[ 26 ] پس از اين نامه معاويه نامه تهديد آميزى به امام نوشت واو را از مخالفت با خود برحذر داشت ودر برابر به امام وعده داد كه اگر خلافت معاويه را بپذيرد پس از أو مقام خلافت به امام واگذار شود، ولى امام به تهديدهاى أو اعتنائي نكرد ودر پاسخ بد درست انديشى وپافشارى در جنگ پرداخت. اين آخرين نامه أي بود كه بين امام ومعاويه مبادله شد وپس از آن معاويه دانست كه نيرنگهايش اثرى نخواهد داشت واشتباهكاريهاى سياسي أو سودى نخواهد بخشيد، ودانست كه امام آماده جنگ است وناگزير أو هم براى جنگ مهيا شد وبه تهيه وسائل نبرد پرداخت. اعلام جنگ در مباحث گذشته دانستيم معاويه مى خواست با نيرنگهايش امام را از صحنه خارج سازد، ولى پس از عدم موفقيت در آن راهها دانست بهترين راه براى حصول آرزوهاى طلائى اش اعلان جنگ است، كه اگراين اقدام را صورت ندهد فرصتي برايش باقى نمى ماند، ضمن آنكه اموري چند أو را بر اين كار وادار كرد: 1 - أو پيوندى محكم با بزرگان عراق وسرداران سپاه اسلام ورؤساى قبائل برقرار كرد بود، ودين ودل آنان را با پول اندكى خريد وبه وعده هاي فراوان وپوشالى اميدوار شان ساخت، وآنان نيز در نهان به أو قول همكارى با أو ونيز خيانت به امام را داده بودند، ودليل اين جريان بخشنامه هائى است كه معاويه به كارگزاران خود نوشت وآنان را به ________________________________________