پديده تکفير
پديده تکفير
دکتر حسن جوادي نيا [1]
مهسا ميرزاجاني هرندي [2]
چکيده
در اين مقاله تلاش بر اين گشته تا ابتدا تکفير را که يک ﻣﻌﻀﻞ ﻓﮑﺮي در جهان اﺳﻼم مي باشد در لغت و اصطلاح به خوانندگان اين مطلب معرفي کنيم. همچنين خطراتي که اين پديده براي اسلام داشته و سبب خدشه دار شدن چهره ي اسلام در ميان جوامع گشته ، توسل به آيات قرآن، روايت ها و نيز نويسنده هاي معتبر که در اين زمينه تحقيقاتي را انجام داده اند، بررسي تکفير از ديدگاه شيعه و اهل سنت ،ويژگي هاي اجتماعي، سياسي، عقيده اي تکفير، ذکر پيشينه اي از تکفير در زمان هاي پيامبر اسلام (ص) و حضرت علي (ع) ، چگونگي به وجود آمدن اين گروه ها از ابتدا تا به اکنون ، هدف تکفيري ها ، معرفي سير جريانات سياسي آن و تروريسم ،بعد از بيان ويژگي هاي اين اصل ،کليتي از ميزان چگونگي عملکرد تکفيري ها ،شخصيت و عقايدي که رهبران تکفيري داشته اند تنها نه نفر از آن ها براي آشنايي بررسي شده است، از جمله چگونگي جذب نيروهاي خود با القاي عقايد نادرست و دادن وعده هاي دروغين بهشتي ،که براي جذب آن ها تلاش کرده اند و در پايان راه حل تعديل و اصلاح انديشه ي تکفيري را به بحث گذاشته ايم .
کليد واژه ها : تکفير ، پيشينه تکفير ،رهبران تکفيري ، تکفير و تروريسم ،جريان هاي تکفيري.
مقدمه
انقلاب اسلامى، پشتوانۀ واقعي و دلسوز تمامي مسلمانان، همواره در راستاي هدايت امت اسلامي تلاش مىكند تا مسلمانان و علماي اسلام با هر مذهب و مسلكى، به عمق مسألۀ انسجام و نياز ضروري آن در جامعه پي برده و تمام امكانات خود را در اين راه بسيج نمايند تا نابسامانىها و چالشهاي جدّي كه مسلمانان با آن رو به رو مي باشند، از بين برود. بنابراين عموم مسلمانان به ويژه علماي بزرگ بايد از اين فرصت پيش آمده، بيشترين استفاده را بنمايند. امّا متأسفانه گروهي بسيار اندك ولي با امكانات فراوان، با ايجاد زمينههاي بدبيني و اختلاف، درصدد تكرار اشتباههاي تاريخي مي باشند، به گونه اي كه گويا هيچ وظيفۀ ديگري جز تلاش و فعاليت براي اختلاف و نابودي يكديگر بر عهده آنان نهاده نشده است.
آنان اين حركت ناميمون را از راههاي گوناگون از جمله سخنرانى، فيلم و استفاده از ابزار صوتي و تصويري در جهت فتنه و آشوب استمرار مىبخشند. (ص 7.فتواي تکفير.رجبي، حسين )
قرآن كريم سوره آل عمران، آية ١۴٠مىفرمايد:
«إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ»؛ اگر به شما آسيبي برسد، به آنان نيز آسيبي مانند آسيبي كه رساندهاند، مىرسد.
تاريخ نشان مي دهد كه درگيري هاي مذهبى، به نابودي و در نهايت پشيماني اختلاف انگيزان انجاميده است. آيا ايجاد زمينههاي نزاع و درگيري بين مسلمانان، تخريب چهرة اسلام در سطح بينالملل را در پي نخواهد داشت؟ آيا خشونت و درگيرىهاي فيزيكي بين مسلمانان، زمينة حضور دشمنان اسلام را در بين كشورهاي اسلامي ايجاد نخواهد كرد؟
بدون ترديد دشمنان اسلام به ويژه آمريكا، از اين نوع برخوردها بهترين استفاده را مي برند. (ص 8 و 9 همانجا)
تکفير در لغت و اصطلاح
تکفير کلمهاي عربي از ماده «ک ـ ف ـ ر»، در اصل به معناي پوشيدن و پوشاندن است، ولي در عربي و فارسي به معاني گوناگوني به کار رفته (فيومي؛ فيروزآبادي؛ معلوف، ذيل «کفر»؛ دهخدا، ذيل واژه ) که بر پايه آنها در قرآن و احاديث و منابع کلامي و فقهي چند مفهوم مصطلح يافته است، از جمله پاک کردن گناهان و ابطال عقاب، (بهابن ابي الحديد، ج ۱۳، ص ۱۳۲؛ مجلسي، ج ۵، ص ۳۳۲، ج ۶۸، ص ۱۹۷ ) پرداختن کفّاره سوگند و مانند آن (حرّعاملي، ج ۱۲، ص ۲۹۰؛ الموسوعة الفقهية، ج ۱۳، ص ۲۳۵ـ۲۳۶) و کافر خواندن کسي (فيومي؛ فيروزآبادي؛ معلوف، همانجاها؛ غديري، ذيل «تکفير») يا نسبت کفر دادن به مسلمان. (محمود عبدالرحمان عبدالمنعم، ذيل «تکفير»؛ الموسوعة الفقهية، ج ۱۳، ص ۲۲۷)
تکفير به معني نسبت دادن کفر به شخص يا گروه در قرآن کريم مصاديق متعددي دارد، از جمله کساني که حضرت مسيح (ع) را خدا پنداشتند (مائده: ۱۷، ۷۲، ۷۳) و افرادي که به مردم جادوگري ميآموختند (بقره: ۱۰۲) تکفير شدهاند.
واژه ﺗﮑﻔﯿﺮ، ﻣﺼﺪر ﺑﺎب ﺗﻔﻌﯿﻞ از ﻣﺎدة "ﮐﻔﺮ" اﺳﺖ. در ﻣﻌﺎﺟﻢ ﻟﻐﺖ ﺑﺮاي ايﻦ واژه ﭼﻨﺪيﻦ ﻣﻌﻨـﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. اﺑﻦ ﻣﻨﻈﻮر در ﻟﺴﺎن اﻟﻌﺮب ﻣﯽﮔﻮيﺪ: اﺻﻞ ﮐﻔﺮ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪن ﺷﺊ اﺳﺖ. ﮐﺎﻓﺮ را ﮐـﺎﻓﺮ ﻣﯽﮔﻮيﻨﺪ، ﭼﻮن ﮐﻔﺮ، ي ﻗﻠﺐ او را ﭘﻮﺷﺎﻧﺪه اﺳﺖ. ﺗﮑﻔﯿﺮ آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺑـﺮادر ﻣﺴـﻠﻤﺎن ﺧﻮد ﺑﮕﻮيﺪ: ايﮐﺎﻓﺮ. در ايﻦ ﺻﻮرت، ﮐﻔﺮ ﺑﻪ يﯽاز آن دو ﻧﻔﺮ ﺑﺮﻣﯽﮔـﺮدد؛ زيرا ﻧﺴـﺒﺖ دادن ﮐﻔﺮ ﺑﻪ ﺑﺮادر ﻣﺴﻠﻤﺎن يﺎ راﺳﺖ اﺳﺖ و يﺎ دروغ؛ اﮔﺮ راﺳﺖ ﮔﻔﺘﻪ ﮐﻪ ﺧـﻮب و اﮔـﺮ دروغ ﮔﻔﺘـﻪ، ﺑﻪ واﺳﻄﮥ ﺗﮑﻔﯿﺮ ﺑﺮادر ﻣﺴﻠﻤﺎن، ﮐﻔﺮ ﺑﻪ ﺧﻮد وي ﺑﺮﻣﯽﮔﺮدد. وي ھﻤﭽنين ﺗﮑﻔير را ﺑـﻪ ﻣﻌﻨـﺎي ﭘﻮﺷﺎﻧﺪن ﻣﺤﺎرب در ﺳﻼح، ﭘﻮﺷﺎﻧﺪن ﮔﻨﺎھﺎن از ﻃﺮيﻖ ﮐفارات، نهادن دو دﺳﺖ ﺑﺮ روي سينه واﻧﺤﻨﺎي اﻧﺴﺎن ھﻤﺎﻧﻨﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ از روي ﺗﻌﻈﯿﻢ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﻮد ﺧﻢ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، آورده اﺳﺖ .
(ابن منظور،5 /146 _ 150)
تکفير در ﻣﻌﻨﯽ ﻣﺼﻄﻠﺢ ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ، ﻧﺴﺒﺖ دادن ﮐﻔﺮ ﺑﻪ ديﮕﺮي و ﮐﺎﻓﺮ ﺷﻤﺮدن او اﺳﺖ. (زيدي، 14/60 _62)
پديده تکفير و خطرات آن براي جامعه اسلامي
پديده تکفير به يک خطر براي همه جامعه اسلامي تبديل شده است؛ چرا که تکفيريها، عليه مردان، زنان و کودکان بيگناه جنايتهاي وحشيانهاي را مرتکب ميشوند. اين مسأله سبب شده است که سيماي اسلام نزد ديگران خدشه دار شود و به خاطر شرايط ناگواري که اين پديده در چند کشور اسلامي رقم زده است، اسلام دين خشونت و تروريسم معرفي شود.
اين جريان نامبارک، به صورت تکفير کساني که کافر نيستند و گمراه انگاري کساني که گمراه نميباشند، شايد به برخي از مراکز حوزوي شيعي دوازده امامي نيز راه يافته باشد. اينها برخي از جزئيات اعتقادي و تاريخي را از ضروريات دين و مذهب قلمداد کردهاند، در حالي که قدما نيز در اين باره اختلاف نظر داشتهاند. ( علامه مرجع سيد محمد حسين فضل الله( [1]
آيت الله محمدجعفر مروجي طبسي، استاد و نويسنده حوزوي در گفتگو با خبرنگار انديشه خبرگزاري شبستان در خصوص نوع برخورد پيامبر اسلام (ص) با پديده تکفير اظهار کرد: پديده تکفير، امري است بسيار پليد و زننده که هرگز با روح اسلام و قرآن و نبوت جهاني پيامبر اکرم (ص) سازگاري ندارد چنانکه خداوند در قرآن کريم سوره انبياء آيه 107 مي فرمايد:
«وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ»؛ و ما تو را نفرستاديم مگر رحمتي براي جهانيان. وي تاکيد کرد: مطابق منابع روايي اهل سنت و شيعه، پيامبر (ص) مسلمانان را از تکفير يکديگر نهي مي کردند و در برخي روايات نقل شده است: من کفّر مسلماً فليس بالمسلم؛ هر کس مسلماني را تکفير کند، مسلمان نيست.
مولف کتاب "تمسک اهل بيت (ع) به قرآن کريم" با بيان اينکه همچنين در روايت ديگر از پيامبر (ص) نقل شده است که تکفير اهل قبله هم جايز نيست.مولف کتاب "رجال شيعه در صحاح اهل سنت" يادآور شد: امروز متاسفانه تکفيري ها با پخش کليپ هاي ناهنجار تلاش مي کنند بر فکر و انديشه نوجوانان اثرات ضد شيعي مبني بر اينکه شيعه کافر است و کشتن آنها واجب، گذاشته و با اين بهانه هاي واهي امروز به جان نه تنها شيعه، بلکه مسلمانان عراق و لبنان و افغانستان و آفريقا و يمن افتاده و به اسم اسلام نسل کُشي مي کنند؛ سنتي که هرگز در سيره پيامبر (ص) ديده نشد و جايگاهي نداشت . [2]
شبکه الميادين به دنبال علل پيدايش انديشه تکفيري:
از سال 2012 ميلادي نزديک به 117 اردوگاه براي آموزش گروه هاي تکفيري بر پا شده است که از اين تعداد 11 اردوگاه ويژه آموزش کودکان مي باشد. پديده سلفي گري و تکفير از زمان خوارج آغاز شده و با گذر از " ظاهريه و ..." به سازما ن هاي تکفيري - جهادي امروز منتقل شده است. عوامل سياسي ، اجتماعي و اقتصادي در گسترش جنبش هاي تکفيري نقش داشته و دخالت کشورهاي غربي در کشورهاي اسلامي به ويژه اشغال افغانستان و عراق ، فرصت طلبي گروه هاي تکفيري را در پي داشته است. بر اساس پيش بيني ايالات متحده آمريکا ، تعداد مسلمانان خارجي حاضر در سوريه 20 هزار نفر است که از 90 کشور جهان وارد اين کشور شده اند. داعش با بهره مندي از ايدئولوژي گروه "القاعده" و روش هاي جاسوسي ارتش بعث توانسته است تا کنون به اهداف خود نزديک شود. [3]
آياتي از قرآن کريم که به صراحت در مورد تکفير سخن به ميان آوره است
در سوره حجرات آمده است:
قَالَتِ الْأَعْرَابُ آَمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ سوره حجرات/آيه14
اعراب باديهنشين به تو گفتند: ايمان آورديم. بگو: نه، هنوز ايمان نياوردهايد و بايد بگوييد اسلام آورديم؛ چون هنوز ايمان در دلهاي شما داخل نشده است.
ايمان، مرحله بالاتري است که بايد عقيده به خدا و رسالت، در سراسر وجود انسان و قلب انسان جا بگيرد.
در تفسير قرطبي آمده است :
و أما الاسلام فقبول ما أتي به النبي صلي الله عليه و سلم في الظاهر و ذلك يحقن الدم. (تفسير قرطبي، جلد16، ص348)
يعني کسي که در ظاهر شهادت به توحيد و رسالت بدهد، اسلام آورده است و باعث ميشود که خون انسان، محترم باشد و کسي حق تعرض به او را نداشته باشد.
ابن کثير دمشقي سلفي - رهبر فکري وهابيت و از دوستان نزديک ابن تيميه - در ذيل همين آيه صراحت دارد:
افرادي که گفتند ايمان آورديم و خدا فرمود: نه، اسلام آورديد، نشان ميدهد که ظاهر اسلام آوردن اينها کافي است تا خون و مال و عرض اينها محترم باشد و منافق نبودند و مسلمان بودند. ولي چون ايمان به قلبشان نفوذ نکرده بود، خداوند فرمود که نگوييد ما مؤمن هستيم و بگوييد ما مسلم هستيم. (تفسير ابن كثير، ج4، ص234)
فوالله ما قتل رسول الله صلي الله عليه و سلم أحدا قط إلا في إحدي ثلاث خصال: رجل قتل بجريرة نفسه فقتل أو رجل زني بعد إحصان أو رجل حارب الله و رسوله و إرتد عن الاسلام.
قسم به خدا! رسول الله صلي الله عليه و سلم کسي را نکشت، مگر در سه مورد : مرد شوهرداري که زنا کرده باشد، کسي که انسان بيگناهي را کشته باشد، کسي که مرتد شده باشد و به مبارزه با خداوند و رسولش برخيزد. (صحيح البخاري، ج8، ص43)
گرچه اين شهادتين، دروغين بود و بعدا از آن برگشت و جسارت خيلي بدي به نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) کرد و در جنگ بدر از کساني بود که به دستور پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، با وضع فجيعي کشته شد. ولي پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با مجرد اظهار شهادتين، از طعام او خورد و او را به عنوان مسلمان حساب کرد.
من نکتهاي را به برادران وهابي و کساني که آزاد انديش و دنبال حق هستند، بگويم که نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با اظهار شهادتين يک نفر - با اينكه لقلقه زبان بود - از طعام آنها خورد. اين آقايان مفتيان عربستان سعودي و لجنه إفتاء عربستان سعودي که وقتي از آنها سوال ميکنند حکمتان درباره شيعيان چيست وقتي يا علي و يا حسين ميگويند؟ فتواي رسمي دادند بر اينكه شيعيان کافر هستند و تزويج و تزوّج با آنها حرام است و ذبيحه آنها حرام است و اگر يک شيعه، گوسفندي را بکشد، اين گوسفند، ميته است و نجس است و کسي حق خوردن آن را ندارد. حتي اگر کسي از روي ندانستن يا فراموش کردن مسئله، با يک شيعه ازدواج بکند – دختر يا پسر – احتياج به طلاق ندارد و موظف است از آنها جدا شود. (استفتائات لجنه ، ج18، ص 295 تا 315)
پيشينه تکفير در جهان اسلام :
پيشينه تکفير در جهان اسلام، به صدر اسلام بازمي گردد. برخي حوادث مهم تاريخ اسلام به سبب تکفير روي داده، همچنان که برخي رخدادهاي سياسي و اجتماعي، زمينه تکفير را فراهم آورده است. از جمله رويدادهاي مهم دوران پس از رحلت پيامبر اکرم، جنگهاي «رِدّه» در زمان ابوبکر بود که در اين جنگها دستگاه خلافت معارضانِ خود را کافر و خارج از دين خواند. (طبري، ج ۳، ص ۲۵۰ـ۲۵۲؛ ابن اعثم کوفي، ج ۱، ص ۱۵ـ ۱۶، ۲۳؛ سيوطي، ص ۶۹ـ۷۱) در باره اينکه واقعاً تمامي يا بعضي از کساني که در آن دوره تکفير شدهاند، از ديدگاه فقه اسلامي کافرند يا خير، ترديد جدّي وجود دارد و برخي گزارشهاي تاريخي ترديدهاي بسيار در اين باره، حتي ترديد افراد نزديک به خليفه، را نشان ميدهد. (جعفريان، ج ۲، ص ۳۵) بنا بر برخي منابع تاريخي، عواملي مانند ندادن زکات و نپذيرفتن اصل خلافت يا در نظر گرفتن کساني ديگر براي اين مقام، در انتساب کفر به «اهل رِدّه» يا دست کم دستههايي از آنان نقش مهمي داشته است. (ابن قتيبه، ج ۱، ص ۳۴؛ نوبختي، ص ۴؛ ابن اعثم کوفي، ج ۱، ص ۱۶، ۲۰؛ جعفريان، ج ۲، ص ۲۹) البته ادعاي پيامبري نيز در ميان آنان بسيار گزارش شده است که ميتواند تکفير را از ديدگاه فقهي توجيه کند. ( طبري، ج ۳، ص ۲۵۶؛ جعفريان، ج ۲، ص ۲۹ـ۳۲)
واقعه مهم تاريخي ديگر در باره تکفير، غائله خوارج است. بسياري از فرقههاي خوارج کسي را که مرتکب يکي از گناهان کبيره ميشد، و حتي امت پيامبر (ص) را، تکفير ميکردند. (شهرستاني، ج ۱، ص ۱۲۲، ۱۲۸، ۱۳۵؛ ابن ابي الحديد، ج ۸،) در مقابل، بعضي از مسلمانان، از جمله برخي مذاهب اهل سنّت، خوارج را تکفير ميکردند. (شوشتري، ص ۲۲۱) در احاديث، غاليان يا غُلات (آنان که در باره شخصيت امامان(ع) غلوّ و زياده روي ميکردند) و قائلان به تفويض (مفوّضه) خارج از ايمان خوانده شدهاند. (حرّعاملي، ج ۲۸، ص ۳۴۸؛ مجلسي، ج ۲۵، ص ۲۶۵) بعضي از معتزله و اشاعره، مشبّهه را تکفير ميکردند. (ابن طاووس، ج ۲، ص ۳۵۵)
علاوه بر گروهها، افراد و شخصيتهاي متعددي، چه بسا بعضي اشخاص سرشناس، را تکفير کردهاند، از جمله درباره تکفير برخي خلفا و همسران پيامبر اکرم (ص) رواياتي نقل شده است. (ابن ابي الحديد، ج ۳، ص ۵۰؛ ابن طاووس، ج ۱، ص ۲۹۲) حتي ساحت مقدّس معصومان (ع) نيز از تکفير بر کنار نمانده است. (مفيد، ص ۳۱۳؛ شوشتري، ص ۱۹۳؛ مجلسي، ج ۳۷، ص ۱۵)
چند ويژگي بنا به شناخت پديده تکفير :
1_محور قرار دادن «تکفير» در معاملات و تعاملات و گسترش عرصه آن .
اين ويژگي عنصر اصلي اين پديده و شالوده اساسي آن را تشکيل ميدهد و به همين دليل چنين جايگاهي يافته است. حقيقت آن است که محور قرار دادن «تکفير» مبتني بر هيچ گونه انديشهاي نيست و کمترين خردورزي در آن به کار نرفته و اگر بر فرض بپذيريم که مبتني بر ايده و انديشهاي است در واقع، نوعي از انديشه است که از متون ديني، قالبهاي خشکي ميسازد که هيچ چشم اندازي را نميبيند و هيچ هدف شرعي را آماج خود قرار نميدهد.
در ذيل، رواياتي از پيامبراکرم صلياللهعليهوآله که دلالت بر نهي شديد آن حضرت صلياللهعليهوآله از «تکفير» گوينده «لااله الاالله» يا «اهل قبله» دارد، بيان ميگردد:
هرکس برادرش را «اي کافر!» خطاب کند اگر درست گفته بود يکي از آن دو، گرفتار پيامدهاي آن ميشوند و در غير اين صورت، به خودش باز ميگردد. (مسلم، ج1، ص 79، ح 111).
2_ عدم اعطاي فرصت انديشه و حق اظهارنظر به ديگران .
اصل اول: عدم اجبار در دين.
خداوند متعال ميفرمايد: «لا إِکْراهَ فِي الدِّينِ؛ در کار دين هيچ اکراه نيست.» (بقره/256).
اصل دوم: لزوم گوش دادن به سخنان [ ديگران ] براي پيروي از بهترين آنها.
خداوند متعال ميفرمايد: «الَّذِينَ يسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِينَ هَداهُمُ اللّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الأْلْبابِ؛ کساني که گفتار را ميشنوند آنگاه از بهترين آن، پيروي ميکنند، آنانند که خداوند راهنماييشان کرده است و آنانند که خردمنداند».(زمر/18).
3_کشتار جمعي
عمليات کشتار جمعي که گروههاي تکفيري آنرا به صورت مکرر و فزايندهاي دنبال ميکنند دربردارنده خصوصياتي است که اسلام آشکارا و در کمال روشني، از آنها به دور است. اين خصوصيات عبارت است از:
الف: هدف قرار دادن زنان، کودکان و سالمندان و قتل آنها .
ريختن خون کودکان و زنان و سالخوردگان که گروههاي افراطي همه روزه آن را دنبال ميکنند چيزي است که اسلام به شدت مسلمانان را از آن بر حذر داشته است. پيش از تکفيريها نيز «خوارج» يا گروهي از ايشان دست به چنين کارهايي ميزدند؛ «فضل بن شاذان» ميگويد: «و از ايشان، يعني خوارج، کساني هستند که قتل زنان و فرزندان را روا ميدارند و ميگويند: جايگاه آنان نيز همچون نطفهها در پشت مشرکان است. و ميگويد: «لا حکم الا الله» و خود در تمامي اين گفتهها وکردهها، به نظرخويش عمل ميکنند وبنابراين طبق رأي خود، ميکشند و حلال و حرام ميکنند و با اين حال، خوارج نيز يکسان نيستند و همديگر را ميکشند و از يکديگر تبرّي ميجويند» (فضل بن شاذان، ص50ـ48).
ب: عدم تفکيک ميان گناهکار کافر و بيگناه کافر .
در تاريخ نيز، شاهدي بر اين درهمآميزي وجود دارد و خوارج خود چنين بودند.
اين درهمآميزي با اصل قرآني که ميگويد: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْري؛ هيچ کس بار گناه ديگري را بر دوش نميکشد» (فاطر/18) کاملاً مخالف است
4_ شرکت در مشوه ساختن چهره اسلام
از جمله پيامدهاي فاجعه بار گسترش اين پديده شوم، مشوه ساختن چهره اسلام است. حقيقت آن است که اعمال خشونتآميز تکفيريها، سهم بسزايي در خدشهدار ساختن چهره اين دين پاک، داشته است. (نهجالبلاغه، خطبه 238).
5_ ايجاد تفرقه و پراکندگي ميان مسلمانان .
درگيري ميان فرقههاي اسلامي مخالف قرآن و مغاير با کوششها و پافشاريهاي پيامبراکرم صلياللهعليهوآله در تشکيل امت و برقراري برادري اسلامي ميان افراد آن است.
کافي است تنها به برخي روايات نبوي براي اثبات لزوم وحدت واجتناب از تفرقه، اشاره نمود:
«بر شماست که با يکديگر آمد و شد و عطوفت داشته باشيد و از گسست و رشک و پشت به يکديگر کردن، بپرهيزيد و برادر يکديگر باشيد. موءمن، برادر موءمن است؛ به او خيانت نميکند، رها نميکند، تحقير نميکند و گفته مخالف او را نميپذيرد.» (محدث نوري، ج9، ص50ـ49).
معيار اسلام و كفر در سنت
تكفير در روايات شيعه و اهلسنت، مسألهاي بسيار خطرناك معرّفي شده است. پيامبر در اين باره مىفرمايد:
هر كسي نسبت كفر به كس ديگري بدهد كه معيار كفر را ندارد، گويندة آن كافر است. (صحيح بخارى، ج۵، ص ١١١، باب بيان قول النبي صلي الله عليه و آله _رجبي، حسين،ج 1، ص 19)
احاديث معتبر عقيده دارند و آن را مرجع دستورات دين مىدانند، به چه بهانه و عذري اين احاديث را كنار گذاشته و بر خلاف سنّت و سيرۀ قطعي پيامبر اسلام فتوا به تكفير مىدهند و انسانهاي بىگناه را مىكشند؟!
آنچه از روايات اهلسنت بيان شد، در رواياتي كه از طريق اهلبيت عليهم السلام آمده، به خوبي تبيين و روشن شده است.
امام باقر عليه السلام در پاسخ اسماعيل جعفي كه پرسيده بود : الدين الذي لايسع العباد جهله؟ فرمود:
«الدين واسع، ولكن الخوارج ضيّقوا علي أنفسهم من جهلهم. . . ( ١.الكافى، ج ٢، ص ۴٠۵ ) دايرۀ دين و احكام آن بسيار وسيع و گسترده است ولي خوارج به خاطر جهالت و ناداني بسيار، آن را تنگ گرفتند.»
مقصود از «دين واسع» اين است كه دين اسلام به گونهاي نيست كه خوارج مىپندارند زيرا آنان هر كسي را كه گناه كبيرهاي مرتكب شود، كافر و اين عقيده را جزو ايمان مىدانند! بنابراين خروج از دين، يعني انديشههايي كه سرچشمۀ آن، جهالت و ناداني نسبت به عمق اسلام است. (رجبي، حسين،ج 1،ص 23 )
ديدگاه اهلسنّت :
نووي در شرح مسلم مىنويسد:
«اعلم انّ مذهب أهل الحق: انّه لايكفر أحد من اهل القبلة بذنب ولايكفر اهل الاهواء و البدع الخوارج و المعتزله وغيرهم، و انّ من جحد ما يعلم من دين الاسلام ضرورة حكم بردتّه و كفره. . . ( شرح صحيح مسلم، ج ١، ص ١۵٠ ) آگاه باشيد كه نظر صحيح و حق دربارۀ تكفير آن است كه احدي از اهل قبله، به خاطر گناهي تكفير نمي شود؛ چنان که اهل هوا، بدعت، خوارج، معتزله و غير آنان تكفير نمىشوند. و هر كس چيزي را كه از ضروريات دين اسلام است انكار كند، حكم به ارتداد و كفر او مىشود.( رجبي، حسين،ج 1، ص 32 )
بنا به قول آيت الله سبحاني :
جريان تکفير به دنبال ايجاد حاشيه امن براي اسرائيل است .
آيتالله سبحاني گفت: بدون ترديد جريان تکفيري آمده است که حاشيه امني براي اسرائيل درست کند، مسلمانان بايد امروز آماده باشند که مسجدالاقصي صدمه و خدشه نبيند.
به گزارش ايسنا، آيتالله جعفر سبحاني مرجع تقليد با اشاره به هويت و اهداف شکل گيري جريان تکفير در جهان امروز اظهار کرد: پديده اي که اکنون به نام پديده تکفير پيدا شده است در واقع به دنبالش قتل، غارت، کشتن و خراب کردن است و اصلا ارتباطي به اسلام و شرايع آسماني ندارد و در تورات، انجيل و قرآن چنين مسئلهاي مطرح نيست.
اين مرجع تقليد با بيان اينكه اساس اسلام رحمت، مغفرت و آرامش است، گفت: مسئله اول دعوت به اسلام از طريق عقل، قرآن، سنت و اتمام حجت است. اگر افرادي بخواهند در آيين خودشان بمانند، آيين آسماني به آنها اجازه ميدهد، بنابراين اينها خودشان را نميتوانند به اسلام متصل کنند و پيوند بدهند.
وي با اشاره به اهداف تکفيريها گفت: يک هدف اين است که زيرساخت هاي کشورهاي اسلامي را به وسيله جنگ از بين ببرند، بنابراين آنچه که يک کشور بايد دارا باشد را به وسيله جنگ، بمباران، قتل و کشتار از بين ميبرند.
اين مرجع تقليد خاطرنشان کرد: نکته ديگر اين است که اينها با تندي ها و سر بريدن ها ميخواهند اسلام را بد جلوه دهند.
وي با بيان اينکه «غرب در حال پيشروي به سوي اسلام است» گفت: واقعا چيزي نميگذشت که بخشي از غرب را مسلمانان تشکيل دهند ولي به وسيله اين عمل نوعي بدبيني نسبت به اسلام پيدا شده است، در حقيقت کساني که پشت سر اينها هستند، به دو نتيجه رسيدند، زيرساختهاي کشورهاي اسلامي به تدريج از بين ميرود و ثانيا اسلام در نظر ديگران بد جلوه ميکند.
آيتالله سبحاني ادامه داد: اين وظيفه علماي بلاد است که در هر منطقهاي به جوانان بگويند که اين مسير راه کج است و راه اسلام نيست و اسلام نگفته است که مسلمان، مسلمان را بکشد، بنابراين بايد توجه داشت يک نوع تبليغاتي نسبت به اينها است تا افکارشان را عوض مي کنند و تصور مي کنند به سوي اسلامي مي روند که ادامه اش بهشت است.
وي خاطرنشان کرد: حتي يکي از اين افراد دستگير شده، قاشقي همراهش بوده گفتند اين چيست، اين طور بيان ميکند که به او گفته اند که اگر اين کار را انجام دهيد و امشب کشته شوي، مهمان پيامبر اکرم (ص) هستي و با ايشان غذا خواهي خورد، جواني با چنين تصوراتي بمب به خودش ميبندد و ده ها نفر را مي کشد.
اين مرجع تقليد با اشاره به راههاي مبارزه با تکفير گفت: اگر بخواهيم با اين تکفير مقابله کنيم، تنها راه نظامي نيست بلکه در کنار آن، راه فرهنگي بايد وجود داشته باشد.
وي با بيان اينکه «مدارسي که تکفير را تعليم مي دهند بايد تغيير کنند» يادآور شد: برخي از کشورهاي عربي مسائلي را در دبيرستان مطرح ميکنند که نتيجه آن اين است که جمعي مسلمان و جمعي ديگر کافر هستند مادامي که اين برنامه ها در اين مدارس است اين فتنه خاموش شدني نيست، مگر اينکه علما و بزرگان جمع شوند و اين برنامهها را از مدارس جمع کنند. [4]
· همايش فرقه شناسي و جريان هاي تکفيري روز چهارشنبه بيست و دوم مرداد ماه سال 1393 در محل سالن پيامبر اعظم (ص) استانداري استان مرکزي با حضور مديران و معاونين کاروان هاي حج ، عمره و عتبات و ساير کارگزاران زيارتي برگزار گرديد.
حجت الاسلام دکتر موسوي عليزاده رئيس پژوهشکده حج و زيارت شرايط امروز را نتيجه يک مثلث شومي دانست که ضلع اول آن را غرب و اسرائيل تشکيل مي دهند و در پي منزوي و محدود کردن اسلام مي باشند و در اين راه به ابزار هايي مانند اسلام ستيزي و اسلام هراسي ، تهيه و نشر کاريکاتورها و حمايت از جريان هاي تکفيري روي آورده اند .ضلع دوم اين مثلث هم شيعياني هستند که خود به شيعه هراسي از طريق ايجاد شبکه هاي تلويزيوني ماهواره اي و اهانت به مقدسات اهل تسنن دامن زده اند. وي با اشاره به اينکه سبع و لعن و اهانت به مقدسات اهل تسنن از نظر تمامي مراجع تقليد و به ويژه مقام معظم رهبري حرام بوده توجه حاضرين را به رفتار هاي ائمه عليهم السلام جلب نمود و از آنان خواست که رفتار ائمه را سرلوحه کار خود قرار داده و مراقبت نمايند که اينگونه افکار و رفتار در سطح کاروان ها بوجود نيايد. رئيس پژوهشکده حج و زيارت ضلع سوم اين مثلث را جريان هاي تکفيري عنوان نمود و افزود: حساب اين گروه ها که با تمامي مقدسات اسلامي مشکل دارند از حساب شيعه و سني جداست و با توجه به اينکه آنان در اقدام عليه مسلمانان داراي اولويت بندي هايي هستند ، استراتژي آنها را تغيير نقشه جغرافياي خاورميانه عنوان نمود. دکتر شيخاني افزود : از ديگر اقدامات تخريبي فرقه وهابيت تخريب آثار تاريخي و فرهنگي اسلامي از جمله حرم ائمه بقيع ، برخي از مساجد و آتش زدن کتابخانه ها در مکه و مدينه و آثار اسلامي با هدف انکار وجود پيامبر اسلام (ص) است اما پيامبر گران قدر اسلام دو معجزه قرآن و اهل بيت را از خود برجاي گذاشتند که باعث خنثي شدن اين هدف شده است . [5]
جريان شناسي سياسي.تکفير و تروريسم :
عبدالوهاب با تاثير پذيري از فقهاي پيشين خود امثال ابن تيميه، ابن قيم جوزيه و ابن حزيمه نيشابوري دين جديدي را به وجود آورد که در ميان پيروانش اشاعه يافت، مباني اين دين جديد به شرح ذيل است:
1. تشبيه خداوند به مخلوقش، اينکه خداوند جسمي است که به آسمان صعود کرده و به زمين فرود نمي آيد. به خاطر اين ديدگاه پيروان آن «المجسمه» ناميده مي شدند. اين تفکر از مفاهيم کتاب التوحيد ابن خزيمه نيشابوري تاثير پذيرفته است، وي در کتاب خود مدعي شده است که خداوند داراي روح، چهره، دو چشم، دو گوش، دو دست در طرف راست، انگشتان، کف دست و دو پا است.
نويسنده کتاب در يک سطح احمقانه و خالي از هرگونه تدبر و انديشه در آيات قرآن کريم اين برداشت ها را از قرآن مي کند و نمي داند که مقصود خداوند متعال از ذکر به عنوان مثال دست (يد) در قرآن کريم و نسبت دادن آن به خود همانطور که به خلق خود نسبت مي دهد، قدرت، توان و فرمانروايي است؛ از اين رو تنها بعد از تدبر، تعقل و تعمق در آيه « يدالله فوق ايديهم» ( فتح 4) مي فهميم که منظور از «يد» قدرت، توان و فرمانروايي و شوکت خدا بالاتر از توان شما قرار دارد.
برخي عناوين و فصول کتاب التوحيد با تعبير فخذ بني شروع مي شود و اين نشان مي دهد که سطح فکر آنها چقدر پايين و فهم آنها از قرآن کريم چقدر ساده و سطحي و توانايي آنها در درک مفاهيم بسيار پايين است.
2. اينکه جسم شمردن خداوند متعال از شروط ايمان است و هر کس در برابر اين تفکر سر تسليم فرود نياورد کافر شمرده شده و قتل، سلب دارايي و به بردگي گرفتن خانواده اش جايز است.
3. تخريب ضريح مقبره ها به اين بهانه كه اين اقدام مساوي با بت پرستي است. حرام دانستن توسل و استغاثه به رسول خدا و پيامبران و اولياي صالح خداوند و صدورحکم تکفير و جايز دانستن قتل كسي كه به اين امر مبادرت مي ورزد.
4. اعتقاد وهابي ها بر اينکه آنها فرقه نجات دهنده هستند و هرکس جز آنها يا کافر است يا مشرک و يا گمراه و در صورت مخالفت و عدم اطاعت از آنها خون فرد مخالف مباح است. خداوند متعال در اين مورد و در آيات متعدد مي فرمايد: « لا اکراه في الدين قد تبين الرشيد من الغي» ( بقره 256) و يا « فمن شاء فليؤمن ومن شاء فليکفر» ( کهف 29) و « أفأنت تُکرِه الناس حتي يکونوا مؤمنين» ( يونس 99).
آنچه که بدان دعوت مي کردند دين تفصيلي براي جنبش سياسي به رهبري محمد بن سعود که تنها هدف وي قدرت بود؛ به همين خاطر رياض الصيداوي انديشمند معاصر بر استفاده از عنوان « وهابيت سعودي» به خاطر ارتباط ميان جنبش ديني محمد بن عبدالوهاب با جنبش سياسي محمد بن سعود پافشاري مي کند.
5. ايجاد يک حکومت مطلق ديني که هدف آن تبليغ وهابيت و انتشار آن با قوه قهريه و شمشير است و آن به روشني در نوشته ها و نشانه هاي موجود در پرچم عربستان سعودي نمايان است. آنها عبارت « لا اله الا الله محمد رسول الله» را نوشته و زير اين عبارت تصوير شمشير را کشيده و به وضوح نشان مي دهند که دعوت به دين آنها تنها از طريق شمشير ممکن است. آنها نمي دانند که خداوند متعال لفظ شمشير را حتي يک بار در قرآن کريم ذکر نکرده است و هرگز به پيامبرخويش به استفاده از شمشير و هر گونه قوه قهريه ديگر جهت نشر دعوتش دستور نداده است؛ چرا که وي بي نياز از چنين ابزارهايي است و « لو شاء ربک لآمن مَن في الأرض کلهم جميعاً» ( يونس 99) و «لو شاء الله لجعلکم أمّه واحده» ( نحل 93) تا آنها به رشد و هدايت خويش بازگشته و قلب هاي مهربان را جايگزين شمشير کنند و مصداقي براي سخن بر حقش باشند كه مي فرمايد: « ولو کنتَ فظّا غليظ القلب لأنفضُّوا من حولک» ( آل عمران 159) و « ادعُ الي سبيل ربّک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جدلّهم بالتي هي أحسن» ( نحل 125). آيا تصوير قلبي مهربان و لطيف بهتر و مقدم تر از تصوير شمشير، سرنيزه و منجنيق نيست؟!.. آيا با محبت و دوستي، خداوند رحمان مورد عبادت بندگانش قرار نمي گيرد؟! معاذ الله از اينکه خداوند ما را به لبه شمشير فرا خوانده باشد .. آبا آل سعود و پيروان عبدالوهاب و سلفيان نمي خواهند از خواب غفلت بيدار شده و تقواي الهي پيشه کنند؟
جنبش سلفي - وهابي سعودي هر گونه برنامه اقتصادي و اجتماعي را از خود دور کرده است و هيچ بهره اي از آن ندارد؛ چرا که بر اين باور است که اصلاح عقيده به تنهايي ضامن اصلاح ديگر امور نيز است و موارد ذيل در نشر و گسترش افکار اين جنبش سهيم است :
- اموال و ثروت هاي فراواني که عربستان و ديگر ممالک و اميران نفت و گاز اين دوره را به سمت بذل و بخشش هاي فراوان سوق داده است، مسئله اي که به افتتاح تعداد بي شماري از شبکه هاي ماهواره اي براي ترويج و نشر افکار تکفيري و سلفي به خصوص در مصر کمک کرده و تبديل به منبع کسب ثروت هاي هنگفت شده است. ثروت هايي که امپراطوران و اربابان تبليغ آن را در انحصار خود درآورده و افزايش چشمگير بودجه باعث شده است که هر مدعي تبليغي براي خود شبکه ماهواره اي افتتاح کند و آمار اين شبکه ها به ده ها مورد برسد.
- حاشيه آزادي که در نتيجه سقوط سران رژيم هاي استبدادي و فساد در کشورهاي عربي به وجود آمده است.
- صهيونيسم جهاني و قدرت هاي استعماري غرب به ويژه آمريکا در سايه پيمان مقدسش با نظام هاي قرون وسطايي کشورهاي نفت خيز عربي، در تعامل با پرونده سلفي وهابي گاهي سياست اغماض و چشم پوشي و گاهي سياست حمايت مالي و پشتيباني را در پيش مي گيرد. شواهد جنگ افعانستان که « مجاهدين» افغاني و عرب و ديگران براي شکست هيمنه اتحاد جاهير شوروي بعد از اشغال آن در سال 1979 وارد آن شدند، همچنان در ذهن مردم زنده است. حمله آمريکا به افغانستان در چارچوب تلاش برنامه ريزي شده جهاني براي مبارزه با تروريسم بود، از اين رو عليه جنگ گروهک القاعده و طالبان شروع شد.
آمريکا و هم پيمانان غربي اش و صهيونيسم جهاني و آنهايي که پيوند مقدس با آنها دارند در صدد تکرار تاريخ و رخدادهاي آن هستند؛ چرا که در آن برکت و نتايج خوبي براي آنها نهفته است. تجربه تفکر جهادي سلفي که در افغانستان و بوسني و هرزگووين رخ داد، در مالي تکرار شد و امروز در ميدان هايي جديدي (مصر و سوريه) که منبع تهديد براي رژيم صهيونيستي و ثبات و امنيت آن و مانعي بزرگ در برابر استعمار اراضي جهت تحقق اسرائيل بزرگ يعني از رود نيل تا رود فرات به شمار مي روند، در حال تکرار شدن است و خالي از لطف نيست که ليبي و تونس نيز به آنها اضافه شود، تونس که به عنوان نماد انقلاب هاي عربي بود تهديدي براي منافع مثلت مذکور است و کشورهاي ديگر نيز در ليست انتظار قرار دارند.
از عجايب روزگار اين است که معاهده سايکس پيکو ( توافق محرمانه ميان مارک سايکس ديپلمات و نظامي انگليس به عنوان نماينده اين کشور و فرانسوا جرج پيکو ديپلمات فرانسوي به عنوان نماينده فرانسه و سيرگئي سازانوف ديپلمات به عنوان نماينده روسيه تزاري در سال 1916 بود که طبق اين توافقنامه مناطقي که تحت عنوان هلال سبز شناخته مي شود ميان انگليس و فرانسه تقسيم مي شود، اين مناطق شامل عراق، سوريه، لبنان، اردن، کويت و فلسطين است ) تا اين لحظه روزي هزار بار تکرار مي شود. اگر ديروز سايکس و پيکو در تقسيم جغرافيايي هلال سبز موفق شدند ( همانطور که همکاران آن دو در تقسيم ساير بلاد عرب در مشرق و مغرب موفق شدند) سايکس و پيکوي امروز متاسفانه با سرمايه، نفت، گاز، رسانه و شهروندان ناقص العقل و داراي افکار بيمار – افرادي که من نسبت به آنها حس دلسوزي و شفقت دارم و آنها قرباني بازي هاي کثيفي هستند که معادلات آن را افرادي طراحي مي کنند که جيب هايشان از دلالي نفت و گاز پر است- کشورهاي عربي در صدد تقسيمات مجدد جغرافيايي هستند.
در حال حاضر عراق در آستانه تقسيم به سه کشور کوچک ( کشوري در شمال براي كردها، ديگري در مرکز براي عرب هاي سني و سومين کشور براي عرب هاي شيعه در جنوب) است. کشور ليبي نيز همين روال را طي مي کند و آنها در صدد تقسيم آن به سه کشور کوچک هستند. امروز مسئله خطرناک تر تجزيه جغرافيايي کشورها نيست بلکه تفرقه افكني و ايجاد اختلاف در دلهاست. اين خطرناکترين مسئله است چرا که باعث ايجاد تفرقه و جدايي ميان دو برادر، دو همسر و والدين از فرزندان مي شود، با اين بهانه که اين کافر است، آن يکي شيعه و ديگري سني. [6]
رهبران تکفيري و عمده فعاليت آن ها
در اين نوشتار، تأکيد ما بر معرفي تئوري پردازان و رهبران فکري جريان تکفير از گذشته تا دوران معاصر بود تا از اين رهگذر به بحث در مورد رهبران عملياتي و فرماندهان ميداني اين جريان خطرناک بپردازد. اگرچه، ممکن است افراد ديگري را نيز بتوان در قالب تئوري پردازان جريان تکفير قرار داد، اما تمرکز نگارنده اين سطور بر تاثيرگذارترين افرادي بود که در حال حاضر کتب، انديشه و آراء آنها بصورت رسمي بين گروههاي مسلح جهادي – تکفيري در حال تدريس و آموزش است و به عنوان مهمترين منابع فکري اين جريان مورد توجه قرار مي گيرد.
· «محمد بن عبدالوهاب»
بدون شک مهمترين منبع انديشه هاي تکفيري در دوران معاصر را بايستي در آراء «محمد بن عبدالوهاب» جستجو کرد. وي در سال 1115 هـ.ق در شهر «عُيينه» عربستان سعودي متولد شد.[7] توجه به اين نکته ضروري است که انديشه «تکفير» نقطه اتکاي انديشه محمد بن عبدالوهاب و به عبارت بهتر جريان وهابيت است. عبدالوهاب معتقد بود که هر کشور و شهري که داخل در اطاعت و دعوت او نشود، در زمره بلاد مشرکين به حساب ميآيد، از اين فراتر در مورد مذاهب اسلامي معتقد بود که نه تنها اماميه کافر است، بلکه تمام مسلمين مخالف با عقايد وي از قبيل اشاعره، معتزله و ... نيز همين حکم در مورد آنها اجرا مي شود.[8]
· «شيخ محمد رشيد رضا»
( 1865- 1935) در خانواده اي سوري الاصل در اطراف طرابلس لبنان ديده به جهان گشود. او بسيار متأثر از انديشه هاي «سيد جمال اسدآبادي» و «شيخ محمد عبده» در باب اصلاح ديني و زدودن دين از انحرافات بود؛ بگونه اي که مبارزه طلبي و انقلابيگري سيد جمال را با روش فرهنگي و تربيتي عبده تلفيق کرد و همزمان به دليل گرايش شديد به انديشه هاي وهابيت اقدام به تاسيس انجمني به نام «جمعية الدعوة و الارشاد» (انجمن تبليغ و راهنمايي) با هدف امر به معروف و نهي از منکر نمود. رشيد رضا در فتواهاي خود تاکيد بسياري بر مقوله «تکفير» داشت و لذا کساني را که به شريعت اسلامي عمل نمي کنند در زمره کفار تلقي مي کند.[9] انديشه هاي رشيد رضا اگرچه نتوانست به تنهايي جريان اسلامي مستقلي ايجاد کند، اما بر انديشه افرادي همچون «حسن البنا» موسس اخوانالمسلمين تاثير بسزايي برجاي گذاشت.[10]
· «سيد بن الحاج قطب بن ابراهيم»
معروف به «سيد قطب» (1906-1966) در يکي از روستاهاي استان آسيوط مصر و در خانواده اي مذهبي و سرشناس متولد شد. او ضمن عضويت رسمي در اخوان المسلمين به تئوري پردازي عليه مظاهر بي ديني و سکولاريسم پرداخت که بعدها انديشه ها و کتب او به يکي از منابع اصلي گفتمان تکفير تبديل شد؛ تا جائيکه او را «آموزگار گفتمان تکفير» در سده بيستم خواندهاند.
· «ابو الاعلي مودودي»
(1903-1979م) در « حيدرآباد» هند به دنيا آمد [11] همچنين مودودي معتقد به احياي اصل جهاد اسلامي در برابر نظام مبتني بر اومانيسم غربي بود که همين اصل از منظر گروههاي تکفيري جواز مقابله با جريان هاي ضد دين به شمار مي آيد. [12]
· «محمد ناصر الدين آلباني»
(1914-1999م) در شهر «اشکودر» پايتخت آلباني در خانوادهاي متدين و اهل علم متولد شد. [13]آلباني بخاطر پيروي و حمايت وي از «ابن تيميه» و «محمد بن عبدالوهاب» از منابع فکري جريان سلفي تکفيري است که تفکرات وهابي خود را در کتاب «تحذير الساجد من اتّخاذ القبور مساجد» (که در آن مطالبي درباره قبور شرک بودن ساخت بناء بر روي آن مطرح مي کند) نوشت که با استقبال علماي وهابي مواجه شد. علماي وهابيت از الباني به عنوان يک محدث بزرگ و متخصص علم حديث و فاضل دانشمند ياد ميکنند و« بن باز» مفتي اعظم عربستان درباره او گفته است که در زير آسمان داناتر از شيخ ناصر در علم حديث نديده است. آلباني همچنين اهانتهاي تندي نسبت به شيعه و علماي تشيع به ويژه امام خميني (ره) دارد. وي همچنين شيعيان را به تحريف در آيات قرآن متهم کرده است.[14] بديهي است که چنين اعتقادات و فتواهايي به شدت مورد استقبال گروههاي سلفي و تکفيري قرار گرفته و مباني آنها در رفتار و گفتار مي گردد.
· «عبدالعزيز بن باز »
(1910- 1999م) از برجسته ترين علماي معاصر وهابيت است که نقش مهمي در احياي تفکرات ابنتيميه، ابن قيم جوزيه و محمدبن عبدالوهاب بر عهده داشته است و به همين دليل نزد وهابيان به «مفتي اعظم» مشهور است .[15]
· «ابو محمد عاصم بن محمد طاهر الحافي العتيبي»
ملقب به «ابومحمد المقدسي» در سال 1959م در يکي از روستاهاي برقه (فلسطين) متولد شد[16] شايد بتوان بدون اغراق ابو محمد المقدسي را تئوريسين بلامناظر «سلفيت جهادي» ناميد که داراي کتب و رسائل عمليه فراواني در اين زمينه است.[17]
· «عمر محمود عثمان»
معروف به «ابوقتاده فلسطيني» در سال 1960م در بيت لحم (فلسطين) متولد شد و در همان دوران طفوليت به اردن مهاجرت کرد.دولت آمريکا ابوقتاده را پدر معنوي عاملان حادثه 11 سپتامبر معرفي مي کند؛ زيرا طي تحقيقات سازمانهاي اطلاعاتي آمريکا از عاملان حادثه مذکور، برخي دروس ابوقتاده در منزل استيجاري آنها در هامبورگ کشف گرديد.[18] فتواهاي ابوقتاده که پايبند به مکتب فکري القاعده است، تا کنون در جنگ هاي خونين الجزاير، لبنان، عراق، افغانستان، سوريه و ... باعث ريخته شدن خون هزاران نفر از مردم بي گناه شده است.
· «عمر بکري محمد فستق»
ملقب به «آيت الله تاتنهام» از رهبران سلفيت جهادي است که در سال 1958م در استان حلب سوريه متولد شد[19]. تحت عنوان "المهاجرون" (2003م) و سپس "جنبش بنيادگرايان غريب" (2005م) را تاسيس نمود. در سال 2005م چهار نفر از پيروان بکري اقدام به انجام عمليات انتحاري در لندن نمودند که منجر به کشته شدن 52 شهروند انگليسي شد. پس از اين اقدام، عمر بکري به لبنان بازگشت و در حال حاضر به صورت مخفيانه زندگي مي کند[20]
راه حل هاي ﺗﻌﺪيﻞ و اصلاح اﻧﺪيشه ي ﺗﮑﻔﯿﺮي
_ ﺑﺎزﺧﻮاﻧﯽ ﻣفهوم اﺳﻼم و ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺣﺪود اﺳﻼم ﺣﺪاﻗﻠﯽ :
ﻣفهوم اﺳﻼم در ﻗﺮآن، ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺑﻮدن درﺑﺮاﺑﺮ ﺧﺪا اﺳﺖ. (آل عمران /19)
_ ﺗﺒﯿﯿﻦ ﺿﺮورت ديﻨﯽ و ﺗﻔﮑﯿﮏ آن از ﺿﺮورت ﻣﺬھﺒﯽ :
ﺷﯿﺦ اﻧﺼﺎري مي گويد: ﺿﺮوريت ديﻦ ﭼﯿﺰي اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺪون ﺗﺮديﺪ ﺟﺰء ديﻦ اﺳﺖ؛ ھﺮ ﺣﮑﻤﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن آن را ﺟـﺰء دين مي دانند مانند وجوب نماز و روزه است .(انصاري/329)
_ آﻣﯿﺨﺘﻦﻋﻘﯿﺪه و ﻓﮑﺮ ﺑﺎ اﺧﻼق :
ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ(ص) ﻓﺮﻣﻮدﻧـﺪ: ﻣـﺪارا و ﻧﺮﻣـﯽ ﺑـﺎ ﻣـﺮدم ﻧﺼـﻒ ايﻤـﺎن و دوﺳﺘﯽ ﺑﺎ آﻧﺎن ﻧﯿﻤﯽ از زﻧﺪﮔﯽ اﺳﺖ. اﻣﺎم ﺻـﺎدق (ع)از پياﻣﺒﺮ(ص) ﻧﻘـﻞ ﻧﻤـﻮده ﮐـﻪ ﻓﺮﻣﻮدﻧـﺪ: ﭘﺮوردﮔﺎرم ﻣﺮا ﺑﻪ ﻣﺪاراي ﺑﺎ ﻣﺮدم اﻣﺮ ﮐﺮد، ھﻤﺎن ﮔﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ اداي ﻓـﺮايﺾ اﻣـﺮ ﮐـﺮد (کليني،ج 2، ص117)
با در نظر گرفتن آنچه گفته شد روشن مي گردد که :
اصل کفر به معناي پوشاندن شئي بوده و کافر کسي است که کفر، تمام قلب او را پوشانده باشد. ولي تکفير به اين معنا است که شخصي به برادر مسلمان خود، کافر بودن را نسبت دهد که در قرآن و روايات نفي اين اصل بسيار تاکيد شده است. اين پديده به يک اصلي خطرناک براي جامعه ي اسلامي تبديل گشته است زيرا تکفيري ها و رهبران آن ها بر اين باورند که شيعيان و اهل سنت قرآن را تحريف کرده اند و تنها عقايد پوچ خودشان ارجعيت دارد. آن ها با انجام فعاليت هايي چون محور قرار دادن تکفير در معاملات، عدم اعطاي حق اظهار نظر به ديگران، کشتار جمعي، شرکت کردن در مشوه ساختن چهره ي اسلام، تجزيه ي جغرافيايي کشورها و خطرناک تر از آن تفرقه افکني در ميان مسلمانان، تبليغات از راه هاي مختلف از جمله استفاده از رسانه ها و استفاده از عامه ي مردم بي گناه به وسيله ي شست وشوي مغزي، القاي فتوا و وعده هاي دروغين بهشتي براي جذب نيروهاي خود به هدف انجام جنايت هاي تکفيري ها به منظور خدشه دار شدن چهره ي اسلام در جهان و نابودي زيرساخت هاي کشورهاي اسلامي شده و در نتيجه اسلام در جهان به دين خشونت تبديل گشته است. بنابراين راه مبازه با تکفير فقط نظامي نبوده بلکه در کنار آن بايد راه فرهنگي نيز وجود داشته باشد.
[1] bayynat.ir
[2] shabestan.ir
[3] newsibn.com
[5] hajnews.ir
[6] siasi.porsemani.ir _ mashreghnews.ir / چرا-شمشير-بر-پرچم-سعودي-نقش-بست
[7] dar.bibalex.org
[10] عنايت، حميد؛ سيري در انديشهي سياسي عرب، تهران، سپهر، 1363، چاپ سوم، ص 80
[11] eslahe.com
[13] أعضاء ملتقي أهل الحديث ، المعجم الجامع في تراجم العلماء و طلبة العلم المعاصرين، (قسمت حرف ميم محمد ناصر ) ص ۳۲۱، مکتبه الشامله
منابع
· قرآن کريم
· نهج البلاغه
· کد خبر : 20949 ازسايت didban.ir
· مسلم بن حجّاج، صحيح مسلم، دار احياء التراث العربي، بيروت، چاپ دوم.
· محدث نوري، مستدرک الوسايل، مؤسسة آل البيت، بيروت، چاپ اول، ج 9.
· الكافى، ج ٢، كتاب الايمان و الكفر
· کتاب بررسي تکفير در نگاه مذاهب اسلامي – جلد 1 –رجبي، حسين
· فضل بن شاذان نيشابوري، الايضاح، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1363.
· ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، قم ۱۴۰۴
· ابن اعثم کوفي، کتاب الفتوح، چاپ علي شيري، بيروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱
· ابن طاووس، الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، چاپ جلال الدين حسيني، قم ۱۴۰۰
· ابن قتيبه، الامامة و السياسة، المعروف بتاريخ الخلفاء، قاهره ۱۳۸۸/ ۱۹۶۹، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش
· رسول جعفريان، تاريخ سياسي اسلام: تاريخ خلفاء، قم ۱۳۷۷ ش
· حرّ عاملي
· دهخدا
· عبدالرحمان بن ابي بکر سيوطي، تاريخ الخلفاء، بيروت ۱۳۹۴/ ۱۹۷۴
· نوراللّه بن شريف الدين شوشتري، الصّوارم المهرقة في نقد الصّواعق المحرقة، چاپ جلال الدين محدث ارموي، تهران ۱۳۶۷
· محمدبن عبدالکريم شهرستاني، الملل و النحل، چاپ محمد سيدکيلاني، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷
· مجلسي
· حسن بن موسي نوبختي، فرق الشيعة، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف ۱۳۵۵/۱۹۳۶
· محمود عبدالرحمان عبدالمنعم، معجم المصطلحات و الالفاظ الفقهية، قاهره ۱۹۹۹
· محمدبن محمد مفيد، الفصول المختارة من العيون و المحاسن، قم ۱۴۱۳
· الموسوعة الفقهية، ج ۱۳، کويت: وزارت الاوقاف و الشئون الاسلاميه، ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸
· محمدبن يعقوب فيروزآبادي، القاموس المحيط، بيروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷
· عبداللّه عيسي ابراهيم غديري، القاموس الجامع للمصطلحات الفقهية، بيروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸
· طبري، تاريخ (بيروت).
· صحيح بخاري جلد هشتم ،کتاب الديات ،باب القسامة
· استقتائات لجنه عالي افتاء عربستاني سعودي جلد 18
· أﻧﺼﺎري، ﻋﻠﯽ ﺑﻦ أﺑﯽ يﺤﯿﯽ، ﺻﺮاط اﻟﻨﺠﺎة ،قم ،1373
· ﮐﻠﯿﻨﯽ،اﻟﺮوﺿﺔ ﻣﻦ الکافي، داراﻟﮑﺘﺐ اﻻﺳﻼﻣﯿﻪ، تهران، 1389
· تفسير ابن کثير جلد 4
· تفسير قرطبي جلد 16
· بها بن ابي الديج جلد 13
· اﺑﻦ ﻣﻨﻈﻮر، ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﮑﺮم ،ﻟﺴﺎن اﻟﻌﺮب ، ادب اﻟﺤﻮزة، ﻗﻢ، 1405
· ﻣﺮﺗﻀﯽزﺑﯿﺪي، ﻣﺤﻤﺪ، ﺗـﺎج اﻟﻌـﺮوس ﻣـﻦ ﺟﻮاھﺮاﻟﻘـﺎﻣﻮس ،تحقيق : ﻣﺠﻤﻮﻋـﺔ ﻣـﻦ المحققين، داراﻟﻨﺸﺮ، ﺑﯽ ﺟﺎ، ﺑﯽﺗﺎ.