وب سایت رسمی مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامى

اهم اخبار تقریب مذاهب اسلامی

مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامى
سایت رسمی مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامى
زندگینامه  حسن البنّا؛ بنیانگذار اخوان المسلمین
۱۴۰۳/۰۴/۱۵ ۱۸:۳۷ 144

زندگینامه حسن البنّا؛ بنیانگذار اخوان المسلمین

تولد و تحصیلات مقدماتی

حسن البنّا،  بنیانگذار و رهبر کل جمعیّت اسلامی اخوان المسلمین در رمضان 1324/اکتبر 1906 در دهکدة محمودیه در دلتای نیل، از نواحی بحیرة مصر، به دنیا آمد. پدرش «احمدبن عبدالرحمان»، از عالمان پرهیزکار و ازشاگردان «شیخ محمدعبده» بود که علاوه بر امامت جماعت مسجد دهکده ، به علوم اسلامی نیز وقوف داشت. ویژگیهای علمی و دینی پدر تأثیر بسزایی در شخصیت البنا برجای گذاشت . او حفظ و قرائت قرآن را نزد پدر آموخت و در طول عمر خود از کتابخانة غنی او که مشتمل بر کتابهای مذهبی، حدیث و تفسیر قرآن بود استفادة شایانی برد.

البنا با روحیة برخوردار از آموزشهای مذهبی خانواده و با نبوغی که در مدیریت و سازماندهی داشت، در مدرسه، رئیس «جمعیة الاخلاق الادبیة» شد و به دنبال آن با کمک سایر محصلان «جمعیة منع المحرمات» را برپا کرد.

 در نوجوانی ، در 1339، وارد «مدرسة المعلمین الاولیه » (دانشسرای مقدماتی معلمان)، در دَمَنهور شد و از همان زمان با شرکت در مراسم صوفیان فرقة «حصافیه» و مشاهدة روحیة آزادمنشانه و تواضع و ادب اعضای آن، به این فرقه علاقه مند شد و در رمضان 1341 رسماً به سلک این طریقت درآمد و تقریباً در تمامی مدت زندگی اش ، پیوند خود را با جوانان این فرقه حفظ کرد. آموزشهای معنوی این فرقه ، بویژه شخصیت شیخ ایشان ، عبدالوهاب حصافی ، تأثیر بسزایی بر البنا گذاشت.

البنا در کنار تحصیل و بر مبنای جنبه های عملی شیوة صوفی گرایانه اش، انجمن خیریّه ای به نام «الجمعیة الحصافیة الخیریة» بنیان گذاشت که می باید آن را منشأ شکل گیری «اخوان المسلمین» دانست. این جمعیت با مفاسد اخلاقی و آثار سوء فعالیت گروههای تبشیری مسیحی مبارزه می کرد.

پس از اتمام دورة تحصیلات در دانشسرای مقدماتی معلمان، در شانزده سالگی به قاهره رفت تا در دارالعلوم که مؤسس آن محمد عبده بود و رشیدرضا  نیز تا زمان مرگش (1314 ش / 1935) در آنجا تدریس می کرد، تحصیل کند.

جمعیة الشُبّانِ المسلمین مقدمه ای بر شکل گیری اخوان

به دنبال غیردینی شدن جامعة ترکیه در زمان آتاتورک و ظهور روزافزون اندیشه های غیردینی و مادی در جامعة مصر، البنّا ضمن حفظ تماس خود با رشیدرضا و مجلة علمی و دینی المنار، با گروهی از مردان مذهبی «جمعیة الشُبّان المسلمین» (انجمن جوانان مسلمان) را برای مقابله با اندیشة مادی و ضددینی راه اندازی کرد. در ضمن، به تربیت گروهی از دانشجویان دانشگاه ازهر و دارالعلوم برای سخنرانی در مساجد، قهوه خانه ها و اجتماعات عمومی همت گماشت و آنان را سازماندهی کرد.

شهر اسماعیلیه و سنگ بنای جمعیت اخوان المسلمین

حسن بنا پس از اینکه از دانشسرای عالی در سال1306ش /1927م فارغ التحصیل شد، به عنوان معلم ابتدایی در شهر اسماعیلیه مصر که تحت تأثیر مستقیم استعمار انگلستان بود، مشغول تدریس شد.

تقریباً یک سال بعد، نخستین هسته تشکیلات اخوان المسلمین و شاخه های آن در شهر اسماعیلیه تکوین پذیرفت. در اسفند 1306/ 1347ق/مارس1928م شش تن از دوستان حسن بنا که سخت تحت تاثیر درس ها و کنفرانس های او قرار داشتند به دیدار وی آمدند و مبدا شکل گیری اخوان شدند. آن ها «حافظ عبد الحمید»، «احمد حصری»، «فواد ابراهیم»؛ «عبد الرحمن حسب الله»، «اسماعیل عز» و «ذکی مغربی» از پایه گذاران اولیه نهضت اخوان المسلمین بودند.

البنا برای عملی کردن آرمانهای خود، یک مسجد، و در کنار آن آموزشگاه اسلامی حِرا را با شیوة آموزشی خاص ، و نیز مدرسة «امهات المؤمنین » را برای آموزش دینی دختران احداث کرد و بعدها، برای بسط افکار و عقاید خود، روزنامه ای به عنوان اخوان المسلمین منتشر کرد. تأسیس اخوان المسلمین نقطة عطفی در زندگی البنا بود و از آن پس ، زندگی او با این جمعیت درآمیخت .

افکار حسن بنا که در قالب سخنرانی ها و نوشته ها در روزنامه اخوان المسلمین انتشار می یافت و سرانجام در کتابی به نام«مجموعة الرسالة» گرد آوری شد، مورد توجه محافل سیاسی و دینی واقع شد و مردم نیز از این جنبش استقبال نمودند.

 

عملکرد اخوان المسلمین در دوره حسن بنا

در سال 1932 م تشکیلات و رهبری اخوان به قاهره منتقل گردید و پس از آن کنگره های مختلفی توسط اخوان المسلمین برگزارشد.

با تلاشهای مستمر او، اخوان روز به روز گسترش یافت ، و شعبه های آن در شهرهای مختلف از چهار شعبه در 1308ش / 1929 به هزار شعبه در 1327ش /1948 رسید و بین 1325ـ 1327 ش / 1946ـ1948 نیز شعبه هایی در فلسطین ، سودان ، عراق و سوریه دایر شد.

اخوان المسلمین به تدریج به یکی از قدرتمندترین سازمانهای مصر تبدیل شد، و توانست حمایت مردمی را چنان سازماندهی کند که هیچ جنبش اسلامی دیگری در قرون اخیر قادر به آن نبوده است. عامل دیگری که بر محبوبیت اخوان افزود و به رویکرد این سازمان به فعالیتهای سیاسی قوت بخشید ناآرامیهای فلسطین و دفاع از حقوق فلسطینیان در مقابل صهیونیسم بود. این در حالی بود که البنا از زمان تأسیس اخوان تا جنگ جهانی دوم ، نه تنها خود از مداخله در سیاست دوری می کرد بلکه به پیروانش نیز چنین توصیه ای می نمود، اما این به معنای رضایت او از جریان تحولات سیاسی جهان اسلام نبود. با شروع ناآرامیهای فلسطین، مداخلة فعال اخوان المسلمین در امور سیاسی، با مقالة البنا در اولین شمارة النذیر در خرداد 1317/ مه 1938، آغاز شد. درسال 1946م بعد از جنگ جهانی دوم ، البنا در مقاله ای  با عنوان «الاسلام، سیاسةٌ و حکم» اعلام کرد که مسلمان نمی تواند از پرداختن به مسائل سیاسی و امور و شئون امت اسلامی غافل باشد، و نیز در تعریفی از اخوان المسلمین ، ضمن برشمردن ویژگیهای گوناگون این سازمان آن را یک گروه سیاسی خواند.

عوامل موفقیت تشکیلات اخوان المسلمین و نقش حسن البنا

عمده ترین عوامل دوام مبارزه ی اخوان به قرار زیر است:

1)     تشکیلات نیرومند و منسجم اخوان المسلمین.
2)     تبلیغات گسترده و جهانی.
3)    هماهنگی شعارها و آرمان های اخوان که از سر خلوص و اسلام خواهی بود با رفتار و سیره ی آنان.

البنّا و تاثیر او بر سایر جنبش ها

زمانه ی حسن بنا بسیار زمانه پرآشوبی بود و اغتشاشات از یک سو و غرب زدگی از سوی دیگر هجوم آورده بود. حسن البنا درست در متن این بحران و نابسامانی متولد شد و رشد کرد.

به این ترتیب می توان گفت ظهور اخوان المسلمین به رهبری حسن البنا پاسخی به پریشانی اوضاع عمومی مسلمانان - به ویژه اوضاع مصر- و اثبات ناتوانی حکمرانان کشورهای اسلامی و جهان عرب بود. پس از تاسیس اخوان در مصر و شعبه های آن در سوریه، سودان، اردن، لبنان، فلسطین، اندونزی، پاکستان، تونس، الجزایر، مراکش، لیبی، عربستان، عراق و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، جنبش های اسلامی در همه جای جهان اسلام و حتی مسلمانان کشورهای غربی، کم و بیش تحت تاثیر آن قرار گرفتند و وابستگی تشکیلاتی با اخوان المسلمین بر قرار کردند.

اساتید و مرشدان تاثیرگذار در بنا

یکی از مرشدان طریقت او «شیخ زهران» که بنا در سال هایی که در دانشسرای مقدماتی در «دمنهور» درس می خواند، با وی آشنا شد. او از پیروان «شیخ عبد الوهاب حصافی» بود.

بنا با استاد «احمد سکری» (که بعد ها از مسولین ایالتی اخوان المسلمین گشت و مقام ریاست انجمن خیریه حصافیه را نیز داشت) آشنا شد. این آشنایی در زندگی هر دو اثری پایدار گذاشت.

همچنین شخصی به نام «شیخ محمد ابو شوشه» از دیگر استادان او به شمار می آید که به گفته ی بنا، حق تربیت معنوی برگردن وی دارد.

حسن بنا هنگامی که به قاهره رفت، مهمترین شخصی که مبانی اعتقادی بنا را پس از مراجعت به مصر شکل داد «محمد رشید رضا» بود که یک سلفی خالص و سنت گرای محض بود. به همین دلیل، بخش مهمی از سخنرانی ها و نوشته های بنا، مربوط به تربیت اسلامی و سنت رسول خدا (صلی الله علیه واله) می باشد.

ریشه  تفکرات اصلاحی حسن بنا

حسن از تعالیم طریقه حصافیه تاثیر پذیرفته و پس از انتقال به قاهره، به «جمعیت مکارم اخلاق اسلامی» پیوست. برای وی بیش از هرچیز بازسازی مرجعیت و رهبری امت اسلام که منجر به وحدت و استمرار حرکت اسلامی می شد، اهمیت داشت.

بنا به عنوان شاگرد رشید رضا و کسی که از او تاثیر بسیار پذیرفته بود، از آغازگران سنت گرایی دارای عقیده ی سلف خالص بود.

البنا در طول زندگی کوتاه و پر تلاش خود کوشید تا نمونه ای از جامعة صدراسلام را به نمایش گذارد. به نظر البنا، کمال مطلوب اسلامی در اولین نسل مسلمانان نهفته بود؛ دوره ای که اصول قرآن مراعات می گردید و فارغ از تشخص ملیتها، اسلام تنها «ملیت » محسوب می شد. به نظر او، بین جوامع موجود اسلامی و اسلام واقعی فاصله ای افتاده بود که عقب ماندگی مسلمانان را موجب شده بود. به همین دلیل ، او در صدد احیای اسلام بود تا نه تنها مسلمانان را از چنگ جهانخواران رهایی بخشد بلکه انسانیت را نیز زنده کند. او معتقد بود که به جای فلسفه و مادیگری اروپا، این فرهنگ و تمدن اسلام است که باید پذیرفته شود

این اعتقاد به این معنا نبود که بنا در بازسازی جامعه ی اسلامی، با همه شیوه های غربی مخالف است، بلکه تفکر بنا ریشه در سنت گرایی و اصلاح جامعه بر اساس موازین دینی داشت.

البنا با «جدایی دین از سیاست» (سکولاریسم ) و نیز ملی گرایی غیردینی که نقشة آن را در 1920 ساطع الحُصْری ریخت و میشل عفلق 1940 آن را در سوریه اعمال کرد، (وبعد مرگ البنا در زمان ناصر به اوج خود رسید) بشدت مخالف بود. همچنین دربارة عرب گرایی بر این عقیده بود که اسلام هیچگونه مرز جغرافیایی ، یا اختلافات نژادی یا شهروندی را به رسمیت نمی شناسد. البنا تمام مسلمانان را یک «امت » و کشورهای مسلمان را تنها یک کشور می دانست ، به همین دلیل ، گرایشهای ناسیونالیستی جدید، بویژه فاشیسم و نازیسم را محکوم کرد.

 

مهمترین شاخصه های فکری البنا و اخوان:

تأسیس‌ حکومت‌ اسلامى‌: از اهداف‌ روشن‌ و استوار البنا از ابتدا پى‌ افکندن‌ حکومت‌ اسلامى‌ و اجرای‌ دقیق‌ و کامل‌ احکام‌ شریعت‌، بود و راه رسیدن به آن را ایجاد آگاهی و حرکت اجتماعی در میان مردم می دانست و این آرمان از کنگرة پنجم‌ به‌ بعد، رسما اعلام شد.

ضرورت‌ حکومت‌ اسلامى‌، از تلقى‌ اخوان‌ از اسلام‌ برمى‌خیزد، از این‌ لحاظ اسلام‌ دینى‌ است‌ جهانى‌ و جامع‌ به‌ گونه‌ای‌ که‌ نظام‌ دقیقى‌ برای‌ تمامى‌ شئون‌ زندگى‌ ارائه‌ کرده‌ است‌ و هرگز از حل‌ مشکلات‌ بشری‌ ناتوان‌ نمى‌ماندکه بنا در « رسالة التعالیم‌» دیدگاههای‌ خود را دربارة اسلام‌ آورده‌ است‌. او تأسیس‌ حکومت‌ اسلامى‌ را به‌ شکل‌ خلافت‌ و حول‌ محور خلیفه‌ در شمار اساسى‌ترین‌ اصل‌ برنامة جمعیت‌ مى‌دانست‌.

امام حسن البنا در رساله (اخوان المسلمین زیر پرچم قرآن) می‌گوید:

«ای اخوان المسلمین: و بلکه‌ ای همه‌ی مردم، ما یک حزب سیاسی نیستیم اگر چه سیاست بر پایه‌های اسلامی در ریشه‌ی اندیشه‌مان باشد، و یک انجمن خیریه هم نیستیم هرچند که کار نیک و اصلاح از بزرگ‌ترین اهداف ما باشد، و یک تیم ورزشی هم نیستیم اگر چه نرمش بدنی و روحی از مهم‌ترین ابزار ما باشد.

ما هیچ کدام از این‌ها نیستیم؛ همه این‌ها را هدفی موقت، محدود و کوتاه مدتی می‌طلبد که فقط به خاطر میل به تشکیل یک گروه و به هدف برچسب القاب اداری خوردن، بوجود آمده است. ولی ما‌ ای مردم: اندیشه و باور، اساس و برنامه‌ای داریم که مکان و زمان و جنس نمی‌شناسد و مرزهای جغرافیایی را در می‌نوردد و تا زمین را از خداوند به ارث نبرد پایان نخواهد یافت؛ چراکه این برنامه‌ی پروردگار جهانیان و روش حضرت رسول الله است».

اصلاحات‌ اجتماعى‌: با اینکه‌ حسن‌ البنا و دیگر رهبران‌ اخوان‌ المسلمین‌ هرگز جز به‌ حکومت‌ شرعى‌ِ مورد قبول‌ خود راضى‌ نبوده‌اند، اما از اصلاحات‌ نیز طرفداری‌ نموده‌ و با دولت‌ و حکومت‌ - به‌ ویژه‌ در دوران‌ بنا در امور اجتماعى‌ و اصلاحات‌ مورد توافق‌ همکاری‌ کرده‌، یا خود پیشنهادهایى‌ برای‌ بهبود حال‌ مسلمانان‌ داده‌اند. بنا در نوشته‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ «بین‌ الامس‌ و الیوم‌» تصریح‌ کرده‌ که‌ هدف‌ اصلى‌ و کلى‌ اخوان‌ آزاد کردن‌ وطن‌ اسلامى‌ از هر نوع‌ سلطة خارجى‌ و استقرار دولت‌ و حکومت‌ اسلامى‌ در مصر است‌ اما بهبود وضع‌ اقتصادی‌ و اجتماعى‌ مسلمانان‌ در مصر نیز از اهداف‌ خاص‌ جمعیت‌ به‌ شمار مى‌رود. وی‌ در نامه‌ای‌ که‌ در رجب‌ 366/ژوئن‌947 به‌ ملک‌ فاروق‌ نوشت‌ و به‌ «نحو النور» شهرت‌ یافت‌، خواسته‌های‌ خود را به‌ طور مشخص‌ در زمینه‌های‌ علمى‌، سیاسى‌، اقتصادی‌، اداری‌ و اجتماعى‌ بیان‌ کرد، و از پادشاه‌ خواهان‌ تحقق‌ آنها شد. او همچنین‌ پیشنهادهای‌ روشنى‌ دربارة اخذ مالیات‌، صرفه‌جویى‌ و تشویق‌ صنایع‌ دستى‌ و خانگى‌ ارائه‌ کرده‌ است‌. تحقق‌ عدالت‌ اجتماعى‌، ملى‌ کردن‌ بانکها و منابع‌ طبیعى‌، صنعتى‌ کردن‌ کشور، اصلاحات‌ ارضى‌، وضع‌ زکات‌ بر سرمایه‌ و سود به‌ طرز جدید و ... از جمله‌ پیشنهادهای‌ اصلاحى‌ او بود. در همان‌ نامة یاد شده‌ خواستار اصلاح‌ قانون‌ انتخابات‌ و شیوه‌های‌ تشکیل‌ مجلس‌ شد و راههایى‌ را نیز پیشنهاد کرد.

نقش زنان در اجتماع: در بخش‌ مربوط به‌ زنان‌ و مسائل‌ و مشکلات‌ آنان‌ نیز اخوان‌ المسلمین‌ توجه‌ خاص‌ داشتند. هر چند دیدگاههای‌ رهبران‌ اخوان‌ و یا شاخه‌های‌ مختلف‌ آن‌ در این‌ موضوع‌ متفاوت‌ بود، اما همه‌ طرفدار فعالیت‌ اجتماعى‌ زنان‌ و رشد فرهنگى‌ و علمى‌ و تربیت‌ درست‌ آنان‌ بودند. نخستین‌ مؤسسة وابسته‌ به‌ تشکیلات‌ اخوان‌، «مدرسة امهات‌ المؤمنین‌» بود که البنا در محرم‌ 352 در اسماعیلیه‌ بنیاد نهاد. پس‌ از آن‌ نیز تشکیلات‌ «رهبری‌ مرکزی‌ زنان‌ مسلمان‌» در مرکز عام‌ اخوان‌ پدید آمد. همچنین درسالهای‌ فعالیت‌ پنهان‌ اخوان‌ و سرکوب‌ ایشان‌، این‌ زنان‌ به‌ رهبری‌ زینب‌ غزالى‌ نقش‌ مهمى‌ در سرپرستى‌ خانواده‌های‌ اعضای‌ زندانى‌ اخوان‌ برعهده‌ داشتند. با اینهمه‌، با بى‌حجابى‌، اختلاط زن‌ و مرد، مساوات‌ کامل‌ زن‌ و مرد، و حتى‌ با نمایندگى‌ زنان‌ در مجلس‌، یا زمامداری‌ آنان‌ سخت‌ مخالف‌ بودند.

مخالفت‌ با استعمار و طرفداری‌ از استقلال‌ کشورهای‌ اسلامى‌: این‌ هدف‌ از مهم‌ترین‌ مواضع‌ سیاسى‌ اخوان‌ المسلمین‌ است‌ و بنا آن‌ را در عرض‌ هدف‌ مهم‌ دیگر، یعنى‌ تأسیس‌ دولت‌ اسلامى‌ قرار داده‌ است‌.  بنا در روزگار خود دولت‌ بریتانیا، ایتالیا و فرانسه‌ را دشمن‌ اسلام‌ مى‌شمرد. و مخالف‌ همة اشکال‌ استعمار بود.

اخوان‌ المسلمین‌ - به‌ رغم‌ مخالفت‌ شدید با ملیت‌ گرایى‌- وحدت‌ ملى‌، وحدت‌ عربى‌ و سرانجام‌ وحدت‌ اسلامى‌ را برای‌ مبارزه‌ با استعمار و استیلای‌ خارجى‌ مفید و حتى‌ ضروری‌ مى‌دانستند. پس‌ از تأسیس‌ اتحادیة عرب‌، اخوان‌ از آن‌ استقبال‌ کردند، به‌ ویژه‌ آن‌ را مقدمه‌ای‌ برای‌ حل‌ مسألة فلسطین‌ دانستند؛

دیدگاه‌‌ نسبت‌ به‌ اقتصاد: فعالیتهای‌ سازمان‌ اخوان‌ المسلمین‌ از همان‌ اوایل‌ کار، فقط تشکیلاتى‌، دینى‌ و سیاسى‌ نبود، بلکه‌ آنان‌ تلاش‌ گسترده‌ای‌ برای‌ بهبود اوضاع‌ اجتماعى‌ و اقتصادی‌ و فرهنگى‌ مردم‌ از طریق‌ پدید آوردن‌ نهادهای‌ مستقل‌ صورت‌ مى‌دادند. توجه‌ به‌ این‌ نوع‌ کارها ناشى‌ از دیدگاه‌ اخوان‌ المسلمین‌ نسبت‌ به‌ اقتصاد بود. آنان‌ به‌ اقتصاد از منظر دین‌ مى‌نگریستند و بر مشکلات‌ آن‌ به‌ مثابة معضلات‌ اجتماعى‌ و معیشتى‌ توجه‌ خاص‌ داشتند. از این‌ رو، مى‌کوشیدند تا نظام‌ اقتصاد اسلامى‌ روشنى‌ ارائه‌ کنند. شاید جامع‌ترین‌ تصویر اقتصاد اسلامى‌ آنان‌ در اصولى‌ ارائه‌ شده‌ باشد که‌ بنا در مقالة «مشکلاتنا الداخلیة فى‌ ضوء النظام‌ الاسلامى‌» برشمرده‌ است‌ که‌ از جملة آنها مى‌توان‌ به‌ این‌ اصول‌ اشاره‌ کرد: ایجاد اشتغال‌ برای‌ همة مردم‌؛ بهره‌برداری‌ از منابع‌ ثروت‌ طبیعى‌؛ تحریم‌ منابع‌ حرام‌ و ناروای‌ درآمد؛ کم‌ کردن‌ فاصلة طبقاتى‌؛ کوشش‌ برای‌ تأمین‌ آسایش‌ و آرامش‌ همگانى‌؛ تأیید مالکیت‌ خصوصى‌ و احترام‌ به‌ آن‌، تا آنجا که‌ با مصلحت‌ عمومى‌ ناسازگار نباشد؛ تنظیم‌ سیستم‌ معاملات‌ پولى‌ و مالى‌.

اخوان‌، به‌ منظور تحقق‌ اصول‌ یاد شده‌، دست‌ به‌ اقداماتى‌ در مدارس‌ و دانشگاهها، یا در میان‌ کشاورزان‌ و کارگران‌ زدند. اما البنا به‌ این‌ هم بسنده‌ نکرد و خود مدارسى‌ تأسیس‌ کرد که‌ با استقبال‌ مردم‌ روبه‌رو شد.

همچنین از همان‌ آغاز به‌ حمایت‌ از کشاورزان‌ پرداخت‌ و خواهان‌ سواد آموختن‌ دهقانان‌، تاسیس مراکز درمانی و تأمین‌ بهداشت‌ آنان‌، تشکیل‌ گروههایى‌ برای‌ ایجاد تحول‌ و استفاده‌ از روشهای‌ جدید کشاورزی‌ و خروج‌ از کشاورزی‌ تک‌ محصولى‌ بود. تأسیس‌ مدارس‌ شبانه، اطعام‌ فقرا، توزیع‌ زکات‌ فطر در میان‌ نیازمندان‌، داوری‌ و حل‌ و فصل‌ اختلافات‌، حمایت‌ از کودکان‌ بى‌سرپرست‌، تأسیس‌ مساجد، بیمارستانها و درمانگاهها از دیگر اقدامات در این عرصه بود. ‌ در دهة 930م‌ جمعیت‌ اخوان‌ شرکت‌ صنعتى‌ و تجاری‌ بنیاد نهاد که‌ سهامداران‌ و اعضای‌ آن‌ از اخوان‌ بودند. هدف‌ از تأسیس‌ این‌ شرکتها قطع‌ وابستگى‌، تقویت‌ سرمایه‌گذاری‌ ملى‌ در صنایع‌ و اقتصاد، ایجاد رفاه‌ برای‌ کارگران‌ و رقابت‌ با شرکتهای‌ خارجى‌ و مبارزه‌ با استعمار بود.

آثار و تالیفات

سخنرانیهای البنا پس از مرگ او در مجموعه ای با عنوان «مذکَرات الدعوة و الداعیة » و نیز مجموعة نامه های او با عنوان «مجموعة رسائل الامام الشهید حسن البنا» به چاپ رسیده است.

برخی از عناوین مقالات و رسالات بنا به این قرار است:

1.    احادیث الجمعه؛
2.    اخوان المسلمون تحت رایة القرآن؛
3.    الی ای شی ء ندعو الناس؛
4.    بین الامس والیوم؛
5.    دعوتنا؛
6.    رسالة الجهاد؛
7.    العقاید؛
8.    النظام الاقتصادی؛

وفات

در اوایل زمستان 1327/اواخر 1948، اخوان بزرگترین خطر برای پادشاهی مصر تشخیص داده شد و تلاشهای شخصی البنا برای مذاکره با دولت نُقراشی پاشا، زمانی که نخست وزیر تمام اوقات خود را صرف مبارزه با اخوان المسلمین می کرد، ناموفق ماند. البنا در «القول الفصل »، تصمیم نخست وزیر به انحلال اخوان را ناشی از فشار انگلستان و یهودیان و آمریکا عنوان کرد و در پایان مقاله اش نوشت که حکومت درصدد ترور اوست. پیش بینی البنا صحیح بود و بالاخره در پی ترور نقراشی در 7 دی 1327/ 28 دسامبر 1948، البنا در 23بهمن 1327/12 فوریة 1949 به دست عوامل دولت ، منجر شد.

 

ارسال نظر