زمینه های فکری مخالفان تقریب (بخش اول)
مهدی عزیزی
چکیده
تقریب بین مذاهب اسلامی که زمینه ساز وحدت امت اسلام است پدیده مبارکی است که در دو قرن اخیر طرفداران زیادی پیدا کرده است در این بین مخالفان جدی ای نیز از شیعه و سنی برای این اندیشه وجود دارد . در این مقاله به بررسی برخی از مهمترین زمینه های فکری مخالفان تقریب با شیعه پرداخته شده است. مباحث توحید و شرک، ادعای اعتقاد شیعیان به تحریف قرآن، شبیه انگاری شیعه با یهود، ادعای تکفیر اکثر صحابه و تلقی ناصحیح از مفهوم تقیه برخی از مهمترین زمینه هایی است که منشأ سوء تفاهم و تهمتهای ناروا به شیعه شده تا جایی که بر اساس آنها تقریب با شیعه را غیر ممکن دانسته اند. بررسی این سوء برداشتها روشن میکند که این موارد نمی تواند مانع نظری برای تقریب با شیعه به شمار آید همچنان که نباید دستاویزی برای مخالفت با تقریب علیه شیعه قرار گیرد.
کلید واژه
مخالفان تقریب، تکفیرشیعه، تقریب مذاهب، اهل سنّت سلفی
مقدمه
وحدت امت اسلامی یکی از اصول ثابت و انکار ناپذیر شریعت اسلام است. اصلی که ریشه در قرآن و آموزه های مسلّم دینی دارد. دعوت تقریب بین مذاهب اسلامی به عنوان یک راهبرد برای رسیدن به این وحدت اسلامی حدود یک قرن است که به صورت یک گفتمان در فضای کشورهای اسلامی مطرح شده است. دعوتی که پیامش تقریب و هم دلی بین پیروان مذاهب اسلامی با حفظ اعتقادات خودشان است تا به منزله امّت واحده در مقابل دشمنان اسلام ظهور پیدا کرده و آحاد امّت اسلامی از برکات فراوان آن بهره مند شوند.
پیشگامان تقریب مذاهب اسلامی در دارالتقریب قاهره در نیمه دوم قرن بیستم این گفتمان را در سطح جهان اسلام مطرح کرده و به زوایای آن پرداختند و این دعوت مبارک تا کنون ادامه دارد. هر چند منادیان تقریب با عناوین مختلف در قالب همایش ها و مصاحبه ها و نشر کتاب و مقاله، بارها و بارها مقصود خویش را از تقریب بین مذاهب بیان کرده اند امّا با این وصف، هنوز دعوت تقریب در جهان اسلام با مخالفان جدّی ای روبروست که نه تنها تقریب را بی فایده بلکه آن را غیر ممکن و حتی موجب تضعیف پیروان مذاهب می دانند.
بررسی زمینه های فکری مخالفان تقریب راه را برای شناخت موانع اتحاد امت اسلامی هموارتر کرده و شبهات موجود در مسیر تفکر تقریب را برطرف می سازد.
پرسش اصلی این نوشتار این است که مهم ترین موضوعاتی که به عنوان زمینه های فکری مخالفان تقریب با شیعه به شمار می روند و بر اساس آن، تقریب با مذهب شیعه غیرممکن دانسته شده است کدامند و پاسخ اجمالی به آنها چیست؟
مفهوم شناسی
قبل از ورود به اصل بحث سه مفهوم کلیدی موضوع پژوهش را مورد بررسی قرار گرفته می شود. این مفاهیم عبارتند از: مفهوم تقریب مذاهب، مفهوم مخالفان تقریب، مفهوم زمینههای فکری مخالفت با تقریب
تقریب مذاهب
منظور از تقریب مذاهب بنابر تعریف مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی عبارت است از نزدیک شدن پیروان مذاهب اسلامی با هدف تعارف و شناخت یکدیگر به منظور دستیابی به تألیف و اخوت دینی براساس اصول مسلم و مشترکات اسلامی.(تسخیری،1383، ص218) روشن است که برای رسیدن به هدف تقریب باید سوء تفاهمات برطرف شده و هر یک از مذاهب اسلامی انگشت اتهام را از روی یکدیگر برداشته و با حسن نیت با توجه به اصول پذیرفته شده و مشترکات بین مذاهب به سمت اخوّت دینی و همدلی و وحدت در برابر دشمنان اسلام پیش روند.
مخالفان تقریب با شیعه
مقصود از مخالفان تقریب با شیعه کسانی هستند که یا تقریب با شیعه را غیر ممکن دانسته (ر.ک: صداقت ثمرحسینی،1391،ج1،ص16) ویا لااقل با بدبینی به تقریب با مذهب شیعه نگریسته و احیاناً تقریب را تلاشی از جانب شیعه برای ترویج تشیّع در بین اهل سنّت میدانند.(القفاری،1413ق ، ج2، ص279-278) عمده مخالفان تقریب را در بین سلفیون اهل سنّت و پیروان مکتب ابن تیمیه میتوان یافت که با نگاه افراطی و تکفیر گرایانه به شیعه امامیه نگریسته و موضوعاتی را طرح کرده تا براساس آنها بر طبل بدبینی و اتّهام نسبت به شیعه کوبیده و از این رهگذر دعوت تقریب را غیرممکن بدانند.
زمینه های فکری مخالفت با تقریب
مقصود از زمینه های فکری در این نوشتار، پیش فرضهای ذهنی و و شبهاتی است که منجر به سوء برداشت نسبت به مبانی نظری مذهب شیعه شده است بنابراین روشن است که بحث از زمینه های اجتماعی یا سیاسی و فرهنگی که منجر به مخالفت با دعوت تقریب شده از عهده این نوشتار خارج است.
بدیهی است که این زمینه های نظری، منجر به نگاهی خاص و به دور از واقعیت نسبت به شیعه شده و مخالفینی را برای دعوت تقریب به وجود آورده است لذا باید این شبهات مورد واکاوی قرار گیرد تا با حلّ سوء تفاهمات و پاسخ به آنها مسیر تقریب بین مذاهب هموارتر گردد.
برخی از مهمترین زمینههای نظری عدم تقریب با شیعه
در این نوشتار پنج موضوع از مهمترین موضوعاتی که مخالفان تقریب با شیعه امامیه مطرح کرده اند و می توانند به عنوان زمینه های فکری عدم تقریب به شمار آیند انتخاب شده و پیرامون آنها بحث شده است.
1. مباحث توحید و شرک
از مهم ترین موضوعات زمینه ساز برای مخالفان تقریب با شیعه، مباحث پیرامون توحید و شرک در عقاید شیعه است. مباحثی همچون شفاعت امامان شیعه، زیارت قبور اولیای الهی، سجده بر مهر و همچنین تفسیر نادرستی که مخالفان شیعه از مفهوم بداء در اندیشه و اعتقاد شیعه دارند که بر اساس آن مدعی می شوند شیعیان خداوند متعال را جاهل می دانند! (صوفی، 1426ق ، ص34) مباحثی است که موجب میشود اهل سنّت سلفی و علمای وهّابی، اختلاف اهل سنّت و جماعت با شیعه را در اصول دین اسلام و نه در فروع فقهی آن بدانند و حتّی معتقد باشند که اختلاف میان آنها و شیعه اختلاف میان اسلام و بت پرستی است.( الجبهان، 1408ق،ص502)
آنان در همین راستا به مقوله غلوّ به عنوان یکی از مظاهر شرک پرداخته و موضوعاتی همچون عصمت ائمه اطهار«علیهمالسلام»، علمغیب آن بزرگواران، همچنین مسأله توسّل و زیارت قبور اولیای الهی را از مصادیق غلوّ و شرک به ساحت ربوبی دانسته اند.(ر.ک: صداقت ثمرحسینی،1391،ج1،ص35) بنابراین طبق تفسیر نادرستی که اهل سنّت سلفی از این اعتقادات شیعه دارند، روشن است که مذهب امامیه حداقل اعتقادات لازم برای مسلمانی را ندارند و چگونه می توان با کسانی که عقائد انحرافی در حدّ شرک به خدا دارند تقریب داشت؟ طبیعی است که اگر این اختلافهای عقیدتی به اختلاف در اصل توحید بیانجامد همانگونه که اهل سنّت سلفی مدعی هستند در این صورت تقریب با شیعیان عملاً غیر ممکن خواهد بود.
شیخ عبداللّه موصلی از مخالفان سرسخت تقریب مینویسد:
«تقریب میان اهل سنّت و شیعه امری محال است زیرا چگونه می توان حق و باطل، کفر و ایمان، نور و ظلمت را یکجا جمع کرد؟ دعوت شیعه به ندای تقریب تنها از باب فریبکاری و مخفی کردن نقشههای خبیثانه آنهاست» (ر.ک: صداقت ثمرحسینی،1391،ج1،ص16)
ناگفته نماند که شیعه، موضوعات فوق را بر اساس ادلّه محکم قرآنی و روایی قطعی میداند به نحوی که به هیچ عنوان با اصل توحید منافاتی ندارد به عنوان نمونه مسأله شفاعت و وساطت اولیای الهی به نحوی که شیعه به آن معتقد است ریشه در معارف قرآنی دارد و آیات کریمه قرآن، مؤید این نگاه است (برای نمونه: ر.ک: یوسف، آیه 96 و بقره، آیه 255و نساء،آیه 64) و در واقع شفاعت اولیاء در طول اراده الهی است و آن بزرگواران به هیچ عنوان مستقلاً و بدون اذن الهی، اراده و قدرتی ندارند (ر.ک: طاهری خرم آبادی، 1429ق ، ص 143-142) در واقع شائبه شرک آن جایی مطرح می شود که آن بزرگواران در عرض خداوند متعال عبادت شوند یا مقام وقدرت یا ارادهای مستقل از اراده الهی برای آنها در نظر گرفته شود. (ر.ک: سبحانی، 1385، ص 273-247)
برخی از این اشکالاتی که نسبت به شیعه گرفته میشود به خود صاحبان اشکال نیز به نحو مشترک وارد است به عنوان نمونه شیعه، عصمت ائمه اطهار«علیهمالسلام» را بنابر ادلّه محکم قرآنی و روایی قطعی می داند، متقابلاً مشهور علمای اهل سنّت نیز عدالت را برای همه صحابه نبیّ اکرم قطعی و به عنوان یک پیش فرض غیرقابل خدشه تلقی کرده (ر.ک:عسقلانی،1415ق ، ج1،ص 22) و ارکان حدیث و فقه اهل سنّت را بر پایه همین پیش فرض بنا ساختهاند (ر.ک:عسکری،1424ق،ج1،ص122) تا آنجا که برخی انکار عدالت صحابه را به مثابه کفر و زندقه دانستهاند. (ر.ک:عسقلانی،1415ق ، ج1،ص 22)
2. ادعای اعتقاد شیعیان به تحریف قرآن
یکی دیگر از زمینه های نظری مخالفان تقریب با شیعه که تبدیل به دستاویزی علیه شیعیان شده است ادّعای اعتقاد شیعیان به تحریف قرآن است. برای نمونه ابن جبرین از مخالفان سرسخت شیعه و تقریب، در شرح «لمعة الاعتقاد» اثر ابن قدامهی مقدّسی در وصف شیعیان امامیه می نویسد:
«آنها سپس به طعن قرآن پرداختند و مدعی شدند که صحابهای که کاتب آن بودند به قرآن خیانت کردند و آنچه را که به ولایت و اهل بیت تعلق داشت، حذف کردند.آنها مدعی شدند که سورهای به نام سورهی ولایت که تصویری از آن در کتاب «الخطوط العریضه» اثر محب الدین خطیب است در قرآن موجود بوده است که صحابه آن را حذف کردهاند. حتی گفتند که آیهای از سوره «ألم نشرح» حذف شده است و اصل آن چنین بوده است: «ألم نشرح لک صدرک و جعلنا علیّاً صهرک» (ابن جبرین، 1998م ، ج1، ص362-361)
در مورد اعتقاد شیعه به بودن سورهای به نام سوره ولایت که اتهامی بیش نیست باید گفت که مستند اصلی این سوره، کتاب «فصل الخطاب فی تحریف القرآن» است که او نیز آن را از کتاب «دبستان المذاهب» که نویسندهی آن ناشناس و مجهول است اقتباس کرده است.( ر.ک: معرفت، 1389 ،ص210) اگر این امر اعتقاد شیعه یعنی صدها میلیون نفر در طول تاریخ بوده است، آنان هر قدر هم که تقیه کرده باشند، قاعدتاً باید مدّعیان ضد شیعه سلفی می توانستند صدها سند مختلف درباره این ادعای موهوم ارائه دهند نه آنکه در نهایت ادعای آنان مستند به دو یا سه کتاب مطرود و حتی مجهول الهویة شود.(ر.ک: صداقت ثمرحسینی،1391،ج1،ص38)
هر چند نمیتوان منکر وجود برخی از روایات تحریف قرآن در برخی از کتب شد ولی این هیچگاه به معنای اعتقاد شیعه به تحریف قرآن نمی باشد چنانکه علمای بزرگ مذهب شیعه مانند شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی،شیخ طبرسی، علامه حلّی و بزرگانی دیگر با صراحت به نفی تحریف در مورد قرآن کریم پرداختهاند.(ر.ک:خویی، ص200) علاوه بر آن بسیاری از علمای اهل سنّت که منصفانه مسأله تحریف را بررسی کردهاند، شیعه امامیه را از تهمت قول به تحریف مبرّا دانستهاند.(ر.ک:معرفت،1378،ص458)
نکته قابل تأمل این جاست که برخورد مخالفان تقریب مذاهب اسلامی با روایات شیعه، بیتوجه به برداشت علمای شیعه از آن روایات بوده است و روشن است که صرف نقل روایتی به معنای پذیرش مفاد ظاهری آن نیست چنان که برخی از روایات تحریف در کتب روایی اهل سنّت از جمله در صحیحین موجود است (ر.ک: معرفت، 1389، ص198-181) و باید دید تحقیق و برداشت نهایی علمای بزرگ مذهب از این گونه روایات چیست. چنانکه به تصریح برخی از محققین علوم قرآنی، تمام عالمان محقّق شیعه و صاحبان اجتهاد و نظر به استناد دلایل عقلی و نقلی متواتر، احتمال تحریف را مردود شمردهاند و بیشتر محدّثین شیعه نیز در انکار تحریف قرآن با نظر اهل تحقیق موافقت نموده اند. (ر.ک: معرفت، 1389، ص217)
محمد مال اللّه در کتاب «الشیعة و تحریف القرآن» پس از بیان روایاتی از شیعه که او آنها را به عنوان روایات تحریف در قرآن میشناسد از آنجا که میداند نظایر همین روایات در کتب روایی اهل سنّت هم موجود است به توجیه و تفسیر علمای اهل سنّت از آن روایات اشاره می کند تا بگوید مراد از آن روایات، تحریف قرآن نیست. اما هیچ اشاره ای به دیدگاه های علمای شیعه درباره توجیه روایات مورد بحث نمیکند.(مال الله،1402ق، ص119-118)
برخی از علمای امامیه به این واقعیت اشاره کردهاند که اگر کتاب فصل الخطاب تألیف محدّث نوری که دستاویزی برای مخالفان شیعه برای اسناد قول به تحریف شده است با دقت خوانده شود روشن می گردد که تعداد زیادی از روایات آن از مصادر اهل سنّت گرفته شده است!(میلانی، ج1،ص31)
حقیقت این است که شیعه و اهل سنّت هیچ یک قائل به تحریف قرآن نیستند و نباید با برداشت های نادرست از برخی آثار و روایات، یک مذهب را متهّم به چنین نسبت ناروایی کرد چنانچه نظر برخی از علمای مذهب هم، نمی تواند به عنوان عقیده رسمی آن مذهب تلقی شود مادامی که نظر مخالف از علمای همان مذهب درباره مطلب مورد نظر وجود داشته باشد.
3. شبیه انگاری شیعیان با یهود
به ادعای شیوخ سلفی، مذهب شیعه توسط فردی یهودی به نام عبداللّه بن سبا اختراع شده است.(الشثری، 1428ق ، ص18 و القفاری،1413 ق، ج1،ص140) کتاب «منهاج السنة» ابن تیمیه یکی از سرمشقهای اصلی و زمینه های نظری این طرز تفکر است. آنان در ذیل این مبحث سلسله صفویه در ایران را به عنوان احیاء کنندگان آیین عبدالله بن سبأ معرفی کرده و آن را با دین مجوسیان هم ردیف میدانند.(ر.ک: صداقت ثمرحسینی،1391،ج1،ص38)
برخی از علمای سلفی فراتر از این مطلب ادعاهای عجیبی مطرح کردهاند که هیچ اساسی نداشته و بیشتر به خیالبافی شبیه است مانند تشابه یهود و شیعه در تکفیر غیر از خود، یا تشابه یهود و شیعه در تحریف کتاب خدا، تشابه یهود و شیعه در غلوّ دربارهی ائمه و خاخام هایشان، تشابه یهود و شیعه در تقدیس خویش و تشابه یهود و شیعه در قدح انبیاء و صحابه! (حربی،1430ق،ص 144-99)
در مقابل، علمای بزرگ شیعه مانند مرحوم کاشف الغطاء در کتاب «اصل الشیعة و اصولها» و همچنین مرحوم علامه عسکری در کتاب«عبداللّه بن سبأ و أساطیر أخری» به تفصیل، به پاسخ این طرز فکر مبنی بر پیدایش مذهب شیعه توسط عبداللّه بن سبأ پرداختهاند و برخی از علمای شیعه و تعدادی از علمای اهل سنّت بیان کردهاند که اساساً فردی به نام عبداللّه بن سبأ در تاریخ وجود خارجی نداشته است.(ر.ک:حسینی قزوینی، 1434ق، ج1، ص285-278)
4. ادعای تکفیر اکثر صحابه و امّت اسلام توسط شیعه
از موضوعات مهم دیگری که به عنوان زمینه ای مهم برای مخالفت تقریب با شیعه به شمار می رود، ادعای مخالفان تقریب مبنی بر این است که شیعیان صحابه رسول اکرم «صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم» را جز معدودی انگشت شمار سبّ و تکفیر می کنند! آنان به مستند برخی از روایات وارده در کتب شیعه از جمله روایتی که فرموده: «بعد از پیامبر مردم مرتد شدند به جز سه نفر»[1] معتقدند شیعیان حکم به ارتداد و کفر اکثر صحابه میکنند.( الزهرانی، ص64)
برخی از علمای سلفی با استناد بر روایاتی که دلالت بر عدم قبولی اعمال منکرین ولایت امیرالمؤمنین «علیه السلام» میکند و در کتب روایی شیعه موجود است معتقدند با وجود این روایات در کتب روایی شیعه، آنها معتقدند که نه تنها اکثر صحابه بلکه اکثریت امت اسلام کافرند و تنها شیعه هست که مسلمان بوده و اهل نجات است (ر.ک:السلفی،1429ق،ص 54-31) بنابراین شیعیان در تکفیر امت اسلام از سلفی های تندروی تکفیری افراطی ترند! با این تفاوت که شیعه با نقاب تقیه، منافقانه این اعتقاد به کفر اکثریت امت اسلام را اظهار نمی کند. برخی پا فراتر گزارده و به شباهت های مختلف شیعه با خوارج پرداخته اند و حتّی شیعه را از خوارج بدتر دانستهاند! (السلفی،1429ق،ص30)
منشأ این تهمتها مغالطه بین مفهوم قرآنی اسلام و ایمان است. کسی که شهادتین را بگوید و با زبان اقرار به توحید و نبوت حضرت رسول اکرم «صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم» داشته باشد از نگاه قرآن وفرهنگ امامان شیعه مسلمان بوده، خون او محترم، ذبیحه اش پاک و حلال، نکاح با او صحیح و تمام احکام مسلمانی بر او بار میشود (العطّار، ج1، ص114) اما ایمان طبق صریح آیه قرآن مفهومی فراتر از اقرار به زبان است. قرآن کریم در این باره می فرماید:
«قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ»
عربهای بادیه نشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: شما ایمان نیاوردهاید ، ولی بگویید اسلام آوردهایم ، امّا هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت کنید ، چیزی از پاداش کارهای شما را فروگذار نمیکند، خداوند، آمرزنده مهربان است.(حجرات، آیه 14)
یکی از لوازم کمال ایمان طبق اعتقاد شیعه اعتقاد به امامت و ولایت امامان اهل بیت «علیهم السلام» است زیرا اعتقاد به امامت اهل بیت در ردیف اعتقاد و ایمان به نبوّت و آن چیزی است که پیامبر اکرم «صلّی الله علیه و آله» به آن خبر داده و تصدیق به تمام آنچه نبیّ مکرم اسلام آورده است از لوازم ایمان شمرده می شود. قرآن کریم در این باره می فرماید:
«وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ»
خداوند گناهان کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند و بدانچه بر محمّد نازل شده که آن حق است از جانب پروردگارشان ایمان آورده اند، از آنها زدود و کارهایشان را به صلاح آورد (محمّد، آیه3)
نکتهی قابل توجه این است که لزوم ایمان به ولایت ائمه «علیهم السلام» در نگاه شیعه هیچگاه به این معنا نیست که منکر ولایت امامان معصوم از جرگه اسلام خارج شده و کافر است. به تصریح برخی از علمای بزرگ شیعه کسی که دارای عقیده به امامت است از نظر شیعه، «مؤمن» به معنای خاص محسوب می شود و اگر تنها به اصول دیگر دین غیر از امامت اکتفاء کند مسلمان یا مؤمن به معنای عام است و مشمول تمام احکام اسلام اعم از احترام جان و مال و عرض و سایر حقوق اسلامی خواهد بود بنابراین عدم اعتقاد به اصل امامت هرگز موجب نمی شود که شخصی ، از زمره مسلمین خارج شده و احکام اسلامی در مورد او اجرا نگردد.(مکارم شیرازی، 1388،ص141)
بنابراین شیعه هیچگاه نه تنها اکثریت امت اسلام را تکفیر نکرده و نمی کند بلکه به اکثر صحابه رسول خدا «صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم» نیز هیچ گاه تهمت کفر را نزده است.
چگونه می توان کفر را به اکثر صحابه رسول خدا «صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم» نسبت داد درحالیکه کتب رجالی شیعه مملوّ است از ذکر نام بسیاری از صحابه مخلص رسول خدا «صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم» که اهل ایمان بوده و انحرافی نداشتند.(ر.ک: العطّار،ج1، ص109) بسیاری از آنها در لشکر حضرت علی «علیه السلام» حضور داشتند و تعداد زیادی از آنها به شهادت رسیدند!
مرحوم علامه امینی در جلد نهم الغدیر فهرست اسامی 145 تن از صحابی رسول خدا «صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم» که 35 تن از آنان اصحاب بدر بودند را آورده است که در جنگ صفین حضور داشتهاند.(امینی،1410ق ، ج9، ص368-362) برخی از علما تصریح کرده اند که 250 نفر از صحابهای که در بیعت رضوان حضور داشته اند در لشکر حضرت علی علیهالسلام در رکاب حضرت بوده اند.(ر.ک: العطّار،ج1، ص119)
حضرت امام علی بن الحسین«علیهماالسلام» در صحیفه سجّادیّه که از کتب معتبر شیعه است به توصیف و تعریف از اصحاب رسول خدا «صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم» پرداخته و آنها را به جهت حسن هم جواری با پیامبر و تحملّ بلاها و ناگواری ها در راه نصرت آن حضرت و مجاهدت هایی که در راه تثبیت نبوّت نبی مکرّم داشتند چنین میستاید:
«اللَّهُمَ وَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ خَاصَّةً الَّذِينَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَةَ وَ الَّذِينَ أَبْلَوُا الْبَلَاءَ الْحَسَنَ فِي نَصْرِهِ، وَ كَانَفُوهُ، وَ أَسْرَعُوا إِلَى وِفَادَتِهِ، وَ سَابَقُوا إِلَى دَعْوَتِهِ، وَ اسْتَجَابُوا لَهُ حَيْثُ أَسْمَعَهُمْ حُجَّةَ رِسَالاتِهِ وَ فَارَقُوا الْأَزْوَاجَ وَ الْأَوْلَادَ فِي إِظْهَارِ كَلِمَتِهِ، وَ قَاتَلُوا الْآبَاءَ وَ الْأَبْنَاءَ فِي تَثْبِيتِ نُبُوَّتِهِ، وَ انْتَصَرُوا بِه...»
بارخدایا اصحاب و یاران محمّد (صلّى الله علیه و آله) آنان كه همراه بودن (با آن حضرت) را نیكو به پایان بردند، و آنان كه براى یارى او در جنگ شجاعت و دلاورى برجسته اى آشكار ساختند، و او را یارى كردند، و به ایمان آوردن به او شتافتند، و به (پذیرفتن) دعوتش (از دیگران) پیشى گرفتند، و دعوت او را آن هنگام كه برهان رسالت ها (پیغام ها)ى خود را به گوششان رساند و در راه آشكار ساختن دعوت او (به راه حق) از زنان و فرزندان دورى نمودند، و در استوار كردن پیغمبرى او با پدران و فرزندان (خودشان)جنگیدند، و به واسطه وجود (با بركت) آن حضرت پیروز گردیدند... (صحیفة السجّادیة، من دعائه علیه السلام فیالصّلوة علیاتباع الرّسل و مصدّقیهم)
حاصل این که چنین برداشت های نادرستی مبتنی بر چند روایت که در کتب روایی شیعه آمده است بدون توجه به معنای صحیح آن و اعتقادات شیعه، نادرست بوده و تهمت بزرگی به شیعه محسوب میگردد.
5. تقیّه به مثابه شیوهای منافقانه
موضوع تقیّه در تفکر شیعی یکی دیگر از دستاویزهای مهم مخالفان تقریب مذاهب به شمار می رود. آنان بدون توجّه به تعریف تقیّه از دید شیعه امامیه، آن را به مثابه شیوه ای منافقانه برای بقاء مذهب شیعه و نفوذ در بین اهل سنّت و در نهایت تغییر مذهب اهل سنّت تلقی کردهاند و شیعیان را اهل نفاق و کذب دانسته اند(ر.ک: صوفی، 1426ق ، ص33) و معتقدند شیعیان با نام تقیه علیه مسلمین حیلهگری می کنند. (القفاری،1413ق ، ج2،ص280) برخی پا فراتر گذاشته و حتّی تقیّه را مأخوذ از شیوه های قوم یهود برای بقاء خویش دانستهاند! (الادریسی، 1428ق ، ص57) باوری که معمولاً از کتاب های دوران میانه سلفیه (ابن تیمیه و همفکرانش) به ایشان به ارث رسیده است. (ر.ک: صداقت ثمرحسینی،1391،ج1،ص42)
شایان ذکر است که اصل تقیّه در تفکّر شیعه،انکارناپذیر است اما سخن بر سر معنا و حدود و ثغور آن است. تقیّه در فرهنگ امامان شیعه برای حفاظت از جان و حفظ کیان شیعیان تجویز شده است[2] و اصلی است که بر مبانی قرآنی و عقلایی استوار است.(سیدعلوی،1374، شماره 48، ص56-52) چنان که برخی از بزرگان اهل سنّت به استناد آیات قرآن کریم بر مشروعیت تقیه اذعان کرده اند.(ر.ک: سبحانی،1431ق ، ص27-23)
مرحوم سیدمحسن امین در نقد کسانی که تقیه را به عنوان یک سیستم سرّی برای شیعه قلمداد کردهاند به عقلایی بودن اصل تقیه در بین انسانها اشاره می کند و آن را سرشت همه انسانها و رفتار تمام عقلای عالم در هنگام لزوم میداند.(امین عاملی، 1418ق ،ج1، ص90)
نکتهی دیگر تفاوت اساسی ای است که بین دو مفهوم تقیه و مفهوم نفاق وجود دارد. تقیه به هیچ وجه به معنای نفاق که در شریعت اسلام مورد نکوهش قرارگرفته نمی باشد. زیرا نفاق یک صفت منفی اخلاقی به معنای پنهان کردن کفر و باطل و تظاهر به حق و ایمان است در حالی که تقیّه درست عکس معنای نفاق و به معنای پنهان کردن ایمان به حق و تظاهر به عقیده باطل می باشد.(سبحانی،مرداد 1390،ص8)
سرخسی که از فقهای بزرگ حنفی است ضمن جداسازی مرز تقیه از نفاق، تقیّه را عملی صحیح و مشروع می داند و برای جواز تقیه به آیه شریفه «إلاّ أن تتقوا منهم تقاة» (آل عمران، آیهی 28) و سیره عملی رسول اکرم «صلّی اللّه علیه و آله» استناد می کند.(السرخسي، 1409ق ، ج 24، ص 45)
نتیجه گیری
یکی از موانع بزرگ تقریب زمینه های فکری غلط و سوء تفاهماتی است که بر سر راه تقریب به وجود آمده و گاه حربه ای برای ضربه زدن به دعوت مبارک تقریب توسط دشمنان شده است بیان و بررسی این زمینه های نظری و پاسخ به شبهاتی که منجر به مخالفت با جریان تقریب شده است کمک شایانی به روند تقریب بین مذاهب اسلامی میکند. مباحثی که به نوعی به توحید و شرک بازگشت می کنند همچون اعتقاد شیعیان به توسّل و زیارت قبور اولیای الهی از مباحثی است که بر اساس آن تهمت شرک به شیعیان زده شده و آنها را ازجماعت مسلمین جدا دانستهاند این مباحث نظری در کتب علمای شیعه به تفصیل پاسخ داده شده و روشن شده که اولیای الهی در عرض اراده الهی قدرت و اراده ای ندارند محور دیگر بحث ادعای معتقد بودن شیعیان به تحریف قرآن است که همانگونه که اشاره شد نظر محققین از علمای شیعه بر عدم تحریف قرآن است. ادعای شبیه بودن شیعیان با یهود و منشأ به وجود آمدن شیعه نیزیکی از زمینههای مخالفت با تقریب است که با روشن شدن ساختگی بودن شخصیت عبدالله بن سبا باطل بودن این تهمت به شیعه نیز روشن میگردد. از دیگر زمینه های فکری مخالفت با تقریب ادعای تکفیر اکثر صحابه توسط شیعیان، برداشت های ناروا از فقه شیعه و تلقی ناصحیح از موضوعی به نام تقیه در بین شیعیان است که در این مقاله به اختصار به این سوء برداشت ها پاسخ داده شد و روشن شد که هیچ کدام از این شش محوری که به عنوان مهمترین زمینههای فکری مخالفت با تقریب از آن یاد شد، مطالب واقعی نبوده و ساحت شیعه از این سوء برداشتها و اتهام ها مبرا می باشد. این مطالب درواقع دستاویزی است برای کسانی که مغرضانه میخواهند بین صفوف مسلمین شکاف ایجاد کرده و با جداساختن شیعیان از سایر آحاد مسلمانان جهان آنان را تافته ای جدا بافته و خارج از دایرهی اسلام دانسته و بر طبل بدبینی و تفرقه بکوبند.
منـابع:
1- قرآن کریم.
2- الامام السجّاد «علیه السلام»، صحیفة السجّادیة
3- ابنجبرین،عبدالله(1998م)،الارشاد شرح لمعة الاعتقاد الهادی إلی سبیل الرشاد،ج1،بیجا،دارالطیبة للنشرو التوزیع.
4- ادریسی،حامد(1428ق)، الفاضح لمذهب الشیعة الامامیة، قاهرة، مکتبة الرضوان.
5- امین عاملی، سید محسن(1418ق)، اعیان الشیعة،ج1، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات،چاپ پنجم.
6– امینی، عبدالحسین(1410ق)، الغدیر،ج9،تهران، دارالکتب الاسلامیة،چاپ چهارم.
7- آلوسی،محمود شکري(1373ق)،مختصر التحفة الاثنی عشریة، قاهرة، المطبعة السلفیة.
8- الجبهان،ابراهیم سلیمان(1408ق)، تبدیدالظلام و تنبیه النیام، بیجا، بیتا،چاپ سوم.
9- حربی، ممدوح (1430ق)، مجمل عقائد الشیعة فی میزان اهل السنة و الجماعة،بیجا، مکتبة عبادالرحمن.
10- حسینیقزوینی،سیدمحمّد(1434ق)،نقدکتاباصولمذهبشیعه،ج1،بیجا،موسسهولیعصر«عجّلاللّهتعالیفرجهالشّریف».
11- حسینیالمیلانی، سیدعلی، عدم تحریف القرآن، ج1،بیجا،مركز الأبحاث العقائدية، بیتا
12- حلّی،جعفربن حسن(1408ق)، شرایع الاسلام، ج2،قم، موسسه اسماعیلیان،چاپ دوم.
13- خویی،ابوالقاسم،البیان فی تفسیر القرآن،قم،مؤسسه احیاء آثار الإمام الخوئی، (برگرفته از نرم افزار جامع التفاسیر نور)
14- دانشنامهی جهان اسلام قابل دسترسی در: http://rch.ac.ir/article/Details/11102
15– الزهرانی،خالد بن احمد، الغلوّ فی التکفیر، ،بیجا، بیتا.
16- سبحانی،جعفر(1390ش)،«تقیه»، درسهایی از مکتب اسلام،شمارهی 603
17- سبحانی،جعفر(1431ق)، التقیة موضوعاً و حکماً،قم، موسسة الامام الصادق.
18- سرخسي، شمس الدين(1409ق)، المبسوط، ج 24،بيروت،دارالمعرفة.
19 - السلفی، عبدالله بن محمد( 1429ق)، الشیعة الاثنی عشریة و تکفیرهم لعموم المسلمین، بیجا، بیتا.
20- سیدعلوی،سید ابراهیم (1374ش)، «تقیه از بعد رفتاری و عقیدتی»، نشریه مشکوة، شمارهی 48.
21– الشثری،عبدالرحمن(1428ق)، عقائد الشیعة الاثنی عشریه،بیجا،مکتبة الرضوان السلفیة،چاپ ششم.
22- صداقت حسینی،کامیار(1391ش)، شیعه شناسی اهل سنت،ج1، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
23- صدوق،محمدبن علی بن بابویه(1413ق)، من لایحضره الفقیه،ج3، قم، دفتر انتشارات اسلامی،چاپ دوم.
24– صوفی،عبدالقادر(1426ق)،دراسات منهجیة لبعض الفرق الرافضة والباطنیة،ریاض، دار أضواء السلف.
25- طاهری خرم آبادی، سیدحسن(1429ق)، الشفاعة حقیقة أم خیال،تهران، المجمع العالمی للتقریب.
26-طباطبایی،سیدمحمدحسین(1417ق)،المیزانفیتفسیرالقرآن،ج4،قم،دفترانتشاراتاسلامیجامعهمدرسین،چاپ پنجم.
27- طوسی، محمدبنحسن(1407ق)،الخلاف،ج4،قم، دفتر انتشارات اسلامی.
28- طوسی،محمدبنحسن(1390ق)،الاستبصار فیما اختلف من الاخبار،ج3، تهران، دارالکتب الاسلامیة.
29- عسقلانی، ابن حجر(1415ق)، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج1، بیروت، دارالکتب العلمیة.
30- عسکری، سید مرتضی(1424ق)، معالم المدرستین، ج1، بیجا، المجمع العالمی لأهل البیت علیهم السلام.
31- العطّار، قیس بهجت، کتاب و عتاب، ج1، بیجا، دارالغدیر، بیتا.
32- قشیری نیشابوری، مسلم بن الحجاج (1435ق)، صحیح مسلم، ج4،بیروت، دارالتأصیل.
33- القفاری، ناصربن عبدالله(1413ق)، مسألة التقریب بین اهل السنة و الشیعة، ج 2و1،ریاض،دارالطیّبة،چاپ دوّم.
34- کلینی،محمدبن یعقوب(1407ق)، الکافی، ج5، تهران، دارالکتب الاسلامیة،چاپ چهارم.
35– مال اللّه،محمد(1402ق)، الشیعة و تحریف القرآن،بیروت،دارالوعی الاسلامی.
36- مجلسی، محمدباقر(1403ق)،بحارالانوار،ج34،بیروت،داراحیاءالتراث العربی،چاپ دوم.
37- معرفت،محمدهادی (1389ش)، تحریف ناپذیری قرآن، ترجمه علی نصیری، بیجا، موسسه التمهید.
38- مکارم شیرازی، ناصر(1388ش)، آئین ما،قم، انتشارات امام علیبن ابیطالب«علیه السلام».
[1] - «ارتدّ الناس بعد النّبی الاّ ثلاثة»؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج34ص274
[2] - برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به دانشنامهی جهان اسلام قابل دسترسی در: http://rch.ac.ir/article/Details/11102
ارسال نظر