دشمنان انبياي الهي: از گوساله پرستان سامري تا صهيونيزم بين المللي و تکفيريهاي عرب تبار يهودي الاصل داعش، در مقابله با انقلاب اسلامي
دشمنان انبياي الهي: از گوساله پرستان سامري تا صهيونيزم بين المللي و تکفيريهاي عرب تبار يهودي الاصل داعش، در مقابله با انقلاب اسلامي
أ. محمد رحيم افضلي/ افغانستان
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدالله رب العلمين، والصلوه والسلام علي نبينا محمد وآله الطاهرين وعلي جميع الا ئمه المعصومين و علي الاوصيا ء العارفين وعلي العلما ء العاملين وعلي الفقها ء المجاهدين اما بعد قال الله تبارک و تعالي في القر آن المبين
فاعتبرو يا اولاً ابصار
جناب رئيس، هيئت محترم، حضار گرامي خواهران و برادران سلام عليکم و رحمت الله و برکاته.
محترماً: اجازه بفر مائيد مختصراًمطلبي پيرامون، (دشمنان انبياي الهي: از گوساله پرستا ن سامري تا صهيونيزم بين المللي و تکفيريهاي عرب تبار يهودي الااصل داعش، در مقابله با ا نقلاب اسلامي) باشما صحبت نمايم.
اما قبل از هرچيز، شايسته و سزاوار ميدانم ياد امام راحل رهبرکبيرو فر زانه انقلاب و بنيان گزار جمهوري اسلامي را گرامي داشته و درود بي پايان خويش را بر روان آن عارف شب زنده دار، متوکل به خدا، مطمئن به عنايات الهي و همکاري مردم بفرستم.
و از دين باوري عميق وژرف ولي امر مسلمين رهبر فرزانه انقلاب اسلامي نسبت به اسلام، ولايت، و وحدت امت اسلامي نه تنها بايد آموخت که تشکرو قدر داني نمايم، که مجمع تقريب مذاهب اسلامي را در راستاي هدف بلند امام راحل مديريت و رهبري نموده تا بادرک او لويت هاي زماني و مکاني اسلام و مسلمين در رابطه با سرنوشت آنها به صحبت نشسته وبستري براي بيداري انسانها و تحقق اسلام و ظهور حضرت حجت ابن الحسن العسکري (ع) تدارک ديده و آماده سازي ميکنند.
حضارمحترم:
بحران و چالش و شکست در اردو گاه قدرتهاي بزرگ بين المللي به معني حقيقي کلمه زماني رقم زده شد که پير مردي از تبار ابراهيم تبر بدوش، راه مستقيم و هدايت را نه تنها در تدبير و انديشه که در رفتن بطرف جهان فراتر از جهان قدرتهاي بزرگ جهاني ترسيم و توصيه نمودندو چه زيبا فرمودند که: ملت آمريکا کم کم بيدار ميشوند و خواهد شد......
همچنانيکه رهبر فرزانه انقلاب و ولي امر مسلمين با رهنمودهاي خرد مندانه وتلاش توام با اميد صحبت از آگاهي جوانان و متفکرين و انديشمندان جهان بخصوص اروپا و غرب را عنوان نموده که اگر چنانچه خوب و دقيق مديريت شود مطمئناً اثراتي را در اقصي نقاط جهان در پي خواهد داشت.
در روشنايي بيان زيبا و قاطع ولي امر مسلمين اعلام مينمايم: که دشمنان اسلام با استفاده از تحجر و تعصب توام با حسادت نسبت به اسلام محمدي (ص) وسيره رسو ل الله در تباني با صهيو نيزم بين المللي و پس ماندههاي کينه توز وحسود شجره خبيثه و تکفيريهاي مرتبط با يهود، نسبت به خاندان عصمت و طهارت زير نام اسلام چهره پنهان نموده است تا جلو جهاني شدن اسلام و انقلاب اسلامي را گرفته و مسلمانان را بد نام کنند
يرادران و خواهران:
انديشه اسلام زدايي پس از پيروزي انقلاب اسلامي و عملياتي نمودن راهکارهاي عليه اسلام مبتني بر کتاب الله و عقل گره خوره به خاندان عصمت و طهارت و بيداري امت اسلامي، پديده دور از توقع نبوده است واگر چنانچه کساني فکر کرده و يا ميکنند که دشمنان اسلام نبوي و انقلابي دست روي دست ميگذارند وتوطه نميکنند، بايد بدانند که دشمنان اسلام در اين عصر و زمان به نسبت هر زمان و عصر ديگر نه تنها فعالتر شدهاند که تمامي تلاش و توطئه خود را با شبکههاي صهيونستي عربي و غير عربي در دشمني با اسلام محمدي به همکاري قدرتهاي بزرگ و شبکههاي مافيايي و استخباراتي دولتهاي وابسته به استکبار جهاني در راستاي مخالفت با انقلاب اسلامي بکار انداخته تا جلو رشد و گسترش انقلاب اسلامي و اسلام محمدي را بگيرند.
اينکه چرا کشورهاي اسلامي را در اولويت قرار داده و زير نظر گرفته و نطفه گذاري نموده و اقدام به ايجاد گروههاي سياسي نظامي فرهنگي، اقتصادي و استخباراتي مينمايند براي اين است که زمينه نفوذ شبکههاي عربي تبار يهودي الاصل و صهيونستي در کشورهاي اسلامي مؤثرتر از کشورهاي ديگرا عمل ميکنند.
از طرف ديگر ريشه اصلي مخالفت شبکههاي فوق الذکر گره خورده به کساني ايست که نه تنها با رسولخدا که پس از رسول خدا در مخالفت با اسلام محمدي و خاندان پيامبر و اهلبيت اوو مدافعان آنها مرتبط است. ساختارهاي اطلاعاتي واقتصادي کشورهاي عربي و عربهاي يهودي تبار مرتبط با صهيونيزم بين المللي از سالها به اين طرف است که مسلمين را مورد هجمه قرار داده و براي نابودي وبدنام کردن آنها و يا انحراف اسلام کار ميکنند. آنها نميگذارند که اسلام آنگونه که بايد باشد به جهانيان عرضه شود واين اتفاقي است که از ابتدا اسلام ِ پس از رسولخدا بر مسلماً نان تحميل شده است.
رؤيا روي شدن ناشي از غفلت و شتاب زدگي آمريکا با انقلاب اسلامي و تشديد دشمني با جهاد برحق مجاهدين واقعي افغانستان فرصتي براي حسودان شجره خبيثه و يهوديهاي عرب تبارگره خورده به گوساله پرستان سامري را بگونه سامان بخشيده است که هر روز غايله خلق ميکنند و ميکشند وچپاول ميکنند.
بي خبر از اينکه انقلاب اسلامي با توکل بخدا و رهبري آگاه وملت معتقد به رهبري، چالش هارا تبديل به فرصت نموده و اسلام را بعنوان دين مبتني بر عقل و وحي وارد زندگي انسان متفکر وانديشمند نموده وچه بسي که فراتر از تفسير دنياي گذرا و دني که به تفسير آخرت جاويدانه و عالي پرداخته است.
واقعيت انقلاب اسلامي با تکيه بر اراده مردم واحترام به آراء آنها در رابطه با انتخاب جمهوري اسلامي فصل جديرا در رابطه با ديموکراسي مرتبط با اسلام ارائه نمود. ديموکراسي که براي تمامي متفکرين، سياسيون، انديشمندان، مبارزين وانقلابيون ملتها راهي را باز کرد که به تدريج، خود اراديت توام با استقلال و آزادي مرتبط با دموکراسي غرب را نه تنها به چالش کشيد که زير سؤال برد!
کار بجاي رسيد ه است که ديموکراسي غرب علماً در رابطه با افغانستان، مصر، عراق، يمن، ليبي، حتي خود آمريکا عملاً تبديل به دکتاتوري گرديده وبر ضد ديموکراسي عمل ميکند. اگر غير از اين بود چرا به انتخابات افغانستان و مصر و کشورهاي ديگر بهانداده و نميدهند.!
آمريکا از ابتداي امر وارد پروژه اسلام زدايي بر خواسته از توطئه صهيو نسيزم عربي گرديد ه است ودراين رابطه نه تنها اغفال گرديد که شتاب زده وارد ماجرا گرديده است.
جالب است که مناديان دموکراسي و آزادي بدون توجه به دست رسي انسان آگاه ومسئول به جهان آر تباطات و تکنولوژي اقدام به ايجاد و تقويت شبکههاي استخباراتي، تمويل و تجهيز گروهاي افراطي و تکفيري همچون طالب و القاعده و داعش وگروه هاي انتحاري و دهشت افگن نموده است که هر روز به نوعي افشا گرديده وطرح و توطئه آنها بر ملأ ميگردد.
در حاليکه انقلاب اسلامي، با مخاطب قرار دادن متفکرين، انديشمندان، صاحب نظران، انقلابيون جامعه بشري را نه تنها مخاطب ساخته که دعوت بحق و عدل و انصاف و آزادي و علم و حقوق شهروندي مينمايد مضافاً، مخالفت با تحجر و جهل و خشونت و ترور و انتحار را وظيفه و اداي تکليف هرمسلمان و انسان بخصوص متفکرين و صاحب خردان ميداند.
حقيقت غير قابل انکار و روبرشد انقلاب اسلامي در راستاي دفاع ونجات انسان سر خورده از ستم و جهل و تحجر و تجاوز و خشونت به همان اندازه روشن، شفاف، منطقي و طبيعي است که تحمل ناامني و تشديد دهشت افگني و تمويل تروريزم و شبکههاي انتحاري گروهاي همچون طالبان و داعش و القاعده بر ملتها ست.
باتوجه به نگاه محترم دکتر نادر ساعد درکتاب ائتلاف جهاني عليه تروريزم براي صلح عادلانه و انعکاس آن در مجمع بين المللي صلح جهاني مبني بر اينکه: (در مقابل دور نماي وحشت ناکي که براي بشريت در پيش است به عيان در مييابيد که صلح تنها پيکاريست که ارزش در گير شدن را دارد)
اين جانب عرض ميدارم که پيام انقلاب اسلامي ومعتقد ين به اسلام به نسبت تمامي انسانها اعم از دوستان و دشمنان فراخوانيست که صلح را با نگاه بلند رسول گرامي اسلام و فر مايش ايشان ميشود ترسيم نمود وآن اينکه: هر چه براي خود ميپسنديد براي ديگران هم بپسنديد)
براستي اگر فرمايش رسول گرامي اسلام به نسبت انسانها عملي شود و هريک از انسانها آنچه را براي خود روا ميدارند براي ديگران هم روا بدارند در جامعه انساني هيچ مشکلي نخواهد بود چه رسد به جنگ و خونريزي، اين است که صلح در بستر صلح فقط بخاطر اهميت صلح وامنيت ممکن ميگردد. زيرا صلح وامنيت تنها بستري ايست که براي عموم مردم يکسان زمينه سازي ميکند.
برادران وخواهرا
واقعيت موجود نشان ميدهد که زمان زور گويي قدرتهاي بزرگ بين المللي و سوء استفاده از ملل ضعيف و عقب افتاده همراه با تهديد و فشار و تجاوز ولشکر کشي به کشورهاي ضعيف و يا تقسيم آنها، بين قدرتهاي بزرگ و حمايت از دولت غاصب اسرائيل، همراه با بي عدالتي بعنوان حقيت غير قابل انکار از ملل عقب افتاده نه تنها تمام شده است که وحشت سران استکبار بين المللي بر خواسته ازتحول مبتني بر اسلام و آگاهي ملل جهان بخصوص متفکرين جهان غرب و اروپا به نسبت تشديد گروهاي دهشت افگن تند رو وافراطي و هکذا تمويل شبکههاي تروريزم، وانتحاري مرتبط با القاعده، طالب، داعش، سپاه صحابه، و دهها نام ديگر در عراق، سوريه، يمن، ليبي، مصر، سودان، افغانستان، پاکستان وساير کشورها، موقعيت و جايگاه قدرتهاي بزرگ را نه تنها زيرسوال برده و به چالش کشيده است. که متفکرين و انديشمندان جامعه بشري را که سر مايههاي اصلي انسان در زميناند، نسبت به اسلام ومسلمانان خوش بين نموده است.
باتوجه به جايگاه و کرامت انسان متفکرو خدامحورِ دين مدار، در اسلام ميتوان گفت: که در هيچ يک از قوانين ويا مکتبي از مکاتب جهان حتي اديان ديگرجايگاه انسان اين گونه بيان نشده است که در اسلام و کلام خدا وند تبارک وتعالي بيان شده است. قر آن ميفرمايد: هل يستوي الذين يعلمون والذين لا يعلمون و پيامر ش که حبيب خداست ميفرمايند تفکر الساعته خير من عباد التسبعين حسنه و يا تاکيد فرمودهاند: طلبلعلم فر يضته علي کل مسلم ومسلمه و هم چنان فرمودهاند: اطلب العلم من المهد الاالحد و غيره، طبيعي ايست که اگر چنانچه فرصت تفکر پيرامون جايگاه انسان از نظر اسلام صورت بگيرد اسلام جهاني شده و بساط دشمنان اسلام ومسلمين چيده ميشود
وچه زيباست که اسلام به صرف اينکه مطالعه شود کافي نبوده است که مستلزم عمل است. متاسفانه بايد گفت: آنچه در جهان کنوني در حال شکل گرفتن است نه تنها بحث پند و عبرت گرفتن از اتفاقات و حوادث طبيعي و غير طبيعي مربوطبه سرنوشت انسانها نيست که تکرار مصيبتهاي وارده بر انسان رانده شده و اسير در جغرافيا و قلمرو حاکميت انسانهاي خود محور است
نشانههاي تروريزم و دهشت افگني گروههاي افراطي و تندرو القاعده وداعش واقعيت جديد سياست بين المللي ايست که در واکنش به جهاد ملت افغانستان و پيروزي انقلاب اسلامي و بيداري امت اسلامي در جامعه بشري ازطرف قدرتهاي بزرگ بواسطه افراد مذهبي و افراطي بنام اسلام شکل گرفته و سروسامان داده ميشود. تا با عنوان کردن آنها از گسترش انقلاب اسلامي جلو گيري نموده باشند.
گذشته تروريزم نشان ميدهد که (ريشههاي اصلي تروريسم در جهان غرب شکل گرفته و در ادبيات جورج بوش و برخي از نظريه پردازان غربي بکار گرفته شده است. و گفته ميشود: از سال 2001 به بعد محور اصلي ادبيات سياسي رژيم صهيونستي، امريکا و بسياري از کشورهاي غربي بويژه فرانسه وانگلستان محسوب ميشود.
يکي از واکنشهاي مهمي که آمريکا و قدرتهاي همسو با آمريکا از خود نشان داد واکنش عليه جهاد و مجاهدين افغانستان و پيروزي انقلاب اسلامي بوده و هنوزهم است. اينکه تروريزم در گذشته چه مراحلي را طي نموده است وسابقه آن به قرن 18 وجنگهاي داخلي آمريکا بر ميگردد وچه بسي که براي باز پس گيري قدرت سياسي از دست رفته بصورت تشکيلات سازماني در آمده ومورد استفاده قرار گرفته است.
لا کوثر بعنوان نظريه پرداز، دروره هاي مختلف تروريسم را مورد بحث قرار داده ميگويد: گفتمان اصلي تروريزم در قرن 19 واوايل قرن 20 واکنش نسبت به بي عدالتيهاي اقتصادي سرمايه داري بوده است.
در روسيه هم گروهاي تروريست اقدام به ترور مقامات سياسي ونظامي بعنوان فدا کاري روي ميآوردند. ودر فرانسه پس از انقلاب در نتيجه رشد افکار وانديشه هاي مارکسيسيتي سوسيالستي به عنوان واکنش دربرابر سرمايه داري بصورت گروهاي انقلابي به ترور متوصل ميشدند. به هرصورت آنچه مهم است اين است که تروريزم بر مرتبط با نيرويهاي طالب، القاعده، داعش و دهشت افگني هاي گره خورده به انتحار وانفجارچيزي جز واکنش در رابطه با اسلام، جهاد، انقلاب اسلامي و بيداري امت اسلامي و متفکرين جامعه بشري نيست. حقيقت بر خورد غرب و آمريکا در بر خورد با انقلاب اسلامي چيزي جز تشديد، تمويل، تجهيز، و حمايت سياسي نظامي و اقتصادي تروريزم نيست. آمريکا در تباني باقدرتهاي جهاني و بعضاً دولتهاي همسو با آمريکا و اسرائيل انگليس و عربستان سعودي گروهاي تروريستي و دهشت افگن را زير نام گروهاي اسلامي سازمان دهي نموده تا اسلام را دين خشونت و مسلمانان را مردم خشن معرفي نموده واز گسترش و جهاني شدن انقلاب اسلامي جلو گيري نموده باشند. اين درحالي ايست که انقلاب اسلامي را به انقلاب ارزشها تفسير نمودهاند. و ميرود که انسان تهي از ارزش رايک بار ديگر عزت بخشيد ه و دعوت به انديشه نمايد انديشه که مرزها و مغزها را در نورديده و به نمايش ميگذارد. نمايشي که فراتر از ديوار بتني و سيم خار دار و شکنجه و تهديد و يا تطميع کار بردي دارد.
ورود در قلمرو آن نه تنها اجراي مسئو ليت است که اداي تکليف است (علي کلکم راع وکلکم مسئو ل عن رعيته) فرموده است (وقفو هم مسئولون) است.
چگونه ممکن است ديني که نگاهش نسبت به انسان اين گونه بلند و بالاست، به نسبت کشتن ويا کشتار فردي و يا دسته جمعي آنها آنهم توسط مسلمانان چون طالب و القاعده داعش وزير مجموعه آنها گروههاي افراطي بي تفاوت بوده انديشه نکرد ه ويا دستور العملي صادر نکرده باشد!
وقتي به واقعيت انجام شده و يادر حال انجام رويدادهاي، سياسي، اجتماعي، نظامي و جغرافيايي در کشورها و جغرافياي جهان مينگري آيا هنوزهم فرياد (فاعتبرو يا اولاالبصار) را به بلنداي آسمان و پهناي زمين نديده ونشنيده ميپنداري و آيا فرياد (باي ذنب قتلت) را هنوز هم ناديده مينگري!
فريادي که امام راحل خميني کبير و بزرگ پيش از نيم قرن قبل از امروز نه تنها شنيد و مشاهده نمود که عکس العمل نشان داده و شعار بزرگمرد چون سيد جمال الدين الحسيني الافغاني را در راستاي عملياتي کردن کلمه التوحيد به توحيد الکمه تا کيد نموده و چه زيبا که صحبت از نجات مستضعفين مينمايد.
او همچون جدش حسين ابن علي در برابر استبداد فرياد بر آورد تا، انسانرا از محاصره مرزها و مغزهاي منجمد و ميان خالي نجات بدهد و اجازه ندهد که حاکمانِ و زور گويان، انسان بزرگ و شريف را در استخدام خويش داشته و از دست آورد آنها سو ء استفادههاي مادي ومعنوي نمايد. زيرا خداوند انسانرا عزت و کرامتي بخشيده است که بايد پيد آکند.
قرائت امام خميني از حکومت اسلامي به عنوان ولايت فقيه، سالها قبل از پيروزي انقلاب اسلامي مغزها را متحول ساخته و مرزها را در نورديده است.
هم چنانيکه امروزحکومت اسلامي مبتني بر ولايت فقيه کشورها را درنورديده و مغزهارا متحول ساخته ودلها را تسخير نموده است. و چه بسي که دانشمندان ومتفکرين و صاحب نظران را در دفاع از خودملزم به اداي تکليف نموده تا موانع را بر دارند و زمينه را براي انقلاب به معني واقعي کلمه اسلامي تدارک ببينند.
اينها کساني اند که حفظ، بقا و تداوم حکومت مبتني بر اسلام را بعنوان رسالتي مثتمر و پيگير، بر دوش علماي عامل، عرفاي کامل و فقهاي عادل و ر وندگان راه او بخصوص پيش کسوتان مبارزو عاشقان اهلبيت و اسلام نبوي زير قيادت رهبر و ولي امر مسلمين دامنت بر کاته ميدانند. چيزيکه فهم آن براي بسياري از سياست مداران و زور گويان وحتي آنهاي که اهل سياست و ديانت است قابل درک نيست.
ولايت فقيه تنها تئيو ري و بهترين تئيوري است که متناسب به زمان ومکان جريان حرکت جامعه بشري را تفسير نموده و انسان را متناسب به وضع موجود در مسير مطلوب به تربيت گرفته و سازندگي و توسعه را متناسب به اصول مبتني بر اسلام ومنافع اسلامي بيمه ميکند
دشمنان قسم خورده و کينه توز اسلام با حسادت از جايگاه اسلام وحسرت از موقعيت کاريز ماتيک وارثين حقيقي و عصابانيت ناشي از پيروزي انقلاب اسلامي اقدام به بر اندازي نظام، تخريب تيئوري، تحريک صفوف و تضعيف اراده جمعي نموده و ابتدا به ساکن اسلام شريعت را، در برابراسلام ديانت و ولايت عنوان نموده و به سرياز گيري پرداخته واقدام به تربيت و انسجام گروهاي افراطي نمودهاند.
در کنار سر باز گيري، حمايت از شبکههاي مربوط به گروهاي افراطي همچون طالبان و القاعده و داعش وزير مجموعه گروههاي افراطي و متحجرو تکفيري، انقلاب اسلامي را نشانه گرفته و مسلمانان حقيقي و مبارزين واقعي و انقلابيون مستقل مسلمان و روندگان طريقت خميني را در رديف گروهاي ترورستي تبليغ نموده و افغانستان و عراق و سوريه و يمن و مصر و ليبي و کشورهاي اسلامي را پايگاه و حامي مخالفين انقلاب اسلامي قرار داده و ولانه گروهاي دهشت افگن و انتحاري ساخته و تمويل و تجهيز ميکنند. تا تيئوري مرتبط به انقلاب اسلامي و ولايت فقيه را ازدور خارج سازند.
اما اراده الهي جز ء اين نيست که از دين و دينداران و دين باوران وروندگان صالح و سالم حمايت کند، اين وعده الهي است تا خلافت زمين را به مستضعفين صالحي بدهد که عدل و قسط را جاگرين ظلم و نابرابري مينمايد.
وچه نيکو خواهد بود که ما ونسل ما در عصر و زمانيکه هستيم مؤمن در راه و مخلص به عمل و صادق در گفتار و رونده قافله باشيم که مأموريت اجرايي و عملي آن گره خورده به وجود ثالاله پاک رسولخدا و ذريه ابراهيم خليل الله ميباشد.
جناب رئيس:
اينجانب بعنوان عضوکوچک مجمع تقريت مذاهب اسلامي ضمن تقدير از بر گذاري نماز جماعت مشترک بر پيشنهاد سال گذشته مبني بر انتخاب هيئتي از اعضاي مجمع تقريب مذاهب اسلامي به نمايندگي از جهان اسلام و فرستادن آنها درکشور هاي اروپايي وغربي وساير بلاد ديگر اين امکان ميسر است که مجمع تقريب مذاهب اسلامي به نمايندگي از جهان اسلام بخصوص مجمع بزرگ تقريب مذاهب اسلامي، اقدام به رفع اتهامات نموده و آنچه را که ساخته و پرداخته دشمنان اسلام است و به اسلام که دين رحمت است نسبت داده و ميدهند از دامن اسلام بزدايند. زيرا از شاَن اسلام که دين تمامي انبيا ء الهي است، بدور است. و براي پيروان اديان الهي است که به نسبت اتهامهاي وارده بر دين انبيايشان، عکس العمل نشان داده بر تعهد و ميثاقشان نسبت به پيامران شان وفا دار باشند.
اين جانب فکر ميکنم که اعزام هيئتي بدين منظور ميتواند در راستاي دومين نامه ولي امر مسلمين به جوانان غرب و اروپا مفيد و مؤثر باشد. در پايا ضمن آرزوي توفيق شما از صبر و حوصله مندي همه شما متشکرم.
.
ولسلام و عليکم و رحمت الله و برکاته
محمد رحيم افضلي عضو مجمع تقريب مذاهب سلام
چکيده:
جناب رئيس، هيئت محترم، حضار گرامي خواهران و برادران سلام عليکم و رحمت الله و برکاته.
محترماً: اجازه بفر مائيد مختصراًمطلبي پيرامون، (دشمنان انبياي الهي: از گوساله پرستا ن سامري تا صهيونيزم بين المللي و تکفيريهاي عرب تبار يهودي الااصل داعش، در مقابله با ا نقلاب اسلامي) باشما صحبت نمايم.
اما قبل از هرچيز، شايسته و سزاوار ميدانم ياد امام راحل رهبرکبيرو فر زانه انقلاب و بنيان گزار جمهوري اسلامي را گرامي داشته و درود بي پايان خويش را بر روان آن عارف شب زنده دار، متوکل به خدا، مطمئن به عنايات الهي و همکاري مردم بفرستم.
و از دين باوري عميق وژرف ولي امر مسلمين رهبر فرزانه انقلاب اسلامي نسبت به اسلام، ولايت، و وحدت امت اسلامي نه تنها بايد آموخت که تشکرو قدر داني نمايم، که مجمع تقريب مذاهب اسلامي را در راستاي هدف بلند امام راحل مديريت و رهبري نموده تا بادرک او لويت هاي زماني و مکاني اسلام و مسلمين در رابطه با سرنوشت آنها به صحبت نشسته وبستري براي بيداري انسانها و تحقق اسلام و ظهور حضرت حجت ابن الحسن العسکري (ع) تدارک ديده و آماده سازي ميکنند.
حضارمحترم: جناب رئيس
بحران وچالش بوام با شکست در اردو گاه قدرتهاي بزرگ بين المللي به معني حقيقي کلمه زماني رقم زده شد که پير مردي از تبار ابراهيم تبر بدوش، صراط المستقيم هدايت را نه تنها در تدبير و انديشه که در رفتن بطرف جهان فراتر از جهان قدرتهاي بزرگ جهاني ترسيم، توصيه و عمل نمودندو چه زيبا فرمودند که: ملت آمريکا کم کم بيدار ميشوند و خواهد شد......
همچنانيکه رهبر فرزانه انقلاب و ولي امر مسلمين با رهنمودهاي خرد مندانه وتلاش توام با اميد صحبت از آگاهي جوانان و متفکرين و انديشمندان جهان بخصوص اروپا و غرب را عنوان نموده که اگر چنانچه خوب و دقيق مديريت شود مطمئناً اثراتي را در اقصي نقاط جهان بخصوص کشورهاي اسلامي و متفکرين در پي خواهد داشت.
در روشنايي بيان زيبا و قاطع ولي امر مسلمين اعلام مينمايم: که دشمنان اسلام با استفاده از تحجر و تعصب توام با حسادت نسبت به اسلام محمدي (ص) وسيره رسو ل الله در تباني با صهيو نيزم بين المللي و پس ماندههاي کينه توز وحسود شجره خبيثه و تکفيريهاي مرتبط با يهود، نسبت به خاندان عصمت و طهارت زير نام اسلام چهره پنهان نموده است تا جلو جهاني شدن اسلام و انقلاب اسلامي را گرفته و مسلمانان را بد نام کنند
يرادران و خواهران:
انديشه اسلام زدايي پس از پيروزي انقلاب اسلامي عليه اسلام مبتني بر کتاب الله و عقل گره خوره به خاندان عصمت و طهارت و بيداري امت اسلامي، پديده دور از توقع نبوده است واگر چنانچه کساني فکر کرده و يا ميکنند که دشمنان اسلام نبوي و انقلابي دست روي دست ميگذارند وتوطه نميکنند، بايد بدانند که دشمنان اسلام در اين عصر و زمان به نسبت هر زمان و عصر ديگر نه تنها فعالتر شدهاند که تمامي تلاش و توطئه خود را با شبکههاي صهيونستي عربي و غير عربي در دشمني با اسلام محمدي به همکاري قدرتهاي بزرگ و شبکههاي مافيايي و استخباراتي دولتهاي وابسته به استکبار جهاني در راستاي مخالفت با انقلاب اسلامي بکار انداخته تا جلو رشد و گسترش انقلاب اسلامي و اسلام محمدي را بگيرند.
ساختارهاي سياسي اطلاعاتي واقتصادي کشورهاي عربي و عربهاي يهودي تبار مرتبط با صهيونيزم بين المللي از سالها به اين طرف است که مسلمين ارادت مند به اهلبيت پيامبر خدارا را مورد هجمه قرار داده و براي نابودي وبدنام کردن آنها و يا انحراف اسلام ناب کار ميکنند. آنها نميگذارند که اسلام آنگونه که بايد باشد به جهانيان عرضه شود واين اتفاقي است که از ابتدا اسلام ِ پس از رسولخدا بر مسلماً نان تحميل شده است.
رؤيا روي شدن ناشي از غفلت و شتاب زدگي آمريکا با انقلاب اسلامي و تشديد دشمني با جهاد برحق مجاهدين واقعي افغانستان فرصتي براي حسودان شجره خبيثه و يهوديهاي عرب تبارگره خورده به گوساله پرستان سامري را بگونه سامان بخشيده است که هر روز غايله خلق ميکنند و ميکشند وچپاول ميکنند.
بي خبر از اينکه انقلاب اسلامي با توکل بخدا و رهبري آگاه وملت معتقد به رهبري، چالش هارا تبديل به فرصت نموده و اسلام را بعنوان دين مبتني بر عقل و وحي وارد زندگي انسان متفکر وانديشمند نموده وچه بسي که فراتر از تفسير دنياي گذرا و دني که به تفسير آخرت جاويدانه و عالي پرداخته است.
واقعيت انقلاب اسلامي با تکيه بر اراده مردم واحترام به آراء آنها در رابطه با انتخاب جمهوري اسلامي فصل جديرا در رابطه با ديموکراسي مرتبط با اسلام ارائه نمود. ديموکراسي که براي تمامي متفکرين، سياسيون، انديشمندان، مبارزين وانقلابيون ملتها راهي را باز کرد که به تدريج، خود اراديت توام با استقلال و آزادي مرتبط با دموکراسي غرب را نه تنها به چالش کشيد که زير سؤال برد!
کار بجاي رسيد ه است که ديموکراسي غرب علماً در رابطه با افغانستان، مصر، عراق، يمن، ليبي، حتي خود آمريکا عملاً تبديل به دکتاتوري گرديده وبر ضد ديموکراسي عمل ميکند. اگر غير از اين بود چرا به انتخابات افغانستان و مصر و کشورهاي ديگر بهانداده و نميدهند.! .......
آمريکا از ابتداي امر وارد پروژه اسلام زدايي بر خواسته از توطئه صهيو نسيزم عربي گرديد ه است ودراين رابطه نه تنها اغفال گرديد که شتاب زده وارد ماجرا گرديده است. .........
در حاليکه انقلاب اسلامي، با مخاطب قرار دادن متفکرين، انديشمندان، صاحب نظران، انقلابيون جامعه بشري را نه تنها مخاطب ساخته که دعوت بحق و عدل و انصاف و آزادي و علم و حقوق شهروندي مينمايد مضافاً، مخالفت با تحجر و جهل و خشونت و ترور و انتحار را وظيفه و اداي تکليف هرمسلمان و انسان بخصوص متفکرين و صاحب خردان ميداند.
........ باتوجه به نگاه محترم دکتر نادر ساعد درکتاب ائتلاف جهاني عليه تروريزم براي صلح عادلانه و انعکاس آن در مجمع بين المللي صلح جهاني مبني بر اينکه: (در مقابل دور نماي وحشت ناکي که براي بشريت در پيش است به عيان در مييابيد که صلح تنها پيکاريست که ارزش در گير شدن را دارد)
اين جانب عرض ميدارم که پيام انقلاب اسلامي ومعتقد ين به اسلام به نسبت تمامي انسانها اعم از دوستان و دشمنان فراخوانيست که صلح را با نگاه بلند رسول گرامي اسلام و فر مايش ايشان ميشود ترسيم نمود وآن اينکه: هر چه براي خود ميپسنديد براي ديگران هم بپسنديد)
براستي تحقق فرمايش رسول گرامي اسلام به نسبت انسانها، رمز اصلي تحقق صلح است. صلحي که در بستر صلح فقط بخاطر اهميت صلح وامنيت ممکن ميگردد. زيرا صلح وامنيت تنها بستري ايست که براي عموم مردم يکسان زمينه سازي ميکند.
حضار گرامي:
گذشته تروريزم نشان ميدهد که (ريشههاي اصلي تروريسم در جهان غرب شکل گرفته و در ادبيات جورج بوش و برخي از نظريه پردازان غربي بکار گرفته شده است. و گفته ميشود: از سال 2001 به بعد محور اصلي ادبيات سياسي رژيم صهيونستي، امريکا و بسياري از کشورهاي غربي بويژه فرانسه وانگلستان محسوب ميشود.)
يکي از واکنشهاي مهمي که آمريکا و قدرتهاي همسو با آمريکا از خود نشان داد واکنش عليه جهاد و مجاهدين افغانستان و پيروزي انقلاب اسلامي بوده و هنوزهم است. جاي گفتمان دارد.....
به هرصورت آنچه مهم است اين است که تروريزم مرتبط با نيرويهاي طالب، القاعده، داعش و دهشت افگني هاي موجود واکنش مستقيم آمريکا و استکبار بين المللي در برخورد با انقلاب اسلامي و چيزي جز تشديد، تمويل، تجهيز و حمايت سياسي نظامي و اقتصادي تروريزم نيست شکي وجود ندارد. اينکه آمريکا در تباني باقدرتهاي جهاني و بعضاً دولتهاي همسو با آمريکا و اسرائيل انگليس و عربستان سعودي گروهاي تروريستي و دهشت افگن را زير نام گروهاي اسلامي سازمان دهي نموده است واضح است. آنچه مهم است اين است که آنها از واقعيت گسترش و جهاني شدن انقلاب اسلامي در هراساند. آنها ميدانند که انقلاب اسلامي به انقلاب ارزشها مشهور است. و ميرود که انسان تهي از ارزش رايک بار ديگر عزت بخشيد ه و دعوت به انديشه نمايد. انديشه که مرزها و مغزها را در نورديده و به نمايش ميگذارد. نمايشي که فراتر از ديوار بتني و سيم خار دار و شکنجه و تهديد و يا تطميع و بمب و کشتار کار بردي دارد.
ورود در قلمرو آن نه تنها اجراي مسئو ليت است که اداي تکليف است (علي کلکم راع وکلکم مسئو ل عن رعيته) فرموده است (وقفو هم مسئولون) است.
وقتي به واقعيت انجام شده و يادر حال انجام رويدادهاي، سياسي، اجتماعي، نظامي و جغرافيايي مرتبطه به اسلامم وانديشه اسلامي مينگرند فرياد (فاعتبرو يا اولاالبصار) را به بلنداي آسمان و پهناي زمين شنيده و ومي نگرند که اسلام بعنوان نجات انسان نه تنها بهترين عرضه کننده راه نجات انسان در زمين است که فرياد (باي ذنب قتلت) را به بلنداي آسمان عذرضه ميدارد.
فريادي که امام راحل خميني کبير و بزرگ پيش از نيم قرن قبل از امروز نه تنها شنيد و مشاهده نمود که عکس العمل نشان داده و شعار بزرگمرد چون سيد جمال الدين الحسيني الافغاني را در راستاي عملياتي کردن کلمه التوحيد به توحيد الکمه تا کيد نموده و چه زيبا که صحبت از نجات مستضعفين مينمايد.
قرائت امام خميني از حکومت اسلامي به عنوان ولايت فقيه، سالها قبل از پيروزي انقلاب اسلامي مغزها را متحول ساخته و مرزها را در نورديده است.
هم چنانيکه امروزحکومت اسلامي مبتني بر ولايت فقيه کشورها را درنورديده و مغزهارا متحول ساخته ودلها را تسخير نموده است. و ميرود که دانشمندان ومتفکرين را در دفاع از اسلام ملزم به اداي تکليف نموده تا موانع را بر دارند و زمينه را براي انقلاب به معني واقعي کلمه اسلامي تدارک ببينند.
اينها کساني اند که حفظ، بقا و تداوم حکومت مبتني بر اسلام را بعنوان رسالت، بر دوش علماي عامل، عرفاي کامل و فقهاي عادل و ر وندگان راه او بخصوص پيش کسوتان مبارزو عاشقان اهلبيت و اسلام نبوي زير قيادت رهبر و ولي امر مسلمين دامت حفاظاته ميدانند.
تئيو ري ولايت فقيه نماد و جرقه ايست در عصر وزمان ما که جريان حرکت جامعه بشري شفاف و قابل درک تفسير نموده و انسان به بن بست رسيده را متناسب به وضع موجود در مسير مطلوب به تربيت گرفته و هدايت ميکند تا سازندگي و توسعه را متناسب به اصول مبتني بر اسلام ومنافع اسلامي بيمه کند
دشمنان قسم خورده و کينه توز اسلام با حسادت از جايگاه اسلام وحسرت از موقعيت کاريز ماتيک وارثين حقيقي و عصابانيت ناشي از پيروزي انقلاب اسلامي اقدام به بر اندازي نظام، تخريب تيئوري، تحريک صفوف و تضعيف اراده جمعي نموده و ابتدا به ساکن اسلام شريعت را، در برابراسلام ديانت و ولايت عنوان نموده و به سرياز گيري پرداخته واقدام به تربيت و انسجام گروهاي افراطي نمودهاند.
در کنار سر باز گيري، حمايت از شبکههاي مربوط به گروهاي افراطي همچون طالبان و القاعده و داعش وزير مجموعه گروههاي افراطي و متحجرو تکفيري، انقلاب اسلامي را نشانه گرفته و مسلمانان حقيقي و مبارزين واقعي و انقلابيون مستقل مسلمان و روندگان طريقت خميني را در رديف گروهاي ترورستي تبليغ نموده و افغانستان و عراق و سوريه و يمن و مصر و ليبي و کشورهاي اسلامي را همانند پاکستان پايگاه تروريزم و دهشت افگني در مخالفت به انقلاب اسلامي قرار داده تا تيئوري مرتبط به انقلاب اسلامي و ولايت فقيه را ازدور خارج سازند.
اما اراده الهي جز ء تحقق وعده الهي است تا خلافت زمين را به مستضعفين صالحي بدهد که عدل و قسط را جاگرين ظلم و نابرابري مينمايد.
وچه نيکو خواهد بود که ما ونسل ما در عصر و زمانيکه هستيم مؤمن در راه، مخلص در عمل، صادق در گفتار و رونده قافله باشيم که مأموريت اجرايي و عملي آن گره خورده به وجود ثالاله پاک رسولخدا و ذريه ابراهيم خليل الله ميباشد.
جناب رئيس:
اينجانب بعنوان عضوکوچک مجمع تقريت مذاهب اسلامي ضمن تقدير از بر گذاري نماز جماعت مشترک سال گذشته بر پيشنهاد قبلي مبني بر انتخاب هيئتي از اعضاي مجمع تقريب مذاهب اسلامي به نمايندگي از جهان اسلام و فرستادن آنها درکشور هاي اروپايي وغربي وساير بلاد ديگر، اقدام به رفع اتهامات وارده بر اسلام ومسلمين نموده وبه اتهام وشبهه ساخته و پرداخته دشمنان اسلام است به پردازند. زيرا اين امکان ميسر است که مجمع تقريب مذاهب اسلامي به نمايندگي از جهان اسلام اتهام وارده را منتفي سازند. انشا الله زيرا از شاَن اسلام که دين تمامي انبيا ء الهي است، بدور است. و براي پيروان اديان الهي است که به نسبت اتهامهاي وارده بر دين انبيايشان، عکس العمل نشان داده بر تعهد و ميثاقشان نسبت به پيامران شان وفا دارباشند. ايجانب ياور دارم که اعزام نمايند گان تقريب در راستاي سرعت بخشيدن به آرمان انقلاب اسلامي مفيد و مؤثر خئاهد بود. انشا الله.
والسلام و عليکم و رحمت الله و برکاته
محمد رحيم افضلي