[ 28 ] كرد، آن روز كه دادخواه محمد، دادگر خدا، ودست وپاى تو گواه جنايات تو در آن محكمه باشد، خواهد دانست كداميك از شما بدبخت تر و بى پناه تر هستيد. يزيد، أي دشمن خدا ! وپسر دشمن خدا ! سوگند به خدا تو در ديده من ارزش آن را ندارى كه سرزنشت كنم، وكوچكتر از آن هستى كه تحقيرت نمايم، اما چه كنم اشك در ديدگان حلقه زده وآه در سينه زبانه مى كشد. پس از آنكه حسين كشته شد وحزب شيطان ما را از كوفه به بارگاه حزب بى خردان آورد، تا با شكستن حرمت خاندان پيغمبر پاداش خود را از بيت المال مسلمانان بگيرد، پس از آنكه دست اين دژخيمان به خون ما رنگين ودهانشان از پاره گوشتهاى ما آكنده شده است، پس از آنكه گرگهاى درنده بر كنار آن بدنهاى پاكيزه جولان مى دهند، توبيخ وسرزنش تو چه دردى را دوا مى كند ؟ ! اگر گمان مى كنى با كشتن واسير كردن ما سودى به دست آورده أي، به زودي خواهى ديد آنچه سود مى پنداشتى جز زيان نيست، آن روز جز آنچه كرده أي حاصلي نخواهى داشت، آن روز تو پسر زياد را به كمك خود مى خوانى واو از تو يارى مى خواهد، تو وپيروانت در كنار ميزان عدل خدا جمع مى شويد، آن روز خواهى دانست بهترين توشه سفر كه معاويه براى تو آماده كرده است اين بود كه فرزندان رسول خدا را كشتى. به خدا من جز از خدا نمى ترسم وجز به أو شكايت نمى كنم، هر كارى مى خواهى بكن ! هر نيرنگى كه دارى به كار ببر ! هر دشمنى كه دارى نشان بده ! به خدا اين لكه ننگ كه بر دامن تو نشسته است هرگز شسته نخواهد شد. ________________________________________