یکی از پیشگامان تقریب و بیداری اسلامی شیخ عبدالمجید سلیم است. عبدالمجید در یکی از شهرکهای «مدینةالشهداء» (منوفیه) به نام «میت شهالة» در سال ۱۳۰۲ق متولد شد. وی با علاقه و انگیزه و جدیّت از سوی والدین پیگیری شد تا جایی که کل قرآن مجید را حفظ کرد و با تلاش فراوان در قرائت آن سعی وافر نمود.
استادان عبدالمجید در الأزهر
وی در این دوره از محضر اساتید بزرگ و محدثان نامداری سود برد و دروس ادبی، کلامی، حدیثی، تفسیری، فقهی و... را با موفقیت پشت سر گذاشت. علی عبدالعظیم به طور مختصر مینویسد:
«برای تحصیل، بزرگانی از استادان و مشایخ را برگزید. به درس امام محمد عبده حاضر شد و پنج سال بر آن مداومت کرد. همچنین به درس شیخ حسن طویل و عالم بزرگوار احمد ابی خطوه و بزرگان دیگری از ائمه و محدثان حاضر شد». (پیشین).
مرور زندگی سیاسی مذهبی محمد عبده، برای آشنایی با افکار و مبانی اصلاحگری و تقریبگرایانه عبدالمجید در دوره تحصیل، بسیار مهم است؛ زیرا بعدها شاگردان وی، بهخصوص عبدالمجید، متأثر از استاد خود، گامهای مهمی در راستای منویات و تفکرات او برداشتند.
عبدالمجید سلیم جوان، با استادی روبهرو بود که در چارچوب اصلاح فکر دینی همعقیده با سید جمالالدین اسدآبادی و تحت تأثیر تعالیم اصلاحطلبانه او، به احیای اندیشه دینی و ارائه تفسیری جدید از اسلام برای پاسخگویی به مسائل عصر میاندیشید.
ویژگی این دوره از زندگی عبدالمجید سلیم، تلاش اندیشمندان و دلسوزان اسلامی، برای بازگرداندن عزّت اسلامی به جهان اسلام و ایجاد نهضتهای اصلاحگری دینی است. ازاینرو عبدالمجید در یکی از حساسترین قلههای وقایع مربوط به جهان اسلام قرار داشت. دراینبین باید به حرکتهایی که عبدالمجید بعدها ادامهدهنده آن شد، یعنی روند تاریخی تقریب و وحدت اسلامی نیز توجه کرد.
زمانی که عبدالمجید دو سال تا فارغالتحصیلی فاصله داشت، علامه شرفالدین موسوی عاملی در مصر با سلیم بشری، مفتی مصر ارتباطات علمی برقرار کرده و در مسیر شناخت و ارتباط بیشتر مذاهب اسلامی، تلاش میکرد که حاصل این تلاش، کتاب گرانقدر «المراجعات» میباشد. (ر.ک: پیشین، ص ۲۷۲ - ۲۶۰). این کتاب که حاصل نامههای دو اندیشمند اهلسنت و شیعه است به نام «رهبری امام علی(ع)» و به نام «مذهب و رهبر ما» به فارسی ترجمه و بارها چاپ و منتشر شده است.
شاگردان عبدالمجید
در مورد شاگردان او نیز از افراد معینی غیر از «محمود شلتوت» نامبرده نشده است، اما کثرت شاگردانش از نوشتههای اهل تراجم و گزارشگران روشن میشود. خفاجی درباره وفات وی میگوید:
«خلأ بزرگی ایجاد کرد که چیزی آن را پر نمیکند گرچه شاگردان و مریدانی بهجا گذاشت که از او به خیر و شکوه و وفا یاد میکنند».
عبدالمجید سلیم بعد از گذشت دو سال از تصدیگری مقام قضاوت، در سال ۱۹۲۸م وارد دارالافتاء شد. خفاجی در مورد تعداد فتواهای صادر شده از طرف وی در این دوره طولانی مینویسد: «بیش از پنج هزار فتوا دارد». (خفاجی، ج۱، ص۳۰۶) و استاد احمد عسکری آن را پانزده هزار مورد ذکر میکند (رسالة الاسلام، سال۶، ص۴۳۴؛ به نقل از الاهرام) که این نظر به صواب نزدیکتر است.
عبدالمجید سلیم در میان فقهای الأزهر، همواره از پرکارترین افراد بود و تعداد فتواهایش این نظر را تأیید میکند. نکته مهم در فتواهای عبدالمجید این است که بهرغم کثرت آنها، مبانی عمیق فقهی و علمی در آنها به چشم میخورد و او هرگز تعمق و تفقه در فتوا را فدای کثرت صدور فتوا نکرده است. استاد شیخ احمد العسکری در این باره مینویسد:
«او فتوا دارد که هزاران مورد از آنها دارای مبادی علمی هستند» (رسالةالاسلام، پیشین).
ریاست الأزهر
منش سیاسی عبدالمجید سلیم بهزودی تأثیر خود را در آینده سیاسی و علمی وی نشان داد. عبدالمجید سلیم در سال ۱۹۵۰م مقام ریاست الزهرا را عهدهدار شد.
او بعد از کنارهگیری از الازهر با اهتمام تمام در دارالتقریب شروع به فعالیت کرد. خودش در این باره گفته بود:
«من نور این رسالت تقریب و وحدت اسلامی را خواستم در الأزهر تعقیب کنم؛ رسالتی که به مصلحت اسلام است، اما دیدم که این دستگاه زنگزده شده و دنبالهرو جاهایی است که نباید باشد و از این به بعد من اهتمامم به تقریب زیادتر خواهد بود و دارالتقریب جایی است که ما میتوانیم دور از این عوامل کار بکنیم». (بیآزار شیرازی، پیشین، ص۱۲۹).
در سال ۱۹۵۲م (کمتر از دو سال بعد از کنارهگیری سلیم از ریاست الأزهر) بار دیگر با تقاضا و خواهش، عبدالمجید سلیم را به الأزهر برگرداندند که این امر مصادف با انقلاب مصر بود.
در این مقطع که عبدالمجید به همراه یارانش در پی ایجاد طرحی برای ایجاد الفت بین مسلمین بودند، به تعبیر شیخ شلتوت، محیط عمومی پر از سرزنشها و تهمتها و آمیخته به افترا و سوءظن فرقهها نسبت به یکدیگر گردید. تشکیل جماعت تقریب از مذاهب مختلف اسلامی (مذاهب چهارگانه اهلسنت و «مذهب شیعه امامی و زیدی») پیروزی آشکاری بود که کینهتوزان را هراسان ساخت. (پیشین، ص۲۶۴).
شیخ سلیم در برابر فتنه تفرقه
از آغاز فعالیت دارالتقریب بیش از همه مخالفان، دو جریان در پیوند با هم، علیه این جمعیت و همبستگی آن وارد عمل شدند؛ یکی استعمار و سیاستهای استعماری و دیگری نویسندگان مزدور وابسته به استعمار که انواع کتابها و تبلیغات دروغ را علیه شیعه نشر میدادند؛ درحالیکه شیخ سلیم در راستای اهداف مقدس دارالتقریب مشغول تهیه مقدمات صدور فتوای جواز پیروی از مذهب شیعه بود، ایادی استعمار و دشمنان مشترک شیعه و سنی، کتابی را از یکی از علمای شیعه دوره صفویه علیه اهلسنت و شیخین - ظاهراً کتاب منسوب به شیخ علی کرکی است - از طریق پست برای تمام اعضای دارالتقریب فرستادند.
این کتاب در بستههایی با عنوان «نفحات اللاهوت فی وجوب سب الجب و الطاغوت» ارسال گردید، بدون اینکه تاریخ چاپ یا نام چاپخانه یا کشور محل چاپ در آن معلوم باشد. بهعلاوه، هرکدام از بستهها از کشورهای مختلف اروپایی فرستاده شده بود و معلوم نبود که مبدأ، کدامیک از این کشورها است. کار ارسال این بستهها هم جهت اطمینان از رسیدن آن به دست اعضای تقریب، دوبار صورتگرفته بود.
توزیع این کتاب، فتنه و هنگامهای برپا کرد، بهخصوص برای جمعیت تقریب که با زحمت در دارالتقریب شرکت میکردند و مورد ملامت مردم و متعصّبان بودند.
رجال تقریب در اولین جلسهای که به دنبال این جریان گرفتند، با عصبانیت زیاد نسخهای از این کتاب را به یکدیگر نشان داده و گفتند: «ما آمدهایم اینجا چهکار کنیم؟ ما چه الزامی داشتیم که با دچار کردن خود به انواع گرفتاریها، از شیعهای دفاع کنیم که اینچنین نسبت به اصحاب بدگویی میکند و تا این حد پیش رفته است؟»
پس از پایان سخنان مخالفین، شیخ عبدالمجید سلیم برخاست و گفت: ای برادران! اگر کسی پدران شما را سب و لعن کند او را از اسلام خارج میدانید؟ برادری دینی خود را با او قطع میکنید؟ گفتند: نه.
شیخ گفت: اصحاب نیز پدران روحانی ما هستند و اگر کسی نسبت به بعضی از آنها دچار بدبینی بوده و به آنها ناسزا گوید، موجب خروج وی از اسلام و برادری اسلامی نخواهد گشت. بهعلاوه، اگر این مصائب و تفرقه و جداییها نبود که لزومی نداشت ما در اینجا دور هم جمع شویم. ما در اینجا گردهم آمدهایم تا مشکلات و بیماریهای اجتماعی را بررسی کنیم و به درمان اساسی آنها بپردازیم».
بالاخره شیخ عبدالمجید سلیم آنها را آرام ساخت اما این توطئه باعث شد که شیخ نتواند فتوای تاریخی خود را مبنیبر جواز پیروی از مذهب شیعه صادر کند و این کار چندین سال به تأخیر افتاد تا اینکه به دست شاگرد توانایش شیخ محمود شلتوت انجام گرفت. این افتخار بزرگی برای تمام مسلمانان جهان بود، زیرا تاکنون هیچیک از مذاهب جهان نتوانستهاند میان خود اینچنین تقریب و همبستگی برقرار سازند. چنانکه یکی از شعبههای مسیحیت، یعنی کاتولیک، گذشته از اینکه شعبه دیگر مسیحیت، یعنی پروتستان، را بههیچوجه قبول ندارد، نتوانست حتی عقد ازدواج هر یک از فرقههای خود را به دیگری بقبولاند. (بیآزار شیرازی، ۱۳۷۹، ص۱۹۱ - ۱۹۴ و بیآزار شیرازی، ۱۳۷۷، ص۳۴۳).
ارتباط سلیم با آیتالله بروجردی
گام دیگری که عبدالمجید سلیم و دیگر ارکان تقریب در مسیر گسترش تقریب برداشتند ایجاد ارتباطهای گسترده با عالمان دیگر کشورها و مذاهب بود. این ارتباطات با علمای کشورهای گوناگون مانند پاکستان، برخی کشورهای آفریقایی و... ادامه یافت و بارها تا مراحل حل مشکلات آنان پیش رفت. در این میان، ارتباط عبدالمجید سلیم و بعد از وی شاگردش شیخ محمود شلتوت با علمای شیعه بهعنوان صاحبان فقه پویا و مجتهدان آزاداندیش، توجه محققان را به خود جلب میکند. ارتباطات از طرق مختلف مانند مکاتبه، اعزام نماینده، ملاقات و... انجام میگرفت. در یکی از این نامهها، شیخ سلیم به آیتالله بروجردی که پیامی شفاهی برایش فرستاده بود، مینویسد:
«پیام شفاهی از طریق آقای قمی رسید. از حمایتها و اعتماد حضرتعالی به اینجانب و از اینکه فکر تقریب بین مذاهب اسلامی مورد عنایت فراوان شماست تشکر میکنم». (بیآزار شیرازی، ۱۳۷۷، ص ۷ و ۲۷۶).
آیتالله بروجردی نیز در جواب، نامهای به ایشان نوشت و در آن نامه از هدف تقریب، تمجید فراوان نموده و متذکر شد که من هم تا جایی که امکان داشته باشد برای ازبینبردن موجبات نفاق کوشش و جدیّت میکنم. همچنین نامههای دیگری بین آنها ردوبدل شد.
علامه محمدتقی قمی درباره میزان احترام عبدالمجید سلیم به آیتالله بروجردی در مسیر تقریب بین مذاهب مینویسد:
«هرگاه نامه آیتاللّه بروجردی را برای شیخ عبدالمجید سلیم، رئیس جامع الأزهر، میبردم، ایشان بلند میشدند و نامه را میگرفتند و میبوسیدند و آنگاه مینشستند». (احمدی و دیگران، ۱۳۷۹، ص۱۵).
فتواها
از این عالم بزرگ نزدیک به پانزده هزار فتوای شرعی برجایمانده است که بیگمان گردآوری آن در بازشناسی شخصیت علمی و مذهبی وی، تأثیری اساسی خواهد داشت.یکی از پیشگامان تقریب و بیداری اسلامی شیخ عبدالمجید سلیم است. عبدالمجید در یکی از شهرکهای «مدینةالشهداء» (منوفیه) به نام «میت شهالة» در سال ۱۳۰۲ق متولد شد. وی با علاقه و انگیزه و جدیّت از سوی والدین پیگیری شد تا جایی که کل قرآن مجید را حفظ کرد و با تلاش فراوان در قرائت آن سعی وافر نمود.
استادان عبدالمجید در الأزهر
وی در این دوره از محضر اساتید بزرگ و محدثان نامداری سود برد و دروس ادبی، کلامی، حدیثی، تفسیری، فقهی و... را با موفقیت پشت سر گذاشت. علی عبدالعظیم به طور مختصر مینویسد:
«برای تحصیل، بزرگانی از استادان و مشایخ را برگزید. به درس امام محمد عبده حاضر شد و پنج سال بر آن مداومت کرد. همچنین به درس شیخ حسن طویل و عالم بزرگوار احمد ابی خطوه و بزرگان دیگری از ائمه و محدثان حاضر شد». (پیشین).
مرور زندگی سیاسی مذهبی محمد عبده، برای آشنایی با افکار و مبانی اصلاحگری و تقریبگرایانه عبدالمجید در دوره تحصیل، بسیار مهم است؛ زیرا بعدها شاگردان وی، بهخصوص عبدالمجید، متأثر از استاد خود، گامهای مهمی در راستای منویات و تفکرات او برداشتند.
عبدالمجید سلیم جوان، با استادی روبهرو بود که در چارچوب اصلاح فکر دینی همعقیده با سید جمالالدین اسدآبادی و تحت تأثیر تعالیم اصلاحطلبانه او، به احیای اندیشه دینی و ارائه تفسیری جدید از اسلام برای پاسخگویی به مسائل عصر میاندیشید.
ویژگی این دوره از زندگی عبدالمجید سلیم، تلاش اندیشمندان و دلسوزان اسلامی، برای بازگرداندن عزّت اسلامی به جهان اسلام و ایجاد نهضتهای اصلاحگری دینی است. ازاینرو عبدالمجید در یکی از حساسترین قلههای وقایع مربوط به جهان اسلام قرار داشت. دراینبین باید به حرکتهایی که عبدالمجید بعدها ادامهدهنده آن شد، یعنی روند تاریخی تقریب و وحدت اسلامی نیز توجه کرد.
زمانی که عبدالمجید دو سال تا فارغالتحصیلی فاصله داشت، علامه شرفالدین موسوی عاملی در مصر با سلیم بشری، مفتی مصر ارتباطات علمی برقرار کرده و در مسیر شناخت و ارتباط بیشتر مذاهب اسلامی، تلاش میکرد که حاصل این تلاش، کتاب گرانقدر «المراجعات» میباشد. (ر.ک: پیشین، ص ۲۷۲ - ۲۶۰). این کتاب که حاصل نامههای دو اندیشمند اهلسنت و شیعه است به نام «رهبری امام علی(ع)» و به نام «مذهب و رهبر ما» به فارسی ترجمه و بارها چاپ و منتشر شده است.
شاگردان عبدالمجید
در مورد شاگردان او نیز از افراد معینی غیر از «محمود شلتوت» نامبرده نشده است، اما کثرت شاگردانش از نوشتههای اهل تراجم و گزارشگران روشن میشود. خفاجی درباره وفات وی میگوید:
«خلأ بزرگی ایجاد کرد که چیزی آن را پر نمیکند گرچه شاگردان و مریدانی بهجا گذاشت که از او به خیر و شکوه و وفا یاد میکنند».
عبدالمجید سلیم بعد از گذشت دو سال از تصدیگری مقام قضاوت، در سال ۱۹۲۸م وارد دارالافتاء شد. خفاجی در مورد تعداد فتواهای صادر شده از طرف وی در این دوره طولانی مینویسد: «بیش از پنج هزار فتوا دارد». (خفاجی، ج۱، ص۳۰۶) و استاد احمد عسکری آن را پانزده هزار مورد ذکر میکند (رسالة الاسلام، سال۶، ص۴۳۴؛ به نقل از الاهرام) که این نظر به صواب نزدیکتر است.
عبدالمجید سلیم در میان فقهای الأزهر، همواره از پرکارترین افراد بود و تعداد فتواهایش این نظر را تأیید میکند. نکته مهم در فتواهای عبدالمجید این است که بهرغم کثرت آنها، مبانی عمیق فقهی و علمی در آنها به چشم میخورد و او هرگز تعمق و تفقه در فتوا را فدای کثرت صدور فتوا نکرده است. استاد شیخ احمد العسکری در این باره مینویسد:
«او فتوا دارد که هزاران مورد از آنها دارای مبادی علمی هستند» (رسالةالاسلام، پیشین).
ریاست الأزهر
منش سیاسی عبدالمجید سلیم بهزودی تأثیر خود را در آینده سیاسی و علمی وی نشان داد. عبدالمجید سلیم در سال ۱۹۵۰م مقام ریاست الزهرا را عهدهدار شد.
او بعد از کنارهگیری از الازهر با اهتمام تمام در دارالتقریب شروع به فعالیت کرد. خودش در این باره گفته بود:
«من نور این رسالت تقریب و وحدت اسلامی را خواستم در الأزهر تعقیب کنم؛ رسالتی که به مصلحت اسلام است، اما دیدم که این دستگاه زنگزده شده و دنبالهرو جاهایی است که نباید باشد و از این به بعد من اهتمامم به تقریب زیادتر خواهد بود و دارالتقریب جایی است که ما میتوانیم دور از این عوامل کار بکنیم». (بیآزار شیرازی، پیشین، ص۱۲۹).
در سال ۱۹۵۲م (کمتر از دو سال بعد از کنارهگیری سلیم از ریاست الأزهر) بار دیگر با تقاضا و خواهش، عبدالمجید سلیم را به الأزهر برگرداندند که این امر مصادف با انقلاب مصر بود.
در این مقطع که عبدالمجید به همراه یارانش در پی ایجاد طرحی برای ایجاد الفت بین مسلمین بودند، به تعبیر شیخ شلتوت، محیط عمومی پر از سرزنشها و تهمتها و آمیخته به افترا و سوءظن فرقهها نسبت به یکدیگر گردید. تشکیل جماعت تقریب از مذاهب مختلف اسلامی (مذاهب چهارگانه اهلسنت و «مذهب شیعه امامی و زیدی») پیروزی آشکاری بود که کینهتوزان را هراسان ساخت. (پیشین، ص۲۶۴).
شیخ سلیم در برابر فتنه تفرقه
از آغاز فعالیت دارالتقریب بیش از همه مخالفان، دو جریان در پیوند با هم، علیه این جمعیت و همبستگی آن وارد عمل شدند؛ یکی استعمار و سیاستهای استعماری و دیگری نویسندگان مزدور وابسته به استعمار که انواع کتابها و تبلیغات دروغ را علیه شیعه نشر میدادند؛ درحالیکه شیخ سلیم در راستای اهداف مقدس دارالتقریب مشغول تهیه مقدمات صدور فتوای جواز پیروی از مذهب شیعه بود، ایادی استعمار و دشمنان مشترک شیعه و سنی، کتابی را از یکی از علمای شیعه دوره صفویه علیه اهلسنت و شیخین - ظاهراً کتاب منسوب به شیخ علی کرکی است - از طریق پست برای تمام اعضای دارالتقریب فرستادند.
این کتاب در بستههایی با عنوان «نفحات اللاهوت فی وجوب سب الجب و الطاغوت» ارسال گردید، بدون اینکه تاریخ چاپ یا نام چاپخانه یا کشور محل چاپ در آن معلوم باشد. بهعلاوه، هرکدام از بستهها از کشورهای مختلف اروپایی فرستاده شده بود و معلوم نبود که مبدأ، کدامیک از این کشورها است. کار ارسال این بستهها هم جهت اطمینان از رسیدن آن به دست اعضای تقریب، دوبار صورتگرفته بود.
توزیع این کتاب، فتنه و هنگامهای برپا کرد، بهخصوص برای جمعیت تقریب که با زحمت در دارالتقریب شرکت میکردند و مورد ملامت مردم و متعصّبان بودند.
رجال تقریب در اولین جلسهای که به دنبال این جریان گرفتند، با عصبانیت زیاد نسخهای از این کتاب را به یکدیگر نشان داده و گفتند: «ما آمدهایم اینجا چهکار کنیم؟ ما چه الزامی داشتیم که با دچار کردن خود به انواع گرفتاریها، از شیعهای دفاع کنیم که اینچنین نسبت به اصحاب بدگویی میکند و تا این حد پیش رفته است؟»
پس از پایان سخنان مخالفین، شیخ عبدالمجید سلیم برخاست و گفت: ای برادران! اگر کسی پدران شما را سب و لعن کند او را از اسلام خارج میدانید؟ برادری دینی خود را با او قطع میکنید؟ گفتند: نه.
شیخ گفت: اصحاب نیز پدران روحانی ما هستند و اگر کسی نسبت به بعضی از آنها دچار بدبینی بوده و به آنها ناسزا گوید، موجب خروج وی از اسلام و برادری اسلامی نخواهد گشت. بهعلاوه، اگر این مصائب و تفرقه و جداییها نبود که لزومی نداشت ما در اینجا دور هم جمع شویم. ما در اینجا گردهم آمدهایم تا مشکلات و بیماریهای اجتماعی را بررسی کنیم و به درمان اساسی آنها بپردازیم».
بالاخره شیخ عبدالمجید سلیم آنها را آرام ساخت اما این توطئه باعث شد که شیخ نتواند فتوای تاریخی خود را مبنیبر جواز پیروی از مذهب شیعه صادر کند و این کار چندین سال به تأخیر افتاد تا اینکه به دست شاگرد توانایش شیخ محمود شلتوت انجام گرفت. این افتخار بزرگی برای تمام مسلمانان جهان بود، زیرا تاکنون هیچیک از مذاهب جهان نتوانستهاند میان خود اینچنین تقریب و همبستگی برقرار سازند. چنانکه یکی از شعبههای مسیحیت، یعنی کاتولیک، گذشته از اینکه شعبه دیگر مسیحیت، یعنی پروتستان، را بههیچوجه قبول ندارد، نتوانست حتی عقد ازدواج هر یک از فرقههای خود را به دیگری بقبولاند. (بیآزار شیرازی، ۱۳۷۹، ص۱۹۱ - ۱۹۴ و بیآزار شیرازی، ۱۳۷۷، ص۳۴۳).
ارتباط سلیم با آیتالله بروجردی
گام دیگری که عبدالمجید سلیم و دیگر ارکان تقریب در مسیر گسترش تقریب برداشتند ایجاد ارتباطهای گسترده با عالمان دیگر کشورها و مذاهب بود. این ارتباطات با علمای کشورهای گوناگون مانند پاکستان، برخی کشورهای آفریقایی و... ادامه یافت و بارها تا مراحل حل مشکلات آنان پیش رفت. در این میان، ارتباط عبدالمجید سلیم و بعد از وی شاگردش شیخ محمود شلتوت با علمای شیعه بهعنوان صاحبان فقه پویا و مجتهدان آزاداندیش، توجه محققان را به خود جلب میکند. ارتباطات از طرق مختلف مانند مکاتبه، اعزام نماینده، ملاقات و... انجام میگرفت. در یکی از این نامهها، شیخ سلیم به آیتالله بروجردی که پیامی شفاهی برایش فرستاده بود، مینویسد:
«پیام شفاهی از طریق آقای قمی رسید. از حمایتها و اعتماد حضرتعالی به اینجانب و از اینکه فکر تقریب بین مذاهب اسلامی مورد عنایت فراوان شماست تشکر میکنم». (بیآزار شیرازی، ۱۳۷۷، ص ۷ و ۲۷۶).
آیتالله بروجردی نیز در جواب، نامهای به ایشان نوشت و در آن نامه از هدف تقریب، تمجید فراوان نموده و متذکر شد که من هم تا جایی که امکان داشته باشد برای ازبینبردن موجبات نفاق کوشش و جدیّت میکنم. همچنین نامههای دیگری بین آنها ردوبدل شد.
علامه محمدتقی قمی درباره میزان احترام عبدالمجید سلیم به آیتالله بروجردی در مسیر تقریب بین مذاهب مینویسد:
«هرگاه نامه آیتاللّه بروجردی را برای شیخ عبدالمجید سلیم، رئیس جامع الأزهر، میبردم، ایشان بلند میشدند و نامه را میگرفتند و میبوسیدند و آنگاه مینشستند». (احمدی و دیگران، ۱۳۷۹، ص۱۵).
فتواها
از این عالم بزرگ نزدیک به پانزده هزار فتوای شرعی برجایمانده است که بیگمان گردآوری آن در بازشناسی شخصیت علمی و مذهبی وی، تأثیری اساسی خواهد داشت.