سید جمالالدّین اسدآبادی سال 1217 خورشیدی در روستای اسدآباد استان همدان ایران متولد و در سال ۱۲۷۵ خورشیدی در استامبول وفات یافت . از او با نامهای جمالالدین الافغانی و سید محمد بن صفدر الحسین نیز نام برده میشود. اندیشمند سیاسی و مبلغ اندیشه اتحاد اسلام ایرانیتبار بود. وی همچنین از اولین نظریه پردازان بنیادگرایی اسلامی محسوب میشود. از او با عنوان آغازگر نهضت بیداری اسلامی در سدههای اخیر نام میبرند. سید جمالالدین اسدآبادی اولین متفکر مدرن و فعال اجتماعی بود که نسبت به بیماریهای اجتماعی جوامع مسلمان و ضعفهای موجود در آن هشدار داد؛ و در مقابل قدرتهای غربی اسلام گرائی را تبلیغ نمود. تأثیر او بر کشورهای اسلامی، مخصوصاً ایران و مصر شایان توجه است.
سید جمال در ۱۲۵۴ هجری قمری، بنا به دستور شیخ انصاری عازم هندوستان شد و ضمن آشنایی با علوم جدید، سعی کرد تا مردم و خصوصاً مسلمانان را علیه استعمار انگلستان بسیج کند.
در مصر با استقبال برخی مقامات دولتی روبرو شد و شروع به تدریس و تبلیغ کرد. بسیاری از نویسندگان و روشنفکران مصر از او بهره بردند و شیخ محمد عبده مفتی بزرگ مصر او را همچون استاد خود میدانست. در تحولات سیاسی مصر نقش مؤثر داشت و به همین دلیل پس از مدتی به کوشش نمایندگان خارجی که منافع خود در مصر را در خطر میدیدند او را از مصر بیرون کردند و به هند رفت. مدتی او را در کلکته زیر نظر حکومت انگلیسی هند نگاه داشتند و بعد که اجازه یافت از راه دریای سرخ به اروپا رفت..
•
سید جمال پیشگام جنبش بیداری مسلمانان
از جمله نکاتی که سید جمال همواره در چارچوب نظریه وحدت اسلامی پیگیری میکند بحث،«همگرایی اسلامی»است.منظور از همگرایی اسلامی، اتفاق نظر پیرامون مشروعیت سیاسی نظام اسلامی از یک سو و اتحاد پیرامون کلیات اصول دین و پذیرش آن از سوی فرق اسلامی، از دیگر سو است. در اینجا قبول مشترکات دینی از سوی فرق اسلامی و توجه و دقت نظر به آن در راستای(بیداری اسلامی)، منظور سید جمال بوده است.چنانچه با دقت به این قضیه نظر کنیم، خواهیم دید، امکاناتی روشن و بس عظیم برای اتحاد عالم اسلام وجود دارد که برای ملتهای دیگر یا نیست و یا کمتر فراهم است.
عوامل تفرقه مسلمانان از دیدگاه سیدجمال الدین اسدآبادی در قالب 9 مورد مطرح شده است :
1. ترک فضایل اخلاقی و رسوخ اوصاف رذیله
2. فاصله گرفتن از اسلام اصیل و اولیّه و نفوذ خرافات و بدعتها در عقاید مسلمانان
3. قومیّتگرایی و تعصبات قومی و نژادی
4. عقیده بدون عمل و مسأله نفاق، قطع رابطه و عدم همکاری میان علما و زمامداران مسلمانان بلاد
5. جدایی دین از سیاست و تبدیل خلافت به سلطنت
6. فرقه سازی و فرقهگرایی
7. استبداد داخلی
8. استعمار خارجی
9. جهل و بیخبری و عقب ماندگی در علوم و فنون.
سید جمال خود در این خصوص چنین می¬نویسد: هرگاه امتی را دیدی که افرادش به وحدت و یگانگی تمایل دارند، به آن امت مژده بده که خداوند در جهان آفرینش برای آن امت، آقایی و والایی و برتری بر سایر ملتها مقدر کرده است.
او به مسلمانان اصرار میکرد که تفاوتهای فرقه ای خود را به فراموشی سپرده، یکدیگر را به خاطر خیر و صلاح امت اسلام تحمل نمایند. خواست او از مسلمانان آن بود که علم و فنآوری غرب را در کنار حفظ ارزشهای اخلاقی و دینی خود اقتباس کنند. از اختلاف و تفرقه مسلمانان و حکام آنها بسیار نالان بود و در کلام دردمندانه و حاکی از تأسف عمیق خود، بیان داشت: «مسلمانان اتفاق کردند که اتحاد و اتفاق با یکدیگر نداشته باشند. دریغا که هر یک مانند خوره همدیگر را میخورند، تیشه به ریشه هستی خود میزنند! برای خرسندی دشمنان محمد(صلی الله علیه وآله)پشت به قبله کنند! قرآن مجید را ندیده انگارند! غربزدگی را سرمایه افتخار خود و خاندانشان پندارند! از اینرو، او تنها هدف خود را اصلاح این وضع میدانست: «من صدراعظم نمیخواهم بشوم، من وزیر نمیخواهم بشوم، من ارکان دولت نمیخواهم بشوم، من وظیفه نمیخواهم، من عیال ندارم، من ملک ندارم و نمیخواهم که داشته باشم... من همیشه به یک حالت بوده و خواهم بود، جز نصیحت و اصلاح مقصد دیگری ندارم...». «مرا در این جهان، چه در غرب باشم و چه در شرق، مقصدی نیست، جز در اصلاح دنیا و آخرت مسلمانان بکوشم; و آخر آرزویم آن است که چون شهدای صالحین، خونم در این راه ریخته شود.
از جمله نکاتی که سید جمال همواره در چارچوب نظریه وحدت اسلامی پیگیری میکند بحث،«همگرایی اسلامی»است.منظور از همگرایی اسلامی، اتفاق نظر پیرامون مشروعیت سیاسی نظام اسلامی از یک سو و اتحاد پیرامون کلیات اصول دین و پذیرش آن از سوی فرق اسلامی، از دیگر سو است. در اینجا قبول مشترکات دینی از سوی فرق اسلامی و توجه و دقت نظر به آن در راستای(بیداری اسلامی)، منظور سید جمال بوده است.چنانچه با دقت به این قضیه نظر کنیم، خواهیم دید، امکاناتی روشن و بس عظیم برای اتحاد عالم اسلام وجود دارد که برای ملتهای دیگر یا نیست و یا کمتر فراهم است.
و باید گفت با وجود اختلاف و افتراقی که به سبب توطئه و تبلیغات استعمار بین مسلمانها ایجاد شده، باز هم برای ایجاد اتحاد بین ملل مسلمان، پایههایی محکم وجود دارد. با اینکه تقسیم عربی و عجمی، شیعه و سنی و... برای ایجاد فاصله بسیار موثر بوده است، باز هم آن پنج اصل مهم، برای ایجاد وحدت، موجود است. باید گفت امروز ملتهای مسلمان و بویژه دولتهای اسلامی نیز در مورد آن پنج اصل اتفاق نظر دارند:
1- اعتقاد به وحدانیت خداوند متعال
2- اعتقاد به نبوت پیامبر اکرم(ص)و ختم نبوت
3- اعتقاد به قران مجید که منزل من الله است
4- مرکزیت کعبه بین مسلمانان
5- کلمه توحید لا اله الا الله،محمد رسول الله
از آنجا که دوران حیات سید جمال با انحطاط و زوال مسلمین مصادف بود و جهان اسلام نیز تحت سیطره استعمارگران و فشار امپریالیسم قرار داشت، مجموع این شرایط او را به مقابله با شرایط حاکم بر جامعه اسلامی و طرح نظریه وحدت اسلامی سوق داد. او در ایجاد اتحاد میان جهان اسلام سه عامل را مؤثر میدانست:
1- احساس مشترک نسبت به خطر؛خطر سلطه استعمار و تهاجم فرهنگی و تحدید اسلام
2- شناخت ابزار دفاع
3- اتفاق آرا به هنگام اقدام
او برای دستیابی به عوامل یاد شده میکوشید تا غیرت دینی و ملی مردم را برانگیزد. از این روی همواره مسلمانان با ایمان را مخاطب قرار داده و وجود امکانات و استعدادهای امت اسلامی را بر ایشان برمیشمارد. چنانچه میگوید: مسلمانان با وجود تواناییهای امت اسلامی باید در برابر تهاجم بیامان دشمن همچون سدی استوار متحد باشند. این تواناییها در منظر او عبارتند از:
1- پیوستگی سرزمینهای اسلامی از ادرنه تا پیشاور( به همین جهت همواره با خود یک گوی کره زمین به همراه داشت)
2- پیامهای وحدت بخش قرآن و عقاید مشترک مسلمانان
3- توسعه کمی و کیفی مسلمانان
سید جمال از اینکه مسلمانان با وجود چنین امکانات و استعدادهایی نمیتوانند در برابر سیل تهاجم دشمنانی که از هر سو آنان را محاصره کرده، مقاومت نمایند،ابراز شگفتی کرده و آنان را سخت مورد سرزنش قرار میدهد.
در این رابطه سید به مسلمانان هشدار میدهد که، روح و خوی صلیبی همچنان در غرب مسیحی بالاخص انگلستان، زنده و شعلهور است. او معتقد است تعصب بد نیست، بلکه مانند هر چیز دیگر افراط و تفریط و اعتدال دارد. تعصب به معنی تصلب و غیرت حمایت از معتقدات معقول و منطقی، نه تنها بد نیست بلکه دارای محاسن بسیار است. بویژه آنجا که سید میگوید: «گلادستون ترجمانی است از روح پطرس راهب»، به خوبی این نکته را نمایان میکند.
سید جمال در راستای تحقق هدف (اتحاد اسلامی) مسافرتهای طاقت فرسایی را به نقاط مختلف جهان انجام داد که در نهایت سبب ساز نهضتهای اسلامی در سدههای اخیر در مصر و ایران و الجزایر و سایر نقاط سرزمین اسلامی شده است که ویژگیهایی چند بر آن قابل ذکر است:
1- عملگرایی در برابر تفکرات صرفا نظری
2- پویایی اجتماعی در برابر روحیه صرفا فلسفی
3- انقلابگری در برابر محافظه کاری
4- فرا اندیشی در برابر تفکرات ناسیونالیستی و منطقهای
5- عدم جدایی دین از سیاست