[ 25 ] در پى اين جريان ابن عباس نامه أي به امام نوشت وآن حضرت را به جنگ به امام برانگيخت. جنگ سرد ميان امام ومعاويه امام نامه ديگرى به معاويه نوشت واو را دعوت به قبول بيعت واطاعت از مقام خلافت كرد واز أو خواست كه همچون ديگر مسلمانان در دائره مجتمع اسلامي قرار بگيرد، در اين نامه امام اشاره كرد كه مقام خلافت مقام والائي است كه در انحصار خاندان پيامبر مى باشد وهيچ كس حق احراز آنرا ندارد، ونيز راز سكوت وتسليم خاندان پيامبر در مسأله غصب خلافت را اينگونه بيان داشت، كه علت خاموشى ما ترس از پراكندگى امت بود وبراى نگاهدارى جامعه اسلامي واعلاي كلمه توحيد به اين تجاوز تلخ تن درداديم. معاويه در پاسخ امام دوباره دست به فريب ونيرنگ زد وضمن اعتراف به حقوق خاندان پيامبر واينكه مردم حق آنان را نشناختند گفت: گروهى شايسته از قريش وانصار وديگران امر خلافت را به قريش واگذاردند در صورتيكه اصحاب شايسته ونيكوكار پيامبر همگى با امير المؤ منين بودند وبه خلافت أبو بكر راضى نشدند، از سخنان شگفت آور معاويه آن بود كه در اين نامه ذكر كرد كه اگر مى دانستم تو در حفظ امت از من ورزيده تر وبه اداره امور آگاهتر ودر سياست چيره دست ترى وبهتر مى توانى منافع مردم را حفظ كنى، كار خلافت را پس از پدرت به تو وامى گذاردم. ________________________________________