بيداري اسلامي نقش انقلاب اسلامي ايران و رهبري آن در رشد روند بيداري اسلامي

بيداري اسلامي نقش انقلاب اسلامي ايران و رهبري آن در رشد روند بيداري اسلامي

 

بيداري اسلامي نقش انقلاب اسلامي ايران و رهبري آن در رشد روند بيداري اسلامي

 

 

مسلم آخوندي- زهرا مددي

                                                                                                

 

چکيده
إنَّ‌الله لَا يغَير مَا بِقَومٍ حَتَّي يغَييرُوا مَا بِأَنفُسِهِم  (رعد 11)

طلوع خورشيد اسلام در سرزمين تاريک و کفرزده عربستان نويدي بود در افق اميد زندگي. زماني که جهل و ناداني، ظلم و جور، حق‌کشي و زورگويي از مصديق مسلم و مسلط بر جامعه‌ي بشري شده بودند و جزء عده و عده، شمشير و قدرت قبيلگي حرف حق ديگري شنيده نمي‌شد طفلي چشم به دنيا گشود که در ميان اعراب کوچ‌نشين طفوليت خود را طي نمود. محمد عبدالله بنده‌اي شد که با ديگر همنوعان تفاوت اساسي داشت. صداقت و امانت او چنان درخشيد که او را شهرت جهاني داد و به امين ملقب گرداند.

در چهل‌سالگي پنجره‌اي از تفاوتهاي شخصيتي او بر جهانيان آشکار گرديد؛ زماني که به وي خطاب رسيد: يا أَيهَا المُدَّثِّرُ، قُم فَأَنذِر، وَرَبَّکَ فَکَبِّر...(مدثر 1 و 2و 3)

نداي دعوت همگاني آخرين دين الهي در فضاي ابهام‌آميز عربستان طنين‌انداز شد و نادي آن محمد امين(صلي الله عليه و آله و سلم) به عنوان خاتم‌المرسلين دعو.ت امت اسلامي را علني کرد تا طليعه نوراني و نجات‌بخش را بر کام تشنه و خشکيده مردم هديه نمايد[1].

از آن روزگاران به بعد بود که نداي يا ايها‌المسلمين و يا ايها المؤمنين توسط مناديان حق در گوشه و کنار جهان بر گوش جان حق‌باوران ترنم نجات بخشيد؛ ظهور و بروز دين اسلام و نشر و بسط آن در جهان انساني روح تازه در جان آدميان دميد. تلاش بيست و اندي سال پيامبر و به دنبال آن جانفشاني و ايثارگري ائمه عليهم‌السلام و مؤمنين و مسلمين پيرو ولايت، دين اسلام را جهاني نمود و در گستره عالم عرضه کرد.

امروز به برکت نهضت جهاني رسول اعظم صلي‌الله عليه آله و سلم، حرکت‌هاي انقلابي و اسلامي متأثر از آن با شاخص انقلاب رهايي‌بخش جمهوري اسلامي ايران به رهبران حضرت امام خميني(ره) در اقصي نقاط اين جهان پهناور آغاز شده و نويدبخش آينده‌اي روش از عالمگير شدن آيين اسلام دارد. نگاهي اجمالي به اين موضوع و بررسي عالمانه حرکت‌هاي بيدارگرانه گوياي اين حقيقت است که انقلاب اسلامي سرآغاز خيزش‌هاي اساسي و اسلامي در جهان معاصر است که با تمسک به آموزه‌هاي ديني و شرع مقدس فصل نويني در باب حاکميت ديني فرا روي جهانيان گشود و با خط بطلان کشيدن بر ادعاهاي پوچ و بي‌اساس مدعيان جدا انگاري دين از سياست، کارآمدي دين را به عنوان آئيني رهايي‌بخش به منصه ظهور رساند.

 

انقلاب اسلامي سرآغاز خيزشها:
پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1979 ميلادي( 22 بهمن 1357 شمسي) اتفاق غير‌مترقبه‌اي بود که حتي رئيس وقت سازمان آمريکا آن را پيش‌بيني نشده تلقي کرده بود.

آمريکا در سالهاي مقارن با پيروزي انقلاب اسلامي در منطقه دو رکن اساسي براي حفظ منافع خود پيش‌بيني کرده بود که ايران و مصر معروف به دو ستون يا نردبان، دو پايه استراتژي آمريکا بودند که کاملاً مطيع اوامر و تصميمات آنان بوده و به عنوان ژندارم غرب در منطقه عمل مي‌نمودند.

وقوع انقلاب اسلامي، سرنگوني رژيم پهلوي و از دست رفتن اولين رکن استراتژي حفظ منافع آمريکا در خاورميانه، دولت آمريکا را دچار بهت و سرگرداني کرد به حدي که تا مدتها، قدرت تصميم‌گيري از آنها سلب شده بود.

استقرار نظام اسلامي با پشتوانه مردمي و به رهبري يک چهره روحاني و مذهبي دست‌پرورده مکتب اسلام و قرآن به هيچ عنوان براي غرب قابل تحمل نبود.

روش و استحکام نظام اسلامي و پايه‌گذاري ارکان حکومتي از جمله عمواملي بود که هر روز حيرت و سرگرداني غرب و خصوصاً آمريکا را بيشتر مي‌کرد.

وزير خارجه وقت آمريکا در سفرش به کشورها  عربي منطقه براي کنترل انقلاب اسلامي و جولوگيري از نفوذ معنوي آن در بين مردم منطقه در مصاحبه با رسانه‌هاي گروهي به‌طور علني اعلام مي‌کند که« بايستي ريشه انقلاب اسلامي در منطقه خشکانده شود». البته اين آرزويي بود که وي به گور برد و نه تنها هيچ‌وقت محقق نشد بلکه روز به روز با گذشت زمان، ديدگان جهانيان شاهد رشد و نمو تفکر انقلابي در مردم مسلمان بوده و موج عظيم بيداري کم‌کم گوشهاي خفته در خواب غفلت را با نداي بيداري نوازش مي‌کند.

البته اقدامات غرب براي جلوگيري از پيروزي انقلاب اسلامي و به ثمر نشستن نهال نوشکفته آن خود مقوله‌اي است که هر کدام نياز به بحث و استدلال جداگانه دارد. علي اي حال به خواست الهي تفکر منبعث از الهامات قرآني در ايران طومار رژيم استبداد پيشه و غيرمردمي پهلوي را پس از 50 سال حکومت ظالمانه در هم پيچيد و آنها فرار را بر قرار ترجيح و به‌وطر دسته‌جمعي مجبور به ترک خاک پاک ايران‌زمين شدند.

ايران سرمشقي شد دوسويه، که هم مسلمانان و آزادگان جهانآن را الگو قرار داده و به اين بارقه اميد با چشم بيدار بنگرند که اگر در آنها اراده‌اي و همتي با تسک به تفکر الهام‌بخش قرآني باشد مي‌توانند با حفظ وحدت و يکپارچگي از زير يوغ استعمار و استثمار رهايي يابند. از سوي ديگر سردمداران استکبار جهاني به عنوان زنگ خطر دريافتند که اگر به‌طور جدي دست به اقدامات کنترلي و سرکوب‌گرانه نزنند، دولتهاي منطقه يکي پس از ديگري انقلابي شده و حاکمان موجود سير سرنگوني را طي خواهند نمود.

خوي استکباري و ددمنشي آنها بر آن داشت تا پرده از چهره تزوير کنار زده و آشکارا اقدامات سرکوب‌گرانه را کشق راه آينده خود قرار دهند. البته شيوه اجرا را طوري گزينش کردند که اثر آنها کمتر مشاهده شود. بيشتر اقدامات بوسيله حکام وابسته داخلي و عوامل و عناصر تربيت شده و وابسته صورت مي‌گرفت و در برخي نقاط مستقيماً مجبور به اقدام مي‌شدند.

پرچم انقلاب اسلامي که در يران در حال اهتزاز بود رهبر بيداردل و آينده‌نگر آن، حضرت امام(ره) در سخنان خود باب جديدي را به روي ملت مسلمان و خداجويجهاني باز کردند. اين پير و مراد عاشقان تنها به فکر نجات مردم يک کشور نبودند بلکه علاقمند بودند که رايحه دل‌نشين آزادي اسلامي جهان مسلمين را نيز معطر کند. اما مسلمانان و علماي اسلام را مورد خطاب قرار داده و فرمودند:

« اي مسلمانان در همه بلاد و اقطار عالم بپا خيزيد! و اي علماي اعلام جهان اسلام، به داد اسلام و بلاد مسلمين و مسلمانان برسيد.»

ايشان که همچنان بر قدرت لايزال الهي متکي بوده و پيروزي مردم مسلمان ايران را مرهون الطاف الهي مي‌دانستند با تمسّک به آيه:« أِن تَنصُرُوا الله ينصُرکُم وَيثَبّيت أَقدَامَکُم»[2]  خطاب به مردم مسلمان جهان چنين فرمدند:« همچون سلحشوران ايران شهادت را بر ذلّت و شرف اسلام و انساني را بر رفاه و عيش چند روزه توأم با خواري و شرمساري ترجيح داده و در ميدان نبرد سياسي و نظامي بر آنان چيره شويد و از هياهوي تبليغاتي آنا باک نداشته باشيد.

فريادي که از قلب مؤمن است بر همه چيز غلبه مي‌کند. بر کاخ سفيد هم غلبه مي‌کند.... [3]

دين اسلام دين خاتم است براي نجات همه انسانهاست. اختصاصا به زمان و نسل خاصي ندارد يکي از دلايل عمده مخالفت جهان‌خواران از گذشته تاکنون نيز همين مسئوليت است.

وقتي از طرف پيامبر اسلام به مردم مخاطب خود ابلاغ شد که بعد از ايشان ديگر پيامبري نخواهد آمد و دين معرفي شده بوسيله‌ ايشان آخرين دين الهي است. با اينکه عهد ذهني داشتند و در کتب آسماني پيشين نيز به پيروان آنها يادآوري شده بود که در آينده پيامبري خواهد آمد با چنين ويژگي‌هايي که دين او آخرين دين الهي است ولي باورش براي آنها سخت بود. بنابراين پس از ارسال رسل و انزال کتب مسئوليت هدايت انسانها بر عهده انسانهاي وارسته‌اي قرار گرفت که در جرگه امامت مردم قرار دارند علماي بزرگ و تربيت‌يافته در مکتب امامت و ولايت سلسله مراتب هدايت‌کننده پس از امامان مي‌باشند.

لذا حضرت اما خميني(ره) به عنوان ولي‌‌فقيه مسلمين و رهبر آزاديخواه، وقتي با نصرت الهي و به پشتوانه حمايت مردم ايران توانست بر رژيم طاغوت پهلوي مسلط آيد، مردم ستمديده و مظلوم جهان را فراموش نکردند و در بيان ديگري پيرامون« نسيم بيداري» فرمودند:

« امروزه نسيم بيداري در سراسر جهان وزيدن گرفته و توطئه‌هاي فريبگر ستمکاران تاحدودي فاش شده است وقت آن است که دلسوختگان واقعي مظلومان از هر قوم و قبيله در هر مرز وبوم با قلم، بيان، انديشه و فکر از جنايات ستمگران در طول تاريخ سياه آنها پرده بردارند و پرونده‌هاي تجاوز آنان را به ساکنين اين سياره ارائه دهند و علما و دانشمندان سراسر جهان بويژه علما و متفکران اسلام بزرگ، يکدل و يک جهت در راه نجات بشريت از تحت سلطه ظالمانه اين اقليت حيله‌باز و توطئه‌گر که با دسيسه‌ها و جنجال‌ها، سلطه ظالمانه خود را بر جهانيان گسترده‌اند، بپاخيزند و با بيان، قلم و عمل خود خوف و هراس کاذبي را که برمظلومان سايه افکنده است بزدايند.» [4]

امام در اين بيان خود ضمن ارائه طريق مبارزه، براي اقشاري از جامعه نيز مسئوليت معلوم نموده‌اند. به اهل قلم و بيان خطاب کرده‌اند که خداوند اگر به شما نعمتي داده است توانايي در شما ايجاد شده که با بيان و يا با قلم خود مي‌توانيد به نهضت دبيداري کمک کنيد پس نبايد فرصت را از دست دهيد. ضمن اينکه در اين مسير نيز مسئوليت داريد. بنابر نص صريح قرآن کريم که فرموده است:« وَمَا خَلَقتُ الجِنَّ وَاإِنسَ إِلَّا لِيعبُدُونِ» خلقت انسان هدفمند است و او در اين مسير زندگي بايد تلاش کند تا اهداف منظور شده تحقق يابد. خصوصاً انسانهاي خداجو و متعهد در قبال حوادث جامعه خود مسئوليت دارند. اگر آنها به اين مسئوليت توجه نکنند در روز تبلي السرائر بايد جوابگو باشند.

مورد خطاب ديگر حضرت امام(ره) علما، دانشمندان سراسر جهان خصوصاً علما و متفکران جهان اسلام است. کساني که خود را پيرو مکتب انسان‌ساز و مسئوليت‌آور اسلام مي‌دانند پس بايد به آموزه‌هاي ديني نيز عمل کنند.

اما از آنها مي‌خواهد که در مسير مبارزه با ظلم و ستمگر بايد اتحاد و همدلي را برگزيد. همه توان و استعدادهاي بالقوه و بالفعل در کنار هم قرار گيرند و هم افزايي ايجاد کنند تا محور کفر و الحاد را شکست دهند. به نظر آن راحل بزرگوار ظالمين در اقليت هستند. عدد آن قليل است. مفهوم ديگر بيان حضرت امام اين است که آنها بر باطل مي‌باشند. وعده الهي براي نصرت و پيروزي اهل حق است نه باطل. تجربه تاريخي هم نشان داده است که انسان‌ها بر هر دين و مسلکي که باشند به يک سري از ارزشهاي انساني علاقمند و از آنها حمايت مي‌کنند. از جمله اين ارزشها درستي، صداقت و عدالت... مي‌باشند. پس حيله‌بازي و توطئه‌گري خودبخود مورد تنفر است و اهل خود را نيز منفور مي‌کند. يعني افکار عمومي جهان از اين خصائص دوري مي‌جويند و تعداد طرفداران و پيروان آنها را در اقليت قرار مي‌دهند.

در اوان پيروزي انقلاب اسلامي رهبر بيداردل انقلاب اسلامي با تيزبيني و آينده‌نگري چشم‌انداز آينده را در منظري بلند و طولاني قرار داد. ايشان آمادگي مردم مسلمان منطقه را براي روي‌آوردن به اسلام پيش‌بيني کردند لذا به همين منظور از ابتداء اين فرصت را از دست نداده و مردم را هم از نعمت حمايت و هدايت خود محرومخ نکردندئ. اين رفتار حضرت امام نشان داد که نيت باطني و خيرانديشي ايشان چقدر عميق و وسيع است. او همان کاري را کرد که اجداد بزرگوار و سلف خلف ايشان در اعماق تاريخ انجام داده‌‌اند. رهبري و دورانديشي يعني همين. برخلاف رهبران مادي‌نگر که به محض اينکه کشتي نجات آنها بر ساحل آرامش قرار گرفت کاري به ديگر خلايق جهان ندارند. بلکه به دنبال آنند تا چگونه بر قلمرو حکومتي خود اضافه کنند و يا منافع فردي و گروهي خود را چگونه توسعه دهند؟

نداي ملکوتي حضرت امام(ره) وقتي در جهان طنين‌انداز شد، گوشهاي شنوا و دلهاي بيدار آلارم هوشيار باش را دريافت کردند. پايه و اساس خيزش امت اسلامي در جاي جاي کشورهاي اسلامي پايه‌ريزي شد احزاب، گروهها و جنبش‌‌هاي مختلف، سازمان‌دهي شد و هرکدام با اهداف و مرامنامه‌ي خاصي اعلان موجوديت نمود، که بررسي عمق هرکدام از آنها فرصت و مجال ديگري را مي‌طلبد. ولي اين حرکت عظيم و متحد دل دشمنان مستکبر را لرزاند. همه به دست و پا افتادند تا شايد بتوانند اين طفل تازه متولد شده ار در اوان کودکي از رمق بيندازند ولي بي‌خبر از آن که« نور خدا با فوت دشمنان خاموش شدني نيست».

 

ارائه شاخص قيام:
درگير شدن با حکومتهاي فاسد، فاسق و ستمگر، کاري بس بزرگ است و نيازمند تدبير، سازماندهي توان و امکانات برنامه‌ريزي و شاخص‌گذاري است. اگر مبارزين در مسير مبارزه خود بي‌تدبيري کنند مقاومت آنها قطعاً به دست حکومت جبار وقت سرنگون خواهد شد. حضرت امام(ره) که به اين معنا واقفند و آسيب‌هاي مبارزات را با پوست و خون درک کرده‌اند، در بياني به شکورهاي زيرسلطه چنين مي‌فرمانيد:

«... به آنان صريحاً مي‌گويم که حق گرفتني است قيام کنيد و ابرقدرت‌ها را از صحنه تاريخ و روزگار براندازيد...» [5]

ملت از اين تدبير دريافتند که زورگويان براحتي از مرکب مراد پايين نخواهند آمد. حق گرفتني است و قيام براي گرفتن حق از الزامات آن است. ضمناً در اين بيان حضرت امام(ره) راهبردي ديگر به دست آمده است که تئوريسين‌ها بخوبي آن را دريافته‌اند و آن عاقبت ابرقدرت‌هاست که اگر ملت‌ مظلوم و محروم قيام کند غايت آمال و مطلوب نظر آنها محو ابرقدرتها از صحنه روزگار است پس بيهوده نيست که آنها با تمام توان در مقابل انقلاب اسلامي و خيزش‌هاي بيدار مي‌ايستند، چون قصه بود و نبود در کار است، ديگر مسئله برد و باخت نيست. موجوديت آنها مورد هدف واقع شده است. از آنجائيکه حضرت امام(ره) درک مي‌کردند که ابرقدرتها در مقابل قيام مردم بيکار نخواهند نشست و حتماً براي رهايي خود دست به اقدام خواهند برد. آن رهبر بي‌دليل در سخنراني ديگر سريعاً مردم را توجيه کرده و براي آماده‌سازي ذهن آنها مي‌فرمايند:

« در کشورهاي اسلامي و مستضعفان جهان قدرت اسلامي خود را بيابند و از عربده‌هاي شرق و غرب و وابستگان و تفاله‌هاي آنان نهراسند و با اعتماد به خداوند تعالي و اتکال به قدرت اسلام و ايمان بپا خيزند و دست جنايتکاران را از کشورهاي خود کوتاه کنند.» [6]

اين نداي بيدارباش رهبر کبير انقلاب اسلامي در بستر تاريخ، زمينه‌ساز تحرکي شد تا پايه ظلم و ستم را بسوزاند.

همچنانکه رهبر بزرگوار انقلاب اسلامي حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در ديدار با مردم فارس در روز شنبه 3/2/90 فرمودند:

« اين بيداري ملتها پايان ندارد. رژيم‌هاي حاکم آنان بداننند که با سرکوب و ظلمي که برآنها روامي‌دارند ديگر نمي‌توانند آنها را خاموش کنند.»

دشمن سالهاست که روي منطقه خاورميانه سرمايه‌گذاري کرده است. در طرح اوليه آمريکا که دنبال کدخدايي جهان بود، تشکيل خاورميانه تحت تسلط غرب مدنظر  بود. سالهاست که راهبرد آمريکايي‌ها حول همين محور مي‌چرخد. اگر به بهانه سرکوب طالبان به افغانستان حمله کردند تا جاي پايي در منطقه باز کنند و راهي براي لشکرکشي داشته باشند، بتوانند افکار عمومي را همچنان در ابهام فرو برند، کمي که خود را در رسيدن به هدف موفق احساس کردند، خانم رايس در يک سفر منطقه‌اي اعلام کرد که حمله اسرائيل به جنوب لبنان درد زايش خاورميانه جديد( بزرگ) است. آنها به خيال خود با جنگ 33 روزه قصد ذداشتند که مسئله کرانه‌هاي باختري را حل کرده و براي هميشه همچنانکه به هم‌پيمانان خود قول داده بودند، امنيت اسرائيل را برقرار کنند. ولي از قدرت اسلامي مردم مسلمان بي‌خبر بودند. فکر نمي‌کردند که طرح‌هاي دقيق و تئوري‌هاي پيچيده رياضي آنها ممکن است با طوفان شن يا دعاي نيمه‌شبي بر هم بريزد.

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي سال گذشته در ديدار با گروه‌هاي مبارز فلسطيني نيز فرمودند:

« شکي نيست که براساس حقايقي که خداي متعال تقدير کرده است، خاورميانه جديد شکل خواهد گرفت و اين خاورميانه خاورميانه اسلامي خواهد بود.:

با اين تدبير ابتکار از دست غرب خارج شد. يعني علي‌رغم تلاش چندين ساله و سرمايه‌گذاري‌هاي کلان بر روي کشورها و گرو‌هاي مخرب و معارض منطقه برنده اين ميدان مردم مسلمان و انقلاب اسلامي است.

ايشان در جاي ديگر با بهره‌گيري از وضعيت بحران ‌زده و سردرگم غرب و رژيم‌هاي وابسته به آنها که امروز مديريت کشورهايشان نيز از دست آنها دررفته است فرمودند:

« ما امروز در يک برهه حساس به سر مي‌بريم... شايد در يک مجال کوتاه برايش استدلال هم نشود ارائه کرد. البته مستدل است، منتها شايد در دو کلمه نشود استدلالي برايش بيان کرد. اين است که مراکز استکباري جهاني در مقابله با حرکت اسلامي که نماد واقعي‌اش جمهوري اسلامي است دارند آخرين تلاشهاي خودشان را مي‌کنند. در بسياري از عرصه‌ها تلاشهايشان و تدابيرشان به بن‌بست خورده و کار از دستشان دررفته است. اين کمربندي که اينها به دور مسايل جهاني کشيده بودند و حيطه‌بندي‌اي که کرده بودند در حساس‌ترين نقاط روي زمين يعني خاورميانه، اين کمربند پاره شده است يا سست شده، حداقلش اين است ولي به نظر من پاره شده و از دستشان دررفته است. »

آينده‌نگري مقام معظم رهبري روي پاره شدن حيطه‌بندي نظام استکباري درست از آب درآمد و طولي نکشيد که همه جهانيان مششاهده کردند که اروپا و آمريکا در حل معظلات پيش آمده نه تنها بي‌خاصيت شده‌اند بلکه تکليف خود را هم نمي‌دانند.      

استکباري که در حمله به عراق آن چنان دستپاچه عمل مي‌کند که وقعي براي شوراي امنيت قائل نشده و بدون مجوز جهاني حمله به عراق را آغاز مي‌کند. چرا که مي‌ترسد مبادا طفل در حال تولد بنام خاورميانه سر در زانو بميرد و در اين بين مادر دلسوزي از بين کشورهاي مسلمان وابستگي آن را تقبل کرده و جا پايي براي آمريکا باقي نگذارد. ولي امروزه سئوال اساسي افکار عمومي از آمريکا و شوراي امنيت اين است که پس قدرت بازدارندگي شما کجاست؟ چرا بايد ملت ليبي توسط حاکم جبار و خون‌آشام آن قتل عام شود ولي شماها بر سر مسئله فرماندهي کار و يا اينکه از توان نظامي خود براي سرکوب استفاده کنيد يا نکنيد؟ تعلل نمائيد و بعد از مدتها فرصت‌سوزي عاقبت به صورت نمادين در اين ميدان حاضر شده اما بدون آنکه مؤثر باشيد آبروي نداشته چند ساله خود را برده و ابهت ابرقدرتي شما در مقابل ديدگان مردم خرد شود.

مقام معظم رهبري در سالگرد رحلت حضرت امام(ره) سال 89 در جمع دوستداران آن حضرت در حرم مطهرش نويد داده بودند:

« گسترش موج بيداري در دنياي امروز حقيقتي است که فرداي نيکي را به ملت اسلامي نويد مي‌‌دهد از سه دهه پيش که با پيروزي انقلاب اسلامي و تشکيل نظام جمهورزي اسلامي اين خيزش پرقدرت آغاز شده، امت بزرگ ما بي‌وقفه پيش رفته، مانعي را از سر راه برداشته و سنگرهايي را فتح کرده است. پيچيده‌تر شدن شيوه‌هاي دشمني استکبار و تلاش پرهزينه‌اي که در مقابله با اسلام مي‌کند نيز يه دليل همين پيشرفت‌هاست. تبليغات وسيع دشمن در جهت اسلام هراسي، تلاش شتاب‌زده‌اي که براي ايجاد اختلاف ميان فرقه‌هاي اسلامي و برانگيختن تعصب‌هاي فرقه‌اي مي‌کند...» [7]

آنها که هميشه همراه رهبر نيک‌انديش اسلامي هستند و تدابير خيرانديش او را دنبال مي‌کنند خوب دريافته‌اند که پيش‌بيني امام گونه‌ايشان چقدر با واقعيت‌هاي فعلي جهان مطابقت پيدا کرده و درست بر هدف نشسته است.

امروز حکومت علي عبدالله صالح در يمن و آل خليفه در بحرين بر موجي از اعتراضات مردمي سوار است که هر لحظه آن را به سمتي مي‌برد که غايت آن سرنگوني و نابودي است.

حضرت آقا در مورد صدور انقلاب معتقدند:

« ما انقلاب را امروز نمي‌خواهيم صادر کنيم. انقلاب يک بار صادر مي‌شود و شد اين که مي‌بينيد امروز در سرتاسر دنيا گرايش و ايمان اسلامي زنده شده است اين که مي‌بينيد ملتها در شمال آفريقا و در خاورميانه و درشرق و غرب کشورهاي اسلامي بيدار شده‌اند.... همه حاکي از اين است که انقلاب اسلامي در اول وقوع خود صادر شده است.» [8]

آمريکاييان سالهاست که در مقابل انقلاب اسلامي و ملتهاي مسلمان عربده‌کشي مي‌کنند و چنگ و دندان نمشان مي‌دهند. در طي سالها پيروزي انقلاب اسلامي به انواع ترفندها دست بردند، در هر کشوري عياري خود را بسيج نمدند تا شايد نهال اسلامي به گل نشسته در قلب مردم را از ريشه بخشکانند ولي در مقابل رهبر بيداردل انقلاب اسلامي اين توهم باطل آمريکائيان را چنين تفسير مي‌کند:« آمريکائيان مي‌دانند که در دنياي اسلام آينده‌اي ندارند. براي اين که بيداري اسلامي به حرکت‌هاي انقلابي منتهي نشود، پيش‌دستي مي‌کنند و مي‌خواهند چيزي را که براثي ملتها سرنوشت محتوم است با ابتکار و حرکت‌هاي پيشدستانه خودشان عقب بيندازند.
جهان اسلام براي به نتيجه رسيدن اين بيداري اسلامي نياز به اتحاد دارد. اگر رهبران ديني براساس پايه و اصول قرآني گرد هم آيند و مسائل فرعي را کنار گذاشته و مواظب فريبکاري و تفرقه‌افکني دشمنان قسم‌خورده باشند. تا پيروزي نهايي و به نتيجه رسيدن چند گام ديگر باقي نمانده است.» [9]

همانگونه که در ديدار با مسئولان و کارگزاران حج در 8/2/1372 خطاب به حکام مصر چنين هشدار دادند:« ملت مصر خيانت سران خودش را تحمل نخواهد کرد.»

سپس در توضيح و تبيين اين بيانات شفاف‌سازي کردندکه:

« ملتي مثل ملت مصر خودشان تکليفشان را مي‌دانند. خودشان آگاهند که چه بايد بکنند و درست هم فهميده‌اند، جوانان مصر درست فهميده‌اند کعه در مقابل حکومتي که به آرمان اسلامي و به آرمان فلسطين و به سرنوشت کشورهاي اسلامي خيانت مي‌کند ايستاده‌اند. اشتباه اينها در همين است که قدرت و نيرو و تأثير اسلام را نمي‌توانند بفهمند.» و دنيا امروز متوجه شده که آينده‌نگري رهبر جمهوري اسلامي چقدر درست و قابل اتکا است.

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

[1]  - کتاب انسان و ايمان استاد مطهري.

[2]  -  سوره محمد، آيه 7.

[3]  -  صحيفه اما، ج19، ص290.

[4]  -  همان، ج19، ص148.

[5]  -  به مناسبت سالروز پيروزي انقلاب 22/11/58.

[6]  -  صحيفه امام، ج 15، ص 61.

[7]  - بيانات مقام معظم رهبري در حرم امام(ره)، 14/3/89.

[8]  -  پيام مقام معظم رهبري به حجاج، 24/8/89.

[9]  -  بيانات مقام معظم رهبري در حرم امام(ره)، 14/3/84.