چکیده
میرزای شیرای دارای شخصتی بارز و تقریبگرا بـوده است که در گفتار و رفتار ایشان نمایان گردید.برحسب نقلها ایشان با نیت تـقریب مذاهب از نجف به سـامرا،کـه شهری سنینشین بود،مهاجرت نمود و حوزه و مکتبی تقریبگرا به وجود آود.علاوه بر شخصیت میرزا،حضور حوزه شیعه در محیط و شهر سنینشین سامرا آثار نیکویی در زمینه همبستگی بین پیروان مذاهب اسلامی داشته اسـت که حاصل تعامل و زندگی مشترک شیعه و سنی در کنار یکدیگر است و در سبک خاص مکتب سامرا و پرورشیافتگان این مکتب که طلایهداران نهضت تقریب در عصر جدیدند به خوبی هویدا است و مدلی دانشی در مورد ایـجاد مـحیطی تقریبگرا ارائه مینماید.
مقدمه
منقول است که میرزامحمد حسن شیرازی ملقب به«میرزای بزرگ»و«سیدمجدد»در جهت و با هدف ایجاد تقریب و همبستگی بـین مـذاهب اسلامی،حوزه علمیه تشیع را به سامرا که شهری سنینشین بود،منتقل نمود.خود میرزا شخصیتی وارسته،سیاس و آشنا با مسائل و مصالح امت مسلمان بود.انتقال حوزه از نجف به سـامرا نـیز با همین هدف صورت گرفت و نتایج چشمگیری داشت.از جمله نتایج انتقال حوزه به شهری سنینشین به وجود آمدن سبک جدیدی در حوزه به نام«مکتب سامرا»شد و نیز شاگردانی بـا روحـیه تـقریبگرا پرورد که همگی از آثار تعامل و هـمزیستی شـیعه و سـنتی در این شهر است.
این مقاله ابتدا به اختصار به بیان زندگی میرزای شیرازی میپردازد و پس از آن،دلایل انتقال حوزه به سامرا را بررسی مـیکند و در نـهایت تـأثیر تعامل و همگرایی با اهل سنت را در مکتب سامرا و پرورشـیافتگان آن مـکتب که عموما دارای شخصیت تقریبگرا و تعاملگرا میباشند، پی میگیرد.
زندگینامه میرزامحمد حسن شیرازی
سیدمحمد حسنمیرزا فرزند سیدمحمود،معروف به میرزای شـیرازی و سـید مـجدد،از بزرگان و نامداران علمای امامیه و مراجع بزرگ شیعه در بلاد اسلامی بـود و به سبب فتوای تاریخی تحریم تنباکو،شهرت جهانی یافت.او در 15 جمادی الاولی سال 1230 ق در شیراز متولد شد و در سن چهارسالگی تحت تـعلیم دایـیاش مـیرزاحسین موسوی قرار گرفت و در سن ششسالگی شروع به تحصیل علوم عربی کـرد و پس از آنـ به فراگیری فقه و اصول مشغول شد و در سن 15 سالگی شرح لمعه تدریس مینمود.در 17 سالگی به اصفهان سـفر کـرد و چـند ماهی نزد محمد تقی اصفهانی مؤلف«حاشیة المعالم»شاگردی کرد و با رحـلت آن اسـتاد،نـزد علامه سیدحسن بیدآبادی مشهور به«مدرس»شاگردی نمود و قبل از 20 سالگی موفق به کسب اجـازه اجـتهاد از اسـتادش بیدآبادی گردید. نیز در مباحث درس شیخابراهیم کلباسی شرکت کرد،تا آنکه از مدرسان فاضل اصفهان شـد.سـپس در سال 1259 ق در سال وفات سیدکاظم رشتی وارد نجف اشرف شد.در آنجا نزد شیخمحمد حسن نـجفی صـاحب جـواهر و شیخ حسن آل کاشف الغطاء شاگردی کرد و اجازه اجتهاد دوم را از صاحب جواهر دریافت نمود و نیز عـمده اسـتفاده وی در نجف از شیخمرتضی انصاری بود.
میرزا در مباحث فقه و اصول شیخمرتضی انصاری تا آخر حـیات ایـشان شـرکت نمود و از مشهورترین شاگردان شیخ مرتضی شد.شیخ انصاری در حضور دیگر شاگردانش میرزای شیرازی را مورد تـعظیم قـرار میداد و به کرات به اجتهاد وی اقرار نمود.شیخ انصاری دائما تصریح مـیکرد کـه مـباحث درسیاش برای سه نفر است:میرزامحمد حسن شیرازی،میرزاحبیب اللّه رشتی و آقاحسن تهرانی.پس از رحلت شیخ انـصاری در سـال 1281 ق،مـردم و شاگردان شیخ انصاری به گرد میرزای شیرازی جمع شدند و وی را به ریـاست و زعـامت دینی برگزیدند.1
شخصیت تقریبگرای میرزای شیرازی
میرزای شیرازی شخصیتی تیزبین،سیاس و آشنا با امور جهان و تـحولات آن بـود.شواهد بسیاری در عرصه زندگی ایشان موجود است که برای مثال میتوان بـه نـمونه بارز آن یعنی نهضت تنباکو اشاره نمود کـه اگـر اقـدام ایشان نبود،با توجه به آثار شـوم حـضور بریتانیا در ایران،چه بسا ایران نیز مانند هند به مستعمره تبدیل میشد.مـیرزا در نـهضت تنباکو قدرت مرجعیت شیعه را بـه جـهان نشان داد و الگـوی بـسیاری از مـبارزات بعدی مسلمانان قرار گرفت.از جمله قـیام عـلما برای نجات مردم مسلمان عراق از سلطه استعمار انگلیس و جلوگیری از به روی کار آمـدن حـاکم انگلیسی، نهضت مشروطیت و نهضت ملی شـدن صنعت نفت ایران بـه رهـبری روحانیت و سایر نهضتهای اسلامی در قـرن اخـیر که مبدأ آنها از نهضت میرزای بزرگ نشئت گرفته است.همه معاصران میرزا بـه ایـن خصلت ایشان تصریح کردهاند.مـیرزا حـبیب اللّهـ رشتی از عالمان بـزرگ و مـعاصر میرزا،درباره میرزا گـفته اسـت:«شیخ انصاری سه چیز ممتاز داشت:علم، سیاست و زهد،سیاست را به حاج میرزاحسن شـیرازی (1).ر.ک:(طـبقات اعلام الشیعة نقباء البشر،ج 1،صص 436-441؛اعـیان الشـیعة،ج 8،صص 442-452.
مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی » بهار 1392 - شماره 31 (صفحه 41)
داد».2
مـؤلف«ریـحانة الادب»نـوشته است:«علاوه بر مـقامات عالیه علمیه و مدارج سامیه عملیه به طرق ریاست و حسن اداره نیز دانا و در اصول سیاست بینا بـود»3و بـه گفته مؤلف «اعیان الشیعة»علامه سـیدمحسن امـین:«مـیرزا رهـبری دانـشمند،فقیهی کاردان،عـاقل،تـیزفکر،دوراندیش و نیک تدبیر بود»4و به تعبیر مرحوم حرزالدین:«اندیشهور بود و بر اخبار دور و نزدیک شهرها،بلکه کـشورهای اسـلامی و رهـبران آنان آگاه بود،و از اخبار و چگونگی آنان غـافل نـبود».5ایـن اطـلاعات تـوسط وکـلای میرزا که از اطراف عالم اسلامی گزارش میدادند،تأمین میشد.
میرزا از سعه صدر زیادی برخوردار بود به طوری که هرگز خشمگین نمیشد و کسی را ناراحت نمیساخت،تا آنجا کـه در ماجرای قتل فرزند رشیدش توسط یکی از سنیان ساکن سامرا،حفظ وحدت مسلمنان را بر خونخواهی و کینهجویی ترجیح داد.6
میرزای شیرازی در کنار آموزش و پرورش شاگردان به آداب معاشرت و برخوردهای اجتماعی آنان نیز عنایت داشت و بـه رعـایت آداب اهتمام میورزید و از دادن اجازه اجتهاد به کسانی که فاقد این روحیه بودند،خودداری مینمود.
هجرت میرزای شیرازی به سامرا
میرازی شیرازی پس از سفر حج در سال 1282 ق و اقامت در نجف اشرف و سپس کربلا در نـیمهشعبان سـال 1290 ق راهی کاظمین شد و از آنجا به سوی سامرا رفت و اواخر شعبان سال 1291 ق وارد سامرا گردید.عدهای از شاگردان میرزا در تعجب بودند.میرازی شیرازی درباره اقامت دائم در سـامرا یـا بازگشت به نجف و یا کـربلا سـخنی به میان نمیآورد،بلکه کرسی درس تشکیل داد.شاگردان پس از مشورت با یکدیگر تصمیم گرفتند این مسئله را با استاد در میان بگذارند و از نجف به قصد سامرا حرکت کـردند.
مـوضوع در حضور میرزای شیرازی مـطرح شـد.میراز پاسخ داد من تا زیارت مشهد و امام رضا(ع)نروم،وارد نجف نمیشوم.شاگردان چون میخواستند وظیفه خود را بدانند و تصمیم بر اقامت در نجف یا عزیمت به سامرا بگیرند،از استاد خواهش کردند تـکلیف قـضیه را روشن سازد.میرزا اظهار داشت در حرم مطهر امام عسکری(ع) استخاره میکنم،پس از استخاره،میرزا تصمیم بر ماندن در سامرا گرفت.کتابهای وی را از نجف به سامرا آوردند.اکثر شاگردانش از نجف به سوی سامرا سـرازیر شـدند و حوزه سـامرا به برکت قدوم میرزا شکل گرفت.7
در خصوص هدف میرزای شیرازی از هجرت به سامرا مواردی را ذکر کردهاند،عـلامه سیدمحسن امین که خود از شاگردان میرزا است،هدف را دوری از جو بسته نـجف کـه بـه کسی اجازه تحولخواهی نمیداد،دانسته است،هرچند ذکر میکند که این مسئله علت تامه آن نیست.8نیز آیـت اللّه سـیدرضی شیرازی از نوادگان میرزای شیرازی چهارمورد را از علل مهمی میداند که آن بزرگوار را وادار به هجرت از نـجف بـه سـامرا ساخت و مهمترین هدف میرزا را تقریب بین شیعه و سنی ذکر میکند و میگوید:«به نظر من ایـن مهمترین هدف میرزا بود».9
در اینکه ایشان جزء اولین منادیان وحدت در عصر جدید بـودند و این نکته برجستهای در انـدیشه سـیاسی میرزای شیرازی به شمار میآید،شکی نیست،بلکه یک عمر زندگی و مشی ایشان و تربیت شاگردانی که پیشگامان نهضت تقریب مذاهب در عصر جدید بودند،بهترین دلیل بر این مدعا است.
تقریبگرایی مـکتب سامرا
ویژگیهای شخصیتی میرزای شیرازی،محیط سنی مذهب شهر سامرا و قرار داشتن حوزه سامرا در مرکزیت قبایل اهل سنت عراق،تعامل دائم شیعه و سنی و نشست و برخاستهای برادران مسلمان در شهر سامرا و زندگی در کنار هـم و گـفتگوها و مباحثات طلاب شیعه و سنی،همه (2).مرگی در نور،ص 84.
(3).ریحانة الادب،ج 6،ص 68.
(4).اعیان الشیعة،ج 8،ص 443.
(5).معارف الرجال،ج 2،ص 234.
(6).ر.ک:شیخآقابزرگ،ص 28.
(7).طبقات اعلام الشیعة نقباء البشر،ج 1،ص 439.
(8).ر.ک:اعیان الشیعة،ج 8،ص 445.
(9).«مصاحبه با آیت اللّه سیدرضی شیرازی».
مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی » بهار 1392 - شماره 31 (صفحه 42)
و همه دارای آثار نیکوی همبستگی بـر شـیعیان و اهل سنت سامرا است و همین دو عامل یعنی شخصیت میرزای شیرازی و تعامل شیعه و سنی با یکدیگر از حوزه سامرا مکتبی تقریبگرا ساخته است که شاگردانی نیز با همین خصلتها تربیت نـموده اسـت.در اینجا سعی میشود به برخی از این ویژگیها اشاره شود:
1)تعاملگرایی و پرهیز از تفرقهجویی در مکتب سامرا
میرزا در مرکز قبایل اهل سنت عراق سکنی داشت،بدین جهت لازم بود که دائما با آنـان در تـماس بـاشد و از برخوردهای احتمالی که بین شـیعیان زائر و اهـل تـسنن به وجود میآمد،جلوگیری کند.در این راه چنان هوشمندانه عمل کرد که در آن مدت نه تنها تشنجی بین این دو دسته به وجـود نـیامد،بـکله رفتار میرزا باعث شد که اهل سنت نـسبت بـه شیعه مهربان شوند و بسیاری از شایعات و توطئههای دشمنان خنثی شود که قدم بزرگی در مسیر ایجاد تقریب بین مذاهب در عراق بـود.
اخـلاق و مـنش میرزا در سامرا موجب شد که ایشان به صورت غیرمنتظرهای در دل اهـل سنت جا پیدا کند که امروزه نیز آثار آن مشهود است.عبد الکریم بیآزار شیرازی که در سفر امام خـمینی(ره)بـه سـامرا در کنار امام و ملازم ایشان بودهاند،نقل میکنند که امام راحل بـا اسـتقبال عجیب علمای اهل سنت سامرا مواجه شدند که ورود امام را با ورود میرزای شیرازی به سامرا مقایسه مـیکردند و مـانند هـم میدانستند که حاکی از جایگاه والای میرزای شیرازی در دل اهل سنت ساکن سامرا بود10و نـتیجه اخـلاق شـخصی میرزای شیرازی در تعامل با اهل سنت است که مناسب است به این مسئله بـیشتر پرداخـته شـود.
تعامل میرزای شیرازی با اهل سنت
در تمام طول مدت حیات میرزا در سامرا،ایادی دولتـ انـگلیس سعی میکردند که بین میرزا و سنیان درگیری ایجاد کنند و بدین وسیله اقتدار دولت عـثمانی را از بـین بـبرند،ولی میرزا با هوشیاری،همه آنها را خنثی ساخت که چند نمونه قابل نقل است:
1.مـرحوم حـرزالدین دو نمونه از ذکاوت میرزا را در این بین بردن فتنههای سیاسی که از اجانب به وجود آورده بـودند،ذکـر مـیکند که اولی ماجرای تنباکو و دومی در سال 1311 ق است؛یعنی زمانی که حسنپاشا والی دولت عثمانی به دیـدار مـیرزا رفت،ولی میرزا طبق معمول به وی اعتنا نکرد. این کار کینه او را علیه مـیرزا بـرانگیخت و عـدهای را علیه شیعه تحریک کرد.با این کار فتنهای را دامن زد که بغداد را دربرگرفت و شکایت علما و طـلاب بـه جـایی نرسید.سفیر انگلیس به طرفداری سید و اطرافیان تظاهر کرد.به سامرا آمـد و از مـیرزا اجازه ملاقات خواست،اما ایشان اجازه نداد و برای حفظ کیان اسلام و مسلمانان به وی اعتنا نکرد. سـفیر انـگلیس با یارانش سرشکسته بازگشتند و آن ماجرا با پیروزی سید پایان یافت و امنیت بـه سـامرا بازگشت.11
2.محمد رضا حکیمی در کتاب«شیخآقابزرگ»از قـول شـخصی بـه نام عبد الرحیم محمد علی نقل مـیکند:«یـکی از مردم سامرا که به دلیلی عاطفی نسبت به میرزای شیرازی کینه میورزید،پسـر بـزرگ میرزا(میرزامحمد شیرازی) را مضروب سـاخت و مـیرازمحمد به عـلت ایـن ضـربه درگذشت.میرزای شیرازی در این واقعه لام تـا کـام نگفت و کمترین واکنشی نشان نداد.دشمنان آن روز اسلام واقعه را مورد توجه قـرار دادنـد و خواستند برای ایجاد فتنهای در دنیای اسـلام از آن بهره بگیرند و به ایـن مـنظور عدهای به سامرا آمدند و بـه خـدمت میرزا رسیدند و از وی درخواست کردند تا در مورد کشته شدن فرزندش و کار ناشایستی که بـه خـصوص با توجه به مقام مـیرزا واقـع شـده است،اقدام کـند و دسـتوراتی بدهد.میرزای بزرگ بـه شـدت آنان را از خود راند و فرمود:میخواهم خوب بفهمید!شما حق ندارید در هیچیک از امورد مربوط بـه مـا مسلمانان و سرزمینهای ما مداخله کنید.ایـن یـک قضیه سـاده اسـت کـه میان دو برادر اتفاق افـتاده است.آن عده با سرشکستگی از حضور میرزا مرخص شدند.این جریان در آن ایام،در استانبول،به باب عـالی رسـید.خلیفه عثمانی از این موضعگیری هوشمندانه مـرجع شـیعه شـادمان شـد و بـه والی بغداد دستور داد کـه خـود به حضور میراز برسد و از وی تشکر کند و از وقوع حادثه اعتذار جوید و ابراز تأسف نماید...».12
(1).«مصاحبه با دکـتر عـبد الکـریم بیآزار شیرازی».
(11).معارف الرجال،ج 2،ص 235.
(12).شیخآقابزرگ،ص 29.
مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی » بهار 1392 - شماره 31 (صفحه 43)
3.یک شـب زمـانی کـه مـیرزای شـیرازی بـه منزل بازمیگشت، شخصی سنگی به طرف ایشان پرتاب کرد.دشمنان شایعه کردند که این سنگ از طرف اهل سنت بوده است.کنسول انگلیس به سامرا رفت،اما مـیرزا اجازه ملاقات نداد.کنسول گفت من برای تنبیه اهل سنت به خاطر این جسارت نزد شما آمدهام.میرزای شیرازی پاسخ داد:من گمان نمیکنم که این کار از روی قصد و عمد بود و هـم گـمان نمیکنم از جانب اهل سنت بوده است.کنسول بدون اینکه به مقصود خود که همان اختلاف بین شیعه و سنی بود،نایل شود بازگشت. زمانی که اهل سنت این بلندنظری را از مـیرزا دیـدند نزد او آمدند و عذرخواهی کردند.13
4.آیت اللّه سیدرضی شیرازی از نوادگان میرزای شیرازی میگوید:«وقتی میرزا مدرسه علمیهای را میسازد، اهل تسنن هم به فکر ساختن مـدرسه بـرای طلاب میافتند و میرزا به آنـها کـمک میکند که مدرسهشان را بسازند».
5.نیز ایشان ماجرای دیگری را نقل میکند:«یک بار در سامرا بین یک طلبه شیعه و یک طلبه سنی زد و خوردی پیش میآید،در چـنین مـواقعی معمولا ایادی نفاق از مـوقعیت سـوءاستفاده میکنند،بنابراین عدهای را تحریک کردند که منزل میرزا را سنگباران کنند.این مسئله خیلی برای میرزا گران تمام شد.شیوخ فرات که اغلب شیعه هستند،برای میرزا پیغام فرستادند که شـما هـر امری بفرمایید،ما اطاعت میکنیم.کاردار سفارتهای انگلیس و روس هم اجازه ملاقات خواستند،اما میرزا اجازه نداد،اما والی عثمانی را به حضور پذیرفت.والی پرسید:درباره متجاسرین به بیت خود چه دستوری میدهید؟میرزا جـواب داد:«ایـنها فرزندان مـا هستند،خودمان آنها را آشتی میدهیم».عمویم میگفت پیرمردهای سامرا میگفتند ما آزادشده میرزا هستیم،چون او میتوانست مـا را مجازات کند،اما با مهربانی و رأفت با ما رفتار کرد».14
ایـن چـند مـورد از موضعگیریهای هوشمندانه و سعه صدر میرزا در سامرا بود که توسط بسیاری از شاگردان ایشان نیز در همه بلاد مورد تـبعیت قـرار گرفت و هریک در موارد گوناگون مانع ایجاد دشمنی و درگیری بین برادران مسلمان شده و هـمواره از هـمه مـسلمانان چه شیعه و چه سنی حمایت خود را دریغ نکردند که در بخش آخر مقاله به شاگردان ایـن مکتب خواهیم پرداخت.
2)توجه به سیاست و امور اجتماعی
حوزه علمیه نجف با تـمام توان و تاریخ علمی کـه داشـت در زمان میرزا حوزهای ناآشنا با تحولات اجتماعی و جهان معاصر و شیوهها و دانشهای نویت بود و چه بسا ورود به این مسائل را آلوده کردن روحانیت به سیاست میدانست و به پدیدههای نوظهور به چشم بدعت مینگریست و بـا آن مبارزه مینمود.
حوزه نجف با چنین اندیشههایی دست به گریبان بود و سیدمحسن امین به خوبی جوی را که حتی مانع تحول خواهی میرزا میشد،نمایش میدهد و یکی از عوامل مؤثر در هجرت میرزا بـه سـامرا را همین میداند که چون میرزا در حوزه نجف نمیتوانست طرح خود را پی بگیرد، حوزه سامرا را احیا نمود و تحولی عظیم ایجاد کرد.ایشان مینویسد:«دقیقترین چیزی که به ذهن میآید آن است کـه سـبب هجرت میرزا،قصد دوری گزیدن از دیگران بود؛ زیرا سامرا از مراکز علم و مدعیان دانش به دور بود و میرزا میتوانست در آنجا به خواستههایش جامه عمل بپوشاند و مصاحبت با خواص دردآور و رنجآفرین است و دوری از آنان سـبب راحـتی و تشکل است.امیرمؤمنان در نامهاش به مالک اشتر فرموده است:«بالاترین زحمت برای حاکم از جانب خواص پیش میآید»و حوادث نجف و اختلاف دو گروه و یا مزاحمت بزرگان از مقومات هجرت میرزا بود نـه عـلت اصـلی».15اندیشههای سیاسی مکتب سامرا مـوجی جـدید در حـوزه نجف و بعدها در حوزه قم پدید آورد،طلاب جوان و آشنای با افکار میرزا و اندیشههای نو از مکتب سامرا سربرآوردند.حوزه را با دانشهای نو پیـدا آشـنا کـردند و تحولات جهانی را به حوزویان نشان دادند و پیشگام انـقلابها و تـرقیخواهیها گشتند.از جمله باید از پیشگامان نهضت مشروطه ایران،آخوند خراسانی و میرزای نائینی نام برد و نیز سایر بزرگانی چون سیدهبة الدیـن شـهرستانی، عـلامه شرف الدین،علامه کاشف الغطاء،سیدمحمد تقی شیرازی،شهید شـیخفضل اللّه نوری،آیت اللّه کاشانی،سید (13).آشنایی با مذاهب فقهی اسلامی،ص 192.
(14).«گفتگو با آیت اللّه سیدرضی شیرازی».
(15).اعیان الشیعة،ج 8،ص 443.
مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی » بهار 1392 - شماره 31 (صفحه 44)
حـسن مـدرس و صـدها روحانی پرتحرک و بیدار که پرورش یافتگان مکتب سامرا و در عصر جدید از پیـشاهنگان نـهضت تقریب هستند که برای اثبات کافی است به فهرست مقالات مجله«رسالة الاسلام»دارالتقریب نگاهی انـداخت و نـام ایـن بزرگان و نظرات اصلاحی و تقریبی آنان را مشاهده نمود.16
در مدرسه میرزا،حوزه در انحصار مـسجد و مـدرسه نـبود، بلکه مدبر دنیا و آخرت بوده است و تحصیلکردگان آن مکتب،مدیران امور اجتماعی و گرهگشای کار مـردم و نـگهبانان جـامعه از آفات و هجوم و آگاه به امور جامعه بودهاند.در این راستا در مکتب سامرا علاوه بر تـدریس دروس مـعمول،معضلات فقهی و فروع سیاسی اسلام نیز تدریس میشد.در کنار احکام نماز و روزه،عـهدنامه مـالک اشـتر؛یعنی خط مشی حکومت اسلامی نیز مطالعه میشد. میرزای نائینی مینویسد:«مرحوم آیت اللّه العـظمی سـیدنا الاستاذ العلامه آقای میرزای شیرازی قدس سره غالبا به مطالعه این فرمان مـبارکه عـهدنامه مـالک و سرمشق گرفتن از آن مواظبت مینمود»17که نشانه توجه عمیق میرزا به سیاست و ابعاد مختلف آن است.
در امـور اجـتماعی و کمک به درماندگان و امور عام المنفعه نیز شخص میرزا اسوه بود.ایـشان در مـعاشرت و هـمراهی با مردم ضرب المثل بود و به کسانی که توانایی برخورد صحیح با مردم نداشتند و از اخـلاق حـسنه مـحروم بودند،اجازه اجتهاد نمیداد.در واقع آنان را از برخورد با مردم و به عهده گـرفتن مـسائل اجتماعی بازمیداشت. این اخلاقمداری و آدابدانی و کمک به فقرا و درماندگان موجبات احترام و خوشبینی پیروان مذاهب را به ایـشان و شـاگردان ایشان فراهم آورد،به نحوی که گفته شد پس از گذشت بیش از یک و نیم قـرن هـنوز در خاطره اهالی سامرا زنده است.
3)اصولگرایی
مـیرزای شـیرازی هـرچند در اصول فقه شاگر شیخ انصاری است،امـا بـرخلاف آخوند خراسانی،زمانی به درس شیخ انصاری راه مییابد که شخصیت علمیاش در اصفهان شکل گـرفته و از کـسانی چون مدرس بیدآبادی و صاحب جـواهر اجـازه اجتهاد دارد.در حـقیقت مـیرزای شـیرازی در اصول فقه تابع علامه مجدد وحـید بـهبهانی است که در مقابل اخباریگری به مبارزه پرداخت،هرچند که شیخ انصاری نـیز در ایـن مسیر قرار داشت و مقابل وحید بـهبهانی نبود،اما بین روش اصـولی وحـید بهبهانی و شیخ انصاری تفاوتهایی مـلاحظه مـیگردد و در برخورد با مسائل به دوگونه عمل میشود.
روش شیخ انصاری توسط آخوند خراسانی بـه نـجف منتقل شد و روش وحید بهبهانی تـوسط مـیرزا بـه سامرا و سپس تـوسط شـیخعبد الکریم حائری به قـم رفـت و ایشان هرچند کتابش را با نظر به«کفایه»نوشته،ولی در اصول بیشتر گرایشش به عرفیات اسـت کـه از ویژگیهای مکتب سامرا است.
از تفاوتهای دیـگر ایـن دو روش اصولی آن اسـت کـه در روش شـیخ انصاری،در استنباط فقهی،اول بـراساس اقتضائات اصل و قواعد عقلی عمل میشود،اما متأثران مکتب وحید بهبهانی همچون میرزای شیرازی و شـیخعبد الکـریم حائری، اول به سراغ نصوص و متون مـیروند.18
مـبارزه بـا اخـباریگری،بـیان ساده،گرایش بـه عـرفیات و مقدم داشتن نصوص بر اقتضائات اصل و قواعد عقلی روشی است که فقه سامرا را فقهی تقریبگرا سـاخته اسـت کـه توان تعامل و گفتگوی با اهل سنت را در مـقایسه بـا حـوزه نـجف کـه دارای بـیانی سخت و پیچیده و مخلوط با اصطلاحات منطقی و فلسفی است،بیشتر دارا است.
4)سادگی بیان
اولین نکتهای که در مورد ویژگی فقه مکتب سامرا گفته میشود،بیان و قلم ساده و شیوای پیـروان این مکتب در مقابل سخت و مغلقنویسی اصحاب مکتب نجف است. باید این شیوه بیان را حاصل محیط سامرا دانست که برخلاف نجف اشرف که مرکز علمی و تخصصی فقه و اصول شیعه بود،سـامرا چـنین نبود.نیز از مواردی که تأثیر بسزایی در این سادگی و روانی کلام داشت،تعامل دائم طلاب و علمای شیعه با اهل سنت بود که خود به خود آنان را از گرفتار شدن در مصطلحات پیچیده عـلمای شـیعه (16).ر.ک:پیشینه تقریب.
(17).تنبیه الامة و تنزیه الملة،ص 126.
(18).ر.ک:«مصاحبه با آیت اللّه میرمحمد یثری».
مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی » بهار 1392 - شماره 31 (صفحه 45)
میرهاند.تا طرفین مباحثه کلام یکدیگر را بهتر دریابند.
این شیوه یعنی مـباحثه بـین طلاب شیعه و سنی همواره از تـأسیس حـوزه علمیه سامرا تاکنون ادامه دارد،چنانچه عبد الکریم بیآزار شیرازی در مصاحبهای که با نگارنده مقاله داشتند،از خاطرات دوران طلبگی در نجف سخن گفتند و اینکه در ماه رمـضان طـلاب شیعه به سامرا مـسافرت مـیکردند و در آنجا دائما به مباحثه با طلاب اهل سنت مشغول بودند.این گفتگوی دوجانبه و نشست و برخاستها، آثار و برکات زیادی در ایجاد تقریب بین مذاهب اسلامی و شناخت متقابل و از بین بردن سوءظنها داشته اسـت.
5)مـوسوعهنگاری
از ویژگیهای حوزه علمیه سامرا و تربیتیافتگان آن- که میتوان این مورد را هم از تأثیرات تعامل با اهل سنت دانست-توجه و اهتمام به موسوعهنگاری و تألیف آثار گرانقدری است که در جهت نشان دادن خدمت شیعه و عـلمای آن بـه اسلام صـورت گرفته است.این گنجینه آثار شیعه،پاسخ شبهات کسانی را از اهل سنت و مستشرقان به خوبی میداد که شـیعه را فاقد ریشه و فرهنگی استوار میدانستند.
یکی از مواردی که موجب همبستگی مـسلمانان مـیشود، شـناخت آثار و خدمات پیروان مذاهب در حوزه فرهنگ و دانش است که هریک از پیروان مذاهب،مذهب دیگر را بر آب و خود را مـحق مـطلق نبیند،بلکه سعی در استفاده از همه دانشها بنماید.19
درباره نقش بزرگ و کارساز حوزه سـامرا در مـورد ایـن تألیفات نوشتهاند:«اگر بگوییم بعد از غیبت کبری،یعنی دوران مرحوم شیخ صدوق و طوسی و مفید،این دوران، مـهمترین نقش را در معرفی تشیّع و مکتب اهل بیت داشته است،گزاف نگفتهایم.نویسندگان و خطیبانی هـمچون: مرحوم سیدحسن صدر،سـیدمحسنامین شـرف الدین عاملی،کاشف الغطاء،محمدجواد بلاغی،شیخمحسن شراره،آقابزرگ تهرانی،علامه امینی،محمد رضا مظفر، کاشانی و...از فارغ التحصیلان مکتب سامرا بودند که توانستند جلوی تهاجمات فرهنگی دشمن را سد کنند و در جبههای وسـیع،به پهنه همه عالم اسلام،بر دستاوردهای دشمنان اسلام و اهل بیت یورش ببرند و رشتههای آنان را پنبه کنند».20
از جمله موسوعهنگاران مکتب سامرا و آثار آنها میتوان از شخصیتهای زیر نام برد:
آقابزرگ تهرانی از بـزرگترین شـاگردان میرزا بود که کتاب «الذریعة الی تصانیف الشیعة»را در 30 جلد نگاشت و طی آن به صورت فهرست به معرفی تألیفات شیعه پرداخت و کتاب دیگرش را نیز با نام«طبقات اعلام الشیعة نقباء البشر»در ذکر احـوال و آثـار عالمان شیعه از قرن چهارم تا قرن چهاردهم نوشت که در حدود 30 تا 32 جلد است.21
از دیگر موسوعهنگاران مکتب سامرا باید به دو همردیف و دوست ایشان یعنی سیدحسن صدر و شیخمحمد حسین کاشف الغـطاء اشـاره کرد.علامه سیدحسن صدر درباره حرکات علمی شیعه و نشان دادن سهم آنان در تأسیس و تکمیل علوم اسلامی کتاب«تأسیس الشیعة لعلوم اسلام»را نگاشت و علامه شیخمحمد حسین کاشف الغطاء در پاسخ کتاب«تـاریخ آداب اللغـة»نـقدی مفصل نوشت.22
علامه سیدمحسنامین نـیز بـه نـگارش«اعیان الشیعة»در شرح حال عالمان شیعه پرداخت و شیخذبیح اللّه عسکری محلاتی دایرة المعارف ششجلدی«ریاحین الشریعة»را نوشت که در آن،شرح حال تمام زنـان دانـشمند شـیعه را که در زمینه علم و ادب و مذهب در تاریخ اسلام نقشی داشـتهاند،گـرد آورده است و نیز میرحامدحسین هندی کتاب عظیم«عقبات الانوار»را در راه توضیح و تثبیت فرهنگ شیعی تألیف کرده است که بیش از 20 مـجلد سـند و اسـتدلال است و ایشان هرچند در سامرا نبود،ولی از مریدان میرزا محسوب میشد و مـورد تقدیر میرزای شیرازی قرار گرفت.23
6)توجه به شعر و ادبیات
از ویژگیهای مکتب میرزای شیرازی در سامرا توجه به شعر و ادب اسـت کـه حـمایتهای ایشان نسل بزرگی از (19).ر.ک:«آسیبشناسی راهکارهای تقریب مذاهب و وحدت اسلامی».
(20).سیمای سـامرا سـینای سه موسی،ص 189.
(21).شیخآقابزرگ،صص 21-25.
(22).ر.ک:همان،ص 21.
(23).رک:همان،ص 269،ریاحین الشریعة.
مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی » بهار 1392 - شماره 31 (صفحه 46)
شاگردان را با توانایی شعر و آشنایی با ادبـیات تـربیت سـاخت و بسیاری از شاعران عرب و عجم را در سامرا گرد آورد و به این نحو توانست برادران شـیعه و سـنی را در یـک محفل بدون تشنج و درگیری گرد هم آورد و برادرانه موجبات استفاده اهل سنت را در حوزه ادبیات از مـدرسه سـامرا فـراهم آورد.
علامه سیدمحسنامین مینویسد:«میرزا در جهت هنر شعر نیز صاحبنظر بود،شعر میگفت و شاعران را دوسـت مـیداشت».24به شاعران متعهد اهمیت میداد،ازاینرو، شاعران از هر سو آهنگ سامرا کردند و بـازار ادب و شـعر در عـصر وی رواج یافت و قصاید بلند ادبی سروده شد.
آقابزرگ تهرانی مینویسد:«میرزا،شعر را دوست داشـت و بـر آنجایزه میداد،ازاینرو شعرای عرب و عجم،از هر سو،آهنگش کردند و بازار ادب در عصر وی رواج پیـدا کـرد و مـیرزا به اکرام شاعران شهرت یافت».25
شاعران بسیاری در سامرا جمع شدند که مورخ سامرا مرحوم مـحلاتی یـک جلد از کتابش را به آنها اختصاص داده است که ظاهرا چاپ نشده است،ولیـ در جـلد سـوم کتابش به آن اشاره مینماید.26
7)روش تدریس میرزا در سامرا
میرزای شیرازی در تدریس روشی خاص داشت که در پرورش روحـیه تـقریبی شـاگردان این مکتب بیتأثیر نبوده است.از ویژگیهای حوزه ایشان حاکم بودن نظم و آرامـش تـحصیلی است،در حوزه سامرا هیچکس مانع آرامش و آسایش دیگری نبود و محیطی آرام و بدون تشنج بود که کسی نـسبت بـه دیگری بیادبی و تعدی نمیکرد.میرزا توجه خاصی به پرورش روحیه آزاداندیشی طلاب و پرورش اسـتعداد آنـان داشت.ایشان ابتدای درس مسئله را مطرح مینمود و هـمه نـظرات را مـیشنوید و اینگونه سعه صدر و قدرت تحمل نظرات مـخالف را بـه شاگردان میآموخت و روحیه انصاف در بحث و قدرت استنباط و اجتهاد را در شاگردان تقویت مینمود.از دیگر روشـهای مـکتب سامرا پرهیز از تطویلهای بیثمر اسـت و نـیز در این حـوزه هـمه عـلوم اسلامی از تفسیر،حدیث،تاریخ و علوم عـقلی تـدریس میشد و صرفا به فقه و اصول اکتفا نمیشد.27
مؤلف اعیان الشیعة مینویسد:اگـر کـسی در مجلسی از ایشان سؤال میپرسید،ایشان رو بـه سوی دیگران مینمود و نـظر آنـها را جویا میشد،آراء را میشنوید و سپس پاسـخ مـیگفت.28نیز توجه به سیاست و فقه سیاسی از خصایص مکتب سامرا است.
پرورشیافتگان مکتب سـامرا
شـیخآقابزرگ تهرانی نام 372 تن از شاگردان مـیرزای شـیرازی بـه همراه گوشهای از شـرح حـالشان را ذکر کرده است کـه بـسیاری از این شاگردان دارای موقعیت عالی علمی و برخی از مراجع بزرگ و نامآور بودهاند.29
میرزای شیرازی با طـرحی کـه در سامرا ریخت،شاگردانی پرورد که هریک بـه سـهم خود تـحولی ایـجاد نـمودند و نقطه عطفی در حوزههای عـلمیه تشیع و حتی تسنن به وجود آوردند و در عصر جدید بسیاری از پیشگامان جنبش اصلاحی تقریب مذاهب از مـیان هـمین بزرگانند. تقریبگرایی و توجه به مصالح مـسلمانان هـمانگونه کـه در روشـ مـیرزای شیرازی مشهود اسـت،در روش شـاگردان ایشان نیز نمایان میباشد که در هنگام وقوع فتنه بین شیعه و سنی آن را خاموش کرده و مانع از نفوذ دشـمنان شـدهاند. در ایـنجا پرداختن به تکتک آنان میسر نیست و تـنها بـه ذکـر نـام مـشاهیر آنـان و برخی از وقایع به عنوان نمونه بسنده میشود:
آخوند خراسانی طلایهدار نهضت مشروطه ایران و بیداری است،میرزای نائینی با تألیف کتاب«تنبیه الامة و تنزیه الملة»به بیان تـئوری خود در مورد دولت مشروطه و وحدت اسلامی میپردازد،30ملاعبد اللّه مازندرانی از حامیان دارالتقریب مصر بود،آیت اللّه سیدمحمد کاظم یزدی نیز در حمایت از اهل سنت در مقابل استعمار کوتاهی (24).اعیان الشیعة،ج 8،ص 443.
(25).طبقات اعلام الشیعة نقباء البـشر،ج 1،ص 439.
(26).سـیمای سامرا سینای سه موسی،ص 194.
(27).همان،ص 188.
(28).اعیان الشیعة،ج 8،ص 448.
(29).طبقات اعلام الشیعة نقباء البشر،ج 1،ص 439.
(30).ر.ک:«اندیشه اتحاد در رساله تنبیه الامة و تنزیه الملة میرزای نائینی.
مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی » بهار 1392 - شماره 31 (صفحه 47)
نکرد،علامه سیدمحسنامین عاملی از طلایهداران تقریب است31و سـایر شـاگردان این مکتب نیز از نقش خود غافل نبودهاند از جمله:آیت اللّه محمد تقی شیرازی،آقابزرگ تهرانی،شیخفضل اللّه نوری،آیت اللّه سیدحسن مدرس، سیدعبد الحسین لاری و...
در قـضیه هـجوم دشمنان اسلام به لیبی،هـمه عـلمای شیعه همداستان شده و علیه دولتهای اجنبی حکم جهاد دادند و همه مسلمانان و شیعیان را برای نجات و تمسک به برادران سنی خویش بسیج کردند.فتوای آیت اللّه سـیدمحمد کـاظم یزدی به این شـرح اسـت:«در این هنگام که دول اروپایی مانند ایتالیا به طرابلس غرب(لیبی)حمله نموده و از طرفی روسها شمال ایران را با قوای خود اشغال کردهاند و انگلیسیها نیز نیورهای خود را در جنوب ایران پیاده کردهاند و اسـلام را در مـعرض خطر نابودی قرار دادهاند. بر عموم مسلمین از عرب و ایرانی واجب است که خود را برای عقب راندن کفار از ممالک اسلامی مهیا سازند و از بذل جان و مال در راه بیرون راندن نیروهای ایتالیا از طرابلس غـرب و اخـراج قوای روس و انـگلیس از ایران هیچ فروگذار نکنند.این عمل از مهمترین فرایض اسلامی است. تا به یاری خداوند دو مملکت اسلامی از تـهاجم صلیبیها محفوظ بماند».نظیر این فتوا از علمای دیگری از جمله آخوند خـراسانی نـیز صـادر شد.32آیت اللّه سیدمحمد تقی شیرازی معروف به میرزای دوم شیرازی از شاگردان این مکتب نیز بسیار سیاس بـود و بـه وحدت مسلمانان توجه داشت و مواضع رخنه دشمن را مسدود میکرد،از جمله: «ویلسون وکیل مـختار بـریتانیا در سـال 1919 م برای دیدار آیت اللّه محمد تقی شیرازی به کربلا رفت.به خوبی به زبان فارسی سـخن میگفت و درصدد رشوه دادن برآمد.از آیت اللّه تقاضا کرد که شخصی را به جای کلیددار و مـتولی سامرا که سنی اسـت،از بـین شیعیان انتخاب کند،ولی آیت اللّه شیرازی بدون درنگ به او پاسخ داد:کلیددار سامرا شخص بسیار خوبی است و من موافق عزل او نیستم».33
در ایران نیز عالمانی که بینش سامرا را داشتهاند، همواره به اتحاد مسلمانان پایـبند بودهاند.برخی همانند سید عبد الحسین لاری خواستار همکاری فرهنگی و تبادل کتب بین مسلمانان شد و از بین بردن کتاب اهل سنت و یا شیعه را برخلاف عقل و سنت میدانست.در بلاد عربی کتب شیعه را مصادره و از بـین مـیبردند و قهرا این کار نیز در ایران و مناطق شیعهنشین از جانب شیعیان متعصب انجام میگرفت که مرحوم لاری این کار را نکوهش کرد.34
مهم اینکه دانش آموختگان این حوزه اکثرا در جبهه جنگ استقلال عراق شـرکت جـستند و بسیاری از آنان به شهادت رسیدند.افزون بر این،علمای حوزه نسبت به استعمار هوشیار شده و به موقع در مقابل آن عکس العمل نشان دادند.برای مثال در قضیه اشغال لیبی و نیز در قـضیه هـجوم انگلیس به عراق،حوزه نجف به کانون مقاومت تبدیل شد و از آنجا انقلاب عراق هدایت میشد.علمای بزرگ که در مکتب سامرا پرورش یافته بودند،به میدان شتافتند و در این راه صدمات بسیاری را مـتحمل شـدند.
مـیرزای نائینی،سیدمحمد تقی شیرازی،شـیخ الشـریعه و سـایر علما جبهه جنگ را رهبری کرده و در آن شرکت جستند.پس از شروع جنگ جهانی اول و اشغال عراق به دست نیروهای انگلیسی،علمای شیعه وارد صحنه شـدند و عـلیه آنـان حکم جهاد دادند و نقشه انگلیس را در جهت نشاندن یـک حـاکم انگلیسی در عراق،پس از فروپاشی عثمانی از بین بردند و انتخاب فردی کافر برای حکومت مسلمانان را حرام دانستند.35
تأثیر اندیشههای مکتب سامرا در انـدیشه عـلمای ایـران بسیار روشن است.دستپروردگان وی مقدمات مشروطیت را فراهم ساختند و ملت ایـران را در مقابل استبداد قاجار و سلطهطلبی انگلیس و روسیه به مقاومت واداشتند.
در عرصه توجه به علوم و روشهای جدید و اشاعه فرهنگ تـقریب نـیز شـاگردان مکتب سامرا پیشگام هستند که در این بین سیدهبة الدین شهرستانی بـارز اسـت و از پیشگامان بیداری مسلمانان و تقریب محسوب میشود.شیخآقا بزرگ تهرانی چهره ایشان را اینگونه تصویر میکند:«در سال 1319 بـه نـجف مـهاجرت کرد و در بیداری بین جوانان (31).ر.ک:«علامه سیدمحسنامین طلایهدار تقریب».
(32).نهضت روحانیون ایران،ج 1،ص 209.
(33).لمـحات اجـتماعیة مـن تاریخ العراق الحدیث،ج 5،ص 65.
(34).سیری در افکار و مبارزات سیدعبد الحسین لاری،ص 131.
(35).تشیع و مشروطیت،صص 175-178.
مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی » بهار 1392 - شماره 31 (صفحه 48)
نجف مـمتاز بـود.در بـیداری امت اسلامی آرزوهای بلند داشت و اندکاندک به سوی برانگیختن افکار و توجیه جوانان حوزوی گـام بـرداشت...و در آن روز وی تلاش کرد که نجف را با دنیای خارج پیوند زند و در سال 1328 اولین مـجله عـربی را در عـراق به نام«العلم»منتشر ساخت ...تفکر مرحوم هبة الدین برخاسته از اندیشههای مکتب سامرا اسـت»36و نـیز مقاله تحقیقی ایشان در شماره سوم مجله«رسالة الاسلام»با نام«رمضان رمز تـقریب القـلوب و تـألیف الشعوب»به خوبی معرف شخصیت تقریبگرا و تلاش رسانهای ایشان برای گسترش فرهنگ تقریب است.37
ایـن طـرز تفکر به تدریج در بسیاری از علمای نجف اثر گذاشت و آنان را متحول ساخت و تـحولات بـسیاری را در سـطح اجتماع و حوزه علمیه باعث شد.در یک کلام شاگردان مکتب سامرا در قرن اخیر طلایهداران بیداری، مـبارزه و قـیام،تـحول و پیشرفت و جنبش اصلاحی تقریب مذاهب بودهاند.
نتیجهگیری
میرزای بزرگ شیرازی با هـوش سـرشار و آگاهی دینی و سیاسی عظیم و سعه صدری که داشت توانست با هجرت از حوزه سنتی نجف به سـامرا،حـوزه و مکتبی را تأسیس نماید که الگوی برجستهای از یک محیط آموزشی و پرورشی با گـرایش بـه ایجاد همبستگی و تقریب بین پیروان مذاهب اسـت.مـحیط سـنی مذهب شهر سامرا و تعامل دائم طلاب شیعه و سـنی در ایـن شهر عامل مهم دیگری در کنار تلاشهای شخصی میرزای بزرگ شیرازی است که مـکتبی را بـه وجود آورد که شاگردان آن گردانندگان اصـلی حـرکات ضد اسـتعمار و اسـتبداد و وحـدتخواهی در قرن اخیر بودهاند.
در زمینه فقه نـیز مـکتب سامرا مدلی ارائه نموده است که بیشترین ظرفیت را در جهت ایجاد تقریب بین مـذاهب اسـلامی دارد.توجه به فقه سیاسی اسلام و اهـتمام به امور همه مـسلمانان جـهان و امور اجتماعی آنان،توجه و گـرایش بـه مکتب اصولی و مبارزه با اخباریگری،انتخاب روش اصولی به دور از پیچیدگی و گرایش به عرفیات و نـصوص در اصـول فقه،بیان ساده در تدریس و تـألیف،تـوجه بـه موسوعهنگاری،توجه بـه شـعر و ادبیات و فراهم آوردن محیطی آرام و بـدون تـشنج برای طلاب همراه با پرورش قوه استنباط و استدلال و دارای سعه صدر و قدرت تحمل نظر مخالف،گـوشهای از ویـژگیهای بارز این مکتب است که مـیتواند سـرمشق نهادهای تـقریبی در جـهان امـروز و از جمله دانشگاه مذاهب اسـلامی قرار بگیرد.
مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی » بهار 1392 - شماره 31 (صفحه 49)
کتابنامه
1.آذرشب،محمد علی،پیشینه تقریب،ترجمه رضا حمیدی، تهران،مجمع جهانی تـقریب مـذاهب اسلامی،1383 ش.
2.آیت اللهی،سیدمحمد تقی،سـیری در افـکار و مـبارزات سـیدعبد الحـسین لاری،تهران،امیرکبیر،1363 ش.
3.الوردیـ،عـلی حسین،لمحات اجتماعیة من تاریخ العراق الحدیث،تهران،مکتبة الحیدریه،1378 ش.
4.امین،سیدمحسن،اعیان الشیعة،بیروت،دارالتـعارف للمـطبوعات،1420 ق.
5.بـیآزار شیرازی،عبد الکریم،آشنایی با مذاهب فـقهی اسـلامی،تـهران،انـتشارات شـورای بـرنامهریزی علوم دینی اهل سنت،1391 ش.
6.همو،«علامه سیدمحسنامین طلایهدار تقریب»،مجله فروغ وحدت،شماره 12،1382 ش.
7.حائری،عبد الهادی،تشیع و مشروطیت،تحقیق:سید حسنامین،تهران،امیرکبیر،1360 ش.
8.حرزالدین،شیخمحمد حسن،مـصارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء،قم،مکتبة آیت اللّه مرعشی نجفی، 1405 ق.
9.حکیمی،محمد رضا،شیخآقابزرگ،تهران،دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1374 ش.
10.دارابی،بهنام،«آسیبشناسی راهکارهای تقریب مذاهب و وحدت اسلامی»،مجله فروغ وحـدت،شـماره 25،1386 ش.
11.همو،«اندیشه اتحاد در رساله تنبیه الامة و تنزیه الملة میرزای نائینی»،مجله اندیشه تقریب،شماره 29، 1390 ش.
12.همو،«مصاحبه با دکتر عبد الکریم بیآزار شیرازی»، فروردین 1392 ش.
13.دوانی،علی،نهضت روحانیون ایران،تـهران،بـنیاد فرهنگی امام رضا(ع)،1360 ش.
14.صحتی سردرودی،محمد،سیمای سامرا سینای سه موسی،قم،مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1374 ش.
15.طهرانی،شیخآقابزرگ،طبقات اعلام الشـیعة نـقباء البشر،مشهد،دارالمرتضی،1404 ق.
16.همو،الذریـعة الی تـصانیف الشیعة،بیروت،دارالاضواء، 1403 ق.
17.غروی نائینی،میرزامحمد حسین،تنبیه الامة و تنزیه الملة،به کوشش محمودزاده حسینی،تهران،امیرکبیر، 1380 ش.
18.کفائی،عبد الحسینمجید،مرگی در نور:زندگی آخـوند خـراسانی،تهران،کتابفروشی زوار،1359 ش.
19.محلاتی،شـیخذبیح اللّه،ریـاحین الشریعة،تهران، دارالکتب الاسلامیه،بیتا.
20.مجله رسالة الاسلام،قاهره،دارالتقریب،سال اول، شماره 3،1949 م.
21.مدرس،فرید،«مصاحبه با آیت اللّه میرمحمد یثربی»، خبر آنلاین،19 مرداد 1390 ش.
22.همو،«گفتگو با آیت اللّه سیدرضی شیرازی»،خبر آنـلاین،1390/2/24 ش.
23.مـدرس،محمد علی،ریحانة الادب فی تراجم المعروفین، بالکنیة او اللقب،تهران،خیام،1374 ش.
24.«مصاحبه با آیت اللّه سیدرضی شیرازی»،مجله حوزه، شماره 50 و 51.
منبع: مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی » بهار 1392 - شماره 31 (صفحه 40)
*بهنام دارابی
دانشجوی کارشناسی ارشد فقه مـقارن و حـقوق جـزای اسلامی دانشگاه مذاهب اسلامی
ارسال نظر