نقش زنان در بيداري اسلامي

نقش زنان در بيداري اسلامي

 

نقش زنان در بيداري اسلامي

 

سيده‏ منور شايسته خوي

 

بيداري اسلامي پديده‌اي عظيم و دو مرحله‌اي است که در مرحله‌ي نخست در پي استيلاي استعمار غرب و شرق بر کشورهاي مسلمان از نيمه‌ي دوم قرن بيستم با هدف بازگشت به اسلام و فرهنگ آن آغاز گشت؛ امّا اين مرحله با حاکميت مزدوران و دست‌نشانده‌هاي استعمار، سرکوب شد و مرحله‌ي دوم از انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني آغاز گشت و هم‏زمان با استقرار نظام حکومتي اسلامي در ايران، انقلاب‌ها و جنبش‌هاي اسلامي در ساير کشورهاي اسلامي چون کشورهاي حاشيه‌ي خليج فارس، پاکستان، افغانستان و کشورهاي شمال آفريقا رخ داد امّا متأسّفانه با تحريک استعمارگران و به دست حاکمان مزدور و مستبد سرکوب گرديد و حاکمان به ستمگري خود ادامه دادند و جمهوري اسلامي ايران تحت فشارها، مشکلات عديده‌‏ي سياسي، اقتصادي و ... از سوي بيگانگان قرار گرفت. امّا خوش‏بختانه با رهبري با کفايت بنيان‌گذار آن امام خميني و پس از آن امام خامنه‌اي در مقابله با استعمار و پياده کردن قوانين و احکام اسلام ناب محمّدي ادامه يافت و توانمندي اسلام را در اداره‌ي عزّتمند جوامع اسلامي، بلکه بشري، هم پاي پيشرفت‌هاي علم و فن‌آوري ثابت کرد.

اين شکوفايي از يک سو و گسترش استبداد و ظلم حاکمان مستبد کشورهاي اسلامي از سوي ديگر، باعث آغاز مرحله‌ي دوم بيداري اسلامي در خاورميانه گشت و چنان که شاهديم، مزدوران استعمار علي‌رغم حمايت‌هاي اربابان غربي خود، يکي پس از ديگري به دست مردم خود به جهنّم روانه مي‌شوند. صدام حسين، حسني مبارک، معمّر قذّافي و ...

آن‏چه که در اين بيداري در پيروي از علماي اسلام ديده‏ها را به سوي خود جلب کرده، حضور گسترده‌ي زنان مسلمان با حجاب برتر اسلامي، در تظاهرات اعتراض آميز است که شعارهاي اسلامي سر مي‌دهند و چون مردان مبارز، زنداني يا شهيد مي‌گردند.

مشارکت سياسي و اجتماعي زنان مسلمان تازگي ندارد و به تقليد از زنان غربي و بر مباني ليبراليستي صورت نمي‌گيرد، بلکه پيشينه‌اي به قدمت ظهور اسلام داشته و با پيروي از الگوهاي زنان مبارز مسلمان و بر مباني اعتقادي دين مبين اسلام بوده و از معارف ناب کتاب آسماني جاودان آن، قرآن کريم و سنّت نبي اکرم (صلّي الله عليه و آله) و اهل بيت (عليهم السّلام) تغذيه مي‌گردد.

احساس مسئوليت زن مسلمان نسبت به اوضاع جامعه و ايفاي نقش در اصلاح آن برخاسته از نگرش قرآن کريم به جايگاه زن است.

  جايگاه زن در قرآن کريم

الف-همساني با مرد

1-در آفرينش: از منظر قرآن، زن در آفرينش از نفس واحده خلق شده: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها»(نساء/1) پس همتاي مرد است و اين همتايي در نحوه‌ي تأثيرگذاري بر جامعه، وحدت شرايط را نيز مي‌طلبد که در آيه‌ي 35 سوره‏ي احزاب به آن اشاره شده است: « إِنَّ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقينَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرينَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمينَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرينَ اللَّهَ كَثيراً وَ الذَّاكِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيما» (احزاب/35).

2-در شرايط تأثيرگذاري: در اين آيه مباني و شرايط تأثيرگذاري مطلوب براي مرد و زن به طور يکسان بيان شده است: تسليم احکام خدا بودن، ايمان به خدا، عبادت او، راستي در گفتار و کردار، صبر و مقاومت در سختي‌ها، خداترسي، مشارکت اقتصادي در رسيدگي به نيازمندان و عمران جامعه، روزه‌داري و احساس هم‏دردي با فقرا، عفّت و پاک دامني و ياد و احساس پايدار و پيوسته‏ي حضور خدا.

جالب است که اين آيه در پاسخ به توقّع اسماء بنت عميس از تمجيد زنان در قرآن، نازل شد: ابو علي فضل بن حسن طبرسي در تفسير مجمع البيان نقل کرده است که مقاتل بن حيان گفت: «وقتي اسماء بنت عميس به همراه شوهرش جعفربن ابيطالب از حبشه بازگشت، نزد زنان رسول خدا رفت و پرسيد: آيا درباره‌ي ما زنان آيه‌اي از قرآن نازل شده است؟ گفتند: نه. اسماء نزد رسول خدا (صلّي الله عليه و اله) رفت و با آهنگ انتقادآميز گفت: اي رسول خدا! زنان باخته‌و ضرر کرده‌اند. پيامبر (صلّي الله عليه و اله) فرمود: چرا؟ عرض کرد: زيرا مانند مردان تمجيد نشده‌اند». اين‏جا بود که خداوند اين آيه را نازل کرد (فضل طبرسي،560/8).

3-در لزوم اصلاح جامعه: از ديگر شرايط همسان زن و مرد همكاري در سازندگي جامعه از طريق فريضه‌ي امر به معروف و نهي از منکر است که بر دوش هر دو جنس نهاده شده و از شا‏خصه‌هاي ايماني آنان به شمار آمده است: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر»(توبه/71).

اين فريضه عامل سازنده‌ي افراد جامعه و بزرگترين قيام ها و تحوّلات سياسي و اجتماعي در طول تاريخ اسلام بوده است. به موجب اين فريضه، زن موظّف است که نقش تربيت و اصلاح جامعه را داشته باشد.

ب-محور تربيت

اصولاً از نگاه قرآن زن نقش محوري را در تربيت افراد خانواده و در نتيجه جامعه دارد. اگر خداوند قوام اجتماعي و اقتصادي جامعه را بر عهده‌ي مرد نهاده است، قوام تربيتي آن را بر دوش زن گذاشته زيرا زن کانون عاطفه در عالم هستي است.

قرآن کريم از زناني نام مي‌برد که در جايگاه محوري مهندسي ايماني و اخلاقي جامعه‏ي بشري قرار گرفته‌اند: « وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لي‏ عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّني‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّني‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ .وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتي‏ أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتين» (تحريم/12-11).

 

ج- توانمندي در مديريت كلان سياسي

 زن از توانمندي اداره‏ي سياسي جوامع بزرگ و کشورداري نيز برخوردار است. قرآن کريم براي نمونه از بلقيس ملکه‏ي سبا نام مي‌برد که با ايمان خود به سليمان نبي، نمونه‌ي مديريت سياسي برتر گشت. زني که به جاي مقابله با رهبر الهي با اقدام و تصيميم صحيح به او ايمان آورد و خود و کشورش را از هلاک دنيوي و اخروي نجات داد (نمل/44-19).

 

-زن در سيره‌ي بزرگان صدر اسلام

نقش کليدي زن در زمينه‌هاي تربيتي، عاطفي، حراست از فضاي سياسي و اجتماعي در سيره‌ي زنان بزرگ صدر اسلام کاملاً مشهود است. براي نمونه مي‌توان از حضرت خديجه(عليهاالسّلام) همسر نبي اکرم (صلّي الله عليه و اله) نام برد.

ام‌ّا‌لمؤمنين خديجه با حمايت‌هاي مالي، عاطفي، سياسي و از همه مهم‌تر ايماني از پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و اله) کلنگ جامعه اسلامي را در حجاز زد و با تولّد فاطمه (عليهاالسّلام) ادامه‏ي دودمان پاک و راه نبي مکّرم اسلام (صلّي الله عليه و اله) را تضمين کرد. زني که سوره‌ي ضحي در شأن او نازل شد «و وجدک عائلاً فأغني»(ضحي/7) و خدا با ثروت خديجه، پيامبر اكرم (صلّي الله عليه و اله ) را براي كمك به نيازمندان و پيشبرد اسلام بي‌نياز كرد (مغنيه، ج7، ص579).

فاطمه (عليهاالسّلام) که از نظر عاطفي چون مادري مهربان به مراقبت و حمايت رسول خدا (صلّي الله عليه و اله) همّت گماشت و مفتخر به کنيه‌ي "امّ ابيها" از سوي حضرت ختمي مرتبت شد. زني که در کنار رادمرد جهان علي بن ابي‌طالب (عليه‏السّلام) تا حد ايثار ديگران حتّي اسير کافر، بر خود پيش رفت و سوره‌ي دهر در شأن او و خانواده‏اش نازل شد: «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً...».(انسان/8)

فاطمه (عليهاالسّلام) به اعتقاد همه‌ي فرق مسلمين برترين زن عالم است که روايات متواتر نبوي بر سيادت او در دنيا و آخرت دلالت دارد و آخرين سخن و مژده‌ي پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و اله) به او همين مقام بود: «يا فاطمه، أنت سيده نساء العالمين من الاوّلين و الآخرين» (محمدباقر مجلسي، ج37، ص68).

زنان صحابي بسياري نيز در تحکيم جامعه‌ي صدر اسلام نقش هاي مهمي ايفا کردند چون: سميه نخستين شهيده‌ي اسلام، نسيبه، اسماء، امّ سلمه که در عقل و فرزانگي زبانزد عموم مسلمانان است، فضّه، امّ ايمن، جويره، صفيه دختر عبدالمطلب، جرهمه و ...(ر.ک: اعلام النّساء المؤمنات).

 

-نماد بيدارگري

1- پيشگيري از انحراف سياسي جامعه‌ي مسلمين

فاطمه سرور زنان جهان(عليهاالسّلام) نخستين كسي بود كه اقدام به حراست از سياست عدالت گستر اسلام كرد و ماندگارترين نقش سياسي خود را با خطبه‌ي فدک ايفا کرد، چندين تن از راويان و مورّخان مسلمان از جمله سيد‌مرتضي اين خطبه را با سندي از عايشه نقل کرده است. فاطمه (عليهاالسّلام)  پس از غصب فدک نه تنها به منظور بازستاندن حقّ خود بلکه با هدف دفاع از خط مشي سياسي اسلام و پيشگيري از انحراف سياسي جامعه‌ي مسلمين و بيان مباني اعتقادي و توحيدي نظام سياسي اسلام، به ايراد خطبه پرداخت و در عين محجوبيت و وقار در مسجد و در جمع زنان و مردان صحابه حضور يافت و با نصب حجابي ميان خود و مردان، خطبه‌اش را با بيان اصول اعتقادي اسلام: توحيد، نبوت و امامت آغاز کرد. سپس به بيان فلسفه‌ي احکام و اخلاق پرداخت، در ادامه اشاره‌اي به تاريخ اسلام نوپا و نقش علي (عليه‏السّلام) در دفاع از آن کرد، آن‌گاه با سخنان غرّايي به بيداري مسلمانان و انتقاد از سکوت آنان در برابر انحرافات پيش آمده اقدام و توابع اين سکوت را پيش بيني کرد (ابن ابي الحديد، ج4، ص93 به بعد؛ احمد طبرسي، ج1، صص149-131؛  مسعودي، ج2؛ ابن طيفور، ص23 و ...).

فاطمه (عليهاالسّلام) و علي (عليه‏السّلام) با تربيت حسين و زينب (عليهاالسّلام) بر اساس آموزه‌هاي قرآن و سنّت نبوي، رادمردان و شيرزنان تاريخ‌سازي را به جامعه‌ي بشريت تقديم کرد.

اين حسين(عليه‏السّلام) فرزند فاطمه (عليهاالسّلام) بود که با قيام عاشورا درس آزادگي به جامعه‌ي بشريت داد و با شهادت خود دين محمد (صلّي الله عليه و اله) را زنده و پايدار نگاه داشت: «إن کان دين محمد لم يستقم إلا بقتلي فياسيوف خذيني»(ر.ک: کلمات الحسين) و زينب (عليهاالسّلام) پس از شهادت برادر مظلومش پيام رسان اين بيداري بود.

قيام هاي علويان و فاطميان در طول تاريخ اسلام  همه الهام گرفته از شجاعت و بيداري مادرشان فاطمه سرور زنان جهان بوده است (ر.ک: مقاتل الطالبين).

حيات فاطمه (عليهاالسّلام) بيان‏گر نقش زن در تربيت نسلي آگاه، مبارز و مقاوم در جهت برقراري نظام جهاني و عدالت گستر اسلام است و قيام منجي عالم بشريت مهدي موعود(عجل الله فرجه الشريف) با تأسي به آن بزرگ زن جهان اسلام است: «في إبنۀ رسول الله لي أسوۀ» (طوسي،ص286).

2- شناساندن امامت و رهبري

زن صحابي طويل‌العمري که در حراست از امامت و رهبري بر حقّ جامعه اسلامي نقش بارزي داشت حبابه و‌البيه بود. وي همواره جوياي امام معصوم و بر حق بود و در اين هدف همواره موفّق ماند تا اين که در زمان امام رضا (عليه‏السّلام) با معرفت به حضرت از دنيا رفت و حضرت با لباس خود او را کفن کرد (محمد حسون، ص292).

بديهي است كه حبابه گوهر معرفت خود را از طالبان حق دريغ نمي كرد و در شناساندن رهبر شايسته به جامعه كوشش مي‏نمود.

3- مبارزه با استعمار

روند بيدارگري زنان مسلمان در طول تاريخ پرفراز و نشيب اسلام ادامه يافت تا به دوران استعمار غرب رسيد. در اين زمان نيز تاريخ اسلام شاهد زنان مبارزي بود که محرّک مردان در مبارزه با استعمارگران بودند. براي مثال مي‌توان از زنان ايران، عراق، ليبي، الجزاير، اندونزي و ... نام برد.

اين خاطره در اذهان مردم عراق ثبت است که در دوره‌ي نخست مبارزه با اشغالگران انگليسي، مردان از مبارزه خسته و نااميد شدند، و فرنگيان به طغيان و سلطه‏ي خود ادامه مي‌دادند؛ جمعي از زنان در مجلس مردان حاضر شده و با اشعار حماسي غيرت ديني آنان را تحريک کردند:

شال هاي ما را بگيريد و چفيه هايتان را بدهيد                 آيا نمي‌بينيد که فرنگيان با ما چه کردند؟!

موضع زنان ايران حتّي در دربار شاه قاجار در حمايت از فتواي تاريخي ميرزاي شيرازي و تحريم تنباکو در مخالفت با قرار‏داد ننگين رژي که سيطره‌ي اقتصادي استعمار را موجب مي‌شد(مراد علي توانا، ص110) و نيز قيام و تحصّن زنان در مسجد گوهرشاد مشهد در مخالفت با کشف حجاب كه جمعي از آنان در اين واقعه به شهادت رسيدند(ر.ک: رسول جعفريان).

زنان مسلمان ايران هم پاي مردان و با اطاعت از ولايت فقيه در همه‌ي ميدان‏هاي فرهنگي و مبارزاتي و سازندگي به فعاليت خود ادامه دادند تا به تشکيل نظام اسلامي به رهبري امام خميني نايل گرديدند و برترين الگو براي زنان مسلمان عصر حاضر شدند، البتّه استقامت شرط تداوم اين افتخار و عزّت است.

درليبي حضور چشمگير زنان در حمايت از عمر مختار و مبارزه با استعمارگري ايتاليا  از افتخارات تاريخي اين كشور است (ر.ک: تاريخ ليبي).

در اندونزي نيز زنان مسلمان حضور چشمگيري در نهضت‌هاي فرهنگي و اجتماعي کشورشان داشتند. و با کمک مردان و پيروي از رهبران مذهبي اصلاح طلبي چون: شيخ احمد خطيب، شيخ محمد طاهر جلال الدين، شيخ محمد جميل جمبک، حاجي عبدالکريم امر الله (حاجي رسول) و حاجي عبدالله احمد و ... به مبارزه با استعمارگران هلندي و احياي تفکر اسلامي پرداختند ( دليار نوئر، صص54-46).

و در مصر ، در يمن، در بحرين... .

 

4ـ تأسيس جمعيت‌ها و تشکّل‌هاي زنان

تشکيل جمعيت‌ها و اتحاديه‌، احزاب و سازمان‌هاي اسلامي زنان در کشورهاي اسلامي نمادي ديگر از فعاليت بيدار‌سازي آنان است ؛ گرچه از نظر ساختار پديده‌اي جديد به شمار مي‌آيد اما از نظر نهادي به قدمت تاريخ اسلام است. جلسات مذهبي خانگي، مکتب خانه‌ها، مجالس حزن و سرور ياد نبي اکرم (صلّي الله عليه و اله) و اهل بيت او (عليهم‏السّلام) در واقع مراکز تجمع همراه با انسي براي زنان بودند كه در مکتب سياسي شيعه نمود بيشتري دارد. مادران شيعه تنها در اين مجالس به ويژه سوگواري سالار شهيدان ابي عبدالله الحسين (عليه‏السّلام)، فاطميه و ... توانسته‌اند درس مبارزه و شهامت را به پسرانشان بدهند و بزرگ مرداني چون امام خميني (رحمه‏الله عليه) را به جامعه اسلامي حاضر تقديم کنند.

تشکّل‏ها با ساختار جديد در ايران و در ساير کشورها نيز مشهود است از جمله عراق، حجاز و نجد، بحرين، يمن، اندونزي و ... براي مثال سازمان اسلامي فاطيما در اندونزي، ياياسن، با هدف گسترش تعاليم اهل بيت (عليهم‏السّلام) در ميان امّت اسلامي تأسيس شد و توسط دانشجويان رهبري مي‌شود و تاکنون آثار فرهنگي‏اي چون: شرح ادعيه‏ي اهل بيت (ع)، ارائه خدمات آموزشي، کتابخانه‌اي و .... در اين خصوص ارائه کرده است (زهرا پيشگاهي‏فر، ص273).

سازمان نهضت زنان مسلمان در ايران و پيش از انقلاب اسلامي،بنات الهدي در عراق و...

 

5ـ مشارکت در تظاهرات عليه استبداد داخلي

همان طور که در مقدّمه بيان شد استعمار غرب با جانشين کردن مزدوران داخلي خود و ترويج فرهنگ ملي‌گرايي و پان عربيسم به تحکيم حکومت نامشروع و مستبدانه آنان پرداخت و چندين دهه به واسطه‌ي آنان به حاکميت خود بر کشورهاي‌اسلامي ادامه داد. و با تحميل خواسته‌هاي استکبار جويانه خود چون کاپيتولاسيون، سلطه‌ي اقتصادي، تهاجم فرهنگي، و.... تلاش در تحقير و استثمار ملّت‌هاي مسلمان کرد. اين جا بود که علماي اسلام بار ديگر به اعتراض و قيام اقدام کردند و زنان دوشادوش مردان در اين قيام‌ها مشارکت جستند.

اين بار استکبار جهاني، با شگرد جديد جهاني سازي، نظم نوين جهاني، دهکده‌ي جهاني و ... از طريق تحميل کنوانسيون‌هاي بين‌المللي چون حقوق‌بشر، حقوق کودک، رفع تبعيض از زنان و ... به جنگ نرم ضدّ فرهنگ اسلامي و در مواردي جنگ سخت و اشغالگري مجدّد کشورهاي مسلمان پرداخت. اين عمل‏کردهاي شيطاني باعث فاصله‌گرفتن جوامع مسلمان از فرهنگ اصيل اسلامي، رواج تبعيض و فساد، فقر روزافزون و مشکلات بي‌شمار ديگري شد.

ملّت‌هاي تحت سلطه تنها راه نجات را بازگشت به اسلام ناب ديده‌اند و اين ادّعا از شعارها، خواسته‏ها، شکل حضور سراسري و ...آن‏ها پيداست.

براي نمونه کلام صريح چند تن از اين زنان را نقل مي‌کنيم:

غادۀ الغربي از مبارزان تونس درباره‌ي هدف از قيام گفت: «قيام أخير ما نتيجه‏ي ستم‌هايي است که حکّام سابق تونس به ملّت روا مي‌داشتند... دين اسلام به نحو احسن زن را تکريم کرد امّا انسان از تعاليم ديني خارج شد و در نتيجه‏‏ي اين خروج، ما وارد صحنه‏ي سياسي و اجتماعي شديم تا نقش واقعي زن را نشان دهيم»(www.bornanews.com )

آيات القرمزي زن بيست ساله بحريني  با اشعار حماسي خود ضد آل خليفه نه تنها زنان بلکه مردان را به مبارزه دعوت کرد: «ما مردماني هستيم که ذلّت و بدبختي را از بين خواهيم برد و ...» (همان).

هر کسي که اندک آشنايي با الفباي فرهنگ اسلامي داشته باشد در مي‌يابد که اين مطالبات همان اهداف پيامبران الهي در رسالت الهي‌شان براي جوامع بشري است. قرآن مي‌فرمايد: « لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...»(حديد/25) و در آيه‏ي ديگر مي‌فرمايند: « ...وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنين‏...» (منافقون/8) و نيز مي‌فرمايد: « وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني‏ آدَمَ و...»(اسرا/70) و آيات بسيار ديگر.

البتّه اين مشارکت به بهاي جان و حيثيت زنان تمام شده زيرا بسياري از زنان در کشورهاي در حال جنبش زنداني، شهيد و در مواردي مورد هتک حرمت قرار گرفته‌اند که روزنامه‌ها و سايت‌هاي خبري مملو از گزارش چنين حوادثي است.

6ـ ايفاي نقش تربيتي

مهمترين نقشي که زنان مسلمان در بيدارگري داشته‌اند نقش تربيتي در دو حوزه‌ي ذيل بوده است:

1.ارائه‌ي الگويي مهذّب و آگاه از خود به عنوان زن کامل مسلمان و انساني مبارز و آزاد؛

2.تربيت فرزندان پاک، آگاه، مبارز و تشويق همسران به مبارزه.

امام خميني (رحمه‏الله عليه) درباره‌ي نقش اوّل فرمودند: «زن با تربيت صحيح خودش انسان درست مي‌کند و با تربيت صحيح خودش کشور را آباد مي‌کند»( صحيفه‏ي نور، ج8، ص162).

ايشان بر الگو بودن زنان ايران حتّي براي مردان در مبارزه بارها تأكيد ‌فرمودند: «شما بانوان اثبات کرديد که مقدّم بر مردها هستيد، مردها از شما الهام گرفتند» (همان، ج5، ص177).

و درباره‌ي نقش دوّم ،كه نقش انسان سازي است، آن را هم طراز قرآن مي‌دانند: «زن ها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ مي‌کنند. قرآن کريم انسان ساز است و زن ها نيز انسان ساز، وظيفه‏ي زن‏ها انسان سازي است.» (همان، ج11، ص253) ايشان در  ادامه، انزواي زنان انسان ساز را عامل انحطاط ملّت ها دانسته‌اند (ر.ک: همان).

در انقلاب‏هاي فعلي در منطقه شاهديم که بيداري بحريني‌ها، مردم قطيف و احساء با حضور زنان آغاز شد.

بحمدالله زن ايراني در حال حاضر در دو حوزه‌ي خودسازي و جامعه‌پروري الگوي زنان مسلمان منطقه بلکه جهان واقع شده است. مقام معظّم رهبر جمهوري اسلامي ايران حضرت آيت الله خامنه‏اي از سال 1363، يعني27سال پيش، اين حوادث و نقش را پيش بيني کرده و در جمع خانم‌هاي ايراني فرموده بودند: «حرکتي را که زن ايراني شروع کرده است از دست ندهيد. اين حرکت براي دنيا يک پيام جديدي دارد و ولايت جديدي است و مشخّصه‌هاي آن احساس شخصيت زن است و اين اوست که گردآورنده‌ي تاريخ است و مي‌تواند در جامعه نقش تعيين کننده داشته باشد». (چهارسال با مردم، ص394).

هم‏‏‏چنين زنان ‌توانسته‏اند با ايفاي نقش‌هاي سياسي، تبليغي، علمي و ... در بيدارسازي مشارکت جويد که بيان آن‏ها نياز به فرصت بيشتري دارد.

 

نكته اي مهم در بيداري!

تأکيد بر مباني اعتقادي و روش‌هاي اسلامي

توجّه به اين مسأله‌ مهم است که نقش ها وسيله‌اند، نه هدف. زيرا چنان که بيان شد هدف از بيدارسازي، حاکميت فرهنگ و نظام سياسي اسلام بر جوامع مسلمان است و زنان با توجّه به اين هدف و بر مبناي روش‏هاي اسلامي بايد نقش خود را ايفا کنند، نه آن که صرفاً در پي احقاق حقوق سياسي، اجتماعي و فرهنگي بوده و با ترويج فرهنگ غرب و تأييد حاکمان مستبد و تبليغ مکاتب الحادي ، بيشتر تيشه به ريشه‏ي اسلام زنند؛ چنان كه متأسّفانه شاهد چنين زناني بوده و هستيم، امّا به دليل عواقب منفي، از ذکر نامشان خودداري مي‌کنيم. با اين اميد که از حضور اسلامي زنان منطقه درس گرفته و فعّاليت‌هاي خود را سمت و سوي اسلامي دهند.

در پايان به مباني اعتقادي و روش‌هاي اسلامي بيدارسازي اشاره مي‌کنم:

مباني اعتقادي و روش‌هاي بيداري اسلامي

الف)  مباني اعتقادي

1.توحيد: اعتقاد به وجود خدا با همه‏ي صفات جلال و جمالش از جمله حاکميت، ربوبيت، عدالت و ... که از اصول مسلّم اسلام است و هر نوع خلل يا شبهه در اين اعتقاد يا ايجاد هم‏سازي ميان اين عقيده و مباني اومانيسمي شرک و کفر به شمار مي‌آيد.

بر اين اساس در بيداري اسلامي نبايد از اهداف و به ويژه مادّه‏ي کنوانسيون حقوق بشر که آزادي عقيده را به رسميت شناخته و هر عقيده اي را محترم مي‌شمارد، حمايت کرد.

2.نبوّت: اعتقاد به هدايت آسماني و نياز جاودان انسان‏ها به اين هدايت و به انسان‌هاي کاملي که پيام آور آن هستند و اعتقاد به برترين و آخرين پيام آور، حضرت محمّد بن عبدالله (ص) و کاملترين پيام يعني قرآن، اصلي است که هرگونه ملاحظه کاري و انکار يا آميختن آموزه‏هاي وحياني با قوانين الحادي (گرچه بين المللي) برخلاف بيداري اسلامي است.

3.امامت: اعتقاد به رهبري ديني و نياز جامعه‏ي اسلامي، بلکه بشري به رهبري که از سوي خدا تعيين شده و واسطه‏ي فيض رحمت و نعمت اوست اصل ديگري است. اين رهبر، انسان کاملي است که از همه شرايط رهبري صحيح: علم، توانمندي، شجاعت، عدالت، پاکي، تقوا و آگاهي از زمان و ... برخوردار است. بنابراين گزينش رهبري که فاقد حتّي يک شرط از آن شروط باشد، نه تنها موجب بيداري نيست، بلکه حاکم کردن امام گمراهي است که احياگر استعمار، استبداد و ستم بوده و خود و ملّت ها را راهي دوزخ ابدي مي‌سازد.

4.معاد: اعتقاد به حيات مجدّد انسان‏ها پس از مرگ و بازخواست و محاسبه‏ي اخروي تک تک افراد انساني در دادگاه عدل الهي از مسلّمات اصول اسلامي است و همه‏ي تلاش‏هاي انسان‏ها بايد در جهت نيل به سعادت اخروي برنامه‌ريزي گردد. بنابراين تفکيک حيات دنيوي از اخروي و برنامه‌ريزي و سياست‏گذاري‏ها براي اين دنياي فاني بدون توجه به آخرت برخلاف بيداري اسلامي است.

 

ب) روش ها

اصول اعتقادي، روش هاي بيداري اسلامي را روشن مي‌کند. زنان و مردان بر اساس موازين اسلامي (حجاب، عفت، شعارهاي اسلامي و ...) حضور يابند، از علماي پرهيزگار اسلام به ويژه ولي فقيه عادل، عالم و شجاع و .. فرمان‏برداري کنند. از تفرقه و تعصّبات قومي، قبيله‌اي، حزبي و .. اجتناب کنند و در نجات جوامع يکديگر از استبداد، ياور هم باشند؛ چرا که قرآن مي‌فرمايد: « وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصيرا» (سوره نساء، آيه75). «شما را چه شده که در راه خدا نمي‏جنگيد، در حالي که مردان و زنان و کودکان ناتوان و تحت ستم هماناني که مي‏گويند: پروردگارا، ما را از اين شهرکي که مردمش ستمگرند بيرون ببر و از نزد خودت سرپرستي برايمان قرار داده و از نزد خودت ياوري برايمان بگذار».

منابع

*قرآن کريم

*سيد رضي، نهج البلاغه، شرح ابن ابي الحديد.

bornanews.com www.  

ابن عساکر، تاريخ مدينۀ دمشق، بيروت، دارالفکر، 1415ق.

ابو‏الفرج اصفهاني،مقاتل الطالبيين، ترجمه محمد جواد فاضل، قم، علمي، 1339ق.

احمد بن ابي طاهر بن طيفور، بلاغات‏النساء، قم، شريف رضي، بي‏تا.

احمد طبرسي، الاحتجاج، مشهد، نشر مرتضي، 1403ق.

امام خميني، صحيفه‏ي نور

انصاري، کلمات الحسين (ع)، قم.

پيشگاهي فرد، زهرا، جغرافياي مجامع زنان در جهان اسلام، روابط عمومي شوراي فرهنگي ـ اجتماعي زنان، تهران 1384ش.

تاريخ ليبي، وزارت امور خارجه.

حزب جمهوري اسلامي، چهار سال با مردم، تهران، چ1، 1364ش.

حسين بن مسعودي، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاينده، انتشارات علمي فرهنگي، تهران، 1374ش.

دليار نوئر، نهضت هاي نوين اسلامي در اندونزي، ترجمه‏ي ايرج رزاقي، محمدمهدي حيدرپور، به نشر، مشهد، 1370ش.

سيد مرتضي، الشافي.

شيخ طوسي،الغيبه، قم، مؤسسه‏ي معارف اسلامي، 1411ق.

فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان، بيروت، دارالمعرفه، 1408ق.

مؤسّسه‏ي تنظيم و نشر آثار امام خميني جايگاه زن در انديشه امام خميني، تهران، 1375.

محمد حسون، ام علي مشکور، اعلام نساء المؤمنات، انتشارات بنياد بعثت، تهران، 1370.

محمدباقر مجلسي، بحارالانوار،بيروت، مؤسسه‏ي الوفاء، 1404ق.

محمدقطب، بيداري اسلامي، ترجمه صباح زنگنه، انتشارات اطّلاعات، تهران، 1374ش.

مراد علي توانا، زنان شيعه در عصر قاجاريه فصل نامه‏ي بانوان شيعه، ش6 و 7 ، ايران، زمستان 1374و بهار 1385ش.

مغنيه، محمد جواد، التفسيرالکاشف، قم، دارالکتاب‏الاسلامي، 1428ق.