وب سایت رسمی مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامى

اهم اخبار تقریب مذاهب اسلامی

مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامى
سایت رسمی مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامى
وقتی تیر تفرقه‌ی ساواک به سنگ خورد!
۱۴۰۴/۰۹/۰۸ ۱۱:۱۴ 39
بازخوانی اسناد ساواک درباره‌ی تبعید روحانیون به مناطق سنی‌نشین!

وقتی تیر تفرقه‌ی ساواک به سنگ خورد!

یکی از سیاست‌های ساواک برای کنترل رفتار و اعمال مبارزان مخالف شاه تبعید آن‌ها به نقاط بد آب و هوا در سراسر کشور بود. اما در فرازهایی از دوران مبارزه ساواک تصمیم به تبعید روحانیت مبارز شیعه به مناطق و شهرهای سنی‌نشین گرفت. با این توجیه که مبارزان شیعی در آن شهرها با بی‌توجهی اهل سنت مواجه شده و به انزوا کشیده خواهند شد. اما این سیاست که با هدف تفرقه و انزوای مبارزان مردمی صورت گرفته بود به شکست انجامید.

اسناد و خاطرات به جای مانده از دوران نهضت اسلامی به خوبی گواه بر این مدعاست.

در یکی از این اسناد  در سال ۱۳۵۵ «درباره شیخ احمد کروبی فرزند محمود» پس از گزارش سوابق وی و گردش کار، ساواک در نظریه‌ای می‌نویسد: «نظر باینکه اعمال و گفتار خلاف مشارالیه کماکان ادامه دارد در صورت تصویب[،] وی به مناطق کردستان یا آذربایجان‌غربی که پیرو مذهب تسنن هستند و اهالی اینگونه مناطق به حرفهای امثال او توجهی نخواند نمود تبعید شود.»

وقتی تیر تفرقه‌ی ساواک به سنگ خورد

 

علاوه بر این با آغاز قیام‌های زنجیره‌ای مردم در ۱۹ دی قم و ۲۹ بهمن تبریز، رژیم پهلوی به جهت جلوگیری از اقدامات بعدی در حکمی کلی به دستگاه‌های امنیتی در سراسر کشور دستور تبعید روحانیون به مناطق سنی‌نشین را می‌دهد. بطور نمونه در اواخر سال ۱۳۵۶ در تلگراف رمزی از اطلاعات شهربانی کشور شاهنشاهی به مراکز استان‌ها تاکید شده است: « با تهیه مدارک مثبته نسبت بدستگیری وعاظی که مردم را علیه مصالح کشور تحریک می‌نمایند اقدام و آنان را به کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی تحویل تا به مناطق سنی‌نشین تبعید نمایند.»

وقتی تیر تفرقه‌ی ساواک به سنگ خورد

 

پس از ابلاغ این دستور در واپسین روزهای اسفند ۱۳۵۶، موج تبعید مبارزان به مناطق سنی‌نشین آغاز شد. طبق گزارش ۸ فروردین ۱۳۵۷ ساواک زاهدان به ساواک قم درباره حجت‌الاسلام حجتی کرمانی به بهانه نیازهای درمانی او می‌نویسد: « با توجه باینکه وجود مشارالیه در این منطقه زیان‌بخش بوده و امکان دارد آرامش موجود را بنحوی بهم بریزد مقرر فرمایید با عنایت بدستورالعمل صادره سریعاً نسبت باعزام[به اعزام] مشارالیه بیک[به یک] منطقه سنی‌نشین و در ضمن از نظر پزشکی مجهز دیگری اقدام و نتیجه ... را ابلاغ فرمایند.»

وقتی تیر تفرقه‌ی ساواک به سنگ خورد

 

یک روز پس از این در سند دیگری ساواک « در مورد سید احمد فروشانی که در اصفهان  در تاریخ ۹/۱/۳۷ [۵۷] به تحریک مردم پرداخته بود» دستور می‌دهد « با تشکیل کمیسیون امنیت اجتماعی به یکی از مناطق سنی‌نشین تبعید شود.» همچنین در همین سند با اشاره به فعالیت‌های حجت‌الاسلام راشد یزدی و آیت‌الله صدوقی در یزد دستور تبعید «کاظم راشدی‌پور» به یکی از «مناطق سنی‌نشین» صادر می‌شود.

وقتی تیر تفرقه‌ی ساواک به سنگ خورد

همچنین در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۳۵۷ ساواک درباره دو تبعیدی دیگر در سیرجان کرمان به نام‌های «عبدالمجید معادیخواه و علی مرادخانی ارنگه‌ای» می‌نویسد: « در صورت تصویب در مرود انتقال دو نفر تبعیدی مورد بحث به مناطق سنی‌نشین اقدام و منبعد ترتیبی اتخاذ فرمایند که از تبعید این قبیل افراد به شهرستان‌های استان کرمان بخصوص رفسنجان – سیرجان و شهر بابک که اهالی این شهرستان‌ها دارای تمایلات شدید مذهبی می‌باشند و احتمال تحریکات و بروز حوادث نامطلوب متصور می‌باشد خودداری فرمایند.»

وقتی تیر تفرقه‌ی ساواک به سنگ خورد

علی‌رغم بکارگیری سیاست‌های مزبور توسط ساواک، دستگیری و تبعید زنجیره‌ای مبارزان به مناطق سنی‌نشین موجب گسترش حلقه‌های مبارزه و همراهی اهل سنت با روحانیت نهضت اسلامی شد.

به عنوان مثال فعالیت‌های آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان یک روحانی تبعیدی در کمک به مردم سیل‌زده ایرانشهر اثرات بسیاری داشت که بخشی از آن در گزارش‌های ساواک آمده است. حدود چند هفته پس از این واقعه ساواک به نقل از منابع خود درباره "شیخ خامنه‌ای آخوند تبعیدی شهرستان ایرانشهر" می‌نویسد: «خبر رسیده حاکیست کدخدا درّا امیری ساکن اسپکه از بخش‌های اطراف شهرستان ایرانشهر و از آشنایان منبع که در ساعت ۱۱ مورخه ۲۵۳۷/۵/۲۳[۱۳۵۷] بعنوان ملاقات با منبع تماس داشته اظهار نموده در حادثه سیلی که چندی قبل در ایرانشهر جاری و به اهالی خسارت مالی زیادی وارد و زندگیشان تباه شده یک نفر از آخوندهای تبعیدی بنام شیخ خامنه‌ای که از یکی از شهرستان‌های ایران بجرم برهم زدن نظم و امنیت و همچنین دادن شعارهای ضدمیهنی و ملی در شهرستان ایرانشهر بسر می‌برد بمردم شهرستان مزبور کمک نقدی و جنسی(از قبیل پتو، خواربار از هر رقم) می‌نماید و کمک وی باعث رفع گرفتاری مردم شده و اهالی ایرانشهر اظهار می‌دارند اگر دولت لطفی بکند و دو یا سه نفر از این شیخ‌ها و آخوندها را بشهرستان ایرانشهر تبعید کند برایشان بس است که به آن‌ها کمک بکنند تا جبران خسارتشان بشود. ضمناً وسایلی که شیخ خامنه‌ای در اختیار مردم بعنوان کمک می‌گذراد توسط کامیون به ایرانشهر وارد می‌شود و مشخص نیست کامیون‌های حامل خواروبار به چه طریقی و از طرف چه کسانی به نشانی شیخ خامنه‌ای فرستاده می‌شود.»

وقتی تیر تفرقه‌ی ساواک به سنگ خورد

همچنین آیت‌الله مهدوی‌کنی در خاطراتش با اشاره به دوران تبعید خود در بوکان می‌گوید: « فراموش نمی‌کنم مردم بومی بوکان که کرد و اهل سنت بودند نسبت به حقیر بیش از حد اظهار محبت می‌کردند. مردم آن‌جا با این‌که سنی بودند به من خیلی احترام می‌گذاشتند، آن‌ها چون روحانی خود را ماموستا می‌نامند مرا هم ماموستا می‌گفتند، من به هر مغازه‌ای که برای خرید لوازم‌ می‌رفتم مثلا اگر قصابی بود و صف بود یا دو سه نفر ایستاده بودند، قصاب می‌گفت: ماموستا مهمان ماست و احترام او واجب است، اجازه دهید ایشان را اول رد کنیم تا معطل نشود، در هر مغازه‌ای می‌رفتم صندلی می‌گذاشتند، چای می‌آوردند، اگر به حمام می‌رفتیم مرا مقدم می‌داشتند و می‌گفتند ایشان مهمان ما است.»[1]

یک نمونه دیگر از وحدت شیعه و سنی در شهر بانه رقم خورد. بعد از تبعید حجت‌الاسلام شاه‌آبادی به بانه، برخلاف انتظار رژیم پهلوی، مردم بانه که اهل سنت بودند، ضمن استقبال از حجت‌الاسلام شاه‌آبادی که از مبارزین شناخته‌شده نهضت اسلامی بود با همراهی او مبارزات را سامان دادند. در این میان بسیاری از بزرگان اهل سنت نیز روابط نزدیکی با شهید شاه‌آبادی برقرار کردند. یکی از علمای اهل سنت شهر بانه می‌گوید: «شاید بتوانم به جرأت ادعا کنم که آقای شاه‌آبادی، در مدت تبعید خود هیچ یک از نمازهای یومیه‌اش را در منزل نخواند، بلکه در همه جماعات شرکت می‌کرد و حتی در یک یا چند مسجد خاص نماز نمی‌خواند، بلکه سعی می‌کرد که در همه چهارده مسجدی که در این شهر بود به نوبت شرکت کند.» شهید شاه‌آبادی در طول دوران حضور در بانه با علمای اهل سنت رابطه‌ای صمیمی داشت و به طور مرتب در جلسات مشترک حجت‌الاسلام شاه‌آبادی و بزرگان اهل سنت بانه، خط سیر مبارزه با رژیم پهلوی در این شهر ترسیم می‌شد.[2]

 


[1] خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۵۳

[2] زندگی و مبارزات شهید مهدی شاه آبادی­، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص۹۴

 

منبع:https://irdc.ir/0002Qx

 

کلمات کلیدی

ارسال نظر