عدم رعایت عدالت و انصاف
حجت الاسلام دکتر احمد شفیعی نیا
پیشتر لازم است بدانیم که «عدالت» مفهومی وسیعتر از «انصاف» دارد؛ زیرا عدالت در هرجایی و هرچیزی قابل تطبیق است. چنانکه امیرالمؤمنین علیه السلام در تعریف عدل فرمودند: «العَدلُ يَضَعُ الاُمُورَ مَواضِعَهَا:[1] عدل کارها را در جایگاه خود قرار میدهد». به بیان دیگر واژۀ «امور» مطلق است؛ بنابراین گسترۀ این معنا اعم از تکوینیات و تشریعیات (اعم از مادی و معنوی) است. ولی انصاف روحیهای است که شخص را آمادۀ پذیرش حق میکند؛ ازاینرو انصاف خود مصداقی از عدالت است و این تفاوت از سخن امام باقر علیه السلام نیز قابل استفاده است که فرمودند: «لاعَدلَ کَالإنصَافِ:[2] هیچ عدلی مثل انصافورزیدن نیست». در این جمله برای عدل گسترهای وسیع را فرض کرده است که بالاترین آن انصافورزی شمرده شده است.
در منابع اسلامی است که امیرالمؤمنین علیه السلام در تفسیر آیۀ ﴿إِنَّ الله يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسانِ﴾:[3] خداوند به عدل و احسان دستور میدهد» فرمودند: «العَدلُ: الإنصَافُ، وَ الإحسَانُ: التَّفَضُّلُ:[4] مقصود از عدل همان انصاف است و مراد از احسان هم تفضل الهی است. شایان توجه است که آن حضرت عدل را که متعلق دستور خداوند قرار گرفته است بر انصاف تطبیق دادند؛ یعنی انصاف، عدلی است که قابلیت اطاعت یا عصیان داشته باشد؛ بهعبارتدیگر باید بتوان به آن امر یا از آن نهی کرد و این فقط در محدودۀ تشریعیات است نه تکوینیات. پس عدالت اعم از تشریع و تکوین است؛ ولی انصاف فقط در تشریعیات قابل تطبیق است.
اما مقصود ما از «عدالت» و «انصاف»، واجبی شرعی است که مسلمان در قبال سایر انسانها بر عهده دارد؛ یعنی واجب است با همه به عدالت رفتار کند، خوبیهایشان را انکار نکند و بیدلیل آنان را متهم نسازد و حق هیچیک را ضایع نکند؛ چنانکه امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «أعدَلُ الخَلقِ أقضَاهُم بِالحَقِّ:[5] عادلترین مردم کسانیاند که بهدرستی قضاوت میکنند».
قرآن کریم هم در این زمینه میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لايَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلي أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی وَ اتَّقُوا الله إِنَّ الله خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ * وَعَدَ الله الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظيمٌ﴾:[6]ای کسانی که ایمان آوردهاید، برای خدا به پا خیزید و به عدل و داد گواهی دهید و مبادا دشمنی شما با گروهی وادارتان کند که به عدالت رفتار نکنید، به عدالت رفتار کنید که به تقوا نزدیکتر است. خداوند به کسانی که ایمان آورده و عمل شایسته انجام دادهاند، وعدۀ آمرزش و پاداشی بزرگ داده است.
در این آیات خداوند مسلمانان را فرمان داده است که در صورت بروز دشمنی بین آنها و دیگران، حدود انصاف را رعایت کنند و حتی آن را نشانۀ تقوای آنان برشمرده است. در آیات بعدی، در قبال آن مطیعان را وعدۀ آمرزش و پاداش عظیم و مخالفان را وعید دوزخ داده است. آیات دیگری فراموشکردن روز قیامت را علت رویگردانبودن عدهای از رعایت عدل دانسته است: ﴿يَاداوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فىِ الْأَرْضِ فَاحْكُم بَينَ النَّاسِ بِالحَقِّ وَ لَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ الله إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ الله لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدُ بِمَا نَسُواْ يَوْمَ الحِسَابَ﴾:[7] اى داوود، ما تو را خليفه روى زمين گردانيديم. در ميان مردم به حق داورى كن و از پى هواى نفس مرو كه تو را از راه خدا منحرف سازد. آنان كه از راه خدا منحرف شوند، بدان سبب كه روز حساب را از ياد بردهاند، به عذابى شديد گرفتار مىشوند.
امیرالمؤمنین علیه السلام به امام حسین علیه السلام دربارۀ انصاف با همگان اینگونه توصیه فرمودند: «اوُصِيکَ بِتَقوَی الله فِي الغِنَی وَالفَقرِ؛ وَبِالعَدلِ عَلَی الصَّدِيقِ وَالعَدُوِّ:[8] شما را توصیه میکنم به رعایت تقوای الهی در حالت دارایی و نداری و به رعایت عدالت با دوست و دشمن».
اگر چه ریشۀ بسیاری از نابسامانیهای جوامع اسلامی در جهل و تصورات نادرستی از یکدیگر است، ولی خاستگاه برخی دیگر حقد و حسدی است که مانع از قضاوت عادلانۀ آنان دربارۀ یکدیگر میشود.
البته قرآن این اخلاق ناپسند را برای هیچ معتقد به تعالیم آسمانی شایسته نمیداند: ﴿وَدَّ کَثيرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ يَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إيمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ﴾:[9] بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد[که در وجود آنها ریشه دوانده]آرزو میکردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر بازگردانند، بااینکه حق برای آنها کاملاً روشن شده است.
[1]. ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ح۴37.
[2]. مجلسی، بحار الانوار، ج۸۷، ص1۶۵، ح1.
[3]. نحل: 90.
[4]. ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ح231؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص2۵7؛ قرطبی، تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص1۶۵؛ شوکانی، فتح القدیر، ج۳، ص188؛ شنقیطی، اضواء البیان، ج2، ص۴37؛ طنطاوی، التفسیر الوسیط للقرآن الكريم، ج8، ص219.
.[5] آمدی، غرر الحکم، 1۴.
.[6] مائده: 8، 9، 10 و فرمود: «إِنَّ الله يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الْأَمَانَاتِ إِلىَ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَينَ النَّاسِ أَنْ تحَكُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ الله نِعِمَّا يَعِظُكمُ بِهِ: خدا دستورتان مىدهد كه امانتها را به صاحبانشان بازگردانيد و چون در ميان مردم به داورى نشينيد، به عدل داورى كنيد» (نساء: ۵8).
[7]. ص: 2۶.
[8]. ابن شعبه حرّانی، تحف العقول، ص88؛ ثعالبی، تفسیر ثعالبی، ص311.
[9]. بقره: 109.
ارسال نظر