وحدت امّت اسلامي ضرورت عصر حاضر
وحدت امّت اسلامي ضرورت عصر حاضر
مسلم آخوندي- زهرا مددي
چکيده
هندي و چيني سفال جـــام ماست رومي و شامي گل اندام ماست
قلب ما از هند و روم و شام نيست مرز و بوم ما به جز اسلام نيست[1] اقبال
وحدت امّت اسلامي، ضرورتي اجتنابناپذيري است که بويژه در يکصد و پنجاه سال اخير همزمان با يورش سياسي، نظامي، اقتصادي و فرهنگي غرب از سوي بزرگان و مصلحان جهان اسلام مطرح و برآن پافشاري شده است. پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي و استقرار نظام مقدّس جمهوري اسلامي به رهبري اما خميني(ره) نقظهي عطف اين انديشه بود. جمهوري اسلامي به عنوان امّالقراي جهان اسلام با استفاده از اقتدار سياسي و تبليغي، قدرت با عظمت وحدت و همدلي را به اقصي نقاط جهان اسلام و انسانهاي حق طلب رساند و جنبههاي نظري و عملي اين انديشه را براي همهي انديشمندان تبيين نمود و اکنون مسلمانان جهان ثمرهي اين دحدت و همدلي را در پيروزي ملتي ميبينند که با اتّکال به خداوند، اقتدا به رهبري يک فقيه وارسته و مجاهد و تکيه بر وحدت بر رژيم تا دندان مسلح و وابستهي پهلوي پيروز شده و در برابر همهي توطئههاي دشمنان غدّار، به ويژه امريکاي جنايتکار مقتدارانه استاده است. ميکشيم در اين مختصر، نگاهي هر چند اجمالي به ريشههاي وحدت، روند تکاملي وحدت، علل و عوامل تفرقه و معرفي اسوههاي وحدت در جهان اسلام داشته باشيم.
قرآن و سنّت، منشور بزرگ وحدت امّت اسلام
شايد برخي گمان کنند که مسئله وحدت امّت اسلامي، مقولهاي تازه است که با ظهور انقلاب اسلامي و يا طي قرن مطرح گرديده است. در حالي که با نگاهي به کتاب و سنّت، درمييابيم که اين موضوع داراي ريشهاي عميق در اين دو منبع نوراني و حياتبخش است. خداي متعال در کتاب کريم خويش، قرآن، انسانها را به اتّحاد در صراط مستقيم حرکت به سوي امّت واحده فراميخواند:
« کَانَ النَّاسُ اُمَّه وَاحِدَه فَبَعَثَ اللهُ النَّبِيينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ...» [2] .
اما چه چاره که انسانها به واسطه آزمنديها، حسادتها و ديگر صفات رذيله خويش از راه حق، دور افتادند و پاي در وادي اختلاف و ظلم نهادند. آنگاه خداوند پيامبران را براي دعوت انسانها به يگانگي و پرستش خداي واحد[3] و پذيرش دين واحد برانگيخت. همه پيامبران الهي در اين راه، متّحد بودند و اگر چه آئين توحيدي اسلام را به مقتضاي درک و فهم مخاطبان خود در قالب شرايع گوناگون تبليغ ميکردند،[4] اما هرگز ذرّهاي در راه توحيد، با هم اختلاف نداشتند. [5]
بدين سان، خداوند در مرحله دوم، همه پيروان مکاتب الهي را به وحدت و يکپارچگي در برابر سردمداران شرک و کفر و مادهپرستي فراميخواند:
«... قُل يا أهلَ الکِتَابِ تَعَالَوا إِلَي کَلَمَۀٍ سَوَاء بَينَنَا وَبَينَکُم...».
« اي پيامبر به اهل کتاب بگو: بيائيد به سوي سخني که ميان ما و شما يکسان است که جز خداي يگانه را نپرستيم.» [6]
محور وحدت در اين مرحله نيز نکاتي است که بايد در ميان پيروان همه اديان الهي مشترک باشد، يعني؛« خدا پرستي و عقيده به انبياي پيشين» بهويژه قهرمان توحيد، حضرت ابراهيم(ع) که مورد وثوق و علاقه پيروان همه اديان آسماني بوده است.
دراين مرحله، خداوند، امّت همه پيامبران را امّتي يگانه مينامد[7] و وظيفهي اين رهبران الهي را که همانا اقامه دين و دوري از هر گونه تفرقه و تشتّت است، به آنان گوشزد ميکند. [8]
در مرحله سوم که مهترين مرحله است، خداوند، مسلمانان را به حفظ وحدت و ايجاد رابطه رحمت و اخوّت با يکديگر فرمان ميدهد. در يک آيه، پيروان پيامبر رحمت(ص) را با اين ويژگي که آنان با يکديگر مهربان و در برابر کفار، شديدند، توصيف مينمايد. [9] در آيهي ديگري مسلمانا را به چنگ زدن به ريسمان مستحکم الهي و دوري از تفرقه سفارش ميکند و نعمت برادري را که به برکت اسلام عزيز به دست آوردهاند و نيز نعمت نجات از پرتگاه آتش تنازع و تفرقه را به يادشان ميآورد. [10] و در آيهاي ديگر آنان را به پيروي از خدا و رسولش دعوت و از تفرقه و چند دستگي که موجب سستي و شکسته شدن هيمنه و ابهّت آنان در برابر کفار و منافقين ميگردد، بر حذر ميدارد. [11] سپس به پيامبرش و همه کساني که به سلک پيروي از او درآمدهاند، گوشزد ميکند که از جرگه تفرقهافکنان در دين و آنان که گروه گروه به پيروي از عقايد باطل مشغول شده و باعث انحراف در دين مردم شدند، دوري گزينند[12] اين آيات و آيات فراوان ديگري که اين گفتار، گنجايش شرح و بيان آنها را ندارد، نشان از عنايت فراوان شارع مقدس به امر حياتي حفظ وحدت در ميان مسلمانان دارد. بهويژه که اعتقاد به وحدت رکن اساسي فرهنگ اهل بيت(ع) است. سيرهي امام علي(ع) نيز حفظ وحدت بود. چنانکه امام(ع) در نامهي به ابوموسي اشعري مينويسند:
« پس بدان، در امّت اسلام، هيچ کس همانند من وجود ندارد که به وحدت امّت محمد(ص) و به انس گرفتن آنان به همديگر از من دلسوزتر باشد و من در اين کار، پاداش نيک و سرانجام شايسته از خدا ميطلبم و به آنچه پيمان بستم وفادارم...» [13]
اما(ع) همچنين در خطبه 146 نهجالبلاغه در توصيف جايگاه ولايت و رهبري درايجاد اتّحاد و همدلي بين آحاد مردم ميفرمايند:
« جايگاه رهبر چونان ريسمان محکم است که مهرهها را متّحد ساخته به هم پيوند ميدهد. و در بيان قدرت اتحاد مسلمانان ميفرمايد:
« عرب، امروز اگرچه از نظر تعداد اندک، اما با نعمت اسلام فراوانند. و با اتّحاد و هماهنگي قدرتمندند.» [14]
سير تکاملي وحدت
با گسترش اسلام اگرچه ورود مردم از سرزمينها و فرهنگهاي گوناگون به آئين اسلام بيشتر شد اما سياستهاي تفرقهافکنانه خلفاي اموي و عباسي در تأسيس و تبليغ فرق ضاله چنانکه پيامبر اکرم(ص) پيشبيني فرموده بود، موجب تفرقه و تقسيم مسلمانان به ملل و نحل گوناگون گرديد اما اين امر هرگز موجبات جدايي مسلمانان از يکديگر را فراهم نياورد، زيرا در عالم اسلام،هرکس از فرقه، مذهب و عقيدهاي که بود، در اصل مسلماني، خود را با ديگر مسلمانان مشترک ميديد و در همه امور با آنان مشارکت و همراهي مينمود.
استاد گرامي جناب آقاي دکتر سيد جعفر شهيدي پس از اشاره به گسترهي سرزمينهاي اسلامي در قرنهاي نخستين هجرت و پيافکندن تمدّن درخشان و متحد اسلامي مينويسد:
« ملتها از نژادهاي مختلف در سرزمينهاي از جهت شرايط جغرافيايي مخالف با يکديگر، همه با هم کار ميکردند و هر ملّت از نتيجهي کار و کوشش ملت ديگر برخوردار ميگرديد. دانشمندي از فرغانه در منتهياليه مشرق اسلامي با وسايل ابتدايي آن روز به راه افتاد و خود را در غرب عالم اسلامي ميرساند تا از محضر عالمي که شهرت او به شهر وي رسيده بود، بهره گيرد. عالمي کتابي نوشت و کتاب او از غرب سرزمينهاي اسلامي به شرق آن ميرسيد و دانشمندي از اين سرزمينه به آن توضيحي مينوشت و يا بر مطالب آن خرده ميگرفت و هر دو دانشمند در نوشته خود، حرمت يکديگر را نگاه ميداشتند. بازرگاني کالاي خود را از ري، سيراف، بصره يا بغداد به رباط، فاس يا مکناس ميفرستاد. درسراسر اين راه دراز، کالاي او از خيانت کاروان سالار مصون بود و نقدينهاي که همراه اين کاروان ميفرستاد، تمام و کمال به گيرنده آن ميرسيد.»
ايشان در ادامه ضمن بيان اين مطلب که در تمام اين راههاي دور و دراز در مسير گذر از سرزمينهاي مختلف، تنها گذرنامه قبول واژه« سلام عليکم» بود، مينوسيد:« مسلماناني که در اين پهنه ميزيستند، يک مذهب نداشتند، مذاهب شافعي، حنفي، مالکي، امامي و زيديد براين منطقهها حکومت ميکردند، ولي همگان با هم چون برادر بودند و همگان با هم دستيت واحد دربرابر بيگانگان بودند.» [15]
علل و عوامل تفرقه و انحطاط مسلمانان
اما چه شد اين اتّحاد و همدلي زيبا و عزّتبخش برهم خورد؟ بيگمان بيان تمامي علل و عوامل در اين گفتار امکانپذير نيست اما به اجمال ميتوان گفت که بروز جنگهاي صليبي، بيداري مغرب زمين از خواب هزارساله قرون وسطي، نفوذ استعمار به سرزمينهاي اسلامي و حاکميت عناصر نالايق و وابسته در جهان اسلام از عمدهترين علل و عوامل شکست اتحاد مسلمانان هستند[16].
مطالعه يادداشتها و خاطرات جاسوسان، سفرا و مستشرقين غربي که با مأموريتهاي گوناگون و استعماري به جهان اسلام سفر کردند به خوبي رد پاي تفرقه در ميان مسلمين را نشان ميدهد.« همفر» جاسوس وزرات مستعمرات انگلستان از جمله کساني است که خاطرات نواستعماري خويش به کشورهاي اسلامي را به رشته تحرير درآورده از جنايات هولناک استعمارگران در اين خصوص پرده برداشته است. او در کتاب خويش در بخش ذکر نقاط قوت مسلمانان در اولين بند، اذعان ميکند که«مسلمانان، اهميت به مليتها، وطنها، زبانها و رنگها و سوابق بلاد نميدهند.» او در ادامه در بخش ديگري به اختلاف شيعه و سنّي، اختلاف بين ملّتها و دولتهاي آنان و اختلاف ميان دو حکومت(ترک وفارس) [17] به عنوان يکي از نقاط ضعف مسلمانان اشاره کرده[18] و در مقام توصيه براي گسترش دامنه اين اختلاف اينگونه دادسخن ميدهد که:
« اختلاف موجود را ميتوان با تکثير سوءخلق، ميان گروههاي متنازع، هرچه بيشتر دامن زد. ميتوان کتابهايي نشر داد که در آن بعضي از مذاهب را مورد توهين قرار داد. لازم است در راه تخريب و تفرقه ميان مسلمانان پول به حد کافي صرف شود.» [19]
و در نهايت در مسير از بين رفتن قوت مسلمانان، پيشنهاد ميکند:
«بسيار ضروري است کاري کنيم که از هر سو غريزههاي ملّتخواهي و اقليمپرستي و تبعيضات نژادي و ترک و فارس و عرب و عجم و از اين قبيل تعصّات تفرقهانداز راه بيفتد و نيز لازم است مسلمانان را وادرا کنيم که اهميت بسياري به تمدّنهاي پيش از اسلامشان بدهند و قهرمانان و شخصيتهاي قبل از اسلام را زنده کنيم. مانند احياي فرعونيت- فرعونها- در مصر، احياي زرتشتيگري در ايرن و احياي بابليه در عراق...» [20]
براساس همين سياست تفرقهافکنانه است که جاسوس مذکور در خاطراتش اعتراف به فريب شيخ محمد عبدالوهاب و تأسيس فرقه انحرافي و سلفي« وهابيت» مينمايد»[21] از آن پس توصيههاي مستر همفر و ديگر عوامل استعمار روس و انگليس و در مقاطع بعدي امريکا و صهيونيسم، مو به مو با صرف هزينههاي گزاف به اجرا درآمد و امروز ثمره اجراي اين توطئهها در شکل فرقههاي سلفي، وهابي، بهائيت، بابيت، قادياني و غيره از سويي و گسترش ايدهي پان عربي، پان ايرانيت و خلاصه نشر انديشهي برترينژادي و ملّيگرايي در جهان اسلام از سوي ديگر موجبات بيش از پيش امت اسلامي را فراهم آورد. تجزيهي امپراطوري وسيع عثماني در پايان جنگ جهاني اول(1918- 1914 م) توسط دول متفّق نيز موجب تشکيل کشورهاي ضعيف و دستنشانده با رهبراني ضعيفتر و دستنشاندهتر گرديد. در حقيقت اين کشورها لقمههاي راحتالحلقومي بودند که استعمار کهنه و نو براي بلعيدن آماده کرده بود.
تلاش مصلحان جهان اسلام در راه وحدت
با ظهور اين حوادث و آگاهي روزافزون تودهها، علما و مصلحان عالم اسلام، ضرورت حضور در ميدان مبارزه را بيش از پيش احساس کردند و از حدودو صد و پنجاه سال پيش تلاش گستردهاي را در راه اتّحاد و اقتدار مسلمانان آغاز نمودند. و اين تلاش و مبارزه تنها به علماي شيعه اختصاص نداشت بلکه علماي اهل سنّت نيز در اين مسير انصافاً پا به پاي شيعيان کوشيدند.
تلاش بيوقفه شيخ محمد عبده( 1322- 1266 ق) و شيخ عبدالرحمن کواکبي( 1265 هـ. ق) سنّي مذهب در کنار استاد و عالم شيعي چون شيد جمالالدين اسدآبادي و يا مناظرات منطقي و صميمانه شيخ محمود شلتوت رئيس جامعالزهر و علامه سيد شرفالدين عاملي که موجب صدور فتواي تاريخي آن عالم فرزانه اهل سنّت مبني بر قرار دادن فقه جعفري در کنار مذاهب چهارگانه اهل سنت گرديد، از جلوههاي زيباي تلاش گسترده علما در راه بازگشت جهان اسلام به وحدت استراتژيک و همهجانبه در برابر دشمنان است. شيخ محمود شلتوت يکي از اعضاي اصلي جماعت تقريب مذاهب اسلامي است که در سال 1360 هجري قمري در مصر تأسيس گرديد و بعدها کار خود را در ايرن با نام« مجمع تقريب مذاهب اسلامي» با قوت و قدرت ادامه داد.
از ديگر عالمان اهل سنّت در قرن اخير که در راه وحدت مسلمانان کوشيدند، ميتوان به تلاشهاي ارزنده شيخ محمد غزالي( متولد 1334 هـ. ق) و علامه اقبال لاهوري( 1357- 1252 هـ. ق) اشاره کرد. بزرگاني که براي اشاعه فرهنگ وحدت، سفرهاي طولاني کردند و موضعگيريها و آثارشان مؤيد نداي وحدت شيعه و سنّي در جهان اسلام از سوي ديگر علماي بزرگوار شيعه مانند علامه اميني صاحب کتاب ارزشمند« الغدير» مرجع عاليقدر شيعه حضرت آيه بروجردي(اعلي الله مقامه)، علامه شهيد مرتضي مطهري تلاش وسيعي براي تقريب مذاهب اسلامي و وحدت و انسجام مسلمين انجام دادهاند. بهويژه حضرت امام خميني(ره). مجموعه مبارزات، موضعگيريها و آثار قلمي و زباني او از سال 1323 شمسي به اين سو نشان از تلاش بيوقفه و مبارزه خستگيناپذير امام راحل(ره) در برابر توطئههاي تفرقهافکنانه استکبار و صهيونيسم جهامي به سرکردگي آمريکاي جهانخوار و دعوت مسلمانان به وحدت و مقابله با توطئه دشمنان است.
و اکنون اين پيام خلف صالح امام راحل(ره) رهبر عاليقدر انقلاب، حضرت آيتالله خامنهاي است که حفظ وحدت اسلامي را يک فريضه دانسته و ميفرمايند:
« وحدت امروز يک فريضهي حتمي است که با همکاري خردمندانه و دلسوزانه ميتواند راههاي عملي آن پيموده شود.» [22]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - اقبال لاهوری- محمد- کلیات اشعار به اهتمام احمد سروش- انتشارات کتابخانه سنایی- 1368 صفحه 76.
[2] - بقره/213 .
[3] - انبياء/92 و توحيد/1.
[4] - شوري/13.
[5] - حضرت اما خميني(ره) در بعضي از بيانات خود به اين مضمون اشاره ميفرمودند که اگر همه پيامبران را در جايي جمع کنند هيچکدام از آنه با يکديگر اختلافي پيدا نميکند .
[6] - آل عمران/64 .
[7] - مؤمنون/ 52-51 و انبياء/ 92.
[8] - شوري/ 13 .
[9] - فتح/ 29.
[10] - آل عمران/ 103.
[11] - انفال/ 46.
[12] - انعام/ 159 .
[13] - نهجالبلاغه- نامه 78- صفحه 519.
[14] - همانه- خطبه 146- صفحه 269 .
[15] - شهيدي- جعفر- از ديروز تا امروز(مجموعه مقالات و...) انتشارت علمي و فرهنگي 1374- صص 304- 303.
[16] - همفر- خاطرات مستر همفر جاسوس انگليس در کشورهاي اسلامي- ترجمه علي کاظمي- انتشارات کانون نشر انديشه- قم بيتا- ص99 .
[17] - احتمالاً جنگهاي ايران و عثماني در قرون هفده و هيجده ميلادي بايد منظور باشد.
[18] - همان- صفحه 94 .
[19] - همان- صص 102- 101 .
[20] - همان- صفحه 105.
[21] - همان- صص 81- 57 .
[22] - از پيام حج مقام معظّم رهبري، به نقل از روزنامه جوان چهارشنبه 28 آذر 1386 سال هشتم شماره 2483.