اطلاع از اوضاع جهان اسلام يك و ظيفه اسلامى

اطلاع از اوضاع جهان اسلام يك و ظيفه اسلامى

 

 

اطلاع از اوضاع جهان اسلام يك و ظيفه اسلامى

 

استاد محمد واعظ زاده خراسانى

 

بسم الله الرحمن الرحيم

سخن نورانى رسول اكرم صلّى الله عليه وآله وسلم كه فرمود:

«من اصبح و لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم»(1).

اهتمام به امور و شؤون و مسائل مسلمانها را بر هر مسلمانى تا آن حدّ فرض و حتمى دانسته كه ترک آن را ملازم و مرادف با مسلمان نبودن مى داند. مسلمانهاى بى درد و بى اطلاع از وضعيت برادران و خواهران مسلمان خود و از ملتهاى اسلامى و از آلام و مصائب و گرفتاريهاى آنان صرفاً نامشان مسلمان است، هرچند به وظايف فردى خود هم عمل كنند، اما در حقيقت عضو زنده و مؤثرى از امت اسلام محسوب نمى شوند.

البته اين بى اطلاعى خود يک مصيبت و يک فاجعه است، اما مهمتر از آن اين است كه غالباً مسلمانها از وجود چنين فريضه الهى در شريعت اسلام، بى خبرند تا براى خود مسؤوليت احساس نمايند.

بلى اگر اسلام يک حقيقت عينى است - كه هست - پس بايد اين حقيقت با همه آثار و لوازم و خاصيتهايش، در جامعه اسلامى و در وجود فرد فرد مسلمانها تحقّق عينى

___________________________

1 ـ اصول كافى 2: 163.

ـ(162)ـ

پيدا كند تا «اسلام راستين» و بنا به گفته امام خمينى رضوان الله عليه «اسلام ناب محمدى» عملى گردد.

مسلماً اهتمام به امور مسلمين هدف عمده اش، ويا به تعبير بهتر، روشنترين مصاديقش همانا نصرت و يارى رساندن و رفع محروميتها، ظلمها و ستمها، فقرها و مرضها و زدودن كمبودها و نقصها از مسلمانان است، تا برسد به سطح امت مطلوب اسلامى يعنى امت برتر كه در حديث ديگر بيان شده است:

«الاسلام يعلو ولا يُعلى عليه».

بلى بايد مسلمانها از لحاظ فرهنگى، اخلاقى، اقتصادى، رفاه فردى و اجتماعى، و مسلماً از لحاظ سياسى امت و ملت برتر باشند تا گفتار خداى تعالى:﴿...وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلاً﴾(1). عينيّت پيدا كند.

حال، اين دو امر: يعنى اهتمام به امور مسلمين و يارى رساندن به آنان متوقف بر امر سومى است و آن، شناسايى و معرفت مسلمانها و اطلاع كامل از وضعيّت آنان است.

بلى، اطلاع از حال مسلمين، ولو از باب مقدمه واجب هم كه باشد، خود يک واجب و فريضه اجتماعى است و آحاد مسلمين اعم از حاكم و محكوم و امام و رعيّت و عالم و جاهل و افراد و ملتهاى مسلمان همه در اين تكليف الهى شريكند، و هيچ طبقه و صنفى از آن مستثنى نيستند و به اصطلاح يک واجب عينى است نه كفايى. اما يک واجب مقدمى و غيرى نه واجب ذاتى.

بلكه مى توان گفت: اطلاع از وضعيت مسلمانان، خود از مصاديق بارز و آشكار (اهتمام به امور مسلمين) است. زيرا اهتمام صرفاً يک تكليف باطنى و قلبى نيست بلكه مراحل عملى آن نيز، اهتمام شمرده مى شود. بنابراين، علاوه بر (وجوب مقدّمى و غيره) وجوب ذاتى و اصيل هم دارد همان طور كه علاوه بر وجوب كفائى، وجوب عينى هم دارد.

___________________________

1 ـ سوره نساء: 141.

ـ(163)ـ

ما چطور مى توانيم به درد دل مسلمانها برسيم وبه امور آنها اهتمام بورزيم، در حالى كه از حال ايشان، بلكه حتى از وجود آنان و جا و مكان و منطقه جغرافيايى ايشان خبر نداشته باشيم؟

من در عمر خود و در آثار قلمى و مقالاتى كه نوشته ام به اين مساله يعنى شناخت جهان اسلام، اهميّت داده و مى دهم و غفلت ازآن را گناه مى دانم. درحدود 22 سال پيش، يک سفر يكساله علمى به چند كشور اسلامى و عربى مانند تركيه، سوريه، اردن، الجزاير، مغرب و از همه طولانى تر مصر كردم و گزارش سفر خود را به عنوان «گزارش از چند كشور اسلامى وعربى» طى مقالاتى مسلسل، در مجلّه دانشكده الهيات و معارف اسلامى مشهد نوشتم، و پس از آن نيز در سفرهاى متوالى و شركت در برخى از كنفرانسهاى علمى سعى مى كردم از وضعيّت كشور مورد بازديد خود ولو به اختصار مطلبى بنويسم.

بلى، اطلاع از وضعيت مسلمانها يک وظيفه است، كه از خانواده و همسايه وهمشهرى و هموطن و همكيش آغاز مى شود تا برسد به ملّتها و كشورها و مذاهب ديگر اسلامى.

اطلاع از مذاهب ديگر، بخصوص اين نتيجه را دربر دارد كه بسيارى از بدبينيهاى موجود ميان مسلمانها را از بين مى برد، كما اين كه اطلاع از محروميتها و ناكاميها و ستمهاى ملتهاى اسلامى، عواطف مسلمانها را به سود برادران و خواهران مسلمان خويش برمى انگيزد و به فكر كمک رسانى به آنان مى اندازد.

يكى از سنتها و دست آوردهاى بسيار با ارزش انقلاب شكوهمند اسلامى ايران همين همدردى با ملّتهاى مصيبت ديده اسلامى و همين احساسات گرم مردم ما است، كه نسبت به آنان، ابراز مى دارند. تظاهرات سالانه روز قدس و راه پيمايى ميليونى ملّت ما بخاطر مردم بوسنى و هرزگوين و تظاهراتى از اين قبيل، و همچنين برگزارى كنفرانسهايى

ـ(164)ـ

از قبيل كنفرانس دفاع از انتفاضه فلسطين در همين مقوله مى گنجد. وبه همين خاطر بنيانگذار جمهورى اسلامى حضرت امام خمينى رضوان الله تعالى عليه و نيز رهبر انقلاب و دولتمردان جمهورى اسلامى به اين مساله يعنى حوادث جهانى اسلام و قرار دادن مردم در جريان آن حوادث و همدردى با مسلمانان جهان، بسيار اهميّت داده و مى دهند.

به نظر مى رسد اين قبيل تظاهرات به چهار ديوارى كشور ما محدود نمى شود وخواهى نخواهى به ساير كشورهاى اسلامى سرايت مى نمايد، كما اينكه روز قدس اينک در جهان اسلام، جاى خودرا بازكرده و ساير مسلمانان هر سال تا حدّى كه قدرت دارند و دولتهاى حاكم بر آنها اجازه مى دهند، با برادران و خواهران خود در ايران همگامى نشان مى دهند.

بارى، اگر اطلاع از حال مسلمانان همانطور كه گفته شد به عنوان (واجب ذاتى يا مقّدمى) يک فريضه است بايد ديد مسلمانها از اين تكليف اسلامى، تا چه حدّ غافل بوده و هستند؟ يک نمونه اين غفلت همين مساله بوسنى و هرزگوين است كه مسلماً قبل از مطرح شدن اين فاجعه، بجز افراد معدودى از علما و دانشمندان وظيفه شناس و برخى از جغرافيدانان، غالباً مسلمانها از وجود چنين مجتمع اسلامى در مركز اروپا خبر نداشتند، وبه طريق اولى از مخاطرات و تهديدهايى كه از سوى دو گروه مسيحى رقيب و دو نژاد متعصب: يعنى صربهاى ارتدوكس، و كراواتهاى كاتوليك، متوجه اين مظلومان تاريخ است، بى اطلاع بودند.

همانطور كه گفتيم، اين بى اطلاعى و غفلت، گناهى نابخشودنى است و طبعاً مسؤوليت آن در درجه اول دامنگير علما و دانشمندان و حاكمان و فرمانروايان جوامع اسلامى است، كه متاسفانه شايد بسيارى از آنان خود در بى خبرى از جهان اسلام به سر مى برند، و اين بى خبرى را هم قصور و تقصيرى براى خود نمى دانند.

دسته اوّل يعنى علما و پيشوايان مذهبى، به جاى اين كه از مطالعه كتاب الهى و

ـ(165)ـ

سنّت نبوى و سير در آثار و تواريخ اسلامى، به چنين وظيفه حياتى پى ببرند و مسلمانان را از آن آگاه كنند، وقت خودرا به مسائل فرعى و جانبى و بيشتر به مسائل اختلاف بر انگيز و زنده كردن تعصّبات و دشمنيها و بدبينيها كه از پيشينيان براى ما به جاى مانده، صرف مى كنند، عيناً مانند كسى كه نماز نخواند امّا در باره شكيّات نماز، شب و روز خود را بگذراند و داد سخن بدهد، يا فروع علم اجمالى را بر اصول معلومات تفصيلى و مسلّمات قطعى دين ترجيح دهد.

اما دسته دوّم، يعنى حاكمان و دولتمردان مسلمان كه حالشان معلوم است، غالباً سر در آخور خويش دارند وبه فكر جاه و جلال خود هستند، اگر دنياى اسلام را آب ببرد آنان را همچنان خواب مى برد. متاسفانه بسيارى از آنان، از اسلام چيزى نمى دانند، و براى اسلام، در برنامه هاى حكومتى خود جايى باز نكرده اند، نه تنها مردم را در جريان حوادث اسلامى نمى گذارند كه عمداً از نشر حوادث احساسات بر انگيز جلوگيرى هم مى كنند.

شما فكر نكنيد حوادث فلسطين و اسرائيل يا كشمير يا حتى فاجعه بوسنى و هرزگوين وديگر مسائل جهان اسلام به همين داغى كه در ايران و رسانه هاى گروهى ما مطرح مى شود و از زبان رهبرى انقلاب و مسؤولان كشور ما شنيده مى شود، و از سوى وزارت خارجه ما به جدّيت دنبال مى گردد، دركشورهاى ديگر اسلامى مطرح است. خير، بسيارى از دولتهاى اسلامى تحت فشار ابرقدرت آمريكا و دولتهاى استعمارگر و با استفاده از روشنفكران وابسته و مزدور و عالمان دربارى و جيره خوار، با مطرح كردن مسائل بى اهميت ديگر، مردم خود را از اين امر مهم يعنى اطلاع از حوادث اسلامى و از اهتمام به امور مسلمين باز مى دارند وبه اين غفلت عمومى كمک مى كنند وبر آن اصرار دارند.

مفتى يكى از كشورهاى اسلامى به من گفت: مى خواستيم براى بوسنى و هرزگوين اعانه جمع كنيم، دولت ما مانع شد. بلى اين يک حقيقت است كه بسيارى از آن حاكمان،

ـ(166)ـ

 بيدارى مسلمانان را براى تاج و تخت و رياست و مقام خود خطر جدّى مى دانند.

اين گروه از حكمرانان، بخصوص در وضعيّت فعلى، كه مسلمانان جهان با الهام از انقلاب اسلامى ايران و تاثيرپذيرى از دم عيسوى امام، مى روند تا بيدارى وهشيارى خويش را بازيابند و خود را بازشناسند همواره با يكديگر وبا ابرقدرتهاى جهان، كه از هيمنه و خيزش حركت اسلام، يا به تعبير اعراب «صحوه اسلامى» به خود مى لرزند، بايكديگر، پشت درهاى بسته به چاره جوئى وتوطئه چينى مى نشينند، و چاره از دست رفتن حكومت تدريجى خود را با نهيب جوانان و پيران ومردان و زنان، كه هر روز صحنه هاى خيابانى و اجتماعات پرشور ميدانى آن را شاهد هستيم از همقطاران و مواليان خويش مى جويند.

بلى اين طايفه از دولتمردان وعالمان دربارى، آنان كه براى جهان اسلام پشيزى ارزش قائل نبودند و بى اعتنا از كنار حوادث مى گذشتند، اينک از خواب غفلت بيدار شده اند ونسبت به امور مسلمين نهايت اهتمام را به خرج مى دهند، اما نه به منظور عمل به تكليف، بلكه به انگيزه جلوگيرى از آن و محو آثار بيدارى مسلمين وخاموش كردن شعله سوزنده آن.

در اين باب هركس حرفى مى زند و چاره اى مى انديشد، اما همه بر خطر آن همداستانند. نام اين بيدارى را «اصولگرائى اسلامى» گذارده اند و از آن بيم دارند.

در اين ميان، دولت ثروتمند عربى، كه خود را قطب جهان اسلام مى پندارد و از يک نوع اسلام بى خاصيّت و به قول خودشان عارى از شاخ و برگها و بدعتها دم مى زند وبه قول امام راحل «اسلام امريكائى» را تبليغ مى كند، پرچمدار مبارزه با اصولگرايى اسلامى يا «ناب محمدى» شده است و دائماً در سراسر جهان اسلام و حتى در جوامع غربى، اسلام خود را «اسلام راستين» معرفى مى كند و راه مبارزه با اصولگرائى را رواج همان اسلام بى رنگ وبوئى كه پرچمش را بدوش مى كشد ميداند.

ـ(167)ـ

در اخبار آمده بود كه دبير كلّ «رابطة العالم الاسلامى» مكّه در يكى از كنفرانسهاى به اصطلاح اسلامى گفته بود: راه جلوگيرى از اصولگرائى اسلامى، همانا نشر وهابيت است. چنين حرفى از چنان مقامى در حقيقت معرّف «رابطة العالم الاسلامى» است كه اين رابطه نه براى بيدارى و هشيارى مسلمانها است بلكه براى خواب كردن وايجاد رابطه ميان مسلمانان و دولتهاى اسلامى بى درد و بى اعتنا به مسائل مسلمين است تا با جهت صف آرايى در برابر مسلمانان بيدار و بپاخاسته همداستان شوند.

نتيجه بحث:

در جهان اسلام، هم اكنون دو وصف در قبال هم قرار دارند: صف مسلمانان دردمند، انقلابى، اصلاح طلب، آگاه، عامل به وظيفه «اهتمام به امور مسلمين» و طرفدار اطلاع از وضع مسلمانها و افشاگرى توطئه ها، وصف مسلمانان بى درد، بى خاصيت، رفاه طلب و نا آگاه و طرفدار عدم بيدارى مسلمين و بى خبرى از توطئه هائى كه مستكبران براى اسلام تدارک مى بينند.

حال، ا گر اين دو صف را از هم بازشناسيم ناچاريم اعتراف كنيم كه پرچمدار اسلام انقلابى و طالب بيدارى و هشيارى مسلمين، همانا جمهورى اسلامى ايران و رهبر هشيار آن است. اينک ايران اسلامى، براى مسلمانان دنيا الگو است و بدون اين كه در امور كشورهاى ديگر دخالت كند رسالت بيدار كردن مسلمانان را به عهده گرفته است.

در حالى كه پرچمدار اسلام آمريكائى همان دولتمردان نفتى مرفه و بى دردند كه مرام خواب آور و بى خاصيّت وهابيّت را رواج مى دهند، و در هر قيام و حركت اسلامى در شرق وغرب جهان اسلام و جهان كفر، ردّ پاى آنان با دلارهاى نفتى خود، در كنار ابرقدرت آمريكا و در صف مقابل ايستاده و مى كوشند تا صف اول را شكست بدهند.

اما قرآن به ما نويد مى دهد كه در اين تلاش ناكام خواهند بود:

ـ(168)ـ

﴿يُرِيدُونَ ان يُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِافْوَاهِهِمْ وَيَابَى اللّهُ الاَّ ان يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ﴾(1).

اينک اين وظيفه مسلمانان آگاه است كه از صف خود دفاع كنند و توطئه هاى صف رقيب را خنثى سازند تا پيروز گردند. ان شاء الله.

___________________________

1 ـ سوره توبه: 32.