آسيب شناسي جنبش بيداري اسلامي در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا، بايدها و نبايدها
آسيب شناسي جنبش بيداري اسلامي در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا، بايدها و نبايدها
جواد محمدي ـ علي رفيعي
چکيده
به تازگي اولين سالگرد شهادت محمد بوعزيزي جوان تونسي که در عکسالعمل به تحقيرها و خفقان حاکم بر جامعه، خود را به آتش کشيد را پشت سر گذاشتيم. با گذشت بيش از يکسال از آغاز تحولات بيداري اسلامي، لزوم ارزيابي تهديدات و آسيبهاي متوجه اين جنبش اهميت مييابد. در اين مقاله ضمن بر شمردن نقاط قوت و فرصت و همينطور نقاط ضعف و تهديد موجود در دو سطح درون جنبش و همينطور محيط پيرامون آن، در قالب رويکرد مديريت استراتژيک و بر اساس مدل SWOT ، راهبردهاي معيني براي تقويت، استحکام و کمک به جنبش بيداري اسلامي براي نيل به اهداف والاي آن پيشنهاد شده است. با توجه به نقش و موقعيت جمهوري اسلامي ايران در اين عرصه، لزوم ارزيابي اين تحولات و ترسيم چشم اندازهاي آتي آن اهميت بسياري مييابد. چارچوب تئوريک در اين بررسي، «نظريه بيداري اسلامي» مطرح شده از سوي رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيتالله العظمي خامنه(دام ظله العالي) بوده و مستندات و منبع اصلي مقاله نيز مبتني بر بيانات و رهنمودهاي معظمله ميباشد.
واژگان کليدي: بيداري اسلامي، تمدن نوين اسلامي، نظام سلطه، آسيب، تهديد، فرصت
مقدمه
تاريخ معاصر جهان خصوصاً تحولات قرن بيستم سرشار از رويدادهاي متعدد از جمله انقلابات، جنگها، منازعات ملي و بينالمللي بوده است. برخي از اين تحولات و حوادث، تبعات و پيامدهاي بلند مدتي داشتهاند و برخي نيز به فراموشي سپرده شدهاند و امروزه ديگر نامي از آنها نيست. شکلگيري جنبش بيداري اسلامي ملت ايران به رهبري حضرت امام خميني(ره) و پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن 1357 از معدود رويدادهايي است که پيامدها و تحولات منبعث از آن تاثيرات بلند مدتي بر سمت و سوي تحولات بعدي و مسير تاريخ داشته است. غلبه يافتن نظام اسلامي بر انواع توطئهها و دخالتهاي مستقيم و غيرمستقيم نظام سلطه در طول بيش از سه دهه و همينطور نيل به موفقيتهاي بزرگي همچون تحقق مردمسالاري اسلامي، دستاوردهاي فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، علمي و فني ايران اسلامي اکنون موجب شده حتي برخي تحليلگران غربي از آن به عنوان يک «مدل موفق» در منطقه خاورميانه ياد کنند. [1] آغاز قيام ملتهاي مسلمان منطقه در برابر ظلم، فساد، تحقير، استبداد و وابستگي نظامهاي حاکم بر اين کشورها، در اذهان جهانيان يادآور تحولات انقلاب اسلامي ايران و سقوط نظام پهلوي بود. مطالعه و شناخت دقيق و صحيح فرصتها و تهديدات فراروي جنبش بيداري اسلامي، در كنار بررسي ضعفها و قوتهاي آن، به ما در ارزيابي صحيح از اوضاع کمک ميکند و راهبردهاي لازم را براي حرکت به سوي نيل به اهداف عاليه آن فراهم مينمايد. ما در اين بررسي به دنبال پاسخ اين سوال هستيم که آسيبها و تهديداتي که در حال حاضر جنبش بيداري اسلامي در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا را تهديد ميکند کدامند؟ و چه راهبردها و اقداماتي را ميتوان براي ممانعت از تضعيف و يا انحراف اين جنبش تدوين و به اجراء در آورد؟ و بايدها و نبايدهاي اين مسير کدام است؟ لازم به ذکر است که متاسفانه در گذشته، بسياري از شكستها و ناكاميهاي جنبشهاي مردمي در عرصههاي داخلي و خارجي، عمدتاً به تحليل نادرست از فرصتها و تهديدات از يكسو و ضعف و قوتهاي آن از سوي ديگر بر ميگردد.
مباني نظري و روشي
يكي از روشهاي تحليل سياسي در قالب مديريت استراتژيک، مدل SWOT ميباشد. در اين الگو با شناسايي دقيق نقاط قوت و ضعف(عومل دروني جنبش) و شناسايي فرصتها و تهديدات آن(عوامل بيروني جنبش) و ترسيم شرايط موجود، به تدوين اهداف و راهبردهاي کوتاهمدت و بلندمدت آن اقدام ميگردد. مدل مزبور نگاه کلان و آيندهنگر دارد و به ما کمک ميکند درک روشنتري از تحولات و وضعيت موجود داشته باشيم و تصميمات درستي اتخاذ کنيم. اساساً بستر اصلي و اوليه نظريه بيداري اسلامي مبتني بر قرآن مجيد، سنت رسول اکرم(ص) و معارف اهل بيت(عليهم السلام) است.[2] اين بررسي نيز در چهارچوب نظريه کلان بيداري اسلامي صورت گرفته است که امروزه به عنوان نظريهاي علمي و دقيق، به صورتي منسجم و عملياتي توسط مقام معظم رهبري طرح، تبيين و تشريح شده است و با اينکه منبعث از مجموعه تحولات تاريخ اسلام و جوامع اسلامي و تجربيات مربوطه است، اما اکنون خود مبدل به چارچوب متقني شده است که ملتهاي مسلمان در اين قالب قادر به حرکت و اقدام براي نيل به آزادي، عزّت و کرامت و تحقّق اهداف اصيل اسلام ناب خواهند بود. با نگاه به بيانات و تحليلهاي معظمله، عمق بينش تاريخي و جامعهشناسانه ايشان به موضوع بيداري اسلامي و تحولات آن نمايان ميشود؛ معظمله بيداري اسلامي را نه يک پروژه، بلکه يک فرايند تاريخي ميدانند.[3] اما نظريههاي رقيب نيز عمدتاً دو دسته هستند: دسته اول تمامي تحرکات و قيامهاي منطقه را در قالب هدف دستيابي به «دموکراسي» آن هم از نوع غربي تحليل ميکنند؛ دسته دوم نيز آن را در قالب «اسلامعرفيگري»، به اهدافي همچون از بين بردن فقر، تحقق آزادي، انتخابات رقابتي و... تقليل ميدهند و اعتقادي به لزوم پيگيري اهدافي همچون «نظامسازي» و «تمدنسازي» ندارند.[4] نظريهپردازان غربي عمدتاً مبلّغ رويکرد نخست از تحولات منطقه هستند و برخي نيز در منطقه، رويکرد دوم را نمايندگي ميکنند. هر دوي اين تئوريها به شدت تئوري بيداري اسلامي را مورد سوال قرار داده و آن را رد ميکنند و تا کنون در قالب القاي ترس از اسلام سياسي، شيعه هراسي و ايران هراسي با آن برخورد نمودهاند.[5]
مباني و ريشههاي بيداري اسلامي
بيترديد نخستين حرکت بيداري اسلامي در تاريخ باز ميگردد به طلوع خورشيد اسلام در سرزمين حجاز که رسول مکرم اسلام(ص) پيامآور آن بودند و موجب شکلگيري تمدن عظيم اسلامي شدند که قرنها بعد، عظمت فرهنگ، هنر، معماري و پيشرفتهاي علمي و فني آن در دنيا زبانزد شد. در تاريخ معاصر اسلام، علماء و متفکران بزرگي همچون سيد جمالالدين اسدآبادي، شيخ محمد عبده، سيد قطب و حسن البنّاء هر کدام تلاشهاي بسياري براي آگاه ساختن ملتهاي مسلمان و تبيين لزوم قيام عليه استعمارگران و مستکبران زمان براي تحقق عزّت اسلام و مسلمين آغاز کردند اما عليرغم موفقيتهاي اوليه، با انواع توطئهچينيها از جانب سلطهگران و وابستگانشان مواجه شدند. سرانجام با آغاز حرکت بيدارگرانه حضرت امام خميني(ره) در سالهاي دهه 1340 در ايران و سپس نجف اشرف بارقه اميدي در دل مسلمانان پديدار شد. در انديشه حضرت امام خميني(ره) دليل اصلي عقبماندگي و ضعف مسلمين، استعمارزدگي کشورها و حکومتهاي وابسته آنهاست، لذا ديدگاه ايشان بر اساس تفکيک ناپذيري دين از سياست بنا شده است. همانگونه که ايشان فرمودند: «ما تا به اسلام برنگرديم، تا به اسلام رسول الله برنگرديم، مشکلاتمان سر جاي خودش هست، نه مي توانيم قضيه فلسطين را حل بکنيم و نه افغانستان را و نه ساير جاها را؛ ملتها بايد بر گردند به صدر اسلام؛ اگر حکومتها هم با ملتها برگشتند که اشکالي نيست و اگر بر نگشتند، ملتها بايد حساب خودشان را از حکومتها جدا کنند». [6]
با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران در شرايط نظام دوقطبي، که ابرقدرتهاي شرق و غرب، جهان را بين خود تقسيم کرده بودند پيام اين انقلاب از مرزهاي سياسي آن فراتر رفت و گسترش يافت و امروزه ما شاهد تزلزل پايههاي استکبار در منطقه و جهان ميباشيم. در حال حاضر حضرت آيتالله العظمي خامنه(مدظلهالعالي) در جايگاه رهبري انقلاب اسلامي همان نقش کليدي حضرت امام خميني(ره) را در اين عرصه ايفاء مينمايند. بر همين اساس اکنون نيز رهبر انقلاب حساسيت اوضاع را گوشزد نموده و ميفرمايند: «فصل جديدي در منطقه و جهان شروع شده است، در اين پيچ تاريخي دنيا، نظام جمهوري اسلامي ايران مي تواند به عنوان الگويي براي ملتهاي مسلمان باشد». معظمله با ريشهيابي تحولات امروز، راه نجات را نشان ميدهند و ميفرمايند: «ضعف و عقبماندگى امتهاي مسلمان، همه ناشى از دورى از قرآن، ترک فرهنگ اسلامي و پذيرش فرهنگ ماديگري است. ضعف ما امت مسلمان، عقبماندگى ما، كجرفتارىهاى ما، كجتابىهاى ما در مسائل اخلاقى و زندگى، همه اينها ناشى از دورى از قرآن است. ملتهاى مسلمان بر اثر حاكميت طغيانگران و طاغوتها به فرهنگ خودشان پشت كردند و فرهنگ ماديگرى را پذيرفتند».[7] ديدگاه مقام معظم رهبري شامل مبارزه با غرب در ابعاد مختلف و همينطور مبارزه با نظامهاي فاسد و وابسته به غرب در منطقه و جهان اسلام ميشود. در حقيقت، انقلاب اسلامي ايران ملهم از آموزههاي اسلام ناب که همان مکتب اهل بيت(عليهم السلام) ميباشد بوده و اکنون جنبشهاي منطقه نيز ملهم از همين آموزهها و همينطور مدل و الگوي عملياتي آن يعني جمهوري اسلامي ايران هستند.
دلائل وقوع قيامهاي مردمي در منطقه
در خصوص علل بروز قيامهاي مردمي در کشورهاي اسلامي منطقه، تحليلهاي مختلفي ارائه ميشود که طيفي از رويکردهايهاي اقتصادي- اجتماعي و سياسي را در بر ميگيرد و دلائلي همچون فساد گسترده، تبعيض، فقر و تلاش براي برخورداري از امکانات رفاهي و معيشتي بهتر را مطرح ميکنند؛ برخي نيز مبارزه با استبداد، حکومت موروثي، سرکوب و خفقان حاکم بر جامعه را دليل اصلي قيام مردم ميدانند. اگرچه هر يک از اين عوامل ميتواند در تحليل انقلابهاي هر يک از کشورهاي منطقه مورد توجه و بررسي قرار گيرد اما در قالب نظريه بيداري اسلامي ميتوان محورهاي اصلي ذيل را به عنوان علل بنيادين اين قيامها ذکر نمود:
- به ستوه آمدن مردم از ذلت تحميلي از سوي فرمانروايان وابسته
- احساس تحقير مردم نسبت به وضعيت سران خود
- جستجو براي باز گرداندن عزت و کرامت امت اسلام.
مقام معظم رهبري ريشههاي اصلي قيامهاي منطقه را تبيين نموده و دليل وحشت دشمن را از خيزش جوانان مومن و انقلابي منطقه يادآور ميشوند، ايشان در اين خصوص مي فرمايند: «اسلام با پايهها و مباني استكبار يعني ظلم و تجاوز و اشغالگري مبارزه ميكند به همين علت زورگويان جهاني از نفسِ گرايش ملتها به اسلام متوحش ميشوند، همچنان كه در حوادث ماههاي اخير منطقه، از ظواهر و نشانههاي اسلامي بودن تظاهرات ملتها و پيروزي اسلامگرايان در انتخابات، علناً ابراز نگراني كردهاند».[8]
نقاط قوت و ضعف جنبش بيداري اسلامي
نقاط قوت
- يکتاپرستي و اعتقاد به وحدانيت پروردگار
- اعتقاد به اسلام، قرآن کريم و نبوت پيامبر اکرم(ص) به عنوان ريشههاي قدرت مسلمانان
- حق طلبي و عدالت خواهي مسلمانان
- برخورداري از روحيه مقاومت و ايستادگي در برابر ظلم
- جمعيت جوان، پرشور و علاقمند به ايفاي نقش موثر در تحولات(خصوصاً بانوان مسلمان)
- تجربيات ارزشمند جمهوري اسلامي ايران در «نهادسازي» و «نظامسازي»
- روحيه اعتماد به نفس و خودباوري ملهم از آراء حضرت امام خميني(ره) و رهبر معظم انقلاب
نقاط ضعف
- فقدان و يا ضعف نهادهاي مدني و تشکلهاي اجتماعي و مذهبي منسجم مردمي
- برخي تعصبات ملي، قومي و قبيلهاي و در برخي کشورها مبناي وحدت همانا قبيله و عشيره است(عربستان، يمن، اردن، ليبي)
- قشريگري و سطحينگري در فهم شريعت و دستورات اسلام
- فقر و بيسوادي و عقب ماندگي و تسلط فرهنگ بدوي در برخي مناطق
- خلاء رهبري واحد و مقتدر در برخي کشورها که ميتواند موجب انحراف قيامها شود
- بعضاً راضي شدن مردم به کاهش اختيارات شاه و مشروطه شدن نظام(اردن و مراکش)
- گاهي کمکاري و نقص در برنامه ها و فعاليتهاي انقلابيون
- نبود برنامهريزيهاي راهبردي و آيندهنگر و انعطاف پذير
- بعضاً عدم شناخت درست مقاطع حساس و عدم بهره برداري صحيح از آن. [9]
- شيفتگي و پذيرش برخي ديدگاههاي غربي تحت عنوان «نوانديشي اسلامي»
تهديدات و فرصتهاي جنبش بيداري اسلامي
تهديدها
تهديد در اصطلاح به معناي هر آنچه كه ثبات و امنيت را به خطر اندازد، همچنين به هر اقدام و تحرك بالقوه و احتمالي سياسي، نظامي، اقتصادي و فرهنگي كه موجوديت و منافع حياتي فرد، نهاد يا كشوري را به خطر بيندازد و نيز موانع و چالشهايي كه ما را از رسيدن به هدف بازداشته و يا باعث كاهش سرعت ما در دستيابي به آن گردد اطلاق ميگردد. رهبري معظم انقلاب اسلامي در اين خصوص ميفرمايند: «دشمن يک سناريوي جامع و سر و ته داري را براي نظام اسلامي و براي حرکت اسلامي و بيداري اسلامي تدارک ديده است، خوشبختانه ما کفايت برخورد با اين سناريو را داريم، در اين ترديدي نيست».[10] اساساً از آنجايي که عوامل بيروني قابل کنترل نيستند لذا با تکيه بر نقاط قوت جنبش بايد تهديدات بيروني را خنثي کرد.
تهديدات متوجه حرکتهاي بيداري اسلامي مسلمانان منطقه عمدتاً شامل موارد ذيل است:
- احتمال ترور نخبگان صالح و موثر و يا بدنام کردن آنها. [11]
- خريدن برخي از افراد سست عنصر. [12]
- حرکات تفرقه افکنانه قومي و مذهبي. [13]
- حصر اقتصادي، تحريم و بلوکه کردن سرمايه هاي ملي ملتها. [14]
- هجوم همه جانبه تبليغاتي و رسانهاي.[15]
- القاي تحليلهاي انحرافي و غير واقعي از قيامها. [16]
- پيشنهاد بديلهاي انحرافي گوناگون به نهضتهاي مردمي. [17]
- روي کار آمدن عناصر متعهّد به آمريکا و غرب. [18]
- فريب و قانع کردن مردم با دستاوردهاي جزيي و ابتدايي. [19]
- شبيهسازي انقلابات در مورد کشورهاي مستقل اسلامي منطقه. [20]
- جنگ نرم و تهاجم فرهنگي غرب عليه ملتهاي مسلمان
- اعطاي امتيازات مادي، رفاهي و معيشتي و برخي آزاديهاي براي آرام کردن انقلابيون. [21]
- تلاش غرب براي ايجاد اختلاف بين شيعه و سنّي و القاي خطر قدرتگيري شيعيان(عراق، بحرين و لبنان).[22]
- احتمال بازگشت عوامل وابسته به غرب از راههاي مختلف. [23]
- دامن زدن به هرج و مرج، بيثباتي و نا امني اقتصادي و اجتماعي با هدف نگران کردن مردم
- القاي ناكارآمدي دين در اداره امور جامعه
- ارائه تصوير آرماني از ارزش هاي آمريكايي و ليبرال دمكراسي غربي
- تلاشهاي فراوان غرب براي جلوگيري از الگوشدن جمهوري اسلامي در منطقه و ديده نشدن آن. [24]
- اعتماد به دشمن و افتادن در دام لبخندها و حمايتهاي آنها. [25]
فرصتها
منظور از فرصت، وجود زمينه يا شانس مطلوب در محيط بيروني براي يک فرد، سازمان و يا كشور است كه با بهرهبرداري آن، ميتوان به نتايج يا عوايد قابل توجهي دست يابد. همچنين فرصت شرايطي است كه به كشورها اين توانايي را ميدهد كه با بهرهگيري صحيح از آنها، اهداف ملي خود را محقق و تهديدات را دفع نمايند. با هدف تقويت و تداوم جنبش بيداري با استفاده از فرصتهاي محيطي موجود بايد نقاط ضعف درون جنبش را بياثر و خنثي نمود. فرصتهاي حرکتهاي بيداري اسلامي مسلمانان منطقه عمدتاً شامل موارد ذيل ميباشد:
- شكست راهبردهاي آمريكا در منطقه و گسترش تنفر مردم(عراق، افغانستان و لبنان)
- بحران اقتصادي و اجتماعي نظام سرمايه داري و جهان غرب
- شکلگيري جنبش اعتراضي والاستريت در شهرهاي آمريکا و اعتراضات متعدد در شهرهاي اروپايي(انگلستان، اسپانيا، يونان، پرتغال، ايتاليا و...)
- افزايش خود آگاهي و بيداري ملتها در سراسر جهان
- مردم دنياي غرب امروز به دنبال راه نجات از تمدن مادي هستند.[26]
- سردي روابط دولت اسلامگراي ترکيه با رژيم صهيونيستي
- تظاهرات داخلي گسترده يهوديان عليه حکام رژيم صهيونيستي(اعتراضات سال 2011)
- افزايش تقاضاي جهاني به انرژي و افزايش قيمت حاملهاي انرژي
جايگاه و نقش جمهوري اسلامي ايران
وقوع انقلاب اسلامي ايران در بهمن 1357 در شرايطي بود که نظام شاهنشاهي آن به استکبار جهاني اتکا داشت. اساساً انقلاب اسلامي در تعارض با نظام بينالملل، ارزشها و هنجارهايي را مطرح کرد که ضمن تضاد با منافع قدرتهاي جهاني حامي حفظ وضع موجود، موجب بروز چالش در نظام بينالملل شد. ايران اسلامي با طرح اين ارزشها در سياست خارجي خود، تلاش کرد تا افکار عمومي ملل محروم جهان را جهت تغيير در نظام بينالملل تحت تاثير قرار دهد و ارزشهاي مطرح شده را تبديل به هنجار سازد.[27] در حقيقت جمهوري اسلامي ايران، خود به عنوان يک مدل موفق در کنار ملتهاي منطقه، بخشي از جبهه جهاني بيداري اسلامي محسوب ميشود و لذا بايد نقش خود را به خوبي ايفاء کند. جمهوري اسلامي ايران با عنايت به مجموعه نقاط قوت و برتريهاي خود در اين عرصه نقش ويژهاي دارد. اين نقاط قوّت عبارتند از: موقعيت ژئوپليتيکي، کثرت جمعيت، وسعت و منابع طبيعي در کنار عوامل غيرمادي همچون تجربه موفق مردمسالاري اسلامي، رهبري هوشمندانه، برخوردار از امتّي با بصيرت، ديندار، هوشيار، آگاه و در صحنه، داراي فرهنگ غني و تاريخي پربار که همواره از بدو تاسيس نظام اسلامي هدفي جز عزّت و اقتدار مسلمين و وحدت امت اسلام نداشته است. ديگر مولفههاي تواناييهاي نظام عبارتند از: برخورداري از توان غلبه بر تهديدات داخلي و خارجي، اعتماد متقابل مردم و نظام، ثبات سياسي، اعتبار بينالمللي، پيشرفتهاي علمي و فني از جمله در علوم پزشکي، سلولهاي بنيادي، فناوريهاي نانو، فضايي، هستهاي و دفاعي و غيره. اساساً دفاع از حقوق ملتها و همراهي با ملتهاي مسلمان و مظلوم و مخالفت با زورگويان و ديکتاتورها همواره بخش مهمي از اهداف اوليه انقلاب اسلامي ايران بوده است. در اين بين، عدم انحراف انقلاب اسلامي ايران از اهداف و اصول خود بر عکس ديگر انقلابهاي جهان نيز به آن جلوه ويژه اي داده است.[28]
دو تجربه ارزشمند جمهوري اسلامي ايران در اين خصوص عبارت است از :
الف- شروع نهضت و پيروزي انقلاب اسلامي
ب- نظام سازي(تدوين اولين قانون اساسي مبتني بر شريعت اسلام و ايجاد ساختار و سازوکارهاي سياسي و اجرايي آن)
«ملت ايران اين تجربه بزرگ را امروز در مقابل ملتهاي ديگر قرار داده است. تجربه موفقيت ناشي از دو عامل بصيرت و صبر است. بصيرت يعني گم نکردن راه، اشتباه نکردن راه، دچار بيراهه و کجراهه نشدن، تاثير نپذيرفتن از وسوسه هاي خناسان و اشتباه نکردن کار و هدف، و صبر يعني ايستادگي. نسلها دست به دست به يکديگر تحويل ميدهند».[29] رهبر انقلاب ماموريت بزرگ فرهنگي بينالمللي نظام را اينچنين ابلاغ ميکنند: «در اين اوضاع پيچيده و حساس، دستگاه سياست خارجي كشور در عرصه گسترده و مؤثر ديپلماسي جهاني، بايد حرف نوي جمهوري اسلامي را براي ملتها و براي جهان تبيين كند».[30] دول غربي به دليل نگراني از خيزش مسلمانان و به خطر افتادن منافع نامشروعشان انواع اتهامات را به جمهوري اسلامي ايران نسبت ميدهند. لازم به ذکر است جمهوري اسلامي هيچگاه خواهان القاء مدل سياسي و حکومتي خود به اين کشورها نبوده است، اما اسلامي بودن اين انقلابها بر کسي پوشيده نيست، حرکتهاي انقلابي در اين کشورها، توسط مردم مسلمان و با شعارهاي اسلامي همراه بوده است، پيروزيهاي بزرگ احزاب اسلامگرا در انتخابات اخير اين کشورها اين مدعا را ثابت ميکند. شعارها نيز نشان ميدهد مردم به دنبال مکاتب سوسياليستي و ليبراليستي و غيره نيستند، انقلابيون و رهبران آنها بارها و به انحاي مختلف در سخنان خود بر لزوم تحقق مردمسالاري اسلامي تاکيد کردهاند. همانگونه که رهبر معظم انقلاب نيز فرموده اند: «حركت عظيم ملتها، نشانه بيداري آنهاست و اين بيداري به استناد واقعيات گسترده و ترديدناپذير، صبغه اسلامي دارد البته اين بيداري اسلامي به معناي آن نيست كه همه آنها حكومت اسلامي مي خواهند و يا مدل حكومت اسلامي ايران را قبول دارند».[31] واقعيتي که بارها از مسئولين عاليرتبه نظام شنيده شده اين است که جمهوري اسلامي ايران قصد مصادره انقلابهاي عربي به نفع شيعيان را ندارد. «جمهوري اسلامي را متهم ميکنند که اين حرکات را به راه انداخته است، غلط است؛ اين يک تهمت بيجا و بيمورد است و احتياجي به اين کار نيست».[32] حمايت جمهوري اسلامي ايران از حزب الله لبنان به خاطر شيعه بودنشان نيست. ايران از حماس و جهاد اسلامي فلسطين هم که دو جنبش اسلامي سنّي مذهب هستند حمايت ميکند زيرا اصل «اقامه عزت اسلامي» و «مبارزه با متجاوز» مطرح است. فرياد «الله اکبر» و «لا اله الا الله» که امروزه از سوي انقلابيون مصري و يمني و بحريني شنيده مي شود مختص شيعيان نيست بلکه شعار جهان اسلام است. البته در اين خصوص بسيار بايد مراقب بود، طبق نظر مقام معظم رهبري: «در تضعيف الگو شدن ايران، دو عامل موثر است: يكي نقصها، كمكاريها، به سمت دنيا كشيده شدنها و بىسياستيهاي ما و يکي هم بزرگنمايي عيبهاي ما توسط دشمنان. اگر عامل اول يعني اشکالات خودمان را رفع کرديم، خداى متعال دومى يعني تبليغ دشمن را خنثى خواهد كرد. عامل ديگر، مربوط به دشمن است؛ كه اشکالات ما را صد برابر بزرگ ميكنند؛ عيبهائى هم كه نداريم، به ما نسبت ميدهند».[33] همچنين در جايي ديگر ميفرمايند: «ميگويند چرا ايران از مردم بحرين پشتيبانى ميكند، ما 32سال است كه از مردم فلسطين پشتيبانى ميكنيم؛مگر ملت فلسطين شيعهاند؟»[34]
در خصوص اعتراضات در سوريه بايد اذعان نمود که تحولات در سوريه با قيام ملتهاي منطقه تفاوت ماهوي دارد و دست آمريکا و صهيونيسم در حوادث سوريه بر خلاف وجه ضد آمريکايي و ضد صهيونيستي ساير قيامها مشهود است. اگرچه ضروريست خواستههاي معترضين در سوريه شنيده شود و دولت سوريه به مطالبات آنها پاسخ درخوري بدهد اما معترضين بايد بسيار مراقب باشند زيرا دشمن مترصد بهرهبرداري از فضاي به وجود آمده است. آمريکا و اسرائيل درصددند ضربه سنگيني را که از سقوط مبارک در مصر متحمل شدهاند در سوريه جبران کنند. سه شاخص «مردمي بودن»، «ضد استعماري بودن» و «ديني بودن» جنبشهاي منطقه مبين اين نکته است که اعتراضات مردمي در سوريه در قالب اين جنبش قرار نميگيرد.[35] رهبر انقلاب در بياناتشان جهت تبيين موضوع، يک شاخص کليدي معرفي ميکنند و ميفرمايند: «اگر در حرکتي شعارها به نفع آمريكا و صهيونيسم باشد، آن حركت انحرافى است».[36]
در تحولات بحرين نيز شاهد نفاق آشکار غرب ميباشيم. در کشورهايي مانند مصر، ليبي و تونس، غرب براي موج سواري و کنترل اوضاع، خود را همراه مردم و مخالف رژيمهاي حاکم(دوستان قديمي غرب) نشان داد. اين در حالي است که دولتها و رسانههاي غربي در بحرين ضمن سکوت و سانسور خبري سرکوب مردم مظلوم اين ديار توسط حکام وابسته و ظالم آن، با چراغ سبز به نيروهاي عربستان و امارات متحده عربي براي ورود به اين کشور در کشتار مردم دخيل بوده و از رژيم مستبد آل خليفه حمايت مي نمايند. اين سياست تبعيض آميز نشان آشکاري از ادعاي دروغين آمريکا و کشورهاي غربي در خصوص حمايت از ملتها و حقوق بشر است. چگونه نظامي که مجلس قانون گذاري ندارد، قانون اساسي مدون ندارد، زنان براي رانندگي، با حقارت و هزينه فراوان مواجه ميشوند و اساساً نام اين کشور به نام خاندان حاکم است، اختناق مذهبي و تضييع حقوق مسلمانان بيداد ميکند، زنان حق راي ندارند، شکاف طبقاتي گسترده در جامعه، عليرغم ثروت افسانهاي شاهزادگان وجود دارد در عين حال در برابر حرکتهاي بيداري اسلامي سياست مخالفت و سرکوب را دنبال ميکند و مورد حمايت و تشويق کشورهاي غربي که ادعاي حمايت از ملتها را دارند نيز قرار ميگيرد.؟ همه اين شواهد دال بر ادعاي کذب و رياکارانه قدرتهاي غربي است. اين سياست سرکوب را از جانب رژيم غاصب صهيونيستي عليه مردم مسلمان فلسطين و حمايت دول غربي به سرکردگي آمريکا، انگليس، فرانسه و آلمان نيز ميبينيم. دروغ بودن ادعاي حمايت از دمکراسي توسط اين کشورها زماني مشخص ميشود که پس از اولين انتخابات در فلسطين و پيروزي حماس در سال 2006 ميلادي شاهد کودتا و برخورد نظامي و تحريم توسط اسرائيل و حاميان رژيم اشغالگر عليه حماس در فلسطين هستيم. تجربه پيروزي انقلاب اسلامي در ايران نشان داده که در برابر بيداري اسلامي برخورد تند و خشن و به عبارت ديگر برخورد سرکوبگرانه راه به جايي نميبرد زيرا سرکوب کردن ميتواند پيروزي يک جنبش را به تاخير بياندازد اما هيچگاه نميتواند آن را از بين ببرد.[37]
موج اعتراضات در اروپا و امريکا- الگوگيري از انقلابيون مسلمان
بيداري اسلامي مسلمانان مقيم اروپا و آمريکا طي سالهاي اخير موجب نگراني دولتمردان غربي شده است. افزايش جمعيت مسلمانان مقيم اين کشورها و تمايل آنها(خصوصاً جوانان) به حفظ هويت و اعتقادات شان که منجر به عدم تاثيرپذيري و اختلاط آنها با فرهنگ و سبک زندگي غربي شده است به دغدغه اول رهبران غرب تبديل شده و البته فشارهاي غرب عليه اقليتهاي مسلمان نيز بيشتر شده است. کاريکاتورهاي توهينآميز عليه رسول مکرم اسلام(ص)، ممنوعيت حجاب در برخي کشورها و به شهادت رساندن خانم مروه شربيني(شهيده حجاب) و همينطور تداوم حمايتها از رژيم صهيونيستي و تضييع حقوق ملت فلسطين، بارها موجب خشم و عکسالعمل مسلمانان مقيم اروپا و غرب شده است. دولتمردان غربي از الگوگيري شهروندان خود در نحوه اعتراضات و استفاده از شيوهها و نمادهاي انقلابيون مسلمان خاورميانه هراسان هستند. پيشبيني مقام معظم رهبري در اين خصوص که در فاصله کوتاهي به حقيقت پيوست موجب شگفتي و تعجب تحليلگران جهان شد به گونهاي که اعتراضات گسترده مردم در شهرهاي اروپا و امريکا موجب وحشت دولتمردان گرديد و البته برخورد خشونتبار آنها با معترضين را در پي داشت. رهبر انقلاب فرموده بودند: «مبارزه با ظلم، بي عدالتي و تبعيض چون مبتني بر فطرت انساني است. لذا اين جنبش تا قلب اروپا و آمريکا هم ميرود؛ اساس مشكل دنياى اسلام، آمريكا است که امروز به شدت ضعيف شده است»[38]
جوانان و بيداري اسلامي
نکته مهم و درخور توجه جنبش بيداري اسلامي در کشورهاي منطقه اين است که اقشار مختلف مردم و همينطور نخبگان در آن مشارکت فعال داشتهاند اما جوانان خصوصاً زنان نقش پررنگتري نسبت به سايرين دارند. آقاي ابراهيم جعفري- نخست وزير سابق عراق- در اين خصوص ميگويد: «زنان و جوانان پرچمدار اصلاح در کشورهاي عربي هستند و لازم است در کليه همانديشيها و گفتگوهاي فراگير در خصوص مسائل مربوط به جنبش نيز مشارکت فعال داشته باشند»، وي همچنين نسبت به تلاشها براي ايجاد فتنه قومي و مذهبي در کشورهاي منطقه هشدار داده و با تاکيد بر ممنوعيت اقدامات خشونتبار تصريح ميکند: «شوراي مرکزي مجمع جهاني بيداري اسلامي بر مسالمتآميز بودن انقلابهاي منطقه و استفاده از سلاح کلام و قلم تأکيد دارد».[39] رهبر معظم انقلاب نيز خطاب به جوانان ميفرمايند: «شما جوانهاى عزيز الگوى جوانهاى دنيا شديد؛ جوان تعيين كننده است، تحولآفرين است، موتور پيشرفت است».[40] در تحولات منتهي به پيروزي انقلاب اسلامي در ايران همانگونه که جوانان مومن و انقلابي ايران تحت هدايت حضرت امام خميني(ره) نقش کليدي را ايفاء کردند؛ اکنون نيز بار اصلي مسئوليت انقلابهاي منطقه و مبارزه عليه استبداد و تسلط بيگانگان بر عهده جوانان منطقه است و اهداف کوتاه مدت و بلند مدت اين جنبش تنها با حضور فعال و موثر قشر جوان، البته با هدايت علماء دين و روشنفران اين جوامع محقق خواهد شد.
اهداف مطلوب جنبش در کوتاهمدت: در حالت مطلوب بايد سقوط نظامهاي حاکم و سپس «واژه سازي»، «نهاد سازي» و «نظام سازي» باشد.[41]
هدف مطلوب جنبش در بلندمدت: اين جنبش ميبايست تحقق وحدت، عزّت و اقتدار امت اسلام و حرکت به سمت تاسيس «تمدن نوين اسلامي» را پيگيري نمايد. پايههاي اين تمدن اسلامي نوين هم عبارتند از: دين اسلام، عقلانيت، علم و اخلاق.[42]
راهبردهاي پيشنهادي کوتاه مدت
با توجه به مجموعه نقاط قوت و ضعف جنبش و همينطور فرصتها و تهديدات آن ميتوان راهبردهاي ذيل را پيشنهاد نمود:
- لزوم ارتباطگيري، حرف زدن و روحيهدادن و روحيه گرفتن مسلمانان با يکديگر[43]
- تعامل فکري و همکاري با برادران اخواني منطقه
- بهرهگيري از امكانات ادبي، هنري، رسانه اي مسلمين با کمک فناوريهاي ارتباطي مدرن
- افشاي دروغها و سياستهاي دوگانه دول غربي
- رايزنيهاي سياسي و ديپلماتيک با کشورهايي همچون عراق، ترکيه، قطر، عمان و الجزاير
- استفاده از پتانسيل مجامع بينالمللي، منطقهاي و سازمانهاي حقوق همچنين فعال سازي سازمان کنفرانس اسلامي
- ديپلماسي پارلماني فعال از طريق اتحاديه مجالس کشورهاي اسلامي
- تقويت پيوندها با علماء و بزرگان فکري و مذهبي کشورهاي اسلامي
- تشويق مشارکت حداکثري در انتخابات پس از سقوط نظامهاي ديکتاتوري
- ادامه مقاومت و تلاش براي آزادي فلسطين و پيگيري تحقق شعار «همه فلسطين براي همه فلسطينيان»
- برنامهريزي و نظامسازي خصوصاً مردمسالاري اسلامي
- مقابله موثر با توطئه غرب در ترويج اسلام ستيزي، شيعه ستيزي و ايران هراسي[44]
- افشاي سياستهاي دوگانه رسانههاي غربي در خصوص تحولات منطقه و جهان
- لزوم شکلگيري پارلمانهاي مردمي و مشارکت همه اقشار در رايگيري
- ضرورت تغيير در مناسبات اجتماعي و ايفاي نقش مردم در فرايندهاي تصميمگيري
- برقراري حاکميت قانون، پارلمان منتخب، جامع مدني مقتدر، پايان تبعيض عليه گروههاي مسلمان
- تاسيس سازمان مستقل حقوق بشر از سوي کشورهاي اسلامي
- ضرورت تحول ساختاري در شوراي همکاري خليج فارس که هماکنون به عنوان باشگاه رژيمهاي پادشاهي و همکاري با يکديگر براي مقابله با اراده ملتهاي عضو عمل ميکند.
- افشاي ماهيت پليد و ضد اسلامي رژيم سعودي و ارتباط دوستانه آن با دشمنان جهان اسلام
- حمايت از اسلامگرايان ميانهرو براي کنار زدن اسلامگرايان افراطي
- لزوم توجه به نقش افکار عمومي به خصوص دنياي غرب و تاثير گذاري بر آن
- استفاده از قابليتهاي سايبري و فضاي مجازي
- لزوم راه اندازي رسانههاي جديد و مستقل در هر يک از کشورهاي اسلامي
- لزوم ايجاد شبکههاي مجازي و حقيقي ميان نخبگان و تودههاي کشورهاي اسلامي
- شناخت ماهيت قيامها در هر کشور و برنامهريزي براي هر کشور بر اساس اقتضائات آن
- افشاي سکوت جامعه جهاني در برابر نقض حقوق انساني(به عنوان نمونه در بحرين)
- لزوم تحليل منسجم اوضاع، تعامل، همافزايي و هماهنگي در عملکردها و تصميمسازيها
- تشديد فشارهاي حقوقي و رواني بر حکومتهايي که در مقابل اراده ملتها ايستادگي ميکنند.
- اعمال «سياست استمرار سوال» به منظور تحريک افکار عمومي جهان عليه سياستهاي سرکوبگرانه دولتهاي غربي در قبال امت اسلامي
- سفر ديپلماتها به اروپا براي تقويت نگاه حقوق بشري اروپا به موضوع بحرين و يمن
- جريان سازي رسانهاي قوي عليه سکوت غرب و اقدامات سرکوبگرانه آل سعود
راهبردهاي پيشنهادي بلندمدت
- تبيين، ترويج و تعميق مباني و معارف اسلام ناب
- بازتعريف رويکرد جهاني شدن با توجه به مفهوم انتظار
- گفتمان سازي فرهنگي در سطح جهان مبتني بر اسلام ناب
- معرفي آرمانها و گفتمان انقلاب اسلامي و شخصيت و انديشههاي امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري
- معرفي پيامها، دستاوردها و الگوهاي موفق جمهوري اسلامي ايران در سطح جهان
- بهرهگيري متوازن و موثر از ظرفيتهاي تبليغي- ديني، رسانه اي، محيط مجازي، علمي-آموزشي و هنري و سازمانهاي مردم نهاد
- معرفي و اشاعه ارزشها، آثار و دستاوردهاي فرهنگ و تمدن اسلامي- ايراني
- گسترش اخوت و وحدت اسلامي و تقريب مذاهب اسلامي
- گسترش خودباوري و بيداري اسلامي و ساماندهي جبهه متحد امت اسلام در مقابل استکبار
- تاکيد بر وحدت حول آموزههاي اسلام و قرآن به جاي وحدت در قالب قبيله و عشيره
- ريشهيابي و تلاش براي از بين بردن افراطگري مذهبي، تعصب، انحصارگرايي و تکفير
- تقويت روحية انقلابي در استفاده از ظرفيتهاي مناسکي همچون حج و نماز جماعت
- تقويت و ترويج انديشه اسلام سياسي جهانشمول
رهبر معظم انقلاب با تشريح دشمنيهاي استکبار جهاني عليه ملتهاي منطقه ميفرمايند: «ميخواهند ملتهاى اين منطقه، از لحاظ فرهنگى، مقلد محضِ اروپاييها باشند؛ از لحاظ نظامى، ذليل و آسيبپذير و ضعيف باشند؛ از لحاظ اخلاقى، فاسد باشند، دچار انحطاطهاى گوناگون اخلاقى باشند؛ از لحاظ مذهبى هم كاملاً سطحى و قانع به مذهب فردى و احياناً مذهب تشريفاتى باشند. در تحليلهاى جهانى سعى ميكنند عامل اصلى اين قيامها نديده گرفته شود. اشاره ميكنند به مسائل اقتصادى و غير اقتصادى-كه البته مؤثر است- اما عامل اصلى اين حركت عظيم مردم، احساس تحقيرى است كه در مردم از وضعيت سران خود به وجود آمد.[45] ضمناً ميفرمايند: «دسائس و دخالتهاى استكبار موجب شده ملتهاى مسلمان با يكديگر دست برادرى ندهند و يكديگر را درک نكنند»[46]
بايدها و نبايدها
- بيداري و هشياري و غافل نشدن از واقعيات قضاياي اخير [47]
- اتحاد و يكپارچگي، به مثابه سلاح مهم ملتها در مواجهه با ابرقدرتها و حكام مزدور
- پرهيز شديد از سست شدن عزم راسخ و متوقف نکردن اين حرکت مبارک[48]
- لزوم شکلگيري افق مفهومي مشترک بين نخبگان جهان اسلام در خصوص بيداري اسلامي
- ممنوعيت اقدامات خشونتبار و تروريستي
- پرهيز از ايجاد بوروکراسي سازماني و مصلحتگرايي تشكيلاتي در جنبش و دولتهاي بر آمده از آن
- پرهيز از نااميدي و سستي و کاهلي«لاتهنوا في ابتغاء القوم ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون و ترجون من الله ما لايرجون» (سورة نساء، آيه 104)
- هوشياري در برابر حيله مستکبران بينالمللي و قدرتهايي که از اين قيامها لطمه ديدهاند.[49]
- سرگرم نشدن به دستاوردهاي اين مقطع[50]
- ضرورت توجه به شعارها و مطالبات مردم (مصر، بحرين، يمن و ...)
- لزوم مراقبت جوانان، روشنفکران و عالمان ديني براي ممانعت از ترس و طمع و غفلت انقلابيون[51]
- لزوم توجه به جوانان، به جوانان اعتماد کنيد و اعتماد به نفس بدهيد.[52]
- بايد علماي دين و الازهر شريف نقش خود را كاملاً برجسته كنند، مردم توقع دارند.[53]
- حساس بودن به حوادث اخير و تحليل درست موضوع از سوي اساتيد دانشگاهها. [54]
- عدم خود محوري و لزوم ارتباط با ديگران
- پرهيز از بروز اختلاف و به جان هم افتادن انقلابيون و رخنه در پشت جبهه. [55]
- مرعوب شدن از هيمنه ظاهري مستکبران. [56]
- عدم احساس تمام شدن کار با سقوط حاکم وابسته، فاسد و ديکتاتور. [57]
- پرهيز از اختلافات مذهبي، قومي، نژادي و قبيله اي
- پرهيز از پذيرش الگوهاي لائيک، ليبرال، مليگرا و مارکسيستي در مرحله نظام سازي
- دوري از تحجر، قشريگري و تعصبات جاهلانه و افراطي
- بازخواني دائمي اصول انقلاب و تطبيق آنها با محکمات اسلام و حفظ آنها از انحراف.[58]
- مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن. [59]
- همفکري و همگرايي ميان گروههاي مختلف سياسي- مذهبي معارض
- توجه به شرايط، اقتضائات و تجربيات سياسي گروهها و احزاب اسلامي پيروز انتخابات
- کمک به فرايند دولتسازي توسط جريانهاي اسلامي از جمله اخوان المسلمين مصر به عنوان الگويي در برابر مدل وهابيگري عربستان
- لزوم پرهيز از اقدامات نسنجيده و زمينهساز مداخله نظامي بيگانگان
- لزوم افشاي تصوير مجازي که غرب براي هر يک از اين کشورها ساخته است و لزوم تبيين تصوير حقيقي هر کشور(مقابله با تصوير سازي مجازي)
- توجه به دغدغههاي رفاهي و اجتماعي مردم
- تاکيد بر اشتراکات ديني و اسلامي و پرهيز از طرح موضوعات و مباحث اختلافزا
- توجه به ظرفيتهاي غيردولتي و مردمي براي تعامل با ملل مسلمان منطقه
- واکنش علماء و مراجع جهان اسلام به نقض گسترده حقوق بشر در بحرين
- لزوم معرفي پيام انقلاب اسلامي و موفقيتهاي 32 ساله نظام
- ارسال پيام متين و منطقي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ايران به ملتها و دولتهاي منطقه از سوي مسئولان کشور. [60]
جمعبندي
از لوازم اصلي موفقيت در مسير نيل به اهداف جنبش بيداري اسلامي همانا تبيين صحيح و واقعبينانه وضعيت موجود است. تحليل نادرست از فرصت ها و تهديدها از يكسو و ضعف و قوتهاي مرتبط با جنبش بيداري اسلامي ميتواند به تضعيف و در نهايت فراموشي اهداف اصلي جنبش بينجامد. بررسيها نشان ميدهد اکنون نقاط تمرکز اصلي دشمن بر کشورهاي خاصي همچون مصر، سوريه و بحرين قرار دارد، مصر زمان ديکتاتوري مبارک، ستون سياست خاورميانهاي آمريکا در منطقه بود و تاثيرگذاري اين کشور بر جوامع عرب منطقه بسيار زياد است. البته در اين شرايط نبايد موضوع فلسطين به فراموشي سپرده شود و رهايي ملت مظلوم فلسطين از ستمهاي 63 ساله صهيونيستها و حاميانشان همچنان بايد در اولويت اول جهان اسلام باشد و در ترسيم اهداف و برنامههاي جنبش بيداري اسلامي مورد توجه اساسي قرار گيرد. خطر اصلي در مورد جنبش عظيم بيداري اسلامي را که در کلام رهبر معظم انقلاب نيز بدان اشاره شده است ميتوان در اين دو عنوان اصلي خلاصه نمود: «فرصت طلبي» و «شبيه سازي». فرصت طلبي عبارت است از وارد شدن نظام سلطه به قصد فريب انقلابيون و راضي نمودن مردم به همان دستاوردهاي جزيي و ابتدايي اوليه. منظور از شبيه سازي توطئه و دخالت در امور داخلي کشورهاي مستقل جبهه مقاومت براي ايجاد ناآرامي و براندازي است. اين اقدام در خصوص ايران و سوريه مصداق دارد. در اين خصوص ضرورت همفکري و وحدت نظر نخبگان فکري جوامع اسلامي دو چندان ميشود. بايد برنامهريزي مشخص در ابعاد کوتاه مدت، ميان مدت و بلند مدت براي هر کشور، مبتني بر شرايط خاص آن کشور صورت پذيرد. تاسيس يک مجمع دائمي تحت عنوان «مجمع جهاني بيداري اسلامي» که دبيرخانه آن در تهران مستقر شده است از اقدامات ضروري و بجاي جمهوري اسلامي بود و هدفاش اين است که از اين طريق بتوان با همفکري و تضارب آراء بين نخبگان فکري و انديشمندان کشورهاي اسلامي به تقويت و استحکام اين جنبش براي نيل به اهداف عاليه اش مساعدت نمايد. همچنين در مصوبه پاياني اجلاس دو روزه بيداري اسلامي در تهران، بر شکلدهي سريع ساختار و تشکيلات مجمع جهاني بيداري اسلامي و بر ضرورت سازماندهي گروههاي تماس براي رايزني و ارتباط با فعالان و نهادهاي مردمي تاکيد شده است. برپايي دورهاي اجلاسيههاي مزبور در کنار فعالسازي کميسيونها و کارگروههاي مختلف آن به خواست پروردگار، ملتهاي مسلمان را قادر خواهد ساخت جنبش حاضر را با قدرت و صلابت به پيش برده و از تضعيف و انحراف آن ممانعت کند. با شکست قطعي طرح آمريکايي «خاورميانه بزرگ» و فراهم شدن بسترهاي شگلگيري خاورميانهاي جديد بر پايه اسلام، عصر تازهاي در تاريخ اسلام آغاز شده است. بدون شک نظامهاي آينده کشورهاي منطقه بر بسترهاي فرهنگ اسلامي بنا خواهد شد البته ما نبايد الزاماً برپايي مدل حکومتي ج.ا.ا را در اين کشورها انتظار داشته باشيم. يقيناً در نظامهاي تازه تاسيس، شريعت اسلام، از منابع اصلي تدوين قانون اساسي آنها خواهد بود. به علاوه سرمايه اجتماعي موجود در اين جنبشها و اعتماد موجود در بين مجموعه گروه و فعالين اين حرکتها به مثابه پتانسيل عظيمي- در صورت مديريت هوشمندانه- ميتواند آينده درخشاني را براي اين جوامع ترسيم نمايد. در ايران نقش پررنگ علماي شيعه در طول مبارزه با نظام ستمشاهي يکي از مولفههاي اساسي پيروزي آن بود، امروزه پيشگامي علماي شيعه را در بحرين نيز شاهد هستيم. لذا ضروريست رهبران ديني و روشنفکران کشورهاي اسلامي و نقش مردمي آنها در تحولات منطقه تقويت شده تا به عنوان گروه مرجع، نقش هدايتگري، کادرسازي و نظامسازي براي آينده انقلابها داشته باشند.
[1] - ميسون، تيري، گفتگو با متفکر فرانسوي، نشريه اسلام تايمز، 27 شهريور1390:
(http://www.islamtimes.org/vdcb9sb9.rhb9gpiuur.html)
[2] - نجفي، موسي، گفتگو پيرامون نظريه بيداري اسلامي در انديشه رهبر انقلاب، 20دي1390، ص1 :
(farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=18500)
[3] - همان، ص 2
[4] - همان، ص 3
[5] - همان، ص4
[6]- صحيفه حضرت امام خميني(ره)، جلد 13، ص89
[7] - بيانات رهبر انقلاب در ديدار قاريان و حافظان قرآن با معظمله، 11/05/90
[8] - بيانات معظمله در ديدار سفرا و رؤساي نمايندگيهاي ايران در خارج كشور ، 07/10/90
[9] - بيانات معظمله در کنفرانس وحدت اسلامي، تهران 01/12/89
[10] - بيانات رهبر انقلاب در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي با معظمله، 08/03/90
[11] - بيانات معظمله در نخستين اجلاس بيداري اسلامي ، 26/06/90
[12] - همان
[13] - بيانات معظمله در حرم مطهر امام خميني(ره)، 14/03/90
[14] - بيانات معظمله در نخستين اجلاس بيداري اسلامي ، 26/06/90
[15] - بيانات معظمله در ديدار مسئولان نظام، ميلاد پيامبر(ص) 02/12/89 و ديدار با مردم استان فارس 03/02/90
[16] - بيانات معظمله در کنفرانس وحدت اسلامي، 01/12/89
[17] - بيانات معظمله در نخستين اجلاس بيداري اسلامي ، 26/06/90
[18] - بيانات معظمله در خطبههاي نماز جمعه، 15/11/89
[19] - بيانات معظمله در سفر به آذربايجان شرقي، 27/11/89
[20] - بيانات معظمله در حرم مطهر امام خميني(ره)، 14/03/90 و مبعث رسول اکرم 09/04/90
[21] - بيانات معظمله در حرم مطهر امام خميني(ره)، 14/03/90
[22] - بيانات معظمله در حرم رضوي، 01/01/90
[23] - بيانات معظمله در ديدار با خبرگان، 17/06/90
[24] - بيانات معظمله در ديدار با خبرگان ، 19/12/89
[25] - بيانات معظمله در حرم مطهر امام خميني(ره)، 14/03/90
[26] - بيانات معظمله در کنفرانس وحدت اسلامي، 01/12/89
[27] - ستوده، محمد، مجله علوم سياسي، شماره 16، زمستان 1380، ص164
[28] - بيانات رهبر انقلاب در ديدار دانشجويان نمونه با معظمله ، 19/05/90
[29] - بيانات معظمله در سفر به شهر مقدس قم، 19/10/90
[30] - بيانات معظمله در ديدار سفرا و رؤساي نمايندگيهاي ايران در خارج كشور ، 07/10/90
[31] - همان
[32] - بيانات معظم له در ديدار بسيجيان نمونه کشور، 06/09/90
[33] - همان
[34] - بيانات معظمله در حرم رضوي، 01/01/90
[35] - بيانات معظمله در حرم مطهر امام خميني(ره)، 14/03/90
[36] - بيانات معظمله در روز مبعث پيامبر(ص)، 09/04/90
[37] - صدرا، عليرضا، جوادي ارجمند، محمدجعفر، پيرامون تحولات منطقه، گفتگو از معصومه ستوده، خبر آنلاين، 18/08/90 :
(http://www.khabaronline .ir/print/183931/politics/diplomacy)
[38] - بيانات معظمله در کنفرانس وحدت اسلامي، 01/12/89
[39] - بيانات معظمله در اجلاس بيداري اسلامي، تهران 26/06/90
[40] - بيانات معظمله در سفر به آذربايجان شرقي، 27/11/89
[41] - بيانات معظم له در سفر به کرمانشاه، 24/07/90
[42] - بيانات معظمله در نخستين اجلاس بيداري اسلامي ، 26/06/90
[43] - بيانات معظمله در ديدار کارگزاران حج، 11/07/90
[44] - بيانات معظمله در سفر به قم، 19/10/89
[45] - بيانات معظمله در خطبههاي نماز جمعه تهران، 15/11/89
[46] - بيانات معظمله در روز ميلاد پيامبر(ص)، 02/12/89
[47] - بيانات معظم له در سفر به قم، 19/10/89
[48] - پيام معظمله به کنگره عظيم حج، 14/08/90
[49] - همان
[50] - همان
[51] - همان
[52] - بيانات معظمله در همايش انتفاضه فلسطين ، 09/07/90
[53] - بيانات معظمله در خطبههاي نماز جمعه تهران، 15/11/89
[54] - بيانات معظم له در ديدار اساتيد دانشگاه، 02/06/90
[55] - بيانات معظمله در ديدار مسئولان نظام در روز عيد مبعث رسول(ص)، 09/04/90
[56] - بيانات معظمله در نخستين اجلاس بيداري اسلامي ، 26/06/90
[57] - همان
[58] - همان
[59] - همان
[60] - بيانات معظمله در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، 08/03/90