آنچه می خوانید دیدگاه و نظرات یکی از پیشگامان تقریب مذاهب جناب استاد دکتر آذرشب در خصوص موضوع تقریب، وحدت و تمدن اسلامی است که در پژوهشگاه مطالعات تقریبی در شهر قم ارائه شده است:
فرهنگ مجموعه نگاه انسان در مورد خود و محیط و چگونگی تعامل با خود و دیگران است و شامل حیات دنیوی و اخروی میشود.
آیا همه افراد و جوامع فرهنگ دارند؟ پاسخ مثبت است، اما آیا همه افراد و جوامع تمدن دارند؟ در پاسخ باید بگوییم خیر. اگر فرهنگ پویا باشد انسان را به تمدن سوق میدهد؛ ولی انسانهایی که در مثلا در جنگلهای آمازون زندگی میکنند، فرهنگ تمدنساز ندارند.
عناصر فرهنگی تمدنساز کداماند؟ آیا اسلام ظرفیت تمدنسازی دارد؟ اینها سوالات مهمی است که در این عرصه باید به پاسخ آن پرداخته شود.
می توان گفت که یکی از عناصر فرهنگ ساز تاریخ اسلام است. اسلام توانست در جزیره العرب از افرادی که سواد نداشتند، تمدن نوینی ایجاد نماید. آیه شریفه معروفه در قرآن کریم در زمینه وحدت که می فرماید: « وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا ۚ وَاذكُروا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَيكُم إِذ كُنتُم أَعداءً فَأَلَّفَ بَينَ قُلوبِكُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا وَكُنتُم عَلىٰ شَفا حُفرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنقَذَكُم مِنها ۗ كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُم آياتِهِ لَعَلَّكُم تَهتَدونَ﴿آل عمران،۱۰۳﴾ » اشاره به همین جهت دارد. تعبیر «فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا» نشانه ایجاد تمدن است این تمدن اسلامی غرب آسیا و شمال افریقا را در بر گرفت و در تئوری جنگ تمدن های هانتینگتون رقیب اصلی تمدن امریکایی محسوب میشود.
اسپانیا هم در آن زمان ضعیفترین کشور اروپا بود و برخی آن را از اروپا جدا میدانستند؛ اما با ظهور اسلام در آن تمدنی بزرگ در آن پا گرفت و متخصصان درجه یک پزشکی و نجوم وعلوم دیگر متعلق به تمدن اندلس هستند.
قاضی ابن صاعد اندلسی یکی از متفکران بزرگ اسلامی در کتابش با عنوان «التعریف بطبقات الامم»، مباحثی دارد در اینکه لماذا تقدم المسلمون و تأخر غیرهم، اما در طول زمان در بین مسلمانان اموری رخ داد که امیر شکیب ارسلان کتاب لماذا تأخر المسلمون و لماذا تقدم غیرهم را به نگارش در آورد! و این مایه تأسف است.
ما تمدنی عظیم داشتهایم که باید احیا شود، الان وظیفه و اولویت جهان اسلام احیای تمدن نوین اسلامی است و رویکرد نگارش کتابهای ما باید گرایش تمدنی داشته باشد، رسولُ اللّه ِ صلیالله عليه و آله در مورد جامعه زنده و دارای حیات میفرماید: «مَثَلُ المُؤمِنينَ في تَوادِّهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ وَ تَراحُمِهِمْ مَثَلُ الجَسدِ؛ إذا اشتكى مِنهُ عُضوٌ تَداعى سائرُ الجَسَدِ بالسَّهَرِ و الحُمّى» (مسند ابن حنبل، ج ۶ ، ص ۳۷۹، ح ۱۸۴۰۸) ؛ یعنی مؤمنان در دوستى، عطوفت و مهرورزی نسبت به هم، چونان يك پيكرند كه هرگاه عضوى از آن به درد آيد، ديگر اعضا را بیخوابی و تب فرامیگیرد.
هدف اسلام احیا است که قرآن کریم هم به آن اشاره کرده است و می فرماید:«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ» (انفال، ۲۴) اگر این احیا در جامعه انجام شد، حرکت به وجود میآید، ارتباط بین اعضای رئیسه میآید و این تمدنسازی است.
عناصر تمدنساز هم در متن اسلام هستند و هم در تاریخ مسلمانان وقایعی وجود دارد که تمدنساز هستند:
عناصر تمدنساز در متن فرهنگ اسلامی:
1- عزت
عزت اصل اولی در حیات اجتماعی است و ذلت مساوی با موت است عبارت معروف «هیهات منا الذله» اشاره به همین مطلب مهم دارد.
قران میفرماید: وَلِلَّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنینَ (منافقون،۸) ما در حج هم داریم که انسان باید طهارت داشته باشد و اگر آب نداشت به جست و جوی آن بپردازد وو لی اگر تحصیل آب متوقف بر ذلت بود لازم نیست و می توان با تیمم طواف نمود، فرانسیس فوکویاما که کتاب پایان تاریخ و انسان واپسین را نوشته بر عنصر عزت با تعبیر «تیمورس» تاکید زیادی دارد.
2- تعارف
قرآن کریم می فرماید:« يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا خَبِيرٌ» ﴿حجرات،۱۳﴾ اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد. این تعارف خیلی مهم است و بیش از شناخت سطحی است تعارف یعنی مبادله معرفتی و این امر گذشته زیاد بوده و اسامی علمایی که از خراسان و یا اندلس بودهاند و به سرزمین هم مهاجرت کردهاند در برخی کتب تاریخی ثبت است.
3- آرمان بزرگ (المثل الاعلی)
آرمانهای انسانها متفاوت است:
آرمانهای منحط: تبعیت از هوای نفس پستترین آرمان انسانی است که برخی انسانها از آن تبعیت میکنند. به تعبیر قرآن کریم:«وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ»(قصص،۵۰)
آرمانهای متوسط: مثلاً غربیها بدون درنظرگرفتن دین، به دنبال عدالت اجتماعی هستند که این هم برای آنان سراب است و برایشان محقق نمیشود و اگر هم به آن برسند، میبینند آرمان واقعی نیست. قرآن کریم به این حقیقت اشاره می کند و می فرماید: «وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّىٰ إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ ۗ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ»(نور، ۳۹)
آرمان اعلی: آرمان بزرگ در نگاه ما حضرت حق است: قرآن می فرماید: «وَ للهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» (نحل،۶۰) امام صادق (علیهالسلام) در تفسیر این آیه کریمه میفرمایند: وَ للهِ الْمَثَلُ الْأَعْلی الَّذِی لَا یُشْبِهُهُ شَیْءٌ وَ لَا یُوصَفُ وَ لَا یُتَوَهَّمُ فَذَلِکَ الْمَثَلُ الْأَعْلَی . و بهترین صفات برایخداست که چیزی به او شبیه نیست، و وصف او شایسته نیست، و در وهم نیاید، این نمونه برتر است. (تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۷، ص۶۶۲ بحارالانوار، ج۵۵، ص۳۱/ البرهان)
آرمانی که ما باید بهطرف آن حرکت کنیم توحید است و دعوت به خدا و توحید در واقع دعوت به آرمان مطلق و بینهایت است
4- استماع
استماع یعنی خوب دریافت کردن؛ در بین ما حوار و گفتگو هست؛ ولی استماع نیست، هر کس سخن دیگری را میشنود؛ ولی در فکر جوابگویی به گوینده است تا او را به چالش بکشاند و حرف خود را به کرسی بنشاند، مثل فرعون که قرآن در توصیفش می فرماید: «قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا أَرَىٰ وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ» (غافر، ۲۹) اما دستور دین استماع قول دیگران است. قرآن در این مورد می فرماید: «وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ» ﴿ زمر،۱۷ و ۱۸﴾ خداوند به این استماع کنندگان بشارت میدهد. مقدمه استماع طاغوت زدایی است که در این آیه منظور منیّت است. متاسفانه فرهنگ «استماع » در جوامع اسلامی ما ضعیف است و باید برای آن تدبیری کرد.
5-عطش معرفتی
انسان باید همیشه به دنبال معرفت و حقیقتجو باشد، مولوی میگوید: آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آب از بالا و پست
این امر بسیار مهم است در فرهنگ ما سعی صفا و مروه هم نماد از تشنگی است که باعث میشود آبی گوارا از زمین بجوشد و تا قرنها مفید رفع عطش بشریت باشد. دستور پیامبر صلیالله عليه و آله به طلب علم هم از این باب است: اُطلُبوا العِلمَ ولَو بِالصِّينِ؛ فإنَ طَلَبَ العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ.
6- امت واحده
إِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ (انبیا، ۹۲) ما با اینکه این آیه را زیاد میخوانیم و در بیاناتمان تکرار میکنیم، متأسفانه قبیلهای فکر میکنیم.
وقتی به پیامهای امامین انقلاب در حج نگاه میکنیم تأکید به امت اسلامی و احساس عضویت در آن و احساس عزت و قدرت است و این امر به انسان احساس آسیبشناسی و ضرورت گفتگو و محاوره با دیگر مسلمانان را میدهد.
7-عشق
یکی از عناصر مهم تمدن ساز، عنصر عشق است. در ادبیات فارسی خیلی خوب و عالی به این بحث پرداخته شده، اما در ادبیات عرب عشق را غالباً در معنای دنی و پست مادی آن مورد توجه قرار دادهاند.
مؤلفهها و عناصر تمدنسازی در تاریخ مسلمانان:
برخی از واقعه های مهم تاریخی واقعا تمدن ساز هستند به عنوان نمونه واقعه عظیم کربلا تمدنساز است اگر درست تبیین شود و نگاه تمدنساز به روایت آن داشته باشیم. حتی شخصیت های عظیمی که در این حادثه وجود دارند هر کدام به نوبه خود می توانند تمدن ساز باشند.
الف: امام حسین علیهالسلام
اگر نگاه ما بر پایه ظلم و استکبارستیزی و برپایی عَلَم هیهات منا الذله باشد، امام حسین و فرهنگ او تمدنساز است. امام محمد غزالی مصری را بنده در مصر ملاقات کردم، ایشان میگفت قلب انسان بعضی وقتها حزن دارد و من در این مواقع قصیده تائیه دعبل خُزاعی را میخوانم و اتفاقاً از حفظ خواند و بکاء طویلالمدتی هم داشت به طوری که گریه او قطع نمی شد.
ب: حضرت عباس علیهالسلام:
در فتوتنامههای اصناف که بنده سیر و تحقیقی در آن داشتهام به این نتیجه رسیدم که خیلیها از جمله سعدی شیرازی در زمان اقامت در شام با اینکه خدموحشم زیادی داشته، سقایی میکرده و این سلسله فتوت (فتوت سقایی) به سقای دشت کربلا حضرت اباالفضلالعباس منتهی میشود.
ج: حضرت زینب سلاماللهعلیها:
اگر در زندگی حضرت زینب سلاماللهعلیها مطالعه کنیم، میتوانیم بفهمیم که زندگی ایشان چه در مدینه چه در کربلا چه در شام و چه در قاهره ، مشحون از مؤلفههای تمدنساز است.
برای تمهید تفکر تمدنساز معرفی افراد تمدنساز بسیار مفید است از جمله: سید جمال اسدآبادی، عبدالرحمان کواکبی که اصالتاً تبریزی هستند، مرحوم شهید صدر، استاد شهید مطهری و … نکته مهمی اینجا هست که همه تقریبیها تمدنساز هستند و همه طرحی برای تمدنسازی داشتهاند و تقریب در سطح بینالمللی خیلی مهم است لازم است تقریبیها زبان و ادبیات عرب را بدانند و ارتباط بین ادبا و شعرا در تحقق تمدن بسیار مؤثر و ذیقیمت است و ادبیات باید تمدنی نوشته شود، مثل کتاب «من طهران … الی القیروان» که با این نگاه تألیف نمودهام.
بهترین راه این است که گفتمان شیعه بهصورت اصولی و تمدنی با نگارش کتاب و اعزام مبلغین پخته و با نگاه تمدنی تبیین شود و اصالت معاصرت در این امر بسیار مهم است و رسانه که بسیار مهم است و ما در آن ضعیفیم اگر بهدرستی به کار گرفته شود و قطعاً این کار در کشورهای عربی پذیرش خواهد داشت.
ارسال نظر