*ولادت و دوران کودکی ایشان
شهید سید محمد باقر حکیم در ۲۵ جمادی الأول سال ۱۳۵۸ هـ مصادف با ۱۹۳۹ م در نجف اشرف از خاندانی علمی به دنیا آمد که آوازه اش از نیمه دوم قرن چهارم هجری به گوش همگان رسید.
از این خاندان، علمای بنامی در طب، اخلاق، فقه، و اصول مطرح شدند. شهید حکیم به عنوان فرزند پنجم در کنار 9 برادر دیگرش زیر سایه مرجعیت پدرش حضرت آیتاللهالعظمى سیدمحسن حکیم (قدسسره) رشد کرد، و از همان کودکی از چشمه زلال تقوی، جهاد، صبر، ایستادگی وفداکاری نوشید.
هنگامی که شهید حکیم در اوائل سال ۱۹۸۰م به ایران رسید، به حضور بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (قدسره) شتافت و امام نیز از ایشان استقبال گرمی به عمل آورد و توجه بسیاری به او کرد و او را تحت حمایت خود قرار داد. همچنین امام به او اطمینان داشت و به ویژه در مسائلی که مربوط به عراق و مرجعیت دینی و حوزه علمیه نجف اشرف بود، به او بسیار اعتماد می نمود.
*حیات علمی ایشان
شهید حکیم در ابتدا وارد مکتبخانه شد، سپس در دبستان «منتدی النشر» مشغول تحصیل شد. اما پیش از اتمام تحصیلات ابتدایی، آن را رها کرد و در تاریخ ۱۹۵۱م. مشغول تحصیل علوم حوزوى شد. او مقدمات و سطوح را نزد برجسته ترین علما و اساتید حوزه علمیه نجف چون آیتالله سید محمدسعید حکیم و آیتالله سید وسف حکیم فراگرفت.
پس از گذراندن این مرحله در درس خارج فقه و اصول مراجع بزرگی چون آیتاللهالعظمی سید ابوالقاسم خوئی (قدسسره) و آیتاللهالعظمی شهید سید محمدباقر صدر (قدسسره) شرکت کرد و مدت زیادی در درس این دو عالم بزرگ حضور داشت. هر دوی این بزرگان به خاطر ویژگیهای شخصیاش اهمیت و ارزش ویژهای برایش قائل بودند.
شهید حکیم از همان دوران کودکیاش به نبوغ علمی و تواناییهای بالای ذهنی شناخته شد و احترام و تقدیر بزرگان و علما و اقشار علمی را به خود جلب کرد و از این رو در ابتدای جوانی درسال ۱۹۶۴م. درجه اجتهاد در علوم فقه و اصول و علوم قرآن را از مرجع بزرگ آیت الله العظمی شیخ مرتضی آلیاسین دریافت کرد.
پس از این که شهید حکیم به درجه بالایی از علم رسید، تدریس درس خارج فقه و اصول را با حلقه درسی در مسجد هندی در نجف اشرف آغاز کرد و از همان هنگام به قوت دلیل و عمق استدلال ودقت بحث ونظر شناخته شد. پس ازمدتی ، چندی از علما زیردست او تربیت شدند که در جاهای مختلف جهان اسلام، جا گرفتند.
ازجمله آنها می توان از برادرشان شهید سید عبدالصاحب حکیم و علامه شهید سیدعباس موسوی دبیرکل سابق حزبالله لبنان نام برد . همچنین ایشان برفراگرفتن فقه و اصول بسنده نکرد،بلکه برخی از دانشهای روز را نیز فراگرفت تا در نتیجه آن بتواند با پیشرفتهای روز در زمینههای مختلف همگام باشد .
هنگامی که شهید حکیم در تهران مستقر شد، جمعیتی از رزمندگان عراقی در کنار منزلش تجمع کردند و ایشان از آنها استقبال کرد، و همانجا بود که مبارزه همه جانبه را علیه رژیم صدام اعلام کرد.
*فعالیتهای شهید حکیم در میدان تولید علم و اندیشه
با این که شهید حکیم در دوران دوری از وطن، بیشتر وقت خویش را در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی گذراند اما با این حال اندیشه او در نظریههای اسلامی همچنان چون چشمه پر آبی میجوشید و با اینکه بیشتر نوشتهها و گفتههای ایشان تا کنون به چاپ نرسیده است. اما آن چه تا کنون از ایشان چاپ شده است بر اندوختههای بسیار و سرشار ایشان دلالت دارد. تا کنون پیش از ۶۱ کتاب و مقاله از ایشان چاپ شده است.
*فعالیتهای سیاسی و جهادی
افزون بر محصولات علمی و نبوغ ایشان، شهید حکیم نقش بسزایی در تثبیت و فعال کردن جنبشهای اسلامی تحت عنوان مخالفتهای سیاسی داشتند. ایشان در کنار علمای بزرگی همچون اندیشمند و متفکر اسلامی بزرگ و مرجع کبیر آیتاللهالعظمی شهید سیدمحمدباقر صدر (رضواناللهتعالیعلیه) و شهید سید مهدی حکیم، سازمان سیاسی اسلامیای را پایه گذاری کردند که بتواند در میان مردم عراق نفوذ کرده و شناخت و آگاهی اسلامی آنها را بالا ببرد تا همه مردم زیر پرچم مرجعیت قیام کرده و حقوق و اصلاح جامعه خود را مطالبه کنند.
این تلاشها به تأسیس برخی از جنبشهای اسلامی مانند جنبش «النهوض الإسلامی» و «جماعة العلما» انجامید و از همان زمان آماج ضربههای بسیار شدید رژیم بعثی عراق قرارگرفت.
در نتیجه تعداد بسیاری از اعضای این جنبش اعدام و بسیار دیگری نیز تبعید شدند. در سال ۱۹۷۷م. نجف اشرف و کربلا شاهد قیام مردمی گستردهای شد که به نام « انتفاضه صفر » معروف گشت.
رژیم رئیس وقت عراق احمد حسن البکر ، با بی رحمی این قیام را سرکوب و بسیاری را بازداشت کرد که از جمله بازداشت شـدگان ، شهید حـکیم (قدسسره) بود. درسالهای بعدی، حوادث با سرعت بیشتری یکی پسازدیگری میآمد، تا اینکه درسال ۱۳۵۷ش. ایران شاهد پیروزی نخستین انقلاب اسلامی درقرن معاصر بود.
و در همان سال صدام حسین جنایتکار نگونبخت پس از برکناری احمدحسن البکر به قدرت رسید.یک سال بعد، مرجع و مجاهد شهید آیتالله سید محمدباقر صدر (قدسسره) را به شهادت رساند وجنگی به مدت هشت سال را برجمهوری اسلامی ایران تحمیل کرد. در این میان شهید حکیم از بند آزاد شد و پس از اینکه رژیم، دستهای خود را به خون پاک شهید صدر (قدسسره) آلوده ساخت، شهیدحکیم تصمیم خود را بر ترک عراق گرفت و راهی ایران شد. این سفر سرآغاز دوران جدیدی ازجنبش اسلامی در کشور عراق را رقم زد.
هنگامی که شهید حکیم در اوائل سال ۱۹۸۰م. به ایران رسید، به حضور بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امامخمینی(قدسسره) شتافت و امام نیز از ایشان استقبال گرمی به عمل آورد و توجه بسیاری به او کرد و او را تحت حمایت خود قرار داد. همچنین امام به او اطمینان داشت و به ویژه در مسائلی که مربوط به عراق و مرجعیت دینی و حوزه علمیه نجف اشرف بود، به او بسیار اعتماد مینمود.
هنگامی که شهید حکیم در تهران مستقر شد، جمعیتی از رزمندگان عراقی در کنار منزلش تجمع کردند و ایشان از آنها استقبال کرد، و همانجا بود که مبارزه همهجانبه را علیه رژیم صدام اعلام کرد. شهید حکیم از همان لحظه شروع به بررسی اوضاع داخلی عراق و قرار دادن استراتژیهای ثابت برای کار و دستیابی به راهکارهای مناسب برای مبارزه نمود. همچنین ایشان سعی در بسیج کردن همه نیروهای موجود در داخل و خارج عراق داشت تا آنها را به سوی تحمل مسئولیت و رویارویی با رژیم صدام سوق دهد.
مسئله محنت و مصیبت مردم عراق، اساسیترین محور سخن و فعالیتهای ایشان به شمار میرفت. واین فعالیتها تأثیر بسیاری در سرعت بخشیدن به سقوط صدام داشت.
ایشان در سراسر فعالیتهایـش بر ضرورت وحدت بین همه کسانی که برای اسلام فعالیت میکنند تأکید داشت و در راستای تحقق این هدف با تمام جناحهای عراقی سیاسی اسلامی جلسات گفتگو برقرار میکرد. همچنین از راه این گفتوگوها سعی داشت مؤسسه سیاسیای را تأسیس کند تا فعالیتهای اسلامی داخل عراق را رهبری کرده و مواضع سیاسی آنها را هماهنگ نماید.
سرانجام این گفتگوها وفعالیت پیوسته و تلاشهای بزرگ در اواخر ۱۹۸۲م. به تأسیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی در عراق انجامید.
در ابتدای کار ایشان بعنوان سخنگوی این مجلس انتخاب شدند و در سال ۱۹۸۶م .از سوی اعضای مرکزی به عنوان رئیس مجلس معرفی شدند، پس از اینکه مبارزه از مرحله سریبودن درآمد و شکل آشکاری به خودگرفت، شهید حکیم بر آن شد که نیروهایی را آماده و سازماندهی کند تا در برابر رژیم، اسلحه بهدوش بگیرند.
این تلاشها به تشکیل «سپاه بدر» انجامید و این سپاه با عملیاتی که در داخل عراق، بویژه در منطقه «اهواز» در هنگام هشت سال دفاع مقدس انجام داد که پس از قیام مردمی معروف به«انتفاضه شعبانیه»به شهرهای مهم دیگری از عراق گسترش یافت، با این گونه عملیات نقش بسیاری در متزلزل کردن استقرار رژیم داشت.
اما در زمینه فعالیتهای سیاسی بین المللی، شهید حکیم در راستای سرنگونی رژیم صدام و نجات دادن ملت عراق از این محنت بزرگ، بسیار تلاش نمود. در تمام گفتگوهایش در دیدارهایی که با سران و مسئولین برخی کشورها داشت، از فعالیتهایی که در چارچوب برخی سازمانهای بین المللی چون سازمان ملل داشت ، مسئله محنت و مصیبت مردم عراق، اساسیترین محور سخن و فعالیتهای ایشان به شمار میرفت. واین فعالیتها تأثیر بسیاری در سرعت بخشیدن به سقوط صدام داشت.
*فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی
شهید حکیم فعالیتهای اجتماعی را از ابتدای جوانی خویش آغاز نمود. ویژگیهای ذاتیاش و نسبتی که با مرجع بزرگ حضرتآیتاللهالعظمی سید محسن حکیم (قدسسره) داشت، برای او فرصت وسیعی را برای انجام فعالیتهای اجتماعی در میدانهای مختلف ایجاد کرده بودند.
در زمینه فعالیتهای اجتماعی، او دیدارهای مستمری به شهرها و روستاهای عراق داشت تا بر احوال مردم اطلاع پیدا کرده و راههای تأثیر گذار را در نشر فرهنگ و آگاهی در میان آنان بیابد. چنانچه به هیئتها و دستههای حسینی و تلاشهایی که در راستای پیشرفت محتوا و معنا و هماهنگ کردن آنها انجام میگیرد، اهمیت بسیاری میورزید. همچنین کتابخانهها و تشکلهای مردمی، جایگاه ویژهای در اهتمام و توجه این شهید گرانقدر داشتند.
تلاشهای او در راستای برگزاری همایشهای مردمی دینی ، سیاسی و اعتقادی بسیار بزرگ و کم نظیر بود. او این همایشها را در راستای اهداف و آرمانهای اسلام بکار میگرفت. اما در زمینه فعالیتهای اجتماعی و انسانی پس از هجرت به ایران، ایشان مؤسسههایی را برای خدمات انسانی و فرهنگی مانند امداد، آموزش، بهداشت و جمع اسناد تأسیس نمودند.
برای نمونه ایشان مؤسسه هیدصدر (قدس سره) و درمانگاههای وابسته به آن را تأسیس نمودند. همچنین در امر ساخت و تأسیس دبستانها در شهرها و اردوگاههایی که مهاجرین عراقی در آن ساکناند، همکاری نمودند. چه اینکه در زمینه تأسیس مدارس حوزوی و اعزام مبلغ و حمایت از جلسات حفظ و تلاوت قرآن و ساخت مساجد، حسینیهها، و مراکزفرهنگی، نقشهای بسزایی را ایفا نمودند.
ایشان در تأسیس دو مؤسسه جهانی اسلامی نیز نقش بسیاری داشتند که عبارتند از:
- مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی که مقام ریاست این مجمع را درآن داشتند.
- مجمع جهانی اهلبیت (علیهمالسلام) که مقام نائب رئیس این مجمع را درآن به عهده گرفته بودند .
و هنگامی که ملت عراق پس از حمله رژیم صدام به کویت با محاصره اقتصادی روبرو گردید، شهید حکیم حجم مصیبت و مشکلاتی که مردم عراق با آن روبرو بودند را دریافت و پیامی را به همه عراقیهایی که در خارج عراق حضور داشتند، فرستاد و آنها را به تشکیل کمیتههای امداد دعوت کرد، تا برای مرحله آینده آماده باشند و هنگامی که آمریکا و همپیمانانش بمب باران هوایی را به عراق شروع کرد، این کمیتهها امدادات وکمکهای خود را وارد عراق کرد.
همچنین هنگام قیام ۱۵ شعبان در ۱۴۱۲هـ.کمیتههای مختلف از سراسر جهان برای کمک و امداد ملت سرکوبشده عراق آماده شدند و همچنین کمیتههایی به دستور شهید حکیم تشکیل شده تا به پناهآوردگان به جمهوری اسلامی ایران امدادات لازم را برسانند.
*فعالیتهای شهید حکیم پس از بازگشت به وطن
در سال ۲۰۰۳م. نشانههای مرحله جدیدی به چشم میخورد، آمریکا خود را برای حمله به عراق کاملا آماده کرده بود.اما شهید حکیم در آن هنگام با این جنگ مخالف بود؛ چنانچه با رژیم حاکم بغداد نیز مخالف بود. اوموضع خویش را درمناسبات متعددی بیان نمود، چرا که معتقد بود آثار و بازتابهای جنگ خطرناک خواهد بود و یکی از آثار آن بنابر گفته او «ناامنی در داخل عراق و باز شدن راه خشونت، و خشونت متقابل» خواهد بود. او با این سخن که نشان از نگاه تیز ایشان دارد، از مهمترین نشانههای مرحله جدید عراق را ترسیم کرد.
پس از شروع جنگ و سقوط صدام در اوریل ۲۰۰۳م. شهید حکیم تصمیم گرفت که به عراق بازگردد. ایشان از روی منبر نماز جمعه شهر تهران، با نمازگزاران و ملت ایران خداحافظی کرد و آنها نیز احساسات متقابل خود و غم دوری از او را ابراز نمودند.
سرانجام او پس از ۲۳ سال هجرت و دوری از وطن که آنها را در بحث و تدریس و فعالیت و رهبری سیاسی گذراند، به عراق بازگشت و باوجود هشدارهایی که از نزدیکانش دریافت کرده بود که او را از بازگشت به عراق بازداشته بودند، همه این هشدارها را نادیده گرفت تا در میان ملت عراق حضور یابد، با مشکلاتشان شریک باشد و عزم آنان را برای اداره راه محکمتر کند. پس از ورود به عراق، میلیونها نفر از هموطنانش در شهرها و استانهای واقع بر مسیر کاروان، برای استقبال ایشان بیرون آمدند.
*لحظه شهادت
شهیدحکیم با سخنرانیهایی که در میان راه ایراد فرمود و همچنین با خطبههای نمازجمعه، به آگاهی مردم مؤمن عراق میافزود و همواره شعار عدالت، وحدت و استقلال را برافراشته بود و اصول و دیدگاههای دینی نسبت به این اصول را معین نموده و مردم را با مسئولیتهایشان آشنا میساخت. او توانست با این راهکار، در داخل عراق پروژه کاملی را پیریزی کند که امکان موفقیت را داشته و بر روبرو شدن با چالشها و بیرون کشیدن عراق از مشکلاتش توانا باشد.
اما سوداگران مرگ، شخصیت پرنفوذ و برنامههای سودبخش ایشان را برنتابیدند و چنگودندان خود ر ا برای او تیز کردند؛ در جمعه خونین، شهید حکیم بدون اعتنا به شایعات ورود ماشینهای بمبگذاری شده به نجف، برای اقامه نماز جمعه به حرم مشرف شد. پس از اینکه نماز جمعه را در جوار بارگاه مطهر امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به پایان رساند، از حرم خارج شد.
همزمان با راه افتادن ماشین حامل او، صدای هولناک انفجار، ستونهای حرم امامعلی (علیهالسلام) را به شدت لرزاند و شکافهایی را بر دیوارهای حرم به جا گذاشت. از سوی دیگر اعضای بدن بیش از صد شهید در فضای اطراف حرم پخش شد و صدها نمازگزار و زائر حرم مطهر نیز زخمی شدند. در این روز شهید حکیم شهادت را در آغوش گرفت و به دیدار خداوند شتافت و به ۶۳ شهید آل حکیم پیوست.
این جنایت بزرگ، راه شهید حکیم را هدف قرار داد، راه مبارزه درازی که برگ های تابناکی را در خود جای داده است و نقاب از شخصیتی مکتبی، آرمانی و گرانقدر گشوده است وشجاعت و فداکاری کم نظیر و اراده و پشتکار کمیاب او را هویدا ساخته که برای نسلهای آینده ما همچنان خاطرهآفرین و عزتبخش و درس آموز باقی خواهد ماند .
این حادثه، زندگی شهید حکیم را آن گونه پایان داد که آرزو داشت و از خدای خود میخواست که پایان بخش اعمالش شهادت در راه خدا باشد.