آغاز شمارش معکوس؛ اوج اقتدارايران و حضيض ذلت دشمنان
سيد عيسي حسيني مزاري
در آستانه سي و سومين سالروز پيروزي انقلاب اسلامي ايران، مطالعه اوضاع داخلي ايران وشرايط جهاني نشان مي دهد که برخلاف هياهو ها وصحنه سازي هاي دشمنان، حرکت جمهوري اسلامي ايران روبه پيشرفت ودرحال پيمودن قله هاي ترقي وتعالي و رسيدن به اوج اقتدار درعرصه هاي مختلف است و دشمنان آن، سير نزولي درپيش گرفته، مي روند تا در حضيض ذلت قراربگيرند.
البته دشمنان آرام نيستند و نمي گذارند تا اين واقعيت براي عموم مردم چهره بنماياند و اين اعتقاد درميان توده ها هويدا گردد که ايران اسلامي، دراثر مجاهدت رهبري ومردم آن، مي رود تا نتايج دسترنج ملت خود را برداشت نموده، به عنوان يک قدرت مطرح جهاني عرض اندام نمايد، و لذا تمام تلاش خود را براي وارونه نسان دادن اوضاع در ايران به کار گرفته است.
آنچه که دشمن به دنبال آن است اين است که اين تصور را در اذهان عمومي جهان ايجاد نمايد که فشارهاي متعدد عليه جمهوري اسلامي ايران، به مراتب از هر زمان ديگري، بيشتر گرديده و بر اثر تداوم آن، نظام جمهوري اسلامي ايران، رو به ضعف نهاده و درنتيجه، اين احتمال را قوت مي بخشد که يک حمله سهمگين و خشونت بار از بيرون و برخي تنشها و نابسامانيها از داخل، مي تواند کاراين نظام را يکسره نمايد.
اين ذهنيت به خصوص براي کساني ايجاد مي شود که يا عمر آنان کفاف آن را نمي دهد که به گذشته برگردند و حوادث ايجاد شده داخلي وبين المللي مرتبط با ايران اسلامي را به بررسي بنشينند و يا اينکه در زمره نا آگاهان بوده، نگاهي به عمق نداشته، فقط به سطح مسايل، ديد گذرا و عوامانه مي اندازند.
دراين صورت قطعي به نظر مي رسد که چنين افراد واشخاصي از وجود اوضاع فعلي ايران چه در داخل و چه در خارج نگران باشند.
اما مطالعه وضعيت سي وسه سال گذشته ايران و دشمنان منطقه اي و بين المللي آن به ويژه آمريکا وانگليس، نشان مي دهد که اوضاع برعکس بوده و ايران اسلامي به مراتب قوي تر از سي و سه سال پيش است و دشمنان آن، به مراتب ضعيف از قبل بوده و اکنون اين ايران اسلامي است که در بهترين وضعيت ممکن قرار دارد.
براي بررسي اين حقيقت، فقط کافي است که نگاهي هرچند گذرا به وضعيت داخلي ايران و قدرت تاثيرگذاري انقلاب اسلامي آن درمنطقه وجهان و اوضاع عمومي دشمنان ايران افگنده شود، آنگاه نتيجه اي که خواهيم گرفت همان حقيقتي است که دربالا ذکر شد.
وضعيت داخلي ايران:
الف: ضعف ايران و قدرت دشمنان دردهه اول انقلاب
مقايسه دهه اول ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي با دهه چهارم، به خوبي اين حقيقت را آشکار مي سازد که ايران کنوني يک صدم مشکلات دهه اول پس از پيروزي را ندارد. چه اينکه جمهوري اسلامي ايران در دهه اول، علاوه براينکه نظامي نو پا بود و حاکميت هنوز از استقرار و استحکام لازم برخوردار نبود و نيز انقلابيون از تجربيات خوبي بهره نداشتند و جريان ها، احزاب و گروه هاي غير اسلامي هم درصفوف انقلابيون مسلمان از حضور برجسته اي برخوردار بودند، و خود خطري مهم براي نظام اسلامي محسوب مي شدند، آغاز جنگ تحميلي عراق عليه خود را شاهد بود.
دراين نبرد، تنها عراق نبود که عليه ايران وارد جنگ شده بود، بلکه تمام قدرتهاي شرقي وغربي با تمام سازو برگ نظامي، سياسي، فرهنگي ورسانه اي، در کنار عراق و عليه ايران حضور داشتند.
نا امني هاي داخلي، ترورهاي کور شخصيت ها و حتي دست اندرکاران اصلي نظام چون اعضاي حزب جمهوري اسلامي، رئيس جمهور و نخست وزير، آيت الله مطهري، آيت الله مفتح، آيت الله صدوقي، آيت الله اشرفي اصفهاني، شهيد هاشمي نژاد و ده ها وصدها تن از نيروهاي انقلابي و حتي مردم عادي، تجربه ديگري بود که ايراني ها دردهه اول پشت سرگذاردند.
غائله کردستان، ناآرامي هاي اقوام وطوايف مرزي و تحرکات تخريبگرانه گروهک هاي فداييان خلق و کومله و.. از ديگر مشکلات پيش روي نظام اسلامي در دهه اول پيروزي انقلاب بود.
کودتاي نوژه، عمليات آمريکايي ها عليه پايتخت کشور که در صحراي طبس با امداد غيبي مواجه گرديد و به شکست مفتضحانه روبرو شد، هدف قرار گرفتن هواپيماي مسافربري ايران برفراز خليج فارس توسط ناو جنگي آمريکايي، تحريمهاي پياپي ايران از سوي کشورهاي غربي به ويژه آمريکا که تاکنون نيز ادامه دارد از ديگر معضلات نظام اسلامي بود.
موارد ياد شده نمونه هاي بسيار کوچک مشکلات ومعضلات گريبانگير جمهوري اسلامي ايران در آن دوره بود و بدين ترتيب، ديده مي شود که ايران، در دهه اول پس از پيروزي، در چه موقعيتي قرار داشت.
اما از آن طرف، دشمنان نظام در نهايت قوت وقدرت قرارداشته و از هرگونه امکانات اقتصادي، نظامي، سياسي و رسانه اي و از حکومت هاي چندين دهه اي ظاهرا باثبات نيز برخورداربوده اند. ولي با آن هم نه تنها کوچترين انحرافي درمسير روبه پيشرفت انقلاب وارد نتوانستند که خود، روز به روز با شکست مفتضحانه مواجه گرديدند.
ب: اقتدار ايران و ضعف دشمنان دردهه چهارم انقلاب
اما امروز جمهوري اسلامي ايران با سپري شدن سي وسه سال ازعمر آن، استقرار و استحکام بيش ازپيش پيدانموده، انقلابيون ودست اندرکاران آن از تجربه کافي حکومت داري ومديريت کلان جامعه بهره مندشده، نه تنها بسياري از مشکلات دهه اول را ندارد که با استفاده از تضييقات اقتصادي ناشي ازتحريم ها، به پيشرفت هاي خارق العاده اي هم دست يافته است.
ايران اسلامي ازنظر سياسي، امروزه در سطح بالايي از فعاليت و حضور در داخل و خارج قرار دارد و با فاصله گرفتن از حالت انفعال، سياست فعال و تهاجمي را در پيش گرفته و از روابط گسترده ديپلماتيک برخوردار است و ازبرکات اين روند است که ايران، دوستان زيادي در سطح جهان دست و پا نموده، به نحوي که امروزه حضورايران در کشورهاي آمريکاي لاتين ـ يعني حياط خلوت آمريکاـ گوياي همين سياست فعال وپوياست.
دربعد اقتصادي نيز ايران سير خودکفايي را به سرعت طي نموده و مي رود که وابستگي هاي اندک باقي مانده را نيز پشت سر بگذراند.
از نظر نظامي، نه تنها در منطقه که در سطح دنيا، حرف بسياري براي گفتن دارد و هم اکنون اين کشور در توليد برخي محصولات نظامي در جمع چند کشور برتر و محدود دنيا قراردارد. ايران در صنعت هوا فضا پيشرفت حيرت انگيزي داشته به گونه اي که تنها کشور اسلامي است که بارها به فضا ماهواره فرستاده است و درصنعت و تکنولوزي و به ويژه در زمينه نانو تکنولوژي و ... نيز رشد چشمگيري داشته است.
ترقي و ورود جمهوري اسلامي ايران به عرصه انرژي هسته اي هم که حاجت به گفتن ونوشتن ندارد، چرا که دنيا را به حيرت و شگفتي واداشته است،
در فنون سدسازي، راه و ساختمان و شهرسازي نيز ايران دست بالايي پيد انموده است، اما از همه اين دستاورد ها مهمتر، نيروي نظامي قدرتمند ايران درقالب سپاه، ارتش و بسيج مردمي و ايجاد کادر مديريتي نيرومند در صحنه هاي اداره کلان کشور، چه از قشر دانشگاهي و چه از طلاب و علماي حوزه علميه است که ايران اسلامي را از اين نظر، به يک قدرت جهاني تبديل نموده است.
اين در حالي است که حضور مردم هم درصحنه هاي حمايت از اين نظام، بيش ازگذشته به نظر مي رسد، که به عنوان مثال مي توان از حضور پرشور مردم ايران در تظاهرات نهم جدي سال 88 در شهرهاي مختلف ايران و به ويژه در تهران نام برد، تظاهراتي که در آن، جمعيتي چند ده مليوني به خيابان ها ريختند به گونه اي که حتي از فضاي مشرف بر شهر ها ازطريق بالگردها، در پهنه لنز دوربين هاي قوي هوايي نيز نمي گنجيدند و زبان نيز از شمارش وتعريف آن قاصر است.
پس نتيجه اينکه ايران اسلامي نه تنها مشکلات گذشته را در مقابل خود ندارد که در همه عرصه ها، قدرتمندتر از هميشه بوده و در محوريت همه اين توانمندي ها، وجود و حضور خداي متعال و توجه ائمه معصومين(ع) نيز کاملا محسوس ومشهود است.
در اين ميان و با وجود همه موارد و معيارهاي ذکرشده، رهبري قدرتمند، مدير، مدبر، حکيم و توانا در راس هرم همه مجموعه ها و تشکلات مردمي، سياسي، نظامي واقتصادي قراردارد، که روند روبه پيشرفت اين کشور را چند و چندين برابر ساخته است.
قدرت يافتن نظام اسلامي در ايران درحالي است که دشمنان ايران، آن اقتدار دهه اول انقلاب را ندارند. بلوک شرق به زباله دان تاريخ افگنده شد و حتي بازمانده هاي آن در روسيه نه تنها سر ستيز و مخالفتي با ايران ندارند که گاه و بيگاه، هم نظر و هم خط با جمهوري اسلامي مي گردند، حکومت سياه طالبان که همواره مزاحمتهايي عليه ايران اسلامي داشت به دست پديدآورندگان شان ساقط گرديد، صدام حسين همراه با همه سواره و پياده نظام خود به تاريخ پيوست، حکومت سکولار و ضد دين و وابسته به غرب و اسراييل تونس سرنگون شد، بزرگترين پايگاه غرب در مصر با سرنگون شدن حسني مبارک ازدست رفت، ديکتاتور يمن فرار کرد و ساير ديکتاتورهاي منطقه هم که وابستگي صددرصد به غرب داشتند، درحال سرنگون شدن مي باشند و علاوه بر اينها، خود کشورهاي غربي نيز با مشکلات عديده اي گرفتارند.
اعتراضات ميليوني مردمي عليه حکام مستبد آمريکا، انگليس وديگرکشورهاي اروپايي، وجود فشارهاي اقتصادي در حد ورشکستگي بسياري از بنگاه هاي اقتصادي دولتي و خصوصي اين کشور ها، بحران هاي مالي پي در پي، احتمال فروپاشي حوزه يورو و همه وهمه، دشمنان جمهوري اسلامي ايران را در نهايت ضعف قرارداده است.
وضعيت خارجي ايران:
وضعيت ايران را در خارج از اين کشور از چند زاويه مي توان مورد بررسي قرارداد:
الف: انقلاب اسلامي و تاثيرگذاري عمومي
انقلاب اسلامي از بدو پيروزي، تاثيرات شگرفي درسطح دنيا گذاشت، به گونه اي که افکار عامه جهاني را تحت تاثير قرارداد و تحولات بسيار بنياديني در انديشه هاي بشري ايجادکرد. انقلاب اسلامي، معادله زندگي نويني فرا روي انسان ها قرارداد، به گونه اي که علامتهاي سؤال بسيار جدي در پيش روي آحاد جوامع انساني و حتي غيرمسلمانان گذاشت به گونه اي که علاوه بر ايجاد جرأت و جسارت در ميان توده هاي مختلف جهان جهت ابراز وجود و انعکاس خواسته هاي برحق خود عليه حاکمان استبداد پيشه، زمينه توجه دسته هاي بزرگي را به سوي اسلام فراهم نمود و کار به جايي رسيد که مساجد و مراکز اسلامي در کشورهاي غربي، شاهد حضور افراد و گروه هاي متعددي گرديدند که متقاضي گرويدن به دين اسلام مي شدند.
ب: انقلاب اسلامي و احياي اسلام
انقلاب اسلامي ايران که با "يد" مسيحايي امام روح الله الموسوي الخميني"ره" هدايت و رهبري مي شد و با قدرت شگفت انگيزي به پيروزي رسيد، اسلام را دگر باره احيا کرد و توده هاي مسلمان را متوجه روند جديد زندگي نمود، به نحوي که مسلمانان کشورهاي مختلف اسلامي، درک کردند که آنچه از عمرشان گذشته، در پي تبليغات مسموم دشمن و يا در اثر غفلت و ناباوري از توان دين جهت رهبري جامعه، کاملا بي حال و بي خيال سپري شده و تحت سلطه بيگانگان، زندگي اسارت باري داشته اند، لذا با تاسي به حرکت امام خميني"ره" موج و خروش عجيبي در ميان توده هاي مسلمان در بسياري از کشورهاي اسلامي ايجادگرديد، و اگر چه در بسا مواقع و در برخي از کشورها، اين درک و احساس به زودي رونما نگرديد و تبارز علني و فوري نداشت، اما از جنب و جوش وتحرک زايدالوصف مسلمانها در ميادين مختلف کاملا محسوس بود که انقلاب اسلامي ايران به رهبري حضرت امام خميني"ره" تاثيربه سزايي روي روحيه و افکار امت اسلامي گذاشته است.
ج: انقلاب اسلامي و ايجاد نهضت هاي اسلامي
انقلاب اسلامي ايران به طور مستقيم اثرات عميقي روي افکار اسلامي مسلمانان جهان گذاشت، به گونه اي که تحت رهبري هاي داهيانه امام خميني"ره" جبهه و حزب مبارزاتي تشکيل دادند.
مردم مسلمان افغانستان، دقيقا متاثر از اين انقلاب و پيوسته با آن، درصحنه حضور يافتند و تا جايي که در ميادين نبرد، با شعار ولايت فقيه و رهبري امام خميني"ره" به پيش مي تاختند. در عراق، گروه هاي مختلف اسلامي مرتبط با انقلاب اسلامي ايران تاسيس گرديدند که در برابر حکومت صدام حسين مي جنگيدند. در فلسطين، مردم اين سامان روح تازه درکالبد مبارزه خود دميده و با الهام از انديشه هاي امام خميني"ره" خود را سازمان دادند و در برابر اسراييل قد بر افراشتند. در لبنان، جوانان شيعه لبناني چنان تحت تاثير انديشه هاي امام خميني"ره" قرار گرفتند که تاب و توان دشمن آن آب و خاک و بلکه دشمنان اسلام را گرفتند و پس از تاسيس حزب الله قهرمان، چندي نگذشت که نه تنها لبنان را به ثبات و آرامش رساندند که بخشهاي زيادي از خاک اشغالي خود را از زير سلطه اسراييل آزاد نمودند.
نهضتهاي اسلامي درافغانستان، عراق، فلسطين و لبنان چنان ضربات سهمگيني بر پيکره دشمن وارد کردند که رفته رفته باعث به وجودآمدن افتخارات عظيمي به نفع اسلام گرديد.
درافغانستان، شوروي شکست خورد و زمام امور به دست مجاهد مرداني افتاد که با افکار و انديشه هاي رهبري نظام اسلامي ايران هماهنگ بودند.
در عراق، صدام اعدام شد و مخالفين او و موافقين نظام اسلامي، بر صندلي قدرت تکيه زدند. لبناني ها، در ادامه پيروزيهاي پي در پي خود، درجنگ 33 روزه، پوزه استکبار و استعمار را به خاک مذلت ماليدند و افتخار بزرگي نصيب جهان اسلام نمودند. فلسطيني ها با محوريت سازمان هاي اسلامي به ويژه حماس و جهاد اسلامي، افتخارات پياپي براي اسلام و مسلمان ها کسب کردند تا جايي که درجنگ 22 روزه ثابت نمودند که قدرت اسراييل و حاميان آن پوشالي بوده وصرفا با هدف ارعاب مسلمين، بزرگ جلوه داده شده است.
از سوي ديگر ديده مي شود که دشمنان جمهوري اسلامي ايران، هم اکنون در باتلاق افغانستان در حال فرورفتن اند. از عراق زبونانه خارج شدند و در فلسطين و لبنان هم نه تنها توان ضربه زدن به نهضت مقاومت را ندارند که مرتب، از سرپنجه هاي جمهوري اسلامي ايران سيلي هاي جانانه ميخورند.
د: انقلاب اسلامي وبيداري اسلامي
بيداري اسلامي که از يکسال بدينسو کشورهاي عربي را فراگرفته است، ازپيامد هاي سه مورد فوق الذکر و ثمره حضور وادامه حيات قدرتمندانه نظام جمهوري اسلامي ايران تحت رهبري هاي داهيانه حضرت امام خامنه اي است.. اگرچه ممکن است برخي از افراد مغرض، اين خيزش عظيم مردمي در کشورهاي عربي را ناشي از عوامل ديگري القا نمايند، اما نگارنده وقتي با رهبران پير و جوان اين نهضت ها در تهران، يا سوريه و لبنان، ملاقات و ارتباط داشته، ديده است اين افراد به صراحت ابراز مي دارند که از انقلاب امام خميني"ره" الهام گرفته اند واکنون به تاسي ازفرامين حضرت امام خامنه اي"زيدعزه الشريف" حرکت کرده اند ونيز اخباروگزارش هاي رسانه اي ازکشورهاي انقلاب کرده ويادرحال خيزش، ثابت مي سازد که حرکت ها، اسلامي بوده و سر منشا اين بيداري هم، انقلاب عظيم اسلامي در کشور ايران مي باشد.
درپي به وجود آمدن همين بيداري است که نه تنها غرب، برخي ازحاميان و عوامل منطقه اي خود را از دست داده که در حال ازدست دادن باقي عوامل مزدور خود نيز مي باشد و اين دقيقا به معناي تضعيف جبهه استکبار و استعمار در منطقه و جهان و پذيرفتن شکست سردمداران آن به ويژه آمريکا وانگليس، است.
هم اکنون اين بيداري نه فقط کشورهاي اسلامي رافراگرفته که تاثيرات خود را برجوامع غربي نيز گذاشته وموجبات اعتراضات آنان را نيز فرآهم اورده است
نتيجه:
بدينترتيب با يک مطالعه سرانگشتي اوضاع داخلي وخارجي ايران ازيکطرف و شرايط مختلف دشمنان نظام اسلامي در دنيا ازطرف ديگر، روشن مي شود که جمهوري اسلامي ايران دراوج قدرت بوده، اما دشمنان آن درحضيض ذلت اند و از اين رو، دشمنان نه تنها نمي توانند کوچکترين خطري متوجه جمهوري اسلامي ايران کنند که در آينده نه چندان دور، دست گدايي تقاضاي ارتباط و دوستي به طرف جمهوري اسلامي ايران دراز خواهند کرد.
در اين مجال، شايد اين سؤال پيش بيايد که پس چرا غربي ها در تلاش هستند تا عليه ايران هياهو ايجاد کرده و با شاخ وشانه کشيدن، تلاش کنند در اطراف ايران جابجا شوند، و از سوي ديگر، هواپيماهاي جاسوسي به فضاي هوايي ايران فرستاده و با تمام قدرت رسانه اي به جان جمهوري اسلامي ايران و سوريه به عنوان کشور متحد ايران افتاده اند؟ به گونه اي که اين ذهنيت را براي عده اي بي خبر از اوضاع پديد آورده که ممکن است امروز يا فردا، کار سوريه تمام شده و آنگاه نوبت به جمهوري اسلامي ايران برسد.
پاسخ اين سؤال خيلي آسان و راحت به نظر مي رسد وآن اينکه: وجود يک چنين شرايطي در جبهه غربي ها عليه ايران، ناشي از دستپاچگي و ترس آن ها از فروپاشي زود هنگام خودشان است.
چرا که امام خميني"ره" با راه اندازي جنگ نرم عليه استکبار، خواب راحت را ازچشمان آن ها ربود و آنها هستند که پي در پي سنگر از دست مي دهند و از همين رو، از يکسو با شاخ و شانه نشان دادن و از سوي ديگر آن را در بوق و کرنا کردن ازطريق رسانه ها، تلاش دارند فضاي رعب و وحشت عليه مسلمان ها و به ويژه جمهوري اسلامي ايران ايجادکنند تا از اين طريق، اگر نمي توانند مسلمان ها را وادار به عقب نشيني کنند، حداقل مواجه به توقف نموده و نگذارند ازاين بيشتر تمام هست و بود آنها را در معرض خطر و نابودي قرار دهند.
غربي ها اگر عملا مي توانستند کاري بکنند، مي کردند. چنانچه با به راه اندازي جنگ عراق عليه ايران، اين قصد خود را عينيت بخشيدند و يا با سازماندهي کودتاي نوژه و يا ترتيب دادن عمليات صحراي طبس و حمايت ازگروه هاي تروريستي مانند منافقين خلق و سپس انفجار ساختمان حزب جمهوري و همچنان نخست وزيري ايران وده ها و صدها عمل ديگر، نيات خود را به منصه ظهور رساندند، اما نتوانستند به هدف نهايي خود يعني براندازي نظام مقدس جمهوري اسلامي برسند، واکنون به کلي درمانده گرديده و مسلما در شرايط موجود، شواهد و قرائن نشان مي دهد که عمر استکبار به پايان راه رسيده و زمان اقتدار ملت هاي مسلمان و آزاده فرا آمده است و به طور واضح وآشکار، جمهوري اسلامي ايران به رهبري ولي فقيه زمان، حضرت امام خامنه اي"زيدعزه الشريف" در مرکز اين حرکت عظيم استکبار ستيزي و ويران کننده کاخ ظلم و استبداد و فراهم شدن زمينه ظهور حضرت امام زمان(عج) و حکومت جهاني امام غايب، قرارخواهدداشت.
به اميد آن روز
ارسال نظر