما تعلیم فرمود، یک شب هم آن را ترک نکردم. راوی حدیث «عبدالرحمن بن ابی لیلی» گوید: من به خاطرم گذشت که آیا علی(ع) شب صفین هم آن ذکر را ترک نکرد، که علی(ع) به من گفت: حتی شب صفین هم این ذکر را ترک نکردم (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص362). از همین روست که بعدها امام صادق(ع) تسبیحات فاطمه(س) را از مصادیق ذکر کثیر اعلام نموده و شیعیان را بر مداومت بر آن ترغیب فرمود[13].

 

4-2-2) حق‌طلبی زهرا(س) در دفاع از رسالت و ولایت

 

قبلاً گذشت که برخی از روایات، حضرت فاطمه(س) را شبیه‌ترین مردم به رسول خدا(ص) وصف کرده‌اند؛ آیا این شباهت در صفات ظاهری مانند رنگ، قیافه و سایر مشخصات ظاهری بوده است؟ که قطعاً چنین نیست. بلکه مراد از این شباهت، اشتراک در صفات انسانی و خصوصیات ایمانی مانند راستگویی، ترس از خدا، شوق به عبادت، داشتن تعهد انسانی و مسئولیت‌پذیری بوده است. یکی از وجوه شباهت حضرت فاطمه(س) با رسول خدا(ص) به مجاهدت‌های حضرت زهرا(س) در دفاع از حق و حقیقت بازمی‌گـردد کـه ایـن موضوع در دوره‌های مختلف زندگانی آن حضرت جلوه‌گر است؛ به طوری که می‌توان نمونه‌هایی از این مجاهدت‌ها را در دوران رسالت و پس از آن برشمرد.

 

1-4-2-2) حق طلبی در دوران رسالت

 

در این دوران- به ویژه پس از وفات حضرت خدیجه- حضرت زهرا(س) مراقب پدر بزرگوارش بوده و در شناخت توطئه‌های دشمنان و خنثی کردن آن‌ها تلاش می‌نمود. آن حضرت خود نقل می‌کند که: «در نوبتی مشرکان قریش در حجر اسماعیل گردآمده و با هم قرار گذاشتند که با آمدن محمد(ص) هر کدام ضربه‌ای به او وارد ساخته و حضرت را از بین ببرند. حضرت فاطمه(س) از ماجرا خبردار شده و به پدر وارد گردید و عرض کرد: ای پدر مشرکان قریش علیه شما در حجر جمع شده‌اند. رسول خدا(ص) فرمود: دخترم تو در خانه باش، سپس خارج شد و به مسجدالحرام رفت و مشرکان با دیدن رسول خدا(ص) سرهای خود را به زیر افکندند. رسول خدا(ص) مشتی ریگ به سوی آنان پرتاب کرده، فرمود: رویتان سیاه باد. راوی گوید: به احدی از آنان از آن ریگ اصابت نکرد مگر آن که در جنگ بدر هـلاک گردیـد» (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص367).

 

طبق شواهد دیگر آن‌گاه که مشرکان صدماتی متوجه رسول خدا(ص) می‌کردند، حضرت فاطمه(س) با دستان کوچک خود خاک‌ها و حتی خون را از چهرة مبارک پدر می‌زدود(ابن سعد، 1418ق: ج2، ص36؛ شلبی، 1409ق: ص11 و221 به نقل از ابن حنبل). حضرت زهرا(س) به همین ترتیب در شعب ابی طالب همراه پدر بوده و در مشکلات این دوره از رسالت، شریک رسول خدا(ص) گردید. در سن 8 سالگی در شمار مهاجران قرار گرفت، در بسیاری از جنگ‌ها از جمله جنگ بدر و احد حضور یافته به یاری مجروحان شتافت[14] و نهایتاً در دفاع از رسالت خصوصاً مراقبت از پدر بزرگوارش چنان تلاشی از خود به نمایش گذاشت که مفتخر به دریافت کنیه «ام ابیها» گردید (نک: هنداوی، 1423ق: صص40-33؛ مکی، 1424ق: ص23).

 

2-4-2-2)حق طلبی زهرا(س) پس از رسول خدا(ص)

 

پس از رحلت رسول خدا(ص) دوران سختی برای حضرت فاطمه(س) فرا رسید. از دست دادن پدر از یک طرف و وقوع ظلم‌هایی به او و علی(ع) از طرف دیگر، فشارهای متعددی را متوجه زهرا(س) ساخت. معهذا آن حضرت دمی از حق طلبی جهت احقاق حقوق مادی و معنوی خویش خصوصاً دفاع از حریم ولایت دست نکشید. روایات متعددی وارد شده که آن حضرت به دلیل غصب فدک، نسبت به ابوبکر غضبناک شده و از او فاصله گرفت و از تکلم با خلیفه خودداری می‌کرد تا آن که از دنیا رفت (بخاری، 1407ق: ج5، ص252؛ سیوطی، 1414ق: ص86). ابن اثیر در کتاب «منال الطالب» تصریح می‌کند که حضرت زهرا(س) جهت تظلم نسبت به ابوبکر دو خطبه ایراد نمود. یکی از خطبه‌ها به روایت زینب دختر علی(ع) چنین آغاز می‌شود: «ثم قالت انا فاطمة و ابی محمد اقولها عوداً علی بدء...» (نک: غیب غلامی، 1375: صص75-68 به نقل از منال الطالب و مراجع دیگر)

 

و نیز در جمع مهاجران و انصار، چنان خطابه‌ای القا فرمود که همگان به گریه افتادند. آن حضرت پس از حمد و ثنای الهی با این عبارات که: «الحمدالله علی ما انعم و له الشکر علی ما الهم و الثناء بما قدّم من عموم نعم ابتداءها و...» خطبه‌ای غرّا ایراد فرمود. در قسمتی از این خطبه شخص خلیفه را مورد خطاب قرار داده و فرمود: «ای پسر ابی قحافه آیا در کتاب خدا وارد شده است که تو می‌توانی از پدر خود ارث ببری و من نمی‌توانم، قطعاً سخنی افترا گونه گفته‌ای. آیا به عمد کتاب خدا را ترک کرده و دستورات آن را پشت گوش انداخته‌اید که می‌فرماید: «و ورث سلیمان داود» یا حضرت زکریا از خداوند فرزندی طلبید که از او و آل یعقوب ارث برد؟ و...» (نک: معاش، 1424ق: ص137؛ بیومی مهران، 1990م: ص139).

 

همچنین جهت دفاع از حریم ولایت آن حضرت، شب‌ها با انصار ملاقات کرده و اخبار بیعت مردم با علی(ع) را (در غدیر خم) بازگو می‌کرد. انصار می‌گفتند: اگر قبل از بیعت با ابوبکر می‌دانستیم از بیعت با او خودداری می‌کردیم. علی(ع) می‌فرمود: آیا توقع داشتید که بدن رسول خدا(ص) را بر زمین گذاشته و دعوی خلافت راه اندازیم؟ و حضرت زهرا(س) در تأیید علی(ع) می‌فرمود که: ابوالحسن جز همان کاری که شایسته بود کاری انجام نداد و این قوم هم کاری انجام دادند که خدا به حساب آنان خواهد رسید (بیومی مهران،1990م: ص135).

 

به هر حال مظاهر حق‌خواهی حضرت فاطمه(س) فراوان‌تر از آن است که در جملات و عبارات محدودی بیان گردد. بلکه این مقال خود تحقیق و مجال وسیع‌تری را می‌طلبد که امید است توفیق آن فراهم آید.

 

5-2-2) شکوه و جلال فاطمه(س) در قیامت

 

روایات متعددی در دست است که از شکوه و جلال حضرت فاطمه(س) در قیامت خبر می‌دهد. این روایات از طرفی بیانگر مقام و منزلت حضرت فاطمه(س) نزد خداوند است، از طرف دیگر قدرت معنوی آن حضرت را در مقابل آحاد خلائق در روز محشر نشان می‌دهد به ویژه آن که با وجود حضرت زهرا(س) نوعی صف‌بندی بین محبان و مبغضان آن بزرگوار نیز به وجود می‌آید. محب الدین طبری از ابوایوب انصاری آورده است که رسول خدا(ص) فرمود: «زمانی که قیامت برپا می‌شود منادی از عرش خداوند ندا می‌کند که: ای اهل محشر سرهای خود را فرو بیاورید و چشم‌ها را ببندید که فـاطمه دختر محمـد(ص) بر صـراط می‌گذرد. پس فاطمه در حـالی که هفتـاد هـزار کنیز از حورالعین او را همراهی می‌کنند، مثل بـرق درخشنـده از صراط عبور می‌کنند» (هـاشمـی، 1376: ص261 بـه نـقـل از ذخـائر‌العقبی، الصـواعق‌المـحرقه، نورالابصار و...).

 

حدیث یاد شده با تعابیر متفاوت اما مضمون کاملاً یکسان در مدارک معتبر اهل سنت وارد شده است. حاکم نیشابوری این حدیث را از قول علی(ع) و او از پیامبر(ص) چنین نقل کرده که: «اذا کان یوم القیامة قیل یا اهل الجمع غضوا ابصارکم و تمرّ فاطمة بنت رسول الله(ص) فتمر و علیها ریطتان خضراوان» وی سپس توضیح می‌دهد که این حدیث «صحیح الاسناد» است؛ اما بخاری و مسلم از ذکر آن خودداری ‌کرده‌اند (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، ص371 و نیز نک: ابن المغازلی، 1427ق: صص420-418؛ جزری؛ 1409ق: ج6، ص225؛ سیوطی، 1414ق: صص129، 131و 135؛ نیز نک: بیومی مهران، 1990م: ص159) اما فلسفه این شکوه و جلال چیست که در روز قیامت تجلی پیدا می‌کند؟ در برخی از روایات آمده است که در آن روز حضرت فاطمه(س) در حالی که پیراهن آغشته به خون فرزندش حسین بن علی(ع) را به دست دارد خدای جبار را به داوری و قضاوت بین او وقاتلان فرزندش فرا می‌خواند و نیز از خداوند شفاعت دوستداران و گریه‌کنندگان بر حسین(ع) را طلب می‌کند (هاشمی، 1376: ص262 به نقل از منابع متعدد از جمله اسد الغابه، کفایة الطالب، میزان الاعتدال و ...). نیز مطابق این روایات همگان تأویل این سخن پیامبر(ص) را که خطاب به فاطمه(س) فرمود: «ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک» (سیوطی، 1414ق: ص176)، به عیان خواهند دید. در این روایات همچنین بر همراهی فاطمه زهرا(س) در ورود به بهشت با رسول خدا(ص)، علی و حسنین- به عنوان نخستین بهشتیان- تأکید شده و برخی نیز حاوی بشارت برای شیعیان است. در حدیثی علی(ع) نقل می‌کند که رسول خدا(ص) به من خبر داد که نخستین کسانی که به بهشت پا می‌گذارند من، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) خواهیم بود. من گفتم: پس تکلیف دوست‌داران ما چه می‌شود و حضرت فرمود: آنان به دنبال شما خواهند بود (همان، صص167؛ 118) و نیز علی(ع) از رسول خدا(ص) نقل کرده که آن حضرت فرمود: در بهشت درجه‌ای است که در آن «وسیله» صدا زده می‌شود و آن گاه که از خدا دعا و مسئلت می‌کنید به واسطة من «وسیله» را طلب کنید. اصحاب سؤال کردند که یا رسول خدا(ص) چه کسانی با تو (و در آن درجه همراه شما) هستند و حضرت فرمود: «علی، فاطمه، حسن و حسین» (همان، ص167 به رقم 168).

 

3) نتیجه‌گیری

 

1- سیمای حضرت زهرا(س) از طریق تحلیل آیات قرآن و بهره‌گیری از روایات تفسیری و غیرتفسیری که در منابع معتبر حدیثی، تفسیری، سیره و تاریخ اهل سنت وارد شده، به نحو جامع قابل بررسی و شناخت است.

 

2- براساس آیات قرآن و روایات پیامبر(ص)، فاطمه زهرا(س) از جهات گوناگون از جمله: ارادة الهی در چگونگی خلقت وی، برخورداری از تربیت مستقیم پیامبر(ص)، توفیق همسری با علی(ع) و در نتیجه بقای نسل پیامبر به واسطه او، رسیدن به مقام «ام ابیها»- که بیانگر همراهی با پیامبر(ص) است- برخورداری از شرافت مادری نسبت به حجت‌های الهی و ...، شخصیتی برگزیده و مؤید به توفیق الهی بوده است.

 

3- حضرت زهرا(س) محور اهل بیت پیامبر(ص)، محبوب‌ترین انسان نزد رسول خدا(ص)، سرور بانوان دو عالم، معصوم از هر لغزش و خطا، معیاری در تجلی رضا و خشم الهی، تجسم تقوی و معنویت، الگوی شایسته‌ای جهت کمال انسان در دنیا و وسیله‌ای مشفق برای شفاعت و نجات مومنان در عالم آخرت به شمار می‌رود.

 

فهرست منابع

 

× قرآن کریم

 

× ابن ابی الحدید، عزالدین: «شرح نهج البلاغه»، بیروت، داراحیاء الکتب العربیه، 1378ق.

 

× ابن المغازلی، علی بن محمد جلّابی: «مناقب اهل البیت»، تهران، المجمع العالمی لتقریب بین المذاهب الاسلامیه، 1427ق.

 

× ابن حنبل، احمد: «المسند»، بیروت، بیت الافکار الدولیه، 2005م.

 

× ابن حنبل، احمد: «فضائل اهل البیت من...»، به تحقیق محمد کاظم محمودی، تهران، انتشارات مجمع التقریب المذاهب، 1429ق.

 

× ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع: «الطبقات الکبری»، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1417ق.

 

× ابن شاهین، ابوحفض عمر بن احمد: «فضائل فاطمة الزهراء»، بیروت، دارالکتاب الاسلامی، 1412ق.

 

× ابن هشام، محمد: «السیرة النبویه»، بیروت، دارالقلم، بی‌تا.

 

× آلوسی، سید محمود: «روح المعانی فی تفسیر القرآن و السبع المثانی»، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق.

 

× بخاری، محمد بن اسماعیل: «الصحیح»، بیروت، دارلقلم، 1407ق.

 

× بشوی، محمد یعقوب: «شخصیت حضرت زهرا(س) در قرآن از منظر اهل سنت»، بوستان کتاب، 1386.

 

× بیضاوی، ابوسعید عبدالله‌بن‌عمر: «انوارالتنزیل و اسرارالتاویل»، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1408ق.

 

× بیومی مهران، محمد: «السیدة فاطمة الزهراء»، بیروت، دارالنهضة العربیه، 1990م.

 

× ترمذی، محمد بن عیسی: «السنن»، به تحقیق احمد محمد شاکر، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1408ق.

 

× ثعالبی، عبدالرحمن بن خلوف: «الجواهر الحسان»، بیروت، المکتب العصریه، 1417ق.

 

× جزری، عزالدین ابن اثیر: «اسد الغابة فی معرفة الصحابه»، بیروت، دارالکفر، 1409ق.

 

× حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله: «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی...»، بیروت، موسسة الاعلمی، 1393ق.

 

× حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله: «المستدرک علی الصحیحین»، بیروت، دارالفکر، 1422ق.

 

× حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله: «مـعرفة علوم الـحدیث»، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1977م.

 

× حسینی شیرازی، سید صادق: «فاطمة الزهراء فی القرآن»، بیروت، موسسة الفکر الاسلامی، 1411ق.

 

× خازن، علاء‌الدین علی‌بن محمد «لباب التأویل»، (مشهور به تفسیر خازن)، بیرو.ت، دارالکتب‌العلمیه، 1415ق.

 

× خویی، سید ابوالقاسم: «البیان فی تفسیر القرآن»، بیروت، دارالزهرا، 1408ق.

 

× دمشقی، اسماعیل بن کثیر: «تفسیر القرآن العظیم»، بیروت، دارالمعرفة، 1409ق.

 

× راغب اصفهانی، حسین بن محمد: «المفردات فی غریب القرآن»، انتشارات مرتضوی، 1362.

 

× رشید رضا، سید محمد و شیخ محمد عبده: «تفسیر القرآن الحکیم»، مشهور به تفسیر المنار، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.

 

× زرقانی، محمد عبدالعظیم: «مناهل العرفان فی علوم القرآن»، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.

 

× زرکشی، بدرالدین محمد بن عبدالله: «البرهان فی علوم القرآن»، بیروت، دارالمعرفة، 1391ق.

 

× زمخشری، محمود بن عمر: «الکشاف عن...»، بیروت، دارالکتاب العربی. 1407ق.

 

× سجادی، رضیه سادات: «نقد اخبار ازدواج مجدد امام علی(ع) در زمان پیامبر»، مقالات و بررسی‌ها، شماره74، 1382.

 

× سیوطی، جلال الدین: «الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور»، بیروت، دارالفکر، 1993م.

 

× سیوطی، جلال‌الدین: «مسند فاطمه الزهرا و ماورد فی فضلها»، بیروت، دار ابن‌حزم، 1414ق.

 

× شرف الدین، سید عبدالحسین: «سخنی شیوا در برتری حضرت زهراء»، به ترجمة محمد رضا مهری، قم، بنیاد معارف اسلامی، 1383.

 

× شلبی، محمود: «حیاة فاطمه علیها السلام»، بیروت، دارالجیل، 1409ق.

 

× شوکانی، محمد بن علی: «فتح القدیر الجامع...»، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا.

 

× طباطبائی، سید محمد حسین: «المیزان فی تفسیر القرآن»، بیروت، موسسة الاعلمی، 1394ق.

 

× طباطبائی، سید محمد حسین: «قرآن در اسلام»، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1353.

 

× طبرسی، فضل بن حسن: «مجمع البیان لعلوم القرآن»، بیروت، دارالمعرفة، 1408ق.

 

× طبری، محمد بن جریر: «جامع البیان عن تأویل آی القرآن»، بیروت، دارالمعرفه، 1988م.

 

× طوسی، محمد بن حسن: «التبیان الجامع لعلوم القرآن»، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا.

 

× عثمان محمد، عبدالزهرا: «الزهراء فاطمة بنت محمد»، بیروت، دارالفردوس، چ2، 1410ق.

 

× عسقلانی، ابن حجر: احمد بن علی: «تهذیب التهذیب»، بیروت، دارالفکر، 1404ق.

 

× العک، خالدبن عبدالرحمن: «اصول التفسیر و قواعده»، بیروت، دارالنفائس، 1414ق.

 

× علی الصغیر، محمد حسین: «المبادی العامة لتفسیر القرآن الکریم»، بیروت، دارالمورخ العربی، 1420ق.

 

× غیب غلامی، حسین: «احراق بیت فاطمة فی الکتب المعتبرة عند اهل السنة»،بی‌جا، مطبعة الهادی، 1375.

 

× فخر رازی، محمدبن عمر: «مفاتیح الغیب»، بیروت، دارالمعرفة، 1413ق.

 

× فراء بغوی، حسین بن مسعود: «معالم التنزیل»، بیروت، دارالمعرفه، 1415ق.

 

× کلینی، محمد بن یعقوب: «الکافی»، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1363.

 

× مجلسی، محمد باقر: «بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار»، بیروت، موسسة الوفا، 1403ق.

 

× مراغی، احمد مصطفی: «تفسیر المراغی»، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.

 

× معارف، مجید: «مباحثی در تاریخ و علوم قرآنی»، تهران، انتشارات نبأ، 1382.

 

× معاش، کمال: «فاطمة بین النبوة و الامامه»، بیروت، دارالعلوم، 1424ق.

 

× معرفت، محمد هادی: «التفسیر الاثری الجامع»، قم، موسسة التمهید، 1425ق.

 

× مکارم شیرازی و همکاران: «تفسیر نمونه»، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374.

 

× مکی، سید ساجد: «خصائص الزهراء»، بیروت، دارالولاء، 1424ق.

 

× مهدوی راد، محمد علی: «آفاق تفسیر»، تهران، نشر هستی نما، 1382.

 

× نسایی، احمد بن شعیب: «خصائص امیرالمومنین...»، قم، دارالثقلین، 1419ق.

 

× نسفی، عبدالله بن احمد، «مدارک التنزیل و حقایق التأویل»، بیروت، دارالنفائس، 1416ق.

 

× نیشابوری، محمد بن مسلم: «الجامع الصحیح»، به تصحیح فواد عبدالباقی، بیروت، بی‌نا، 1374ق.

 

× نیشابوری، نظام الدین: «غرائب القرآن و رغائب الفرقان»، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1416ق.

 

× هاشمی، سید مهدی: «فاطمه زهرا در کلام اهل سنت»، قم، انتشارات حر، 1376.

 

× هنداوی، شیخ محمد: «فاطمة الزهراء شخصیتها، ظلامتها»، بیروت، موسسة العارف للمطبوعات، 1423ق.

 

 

 

پی نوشتها:

 

[1]. دکترای علوم قرآن و حدیث؛ استاد دانشکدة الهیات دانشگاه تهران

 

[2]. نک. «جامع البیان» طبری، «الدرّ المنثور» سیوطی، «تفسیر القرآن العظیم» ابن کثیر دمشقی و مجموعه‌ای از این روایات در کتاب «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی الایات النازلة فی اهل البیت صلوات الله و سلامه علیهم» از عبیدالله بن عبدالله معروف به حاکم حسکانی از علمای قرن پنجم هجری.

 

[3] . ر.ک. ابن سعد، 1417ق: ج8، صص25-16؛ جزری، 1409ق: ج3، صص226-220.

 

[4] . نک. «فضائل فاطمة الزهراء» تالیف ابوحفص عمر بن احمد معروف به ابن شاهین(385م).

 

[5] . نک. «احمد بن حنبل، 2005م: ج6، ص283 با عنوان مسند فاطمة بنت رسول الله و نیز همین عنوان درّ الجامع الکبیر» (قسم الافعال) از سیوطی که مستقلاً نیز با عنوان مسند فاطمة الزهراء و ما ورد فی فضلها به تحقیق فوّ از احمد زمرلی به طبع رسیده است و مشتمل بر 284 حدیث درباره حضرت فاطمه است.

 

[6] . به گفتة ابن حجر عسقلانی مناقب حضرت زهرا جداً بسیار زیاد است (همو، 1404ق: ج12، ص469) اما در این مقاله صرفاً به ذکر ده فضیلت از حضرت فاطمه(س) پرداخته شده که تعدادی ریشة مستقیم قرآنی داشته و تعدادی از نصوص رسول خدا(ص) دربارة ایشان است.

 

[7] . در مورد حجیت قول و فعل امامان شیعه از جمله روایات تفسیری آنان دلائل مهمی در قرآن و روایات وجود دارد از جمله می‌توان به آیه 79 سوره واقعه و آیه 31 سوره احزاب اشاره کرد (طباطبائی، 1394: ج19،ص137). از جهت روایات نیز حدیث ثقلین که از جمله روایات متواتر و قطعی الصدور است (مجلسی، 1403ق: ج23، ص166-105؛ خویی، 1408ق: ص499) بر حجیت قول و فعل اهل بیت(ع) دلالت می‌کند (تفضیل حجیت را نک. طباطبایی، 1353: ص53؛ معارف، 1382: ص232).

 

[8] . جهت اطلاع بیشتر از آیاتی که در خصوص حضرت زهرا(س) نازل شده و یا حضرت فاطمه(س) یکی از مصادیق آن به شمار می‌رود نک. (حسینی شیرازی، 1411ق».

 

[9] . رجس در آیات قرآن به هر دو معنای مادی مانند: «...او لحم خنزیر فانه رجس» (انعام، 145) و معنوی مانند آیات: «اما الذین فی قلوبهم مرض فزادتهم رجساً الی رجسهم و ماتوا و هم کافرون» (توبه، 125) و نیز «...کذلک یجعل الله الرجس علی الذین لایومنون» (انعام، 125) به کار رفته و در آیه تطهیر مراد از «رجس» پلیدی‌های معنوی و غیرمادی است. زیرا پاک شدن از آلودگی‌های ظاهری دنیا نیاز به ارادة خاصی از جانب خدا ندارد و مومنان قادر به تحقق آن هستند.

 

[10] . مباهله در اصطلاح دینی به معنای نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است. به این ترتیب که افرادی که درباره یک مسأله مهم مذهبی با هم گفت‌وگو دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خداوند تضرع کنند و از او بخواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند (مکارم شیرازی، 1374: ج2، ص438).

 

[11] . این نذر با راهنمایی رسول خدا(ص) صورت پذیرفت (آلوسی، 1405ق: ذیل سوره انسان).

 

[12] . تفصیل را نک: معاش، 1424ق: ص149 به نقل از «الامامة و السیاسة» ابن قتیبه دینوری

 

[13] . زرارة بن اعین از امام صادق(ع) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: «تسبیح فاطمة الزهراء من الذکر الکثیر الذی قال الله عزوجل: «اذکروا الله ذکراً کثیراً» (نک. کلینی، 1363: ج2، ص500).

 

[14] . ابن سعد در کتاب «الطبقات الکبری» به تفضیل مراقبت حضرت زهرا(س) و علی(ع) از پیامبر(ص) را- خصوصاً در بستن جراحات آن حضرت- گزارش کرده است (ابن سعد، 1417ق: ج2، ص37).

 

 

 

ارسال نظر