[ 29 ] گريسته وكفن مادرشان را با اشكهاى ريزانشان خيس نمودند. بهر حال قبري را براى همسرش زهرا آماده ساخت كه مكانش مجهول است، وتا روز ظهور فرزندش مهدى (عليه السلام) همچنان مخفى خواهد ماند، وزهرا را در آن قبر نهاد، وآن مجموعه مواهب وفضائل الهى را دفن نمود، وگفت: أي زمين امانت خود را بتو سپردم، اين دخت رسول خداست، أي فاطمه ترا به كسى تسليم كردم كه از من بتو سزاوارتر وشايسته تر است، و راضى شدم براى تو آنچه را كه خداى تعالى براى تو راضى شد. أمير المؤمنين (عليه السلام) در اين لحظه سخت ترين لحظات زندگيش را مى گذراند، چرا كه عزيزترين كس خود را در ابتداى عمر وشكوفائى زندگانيش از دست داده بود، در اين لحظه بود كه غمها واندوهها به شدت به آن حضرت روى آورد وهنگاميكه دست خود را تكان داد تا خاكهاى قبر را از دست بيفشاند قطرات اشك بر چهره اش جارى گرديد وچنين ناله سر داد: السلام عليك يا رسول الله عني، السلام عليك عن ابنتك وزائرتك والبائتة في الثرى ببقعتك، والمختار الله لها سرعة اللحاق بك، قل يا رسول الله عن صفيتك صبرى، وعفا عن سيدة نساء العالمين تجلدي.... بلى وفي كتاب الله لي انعم القبول، انا لله وانا إليه راجعون، قد استرجعت الوديعة واخذت الرهينة واختلست الزهراء، فما اقبح الخضراء والغبراء. ________________________________________