بيداري اسلامي و وحدت جهان اسلام؛ استاد مطهري
محمد رضا رحمت خواه
پژوهشگر پژوهشگاه مطالعات جهان
چکيده
در بسياري از کشورها موج بيداري اسلامي ايجاد گشته و روبه رشد مي باشد که اين بيداري نشات گرفته از انقلاب اسلامي ايران و تلاش هاي خستگي ناپذير افرادي همچون استاد مطهري مي باشد. شهيد مطهري که خود دغدغه اسلام ناب و اصيل را داشت، اسلام را مهمترين عامل بيداري و جنبش عليه ستم مي دانست. اين پژوهش نيز بر اساس روشي تحليلي-توصيفي و بهره جستن از کتب مکتوب و اسنادهاي غير مکتوب به بررسي نقش و جايگاه استاد شهيد مطهري در بيداري اسلامي کشورهاي مسلمان پرداخته است. نتايج بيانگر آن بوده که ايشان عامل اصلي بيداري اسلامي و همچنين احساس هويت و ايستادگي در برابر دشمنان و مستکبرين را بازگشت به خويشتن دانسته و اعتقاد داشتند که بايد روح ايمان همراه با عمل و بازگشت به اصالت خويشتن و روح اسلام در آحاد جامعه ايجاد شده و زمانيکه چنين امري فراهم گرديد آنوقت جنبش و حرکت نيز در سرتاسر جامعه و جهان ايجاد خواهد شد. ايشان همچنين راز حيات و عامل اصلي ايجاد بيداري اسلامي و همچنين مقاوم بودن را اتحاد و همبستگي بين مسلمين دانسته و در اين ميان بسيار سخن ها بيان نموده اند و زمانيکه مسلمين متحد شدند و يکدل و يکصدا گرديدند آن زمان مي توانند بر کليه کيدهاي دشمن غلبه کرده و موج بيداري را تلالو بخشند. همچنين استاد با بينشي روشن و آگاهانه صحنه آينده جهان مسلمين را پيش بيني نموده و بيان داشتند که دنيا در آينده به خصوص در بلوک مسلمين شاهد موج بيداري اسلامي مي باشد که اين بيداري نشات گرفته از انقلاب اسلامي مي باشد. البته بايد بيان داشت که ايجاد انقلاب اسلامي و اين موج بيداري اسلامي حاصل تلاش ها و روشنگري هاي اين استاد فرزانه بوده است.
کلمات کليدي: اسلام، بيداري، انقلاب اسلامي، اتحاد، اصالت، شهيد مطهري.
مقدمه
در زمان ما به طور کلي در همه کشورهاي اسلامي نوعي بيداري و به خود آمدگي اسلامي پيدا شده است. ملل مسلمان با سرخوردگي از معيارها و مکتبهاي شرقي و غربي به جست و جوي هويت واقعي و اصيل خود برخاستهاند»(مطهري، 1367: ص57).
محيط اجتماع بشري با مجموع حوادث بزرگ و کوچکي که در آن رخ مي دهد، چون دريايي پر از موج و جنبش و طوفان است. امواج اين دريا به تدريج رو به وسعت مي نهند و در برخورد با هم، يکديگر را مغلوب مي کنند. زنده ترين امواج اجتماعي، جنبشهاي ديني است که از جوهر حيات و فطرت انسانها سرچشمه مي گيرد و لذا، از نيرويي عظيم و قدرت رشد و بالندگي برخوردار است. امواج بيداري اسلامي در منطقه خاورميانه که با بانگ تکبير همراه شده، نمونه بارز اين جنبشها در برهه کنوني است. آنچه مسلم است، اين بيداري در ميان ملتها و کشورهاي اسلامي يک شبه رخ نداده، بلکه بسترهاي آن از قبل آماده شده است و عالمان و متفکران زيادي تمام هم و غم خود را در جهت استقلال ملتها و احياء تفکر ديني به کار برده اند.
استاد شهيد مرتضي مطهري از جمله متفکراني است که جان خود را در مسير احياي دين اهدا کرد. او تيزهوش، مسئله ياب و اهل بحث و تدبير بود و از همان ابتدا که به کار ارشاد و تبليغ پرداخت، دغدغه احياي دين و عزت انسانها را داشت.
شهيد مطهري که خود دغدغه اسلام ناب و اصيل را داشت، اسلام را مهمترين عامل بيداري و جنبش عليه ستم مي دانست و مي گفت : « اسلام را نبايد با اديانى که همه محتوايشان چهارتا کلمه اندرز است مقايسه کرد. اسلام خود را در مقابل همه بدبختيهاى اجتماع مسئول مى داند ... اسلام آمده است تا جامعه تشکيل بدهد، آمده دولت و حکومت تشکيل بدهد، رسالتش اصلاح جهان است؛ چنين دينى نمى تواند بى تفاوت باشد»(مطهري، 1386، ج20: ص223).
شهيد مطهري تأکيد مي کرد که به وجود آمدن بيداري امري عظيم است، اما عظيم تر از آن ماندگاري اين بيداري است(تسخيري، 1390). شهيد مطهري معتقد است كه غرب سالهاست كه در پي بيخبر نگهداشتن مردم است؛ حال روشنفكران مسلمان دو وظيفه بر عهده دارند؛ يكي شناخت صحيح اسلام به عنوان يك فلسفه اجتماعي و ديگري شناخت مقتضيات زمان و تفكيك واقعيتهاي ناشي از تكامل علم از پديدههاي انحرافي و عوامل فساد.
اسلام ديني پويا از ديدگاه استاد
استاد مطهري در کتاب «مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي»، جوانه هاي نظام نيرومند و ناب اسلام را شکوفا مي سازد و آن را ديني زنده و مستقل معرفي مي کند که حرکت جامعه ها و انسانها را به سوي استقلال و آزادي سرعت مي بخشد. به گواهي تاريخ، آئين پاک اسلام به دليل همين ويژگي، قرن به قرن پيش رفته و بر عدد پيروانش افزوده شده است.
عامل ديگر بيداري از نگاه شهيد مطهري اعتقاد و بينشي است که مردم را به حرکت و نشاط و مبارزه در برابر استعمار و استکبار فرامي خواند و مشوق آنها براي برقراي عدالت و امنيت در جامعه است. اعتقادي که دين و سياست را به هم پيوسته و مرتبط بداند، ذلت، وابستگي و زورگويي را زيبنده پيروان خود نمي داند. او مي گويد: « کار اساسى اين است که مردم ايمان پيدا کنند که مبارزه سياسى يک وظيفه شرعى و مذهبى است. تنها در اين صورت است که تا رسيدن به هدف از پاى نخواهند نشست»(مطهري، 1386، ج24: ص36). غرب - منظور تمام ابر قدرتهاست - از يک چيز وحشت دارد و آن بيداري خلق مسلمان است.
امواج زنده همانهاست که از جوهر حياط سرچشمه مي گيرد. مسيرشان مسير حياط و جهتشان رقا و تکامل است. پاره اي از نهضتهاي فکري، علمي، اخلاقي و هنري از آن جهت جاويد مي مانند که خود زنده اند و از نيروي مرموز حياط بهره مند ند. زنده ترين امواج اجتماعي، امواج و جنبشهاي ديني است. پيوند اين امواج و اين نهضتها با جوهر حياط و فطرت زندگي از هر چيز ديگر اصيلتر است. در هيچ حرکت و هيچ موج ديگر اين اندازه نيروي حياط و قدرت رشد و بالندگي وجود ندارد(مطهري، 1385: ص24).
قرآن کريم خاصيت رشد و نمو جنبش اسلامي را چنين توصيف مي کند:
... و مثل آنها در انجيل مثل زراعتي است که اول فقط سبزه نازکي از آن از زمين بر مي دمد، پس خداوند او را نيرومند مي سازد، آنگاه ستبر مي گردد، پس روي تنه خويش مي ايستد، رشد و نمو سريع و سبزي و خرمي اين زراعت موجب شگفتي همه کشاورزان مي شود، تا خداوند کافران و بدخواهان را به خشم آرد. (فتح/ 29).
تفکر بيداري اسلامي شهيد مطهري و ديگر بزرگان
بيداري اسلامي در همه جغرافياي ملل مسلمان و نفي ناسيوناليسم غيرمنطقي را از دل مشغولي هاي اصلي شهيد مطهري مي باشد. استاد همواره در بحث بيداري اسلامي از افرادي همچون کواکبي و سيدجمال الدين اسدآبادي ياد مي کرد و با به کارگيري واژه ملت واحده اسلامي همواره نگران انديشه هاي تفرقه افکنانه بود(لاريجاني، 1391).
نقش تفکر شيهد مطهري در نگاهداري حرکت بيداري اسلامي گسترده و نزديکي عجيب فکري ميان شهيد مطهري و شهيد صدر وجود دارد. به رغم اينکه اين دو شخصيت شايد با يکديگر ديدار هم نکرده بودند اما تقارب فکري عجيبي ميان آنها وجود داشت و آنها در تاريخهاي نزديک به هم به شهادت رسيدند(تسخيري، 1390).
امام نظريه اسلام سياسي را ارائه کرد اما استاد شهيد مطهري پردازش کننده آن بود. انديشه هاي استاد به اين معنا پرداخته است که اسلام سياسي است و هيچ بن بستي در آن وجود ندارد. همچنين ختم رسول الهي و ختم اديان با دين اسلام نيز نشان دهنده اين است که اسلام را بايد در تمام ابعاد زندگي بشري مورد توجه قرار داد(اسلامي، 1390).
شهيد مطهري که اقبال را از طلايهداران بيداري اسلامي ميداند، در وصف او ميگويد: اين ناله اقبال لاهوري است که چون نسيم سحري دلهاي خفته و وجدانهاي متفرق مسلمانان را بيدار ميکند و رسالت خدمتگزاري بيمنت خلق خدا و بشارت آزادي و آزادگي نوع بشر را به ياد آنها ميآورد: اين غنچه خوابيده چون نرگس نگران خيز / کاشانه ما رفت به تاراج غمان خيز از ناله مرغ سحر، از بانگ اذان خيز / وز گرمي هنگامه آتش نفسان خيز از خواب گران، خواب گران، خواب گرانخيز درياي تو درياست که آسوده چو صحراست؟! / درياي تو درياست که افزون نشد و کاست؟! بيگانه آشوب و نهنگ است چه درياست؟! / از سينه چاکش صفت موج روان خيز از خواب گران، خواب گران، خواب گرانخيز فرياد از افرنگ و دلاويزي افرنگ / فرياد ز شيريني و پرويزي افرنگ عالم همه ويرانه ز چنگيزي افرنگ / معمار حرم، باز به تعمير جهان خيز از خواب گران، خواب گران، خواب گرانخيز
همبستگي و اتحاد جوامع اسلامي راز حيات و بيداري اسلامي
استاد مطهري اتحاد و همبستگي جامعه را از علايم حيات جامعه ميداند و ميگويد: کليد بازگشت يکي از علائم حيات يک جامعه اين است که همبستگي ميان افرادش بيشتر است. متلاشي شدن و متفرق شدن و جدا شدن اعضا از يکديگر خاصيت مردگي است. خاصيت زندگي يک اجتماع به همبستگي و پيوستگي بيشتر اعضا و جوارح آن اجتماع است. حال آيا جامعه اسلامي امروز يک جامعه زنده است يا يک جامعه مرده؟ به اين دليل که مسلمانان بيشتر به جان يکديگر ميافتند و بيشتر تلاششان صرف جنگ و دعوا با خودشان و اختلاف داخلي خودشان ميشود و در نتيجه دشمن زيرک استفاده ميکند، آنها مرده هستند! چه تعبير رسايي وجود مبارک رسول اکرم (ص) دارد، ميفرمايد: مثل مردم با ايمان، آنهايي که زنده به ايماناند، آنهايي که مصداق «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا يحْييکُمْ» هستند. مطهري (ره) معتقد است که مثل مؤمين در همدلي، در دوست داشتن يکديگر، در عاطفه داشتن نسبت به يکديگر، در همدردي نسبت به يکديگر، در علاقهمند بودن به سرنوشت يکديگر، مثل پيکر زنده است که اگر عضوي از آن بدرد آيد ساير اعضا با اين عضو همدردي ميکنند.
شهيد همواره بر اين نکته تاکيد داشت که امت واحده اسلامي بايد با اتحاد و همدلي به مقابله با استعمار برخيزد(لاريجاني، 1391).
احساس شخصيت مهم ترين نکته در بيداري جامعه
براي حرکت و پويايي و بيداري يک جامعه، مهمترين نکته اي که شهيد مطهري بر آن تاکيد دارد، مساله احساس شخصيت است. اگر ملّتي احساس شخصيت نکند، هيچگاه دست به قيام و انقلاب نخواهد زد. ايشان مي گويد: « از اين سرمايه بالاتر براى اجتماع وجود ندارد که در خود احساس شخصيت و منش کند، براى خود ايده آل داشته باشد و نسبت به اجتماع هاى ديگر حس استغنا و بى نيازى کند. بالاترين سرمايه اين است که يک اجتماع بداند براى خودش فلسفه مستقلى در زندگى دارد و به آن افتخار و مباهات کند. اساساً حفظ حماسه در اجتماع در اين است. واى به حال آن اجتماعى که اين حس را از دست بدهد»(مطهري، 1386 ج17: ص16).
مسأله احساس شخصيت مسأله بسيار مهمى است. از اين سرمايه بالاتر براى اجتماع وجود ندارد كه در خودش احساس شخصيت و منش كند، براى خودش ايده آل داشته باشد و نسبت به اجتماعهاى ديگر حس استغنا و بىنيازى داشته باشد، يك اجتماع اينطور فكر كند كه خودش و براى خودش فلسفه مستقلّى در زندگى دارد و به آن فلسفه مستقلّ زندگى خودش افتخار و مباهات كند، و اساساً حفظ حماسه در اجتماع يعنى همين كه اجتماع از خودش فلسفهاى در زندگى داشته باشد و به آن فلسفه ايمان و اعتقاد داشته باشد و او را برتر و بهتر و بالاتر بداند و به آن ببالد. واى به حال آن اجتماعى كه اين حس را از دست بدهد! اين يك مرض اجتماعى است(همان، 53).
حيات ملت به اين است كه آن ملت شخصيتى را در خودش احساس كند. اى بسا ملتهاى عالِم كه شخصيت ندارند، واى بسا ملتهاى جاهل كه شخصيت خودشان را حفظ كردهاند. اگر الجزايريها بعد از صد و پنجاه سال مبارزه توانستند استعمار فرانسه را به زانو درآورند و به استقلال برسند، براى اين بود كه در آنها يك حماسه و يك احساس منش وجود داشت. اگر در آن طرف مشرق زمين، ملت ديگرى دارد با قويترين و ثروتمندترين ملتهاى جهان مبارزه مىكند، چرا مبارزه مىكند؟ آيا عدد يا ثروتش با آنها مبارزه مىكند؟ ابداً؛ احساس شخصيت و منش آن ملت مبارزه مىكند، مىگويد: من تو را به آقايى قبول ندارم، من يا بايد زنده باشم روى پاى خودم باشم و كسى بر من حكومت نكند و يا بايد نباشم(همان، 58).
«بعضى روحيهها فاقد حماسهاند و بعضى داراى حماسهاند، و گفتيم كه حماسه، نوعى احساس شخصيت است در مقابل ديگران افرادى هستند در دنيا عارى و خالى از حماسه؛ در خود، همه احساس حقارت و تبعيّت و شكست خوردگى مىكنند، هيچ فكر و عقيده قابل دفاعى در روح آنها وجود ندارد، اگر دفاع كند فقط از مال و جان خود دفاع مىكند، اما چيز ديگر قابل تعلّق و قابل دفاعى ندارد از وطن و قوميت و نژاد و زبان و دين و آئين و حريت و كرامت ذاتى»(همان، 636).
«بزرگترين هديهاى كه يك رهبر به ملتش مىتواند بدهد «ايمان به خود» است، يعنى آن ملت را به خودش مؤمن كند. يك رهبر ممكن است هديهاى كه به مردمش مىدهد هديه مادى باشد، ممكن است هديه سياسى باشد، استقلال سياسى به ملت خودش بدهد. ممكن است ايمان به رهبر باشد يعنى ملت معتقد شود كه رهبر ما رهبر خيلى بزرگى است. ولى اينها آنقدر مهم نيست كه هديهاى كه يك رهبر به ملتش مىدهد اين باشد كه اين ملت را به خودش مؤمن و معتقد كند كه بگويد من نبايد زير بار دشمن بروم، زير بار استبداد بروم، زير بار استعمار بروم، من از خودم تاريخ دارم، از خودم فرهنگ دارم، من هيچ احتياجى ندارم كه از غرب الگو بگيرم»(مطهري، ج24: ص217).
اگر شوق بيدار شود و خود اسلامي خود را کشف کند، در آن صورت حتي بمب اتمي هم از پس نيروي عظيم و اين توده، به پا خاسته بر نخواهد آمد . راه اين بيداري، آشنايي با تاريخ و فرهنگ و ايدئولوژي خودمان است»(مطهري، 1367: ص122).
نقش کتب استاد مطهري در بيداري اسلامي منطقه
مايه فكري تحولات عظيم بيداري اسلامي ازانگيزه هاي پاك و خالصانه اين متفكرين بزرگ گرفته شده است. امروزه كتاب هاي استاد شهيد مطهري به زبان هاي مختلف ترجمه و به اقصي نقاط جهان و تمامي مراكز فرهنگي ارسال شده است ، علاوه بر اين كتاب ها ،مي توان از كتاب هاي برجسته مرحوم علامه طباطبايي و مرحوم آيت الله صدر نيز به عنوان كتب نمونه در زمينه اسلام و تشيع نام برد به عنوان مثال كتاب هايي مانند نور و عافيت در رگ هاي فكري جهان جاري است و همه به اين كتاب ها استناد مي كنند . شهيد مطهري نياز روز جامعه را به خوبي و دقيق تشخيص مي داد و به عنوان مثال زماني براي كودكان كتاب مي نوشت و زماني نيز پاسخ مقالات ضد اسلامي را مي داد ، در زماني نيز با اين كه استاد بزرگ حوزه بود ،حوزه را ترك كرد و مشغول تدريس در دانشگاه الهيات شد تا بتواند ارتباط ميان حوزه و دانشگاه را برقرار كند . كتاب هاي شهيد مطهري، صدر، امام خميني "ره" و مرحوم شهيد بهشتي از عوامل اصلي روشنگري براي آغاز انقلاب اسلامي ايران بوده است و اين كتاب ها نيازهاي فكري جهانيان را تامين كرده است و بالاترين خدمتي كه به اسلام انجام گرفت خدمت اين متفكران بوده است(تسخيري، 1391).
حرکتهاي جهان اسلام از برخي کتابهاي استاد شهيد مرتضي مطهري الهام گرفته است. تلألو اين کتابها در جهان اسلام تأثير داشته و چنين نتيجه اي را رقم زده است(اسلامي، 1390).
الگوبودن بيداري اسلامي براي ساير انقلاب ها
الگوگيري ازساير انقلابها، نکته اي مهم براي جوامع بحران زده است. از نگاه شهيد مطهري اين بعد اهميتش از دو بعد ديگر کمتر نيست؛ چرا که ممکن است جامعه اي احساس شخصيت کند و سياست را جزو دين خود بداند، ولي به دليل فضاي ناسالم و يا ترسها و دلهره ها موفق به بيداري و انقلاب نشود. اينجاست که وجود يک الگوي موفق، مردم را به قيام و مبارزه برمي انگيزد. وقتي ببينند ملّتي راهي را با همه دشواري ها ادامه داده و در مقابل سختي ها جهاد نموده و موفّق بيرون آمده است، اين حرکت را دلگرم کننده مي دانند و قدم در راه آن ملّت الگو مي گذارند.
وجود قيامهاي اسلامي به خوبي نشان داد که افرادي همچون شهيد مطهري با آگاهي و اميدبخشي به مردم در قلم و بيانشان، همواره ترسيم راه درست براي مردم را در نظر داشتهاند. اين از ويزگيهاي شهيد مطهري بوده که قلم، زبان و بياني آيندهنگر و اميدبخش براي جامعه را در پيش گرفته بود. چنانکه پس از حرکت انقلابي مردمي ايران با رهبري امام(ره)، امروز هم به خوبي ميتوان نقش تفکرات استاد مطهري را در بيداري جوامع اسلامي مشاهده کرد.
با تأثير اين قلم و تفکر، پررنگ شدن رنگ بيداري اسلامي برخي ملتها همچون مصر، ليبي، تونس و… به نحوي است که حتي شعارها، نمادها و حرکت آنان در مسير انقلابيشان، جلوهاي اسلامي به خود گرفته و اين نتيجه همان هشدارهايي است که فردي چون شهيد بزرگوار در آثارشان پيشبيني کرده بود.اينکه آثار شهيد مطهري و افرادي اين چنين سرمايهاي برتر براي بيداري و بروز نهضتهاي اسلامي است، تفکر شهيد مطهري بهترين پشتوانه قيام مردمي عليه استکبار جهاني است. چنانکه پس از چندين سال، تازگي و زنده بودن خود را حفظ کرده و همه ميتوانند با توجه به آن، معاني و خواستههاي اسلام را درک کنند.
از خصوصيات علماي اسلام همين است که آيندهنگر بوده و به طور معمول پيشبيني آنها براي آينده بشريت است تا اين چنين به ترسيمي از واقعيت براي مردم بپردازند. با توجه به لزوم حفظ و ترويج تفکر شهيد مطهري در ميان مردم، اولين چيزي که براي همه نياز است مسئله توحيد خواهد بود که به مراتب و به خوبي در آثار شهيد مطهري روي آن کار شده و براين اساس براي خداشناسي چه منبعي بهتر از آثار و کتب اين شهيد بزرگوار. محوري چون استکبارستيزي، بارها در آثار شهيد تبيين و تفسير شده که اين امر بايد مدنظر مسلمانان قرار گيرد و البته ميتوان بيش از پيش ترويج آن را به سطوح علمي کشاند. همچنين اين قضيه از جمله مباحثي است که امروزه بدان نياز بيشتري احساس ميشود.
شهيد مطهري معلم بزرگي است که منادي بيداري اسلامي در قلوب ملت هاي مسلمان از جمله مردم ايران بود و به ضرس قاطع مي توان گفت بخش مهمي از نظام واره معرفت ديني در ايران بخصوص پس از پيروزي انقلاب اسلامي مرهون و مديون تلاشهاي فکري و از خودگذشتگيهاي مستمر او در ترويج و تبليغ انديشه ناب اسلامي است. استاد شهيد مرتضي مطهري (ره) به عنوان ثمره يک عمر مجاهدت علمي بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي(ره)، اسلام شناسي حاذق، ديدهباني بصير، فيلسوفي خلاق و مبارزي در متن جامعه بود. امروز زمانه مطهري است که امواج بيداري اسلامي چه در داخل و چه در خارج از کشور از شمال آفريقا تا سواحل مديترانه تا کشورهاي حاشيه خليج فارس را به لرزه درآورده است.
پيش بيني شهيد از ايجاد موج بيداري اسلامي در منطقه
بيشك انديشههاي زلال نشأت گرفته از مباني ديني شهيد مطهري نقشي بسزايي در بيداري اسلامي و خيزشهاي ديني ملتهاي مظلوم منطقه خاورميانه كه اينك شاهد آنيم، داشته و دارد.
استاد مطهري با نگاه تيزبين خود که گويا تحولات امروز جهان را پيش بيني مي نمايد، مي گويد: « من کم کم باورم آمده که اين انقلاب اسلامي به ايران محدود نمى ماند، ميليونها جمعيت مسلمان را در بر خواهد گرفت و چه افتخارى براى ايران خواهد بود که يک انقلابي اسلامى از ايران شروع شود و تمام کشورهاى اسلامى را زير نفوذ خود بگيرد، که خواهد گرفت»(مطهري، 1386، ج24: ص132).
شهيد مطهري بيش از ۳۰ سال قبل، وقوع نهضتهاي امروزي را در منطقه به دنبال انقلاب اسلامي ايران پيشبيني کرده بود: در کشورهاي آفريقايي نوبنياد و نيز در کشورهاي عربي تحت استعمار، اسلام به صورت ايدئولوژي نهضت و قيام محرومين درآمده است.
نتيجه
در طول تاريخ همواره افرادي بوده اند که دغدغه بشري و سونوشت آنان در ذهن و روان آنها بوده است و همواره در به راه راست کسيدن بشريت در محدوده زندگي خود و حتي فراتر از آن تلاش هاي بسياري را مبذول داشته اند. در اين ميان جهان اسلام افراد بسيار شاخصي را در دامان خود پرورانده که هميشه در برابر زورگويي و استبداد مقاومت نموده و نداي اسلام ناب را سر داده اند که از اين افراد مي توان به شهيد مطهري و امام خميني(ره) اشاره داشت. استاد شهيد مطهري کليه تلاششان و دغدغه ايشان اسلام و زنده کردن اسلام ناب بوده است و در اين ميان از هيچگونه تلاشي غافل نمانده و نه تنها پيام خود را در ايران نگسترانيده، بلکه اين پيام را به کليه جهان با انتشار کتب خود و همچنين ترجمه آنها توسط دوستدارانش نيز گسترانيده است. ايشان عامل اصلي بيداري اسلامي و همچنين احساس هويت و ايستادگي در برابر دشمنان و مستکبرين را بازگشت به خويشتن دانسته و اعتقاد داشتند که بايد روح ايمان همراه با عمل و بازگشت به اصالت خويشتن و روح اسلام در آحاد جامعه ايجاد شده و زمانيکه چنين امري فراهم گرديد آنوقت جنبش و حرکت نيز در سرتاسر جامعه و جهان ايجاد خواهد شد.
ايشان همچنين راز حيات و عامل اصلي ايجاد بيداري اسلامي و همچنين مقاوم بودن را اتحاد و همبستگي بين مسلمين دانسته و در اين ميان بسيار سخن ها بيان نموده اند و زمانيکه مسلمين متحد شدند و يکدل و يکصدا گرديدند آن زمان مي توانند بر کليه کيدهاي دشمن غلبه کرده و موج بيداري را تلالو بخشند. همچنين استاد با بينشي روشن و آگاهانه صحنه آينده جهان مسلمين را پيش بيني نموده و بيان داشتند که دنيا در آينده به خصوص در بلوک مسلمين شاهد موج بيداري اسلامي مي باشد که اين بيداري نشات گرفته از انقلاب اسلامي مي باشد. البته بايد بيان داشت که ايجاد انقلاب اسلامي و اين موج بيداري اسلامي حاصل تلاش ها و روشنگري هاي اين استاد فرزانه بوده است.
پي نوشت
1. اسلامي، محسن، 1390، نقش آراي شهيدمطهري در بيداري اسلامي، پايگاه اطلاع رساني خوز نيوز، ارديبهشت.
2. تسخيري، محمد علي، 1391، متفكراني مانند شهيد مطهري ؛ يكي از عوامل بيداري اسلامي، خبرگزاري تقريب، ارديبهشت ماه.
3. تسخيري، محمدعلي، 1390، نقش آراي شهيد مطهري در بيداري اسلامي، پايگاه اطلاع رساني خوز نيوز، ارديبهشت.
4. قرآن کريم.
5. لاريجاني، علي، 1391، بيداري اسلامي، مهمترين خواسته شهيد مطهري، پورتال جامعه ي سياسي، ارديبهشت ماه.
6. مطهري، مرتضي، 1364، سيري در سيره نبوي استاد مرتضي مطهري، انتشارات صدرا، قم.
7. مطهري، مرتضي، 1367، پيرامون انقلاب اسلامي، انتشارات صدرا، قم.
8. مطهري، مرتضي، 1386، مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى، جلد 17، انتشارات صدرا، قم.
9. مطهري، مرتضي، 1386، مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى، جلد 20، انتشارات صدرا، قم.
10. مطهري، مرتضي، 1386، مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى، جلد 24، انتشارات صدرا، قم.
ارسال نظر