بررسى آسيب پذيرى اقليتهاى مسلمان وذوب شدن آنان در جوامع غير اسلامى
بيژن شهرامى
بسم الله الرحمن الرحيم
بررسى آسيب پذيرى اقليتهاى مسلمان وذوب شدن آنان در جوامع غير اسلامى وارائه راه حلهاى مناسب براى احياى هويت دينى وفرهنگى وتلاش براى ارتقاى جايگاه وحضور اجتماعى فعاّل آنان
اسلام بذاته چيزى است كه نيروى حياتى آن زوال پذير نيست! بوث ورث اسميت.([1])
پراكنش يك ميليارد ودويست ميليون انسان فراز پايه اى كه افتخار پيروى از دين مبين اسلام را دارند به گونه اى است كه سراسر زمين هاى مسكون زمين را به رايحه دل انگيز حضور ايشان معطر وآراسته مى بينيم. هر لحظه جماعتى كثير خواه اندك، خواه به جماعت خواه به صورت فرادى به سوى سرزمين وحى، پايگاه وركن ركين توحيد ويكتاپرستى، قبله آمال خويش كعبه شريف نماز مى گذارند. گروهى نماز بامداد، (همزمان، در ديگرجاى) جمعى نمازپيشين، جماعتى نماز پسين، ملتى نماز شام، جماعتى نماز خفت و گروهى صلاة ليل را به جاى مى آورند.
در اين ميان اگر چه بخش كثيرى از ايشان در دارالاسلام شرف حضور دارند اما دسته اى ديگر درفراسوى آن زيست مى كنند در سرزمين هايى كه اصطلاحاً غير اسلامى خوانده مى شوند و مسلمين به صورت اقليت در ميان جمعيتى كه پيروساير اديان ومذاهبند يا به چاه بى دينى در افتاده اند به سرمى برند البته با آلام وآرزوهاى بسيار كه اين نوشتار سعى در پرداختن به جلوهايى از آن دارد.
آسيب پذيرى اقليتهاى مسلمان وذوب شدن آنان در جوامع غير اسلامى.
در عصر بيدارى اسلامى، امت اسلام به درك ضرورتهاى بسيارى نائل آمده است كه تاچندى پيش به دليل فرو رفتن در خواب سنگين سستى وبى خبرى قرون واعصار توان بذل عنايت وچاره انديشى علمى وخردمندان براى آن را نداشت از جمله مقوله آسيب پذيرى اقليتهاى مسلمان وخطرى كه از بابت اكثريت غير مسلمان مأنوس با ايشان تهديدشان مى نمايد.
اما به راستى اين قبيل مسلمانان از چه روى و از ناحيه چه عناصر وعواملى آسيب مى بينند يا به تعبير بهتر عناصر آسيب رسان به ايشان كدامند؟
1 ـ رسانه هاى گروهى
يكى از عواملى كه اقليتهاى مسلمان از آن رنجها برده اند دمساز بودن ايشان با رسانه هايى است كه بى اعتنا به تعاليم اديان آسمانى يا حداقل در تضاد با احكام نورانى اسلام و منطبق با دستورات ساير مذاهب و شرايع به فعاليت مشغولند از قبيل تلويزيون، راديو، شبكه هاى جهانى اطلاع رسانى، مطبوعات، سينما و....
ناگفته پيداست كه بخش عمده اى از تأثيرات سوء اين قبيل مؤانست ها بيش از هر چيز متوجّه نسل جوان مسلمان است كه آينده روشن اقليتهاى مسلمان به ديندارى و اعتلاى علمى و اخلاقى ايشان وابسته است.
وقوف بدين مطلب كه صهيونيستها سهم عمده اى در مديريت رسانه هاى گروهى جهانى وبنگاههاى خبر پراكنى دارند ما را متوجه خطرى مى سازد كه مسلمين ساكن در خارج از دارالاسلام را تهديد مى نمايد.
2 ـ نظام تعليم و تربيت
وظيفه خطير انتقال بخش عمده اى از مواريث معنوى جامعه از نسلى به نسل ديگر متوجه نظامهاى آموزش و پرورش دنياست و اين در حاليست كه در بسيارى از كشورهاى غير اسلامى (ومتأسفانه گاه اسلامى) نظر به لائيك بودن دولتها ومرام سكولاريستى حاكم يا تعاليم دينى را در زمره مواريث معنوى به حساب نياورده و باتبع كوششى در جهت انتقال آن به نسل نو فراگير مبذول نمى نمايد ويا بى اعتنا به اقليتهاى مذهبى موجود از جمله مسلمان اقدام به آموزش انحصارى تعاليم و احكام دين رسمى كشور مى نمايند.
در اين ميان مدارس اسلامى به دليل هزينه هاى بالاى آن يا مجال فعاليت در مسير جبران اين وضع را نمى يابند ويا با كيفيت اندك و كم تأثير آغاز به كار مى نمايند.([2])
والدين نيز به دليل عدم برخوردارى از فناورى نوين آموزشى، پيچيدگى ها وظرايف مترتب بر فنون ومهارتهاى تدريس ونيز نبود متون و منابع متناسب با سن فراگيران ودرگيربودن با مسائل و مشكلات زندگى توان انتقال مواريث گرانسنگ دينى شرع مقدس اسلام به نونهالان آينده ساز خويش را ندارند واصولاً اهتمام ايشان مصروف خنثى كردن القائات شوم دين ستيزانه اى كه از هر سو متوجه فرزندان ايشان است مى شود.
3 ـ فعاليت گروههاى نژادپرست
مسلمانان ساكن در كشورهاى غير اسلامى را مى توان در دو گروه جاى داد آنانكه خود يا نياكانشان در سالهاى دور بدين كشورها مهاجرت نموده وهمپاى ديگر شهروندان در جهت توسعه و آبادانى زيستگاه خويش كوشيده اند و گروهى كه خود و اجدادشان از ابتدا تبعه اين ممالك بوده وبه شرف اسلام نائل آمده اند. در اين زمينه نكته قابل تأمل اينكه اين دو گروه عليرغم پيشينه درخشان و سهم عمده اى كه در اعتلاى زيستگاه و ميهن خويش داشته اند همواره از سوى گروههاى نژادپرست مورد تحقير، آزار واذيت قرار گرفته اند تا آنجا كه شاهد سوختن خانه و زندگيشان در آتش قهر، جهالت وگمراهى آنان بوده اند وحتى گاه خود نيز مظلومانه به شهادت رسيده اند.
4 ـ دولتهاى افراطى
يكى ديگر از عناصر آسيب رسان به اقليت مسلمان سازوكارهايى است كه با استقرار دولتهاى افراطى يا به قدرت رسيدن احزاب تندرو در گستره ايالات وكشور به كارگرفته مى شوند، اقدامانى كه كوچكترين التزامى به اعلاميه جهانى حقوق بشر و موارد مشابه ندارند از قبيل:
ـ محدود كردن ارتباط اقليت مسلمان با دارالاسلام
ـ نگماردن شهروندان مسلمان به مشاغل وپستهاى سياسى نظير سفارت، وزارت، نامزدى از سوى حزب براى احراز كرسى پارلمان و...
ـ عدم اعطاى كمك به مدارس اسلامى و تلاش در جهت به تعطيلى كشاندن آموزشگاههاى فعّال
ـ منع استفاده از پوشش اسلامى، خاصه در مدارس وآموزشگاهها
ـ عدم اعطاى مجوزساخت مساجد ومؤسسات دينى جديد و تلاش در جهت تخريب اماكن موجود.([3])
ـ ممنوعيت سردادن و پخش اذان
ـ عدم ارائه تسهيلات مربوط به چاپ و نشر به نويسندگان مسلمان
ـ محدود ساختن دامنه تأثيرگذارى راهكارهايى كه ناظر بر احياى هويت دينى و فرهنگى و حضور اجتماعى فعال مسلمانان است.
ـ حذف فرصتهاى محدودى كه پيشتر جهت اقامه فرائض به كارگران مسلمان داده مى شد.
ـ عدم توجه به فرائض مسلمانان در پروازها ومسافرتهاى زمينى و آبى
ـ ممنوعيت يا سختگيرى در زمينه برگزارى اجتماعات، راهپيمايى ها و برنامه هايى نظير روز جهانى قدس و...
5 ـ ويژگى هاى خاص جوامع غير اسلامى
بخشى از رنجها ومرارتهايى كه اقليتهاى مسلمان با آن مواجه هستند منبعث از ماهيت خاص جوامع غير اسلامى است. براساس ماهيت مزبور كنشها وبرنامه هايى مجال بروز مى يابند كه با ارزشهاى اسلامى و انسانى سر سازگارى ندارند وبالتبع به مذاق مسلمانان خوش نيامده آنان را با مشكلاتى از قبيل دغدغه يافتن جايگزين شرع پسند يا تن دادن به زيانهاى ناشى از پرهيز و اجتناب از آنها وا مى دارد، كنشهايى نظير:
ـ تعطيل نبودن روز جمعه، اعيار و مناسبتهاى اسلامى و عدم امكان شركت در مراسمات مربوطه
ـ پاك نبودن بخش عمده اى از فرآورده هاى گوشتى موجود در بازار
ـ فراهم بودن زمينه لازم جهت ابتلاء نسل جوان به انواع معاصى و مناهى
ـ حاكميت تمام عيار نظام سرمايه دارى كه اخلاقيات، ارزشهاى الهى و عواطف انسانى را تحت الشعاع مقوله توليد بيشتر قرار داده است
6 ـ متأثر بودن افكار عمومى از تبليغات ضد اسلامى استكبار جهانى
همزمان با توسعه كمى وكيفى جريان فرخنده بيدارى اسلامى حجم حملات و توطئه هاى پيدا و پنهان اسلام ستيزان و آنان كه حاكميت جهانى اسلام را در تعارض با منافع ناميمون خويش يافته اند افزايش بى سابقه اى يافته است به اميد آنكه راه نفوذ شعاع نافذ وروشنى بخش دين خدا برسرزمين قلوب حقيقت جويان سدگردد و از اين راه سلطه نا مشروعشان تداوم يابد اما زهى پندار خام، كه خورشيد راباگل اندود نتوان نمود.
عليرغم اين، تلاش روز آمد و دامنه دار فوق تا حدودى بر افكار عمومى جوامع غير اسلامى تأثير سوء گذاشته و انزواى چند بعدى اقليتهاى مسلمان را موجب شده است. آنان كه انتساب هميشگى كنشهاى تروريستى به فعالان اسلامى عرصه سياست و ظلم ستيزى بلكه به قاطبه مسلمين را ترجيع بند تكرارى و ملال انگيز خويش ساخته اند از هيچ كوششى در تهييج وتحريض ناجوانمردانه افكار عمومى عليه امت اسلامى فروگذار نكرده اند و طبيعى است كه ببينيم دستگاههاى عريض و طويل خبرى و تبليغى را نيز در اين راستا به كارگرفته اند.
على كل حال بدبينى وسوءظن شهروندان در كشورهاى غير اسلامى نسبت به اقليت مسلمان وريشه دار شدن آن مى تواند تبعات وآسيب هاى چشم افسايى را به دنبال داشته باشد كه مى بايست تا حد ممكن در محو آن كوشيد.
7 ـ جنگهاى فرقه اى
كشمكشهاى پيروان اديان و مذاهب الهى همواره به نفع دين ستيزان تمام شده و عرصه را براى جولان لجام گسيخته آنان فراهم آورده است. در اين ميان گاه متأسفانه افرادى كه برافكار عمومى تأثيرگذار بوده اند خود ناخواسته بدين امر دامن زده با برخورد بدور از حكمت با رقباى خويش وضيعتى راپديد آورده اند كه در ضمن آن جنگهاى فرقه اى مجال بروز يافته اند.
ناگفته پيداست كه بالا گرفتن تب تضاد ما بين پيروان فرق ومذاهب آفتى بزرگ براى اقليتهاى مسلمان در كشورهاى اسلامى است كه از قبل آن امكانات محدود موجود در دسترس ايشان تحليل رفته، رشته شيرازه امورشان از هم مى گسلد.
8 ـ نبود قدرت سياسى
يكى از مهمترين عواملى كه آسيب پذيرى اقليتهاى مسلمان را در جوامع غير اسلامى فراهم آورده است عدم بهره مندى ايشان از قدرت سياسى است اين امر خود معلول دوعامل عمده مى باشد.
ـ عدم تحرك جدى اقليتهاى مسلمان براى كسب قدرت سياسى (در چارچوب قوانين هر كشور)، اين امر نشأت گرفته از نبود شناخت نسبت به ضرورت تحصيل قدرت سياسى است.
ـ هراس نظامهاى سياسى غير اسلامى از قدرت گرفتن اسلامگريان كه مى تواند به جلب اعتماد شهروندان خواه مسلمان خواه غير مسلمان بينجامد و توانايى اسلام در اداره مطلوب جامعه را ديگر بار اثبات نمايد.
ـ گرته بردارى ناقص فعالان سياسى مسلمان از الگوهاى موفق.
ـ جداپنداشتن دين از سياست
9 ـ ملى گرايى افراطى، تكثر، تفرقه
در بعضى از موارد مشاهده مى شود كه اقليت مسلمان خود در بردارنده افرادى با مليتهاى گوناگونند كه تنها نقطه اشتراك آنان در آمدن به سايه سار مصفاى اسلام است اين نقطه اشتراك اگرچه مى تواند همه نقاط افتراق و اختلاف را تحت الشعاع خويش قرار دهد اما گاهى مقهور ملى گرايى افراطى افراد شده جاى خود رابه تفرقه وچند دستگى مى دهد. البته اين در حاليست كه افزايش اختلافات درون گروهى اقليتهاى مسلمان تهديدى بس خطرناك برسر راه تداوم حيات ايشان محسوب شده بى اعتنايى به آن مى تواند به تلاشى كليت ساختار اقليت و پراكندگى روبه زوال اجزاى آن منتهى شود.
حال كه آسيب پذيرى اقليتهاى مسلمان ساكن در ممالك غير اسلامى را در امتداد نگاه قرارداديم شايسته است به راهكارهاى مؤثر در جهت احياى هويت دينى وفرهنگى، ارتقاء جايگاه و حضور اجتماعى فعال آنان اشارتى به شرح ذيل نماييم:
الف ـ تقويت ارتباط باطل ودول اسلامى
رابطه ميان سرزندگى و نشاط اقليتهاى مسلمان و سطح ارتباطى كه آنان با دارالاسلام دارند رابطه اى مستقيم و تنگاتنگ است البته اين ارتباط پيش از آنكه سياسى باشد مى بايست دينى، فرهنگى، علمى و مانند آن باشد چراكه وضعيت عمومى نظام بين الملل امروزه ارتباط سياسى گسترده اقليتهاى موجود در يك كشور با اكثريت ساكن در كشور يا كشورهاى ديگر را برنمى تابد وآن را حمل بر مقاصد خاص و مشكوك مى نمايد
به عبارت ديگر آمد و شد فرهيختگان، دانشوران واصحاب خردوانديشه مابين جامعه مادر و جوامع خود حاشيه اى (خواه نزديك وخواه دور) اقليتها را از ذوب شدن و تحليل رفتن بازمى دارد ضمن آنكه مى تواند ارتباط سياسى را نيز براساس ايده فاخر جدا نبودن دين از سياست به گونه اى كه تحريك آميز نباشد ايجاد و تقويت نمايد.
كنگره شكوهمند حج كه همه ساله ميعادگاه مسلمانان از سراسر جهان است و مراسمات پر حكمت آن نظير راهپيمايى برائت از مشركان نيز مى تواند عزم، همت و هويت دينى اقليتهاى مسلمان را تقويت نموده و به نيكوترين شكل جهت بخشد.
ب ـ رويكرد سازمان كنفرانس اسلامى ونهادهاى مربوطه به مسائل اقليتهاى مسلمان نيازهاى اقليتهاى مسلمان در سراسر جهان را مى توان به دودسته تقسيم كرد:
ـ نيازهاى مادى
ـ نيازهاى معنوى
از آنجا كه يك اقليت مسلمان ممكن است به يك يا هر دو نوع نياز فوق مبتلا باشد ضروريست كه سازمان جهانى كنفرانس اسلامى ونهادهاى مربوط به آن (باتوجه به شكوه ومهابت جهانى خويش) با انجام كار كارشناسانه به تأمين هر دو قسم ياد شده اهتمام ورزد خواه از طريق اعطاى كمكهاى انسان دوستانه مالى خواه با زدودن شبهات، پاسخگويى به سئوالات، تأمين مواد فكرى از قبيل كتب و نويافته هاى تحقيقى و امثال ذلك.
ناگفته پيداست كه اين رويكرد مى بايست مبتنى بر صيانت از كرامت وعزّت نفس اقليتهاى مسلمان باشد و استقلال را از ايشان سلب ننمايد.
ج ـ كمرنگ ساختن تبليغات ضد اسلامى
اعمال سياسى تنش زدايى از سوى دستگاه خارجى كشورهاى اسلامى اگر مبتنى بر سه اصل نورانى عزت، حكمت و مصلحت باشد از يكسو به ايجاد جو تفاهم بيشتر ميان اجزاى دارالاسلام وارتقاء توان تأثيرگذارى آن بر معادلات جهانى و ازديگر سو به ارائه چهره اى واقعى از جوامع اسلامى به جهانيان مى انجامد.
در سايه سار چنين اهتمامى است كه سوءظن دولتها نسبت به هم كاهش مى يابد واقليتهاى مسلمان اجازه آن را مى يابند كه جاى جاى دارالاسلام را در امتداد نگاه خويش قراردهند ضمن آنكه همزيستى مسالمت آميز و منطبق بر احترام دوسويه با پيروان ومهمتران دين رسمى يا غالب كشورها به تقويت مرام يكتاپرستى انجاميده كمرنگ ساختن تبليغات ضد اسلامى كه زاييده توطئه شوم اسلام ستيزان است را موجب مى شود.
د ـ جلب اعتماد ديگر شهروندان
از ديدگاه اسلام انسان به عنوان موجودى اجتماعى نسبت به همنوعان و زيستگاه خويش وظايف چندى را بر عهده دارد كه عمل بدانها متضمن حلول روح عواطف انسانى وارزشهاى متعالى دركالبد جامعه بوده تحصيل سعادت در اين راه ميسور مى سازد. به عنوان مثال تأكيدى كه اين شريعت مقدس بر همسايه نوازى دارد بسيار چشم افسا و در خور توجه است تا آنجا كه مى بينيم پيامبر عظيم الشأن اسلام آنقدر در مورد همسايه سفارش مى فرمايد كه اصحاب حضرتش گمان مى كنند همسايه از همسايه ارث مى برد.
بدين ترتيب تخلق مسلمين (خواه آنجاكه اكثريت وخواه آنجاكه اقليت افراد جامعه را تشكيل مى دهند) به اخلاق وآداب نورانى اسلام بركات بى پايان خود را آشكار مى نمايد از جمله آنكه به اعتماد سازى متقابل مى انجامد واستمرار حضور تأثير گذارمسلمين در اقصى نقاط عالم را موجب مى شود.
هـ ـ همگرايى
خداى تعالى آدميان را به همگرايى و دورى جستن از تفرقه و چند دستگى فراخوانده است آنجا كه خطاب بديشان مى فرمايد «همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و از تفرقه بپرهيزيد.» .([4])
عنايت بدين موضوع يكى از برجسته ترين وظايف مسلمانان را در همه جايها ومكانها آشكار مى سازد خاصه در سرزمين هاى فراسوى دار الاسلام كه اختلاف درون گروهى زمينه ايجاد رابطه غالب و مغلوبى مابين جمع اكثريت واقليت و نهايتاً اضمحلال و هضم اينان را فراهم مى آورد.
ناگفته مبرهن است كه مقصود، وجود وحدت در عين كثرت و تنوع سلايق وانديشه ها كه بركات نشأت گرفته از آن عديده وماندگار است مى باشد نه بسته شدن باب تفكر، خردوروزى، ارائه راهكارها و سازوكارهاى نوين كه سنتى زا و فتور آفرين است.
و ـ رويكرد دوجانبه
يكى از انتظاراتى كه از اقليتهاى مسلمان مى رود آنست كه از يكسو تعامل همه جانبه خويش را با دار الاسلام تقويت نمايند واز ديگر سو با اجتماعى كه در آن زيست مى كنند نيز از موضعى عزتمند و غير انفعالى ارتباطات طبيعى و منطقى را برقرار سازند.
اين امر علاوه بر اينكه باعث حفظ هويت و موجوديت اقليتهاى مسلمان مى شود به عقيم ماندن حجم انبوهى از تبليغات و كنشهاى اسلام ستيزانه آنان كه اضمحلال واستحاله اقليتهاى مسلمان را دنبال مى كنند نيز مى انجامد.
رويكرد دوجانبه به واقع خود بهترين گواه بر نشاط وسرزندگى و كنش خردمندانه گروههاى اسلامى است كه مى تواند به انتشار نكهت بى بديل اسلام در سرزمينهاى غير اسلامى هم منتهى شود.
ز ـ گرته بردارى از سازوكارهاى مفيد ومؤثر به كارگرفته شده از سوى اقليتهاى مسلمان ديگر كشورها
دريك بررسى اجمالى مى توان به توفيق بعضى از اقليتهاى مسلمان در احياى هويت دينى وفرهنگى خويش ونيزكنشهايى كه ارتقاء جايگاه وحضور اجتماعى فعال ايشان را در متن جوامع غير اسلامى موجب شده، وقوف يافت از جمله اقليت مسلمان انگلستان كه با الهام گرفتن از انقلاب شكوهمند اسلامى در ايران و حمايت از فعاليتهاى دكتر مرحوم كليم صديقى.([5]) ابتدا مؤسسه اسلامى لندن وسپس مراكز وتشكلهاى فعال ذيل را بنياد نهاده اند:
ـ مجلس شوراى مسلمانان بريتانيا
ـ تشكيل مدارس اسلامى
ـ گروه تجار مسلمان
ـ اتحاديه پزشكان مسلمان
ـ مجمع دانشمندان مسلمان
ـ گروه خواهران مسلمان
ـ برنامه احداث كشتارگاههاى گوشت حلال
ـ بيت المال اسلامى
ـ پيشنهاد تشكيل دانشگاه ورسانه هاى گروهى اسلامى
گرته بردارى از سازوكارهاى مفيد به كار گرفته شده اى از اين دست به شرط غافل نشدن از شرائط زمانى ومكانى محل اجراى اوليه ونيز ثانويه وديگر عوامل دخيل در آن مى تواند مؤثر وسودمند واقع شود.
ح ـ پرهيز از اتخاذ مواضع افراطى
اسلام به عنوان آيينى كه تمامى ابعاد وجودى حيات انسانى را از نظر دور نداشته وبه نيكوترين شكل بدانها پاسخ داده به خوبى قادر است كه سرزمين دل آدمى را مسخر خويش ساخته، سعادت دارين را براى او به ارمغان آورد البته به شرط آنكه دست جاهلان مقدس مآب ومتشّرع نما از مسند وعظ و تبليغ كوتاه گردد و اسلام به شكلى كاملاً ناب ومحمّدى «ص» به جهان تشنه عدالت و معنويت معرفى گردد.
امروزه اگر اقليتهاى مسلمان وبزرگان ايشان به چاهى در افتند كه پيشتر برخى از گروههاى افراطى نظير طالبان افغانستان بدان دچار آمده اند نه تنها از اصل اسلام واحكام نورانى آن فرسنگها فاصله مى گيرند بلكه موجبات اضمحلال خويش در متن جوامع غيراسلامى وايجاد تصويرى منفى از اسلام در اذهان بينندگان را فراهم مى آورند كه ثمره غايى آن جز خسران و پشيمانى چيز ديگرى نخواهد بود.
ط ـ تشكيل حزب يا عضويت در احزاب وگروههاى سياسى
يكى ديگر از راهكارهايى كه مى تواند به احياى هويت دينى وفرهنگى و ارتقاء جايگاه حضور اجتماعى اقليتهاى مسلمان در جوامع غير اسلامى بينجامد تلاش در راستاى تشكيل احزاب يا نفوذ پيداكردن در احزاب وگروههاى سياسى مطرح وترغيب ايشان به از تصويب گذراندن لوايح وطرحهايى است كه موانع موجود برسر راه فعاليت آزادانه فعالان اسلامى را از ميان برمى دارد اين امر در صورت صحت اجرا مى تواند يكى از موانع اساسى در زمينه اعتلاى همه جانبه اقليتهاى اسلامى را كه همانا عبارت از فقدان قدرت سياسى است مرتفع سازد.
نكته اى كه در اين زمينه به ذهن متبادر مى شود آنست كه آيا حضور افراد مسلمان در احزاب غير اسلامى جايز است؟ در پاسخ مى توان به افرادى اشاره كرد كه با اذن امام معصوم «ع» در دستگاههاى ظلم وستم حاكم رسوخ كرده با احراز پست وسمت هم كه شده در تعديل مواضع وتصحيح اشتباهات و حتى ثبوت عدم حقانيت آنها كوشيده اند.([6])
ى ـ آسيب شناسى عالمانه
وقوف يك مجموعه به نقاط ضعف وقوت خويش (به شكلى كارشناسانه وعلمى) مى تواند موجبات رشد و اعتلاى كمى وكيفى آن را فراهم آورد. اين امر را شايد بتوان اولين گامى ناميد كه يك اقليت در جهت حفظ هويت وموجوديت خود مى بايست بردارد.
بزرگ يا اندك نمايى نقاط قوت و ضعف كه زاييده علمى نبودن گمانه زنى هاست مى توان تأثيرات سوء بسيارى كه واخوردگى و شكست از يك جهت و ركود، رخوت وسستى از سوى ديگر نمونه هايى از آنند منتهى گردد.
ك ـ مشاركت در گفتگوى تمدنها، اديان و مذاهب
گفتمان تمدنها، اديان ومذاهب كه وامدار كريمه نورانى «فبـشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه».([7]) است بركات بسيارى را به همراه دارد از جمله تبديل رقابتهاى غير منطقى وتضادهاى ديرينه به فضايى سازنده كه چلچراغ خردورزى، تعقل، انديشه ومفاهيم روشنى بخش آنست.
در سايه سار گفتگوست كه معرفت اديان، مذاهب و تمدنها از يگديگر افزايش مى يابد وتنگناهاى تحميلى بر اقليتهاى مسلمان بر چيده شده يا تخفيف مى يابد. اين امر هنگامى كه بدانيم سبب معرفى اسلام از طريق شيوه هاى روز آمد به جهانيان وگرايش رو به تزايد آنها به آن، و بالطبع بالارفتن آمار جمعيتى مسلمانان مى شود اهميت اصلى خويش را پيدا خواهد نمود.
ل ـ شناسايى واثبات اصالت وديرينگى جوامع اسلامى
همانطور كه پيشتر آورديم تبليغات ضد اسلامى بنگاههاى خبر پراكنى وتبليغى صهيونيستى غرب چنين القا نموده است كه بيست تا سى ميليون مسلمان ساكن در اروپا ونيز اقليتهاى مسلمان ساكن در ديگر كشورهاى غير اسلامى مهاجر و بيگانه بوده و مى بايست چونان پناهندگان ونه شهروندان با آنان رفتارنمود.
دامنه دار بودن اين فرايند شوم كه آسيب هاى بسيارى را بر پيكره اقليتهاى مسلمان وارد ساخته است خلاف واقع مى باشد چراكه اندك نيستند آنان كه چونان نياكان خويش در كشورى غير اسلامى رشد نموده و باليده اند اما به حول وقوه الهى به شرف اسلام مشرف شده اند.
نظر به آنچه كه ذكر آن رفت شناسايى واثبات اصالت وديرينگى جوامع اسلامى و ريشه دار بودن اقليتهاى مسلمان درهر سرزمين مى تواند به تخفيف مشكلات وتنگناهايى فرا روى ايشان است منجر شود.
جريان اميدآفرين بيدارى اسلامى آفاق روشن ونوينى را در برابر ديدگان امت رسول الله(ص) گشوده است. باشد كه به خواست خداى تعالى به ايجاد وفاق وهمگرايى جهانى دربين مسلمين وزمينه سازى جهت تشكيل دولت كريمه منجى عالم بشريت «عج» بينجامد.ان شاء الله
منابع ومآخذ
* قرآن كريم
1 ـ اعترافات 82 نفر از دانشمند بزرگ جهان درباره اسلام وقرآن، محمود احمدى، انتشارات تعاونى 42 سنندج.
2 ـ درآمدى برمكاتب ونظريه هاى جامعه شناسى، حسين ابوالحسن تنهايى
3 ـ تقريب (7 ـ 6)، يادنامه دكتر كليم صديقى، ويژه نامه نهمين كنفرانس بين المللى وحدت اسلامى
([1]). BOS WORTH SMITH
([2]). در انگلستان مدارس دينى اقليت يهود از حمايت مالى دولت برخوردارند در حالى كه مدارس اسلامى كمكى دريافت نمى نمايند.
([3]). در اين زمينه مى توان به سرنوشت غم انگيز مسجد بابرى در هندوستان كه به دلايل واهى از سوى افراطيون هندو ويران شد اشاره كرد.
([4]). آل عمران: 98.
([5]). يادنامه دكتر كليم صديقى، ص38.
([6]). در اين زمينه مى توان به على بن يقطين كه وزارت عباسيان را به اذن امام هفتم «ع» پذيرفت اشاره نمود.
([7]). زمر:30.
ارسال نظر