بررسی رابطه مومنان از ديدگاه قرآن كريم به عنوان راهكاري كاربردي براي اشاعه منطق گفتگو و وحدت امت اسلامي

بررسی رابطه مومنان از ديدگاه قرآن كريم  به عنوان راهكاري كاربردي براي اشاعه منطق گفتگو و وحدت امت اسلامي

بررسی رابطه مومنان از ديدگاه قرآن كريم
به عنوان راهكاري كاربردي
براي اشاعه منطق گفتگو و وحدت امت اسلامي

  

 رضا عبداللهي
دانشجوي كارشناسي ارشداديان و عرفان- دانشگاه تهران

 

چکیده:
انسان موجودی اجتماعی است وبنابر طبیعت خویش باید در اجتماع و در ارتباط با افراد دیگر زندگی کند. در یک جامعه اسلامی نیز مومنان درارتباط با افراد دیگر و مخصوصاً مومنان هستند و بخش عظیمی از زندگی خود را در تعامل با دیگران سپری می­کنند. از آنجا که دین اسلام دینی کامل و همه جانبه است وبه همه ابعاد زندگی انسان­ها پرداخته است؛برای هدایت انسانها و رسیدن آنها به سعادت در دنیا و آخرت، برنامه­ها و اصول خاصی را در جهت ساماندهی صحیح روابط بین مومنان ارائه داده است. قرآن مجید و سنت شریف؛ دو منبع اساسی برای بیان این برنامه هدایت هستند، که این اصول و دستورالعمل­ها در آنها مطرح شده است که احصاء، دسته بندی، شناسایی و تبیین این اصول برای پیاده کردن آن امری ضروری است.
این تحقیق درصدد آن است که اصولی را که فرد مومن باید در ارتباط با دیگر مومنان به کار گیرد، از قرآن مجید استخراج و به بحث و بررسی آن به عنوان راهكاري كاربردي براي اشاعه منطق گفتگو و وحدت امت اسلامي بپردازد؛چرا كه قرآن مجيد به عنوان حبل المتين امت اسلامي، مي تواند بهترين راهكارها را براي تقريب و وحدت امت اسلامي ارائه دهد و با توجه به اين كه قرآن به عنوان يكي از مهمترين نقاط مشترك مسلمانان است وهمگان درعمل به دستورات متعالي آن اتفاق نظردارند؛ با سرلوحه قرار دادن راهكارهاي قرآني ميتوانيم شاهد پيشرفتهاي چشمگيري در رسيدن به وحدت اسلامي باشيم.

تعاریف:
(یک) ایمان- مومنان:
الف- واژه شناسی:
واژه «ایمان» مصدر باب افعال و «مومن» اسم فاعل از آن باب  و از ریشه «امن» است.واژه شناسان «امن» را به اطمینان یافتن نفس و ازاله ترس و ضد خوف معنی کرده­اند[1] . اما «ایمان» ضد کفر و ضد تکذیب است و ابن منظور با استناد به گفتار واژه شناسان معنای «تصدیق» را برای ایمان ذکر می­کند[2]؛ بر این اساس مومن به معنای مصدق است.

ب- اصطلاح شناسی:
راغب در تعریف از ایمان می­آورد: اگر ایمان اسم باشد، اسم برای شریعتی است که محمد (ص) آورده «ان الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئون...»[3]؛ یعنی کسانی که ایمان آورده و کسانی که یهودی و صابئی اند؛ ... اما اگر ایمان مدح باشد، اذعان و تصدیق به حق است به اجتماع سه چیز؛ تحقیق قلب، اقرار با زبان و عمل با جوارح.
ابن منظور در تفاوت ایمان با اسلام می­گوید: اظهار خضوع و تسلیم نسبت به آن چیزی که رسول آورده اسلام است،اگر این اظهار همراه با اعتقاد و تصدیق قلبی باشد؛ ایمان است[4]. طبرسی در تعریف از ایمان میآورد: ایمان تصدیق به خدا و پیامبران، ملائکه و جهان دیگر است[5]. علامه طباطبایی، ایمان را این چنین تعریف می­کند: ایمان عبارتست از جایگیر شدن اعتقاد در قلب و این کلمه از ماده (ء- م- ن) اشتقاق یافته، کانه شخص با ایمان، به کسی که به درستی و راستی و پاکی وي اعتقاد پیدا کرده، امنیت می دهد؛ یعنی آن چنان دل گرمی و اطمینان می­دهد که هرگز در اعتقاد خودش دچار شک وتردید نمی­شود، چون آفت اعتقاد و ضد آن، شک و تردید است[6].
(دو) ارتباط اجتماعی:
ارتباط از نظر لغوی واژه­ای عربی از باب افتعال است که در فارسی به صورت متعدی و به معنای پیوند دادن، ربط دادن با و به صورت اسم مصدر به معنای بستگی، پیوند، پیوستگی و رابطه  استعمال می­شود[7].
دانشمندان علوم اجتماعی نیز در تعریف ارتباط می­نویسند:«ارتباط را می­توان جریانی دانست که در طی آن دو نفر یا بیشتر به تبادل افکار، نظرات، احساسات، عقاید خود می­پردازند و از طریق به کار بردن پیام هایی که معنایش برای کلیه آنها یکسان است به انجام این امر مبادرت می­ورزند.» به طور کلی ارتباط انسان­ها اساس شکل گیری جامعه انسانی به معنای واقعی و منشاء فرهنگ و عاملی در راه ارتقای انسانی است؛ فقدان آن به معنای سکون نسبی در حیات انسانی و مانعی در راه هر نوع تعالی اجتماعی است[8]. هر گروه و اجتماعی وقتی از یگانگی برخوردار می­شوند که اعضای آن حس کنند به آن تعلق دارند. در این صورت حاضرند برای نیل به هدف مشترک با هم کار کنند و وقتی روح جمعی در میان انبوهی از انسان­ها پدید می­آید، باعث می شود آنها طوری احساس، فکر و عمل کنند که با احساس، فکر و عملشان هنگامی که تنها هستند، فرق می­کند[9].
فرامین قرآن کریم نیز بدین جهت است که این روابط را به گونه­ای ساماندهی کند، که احساس تعلق و یگانگی و روح جمعی در میان مومنان پدید آید و جامعه اسلامی را به تعالی و ارتقایی که شایسته آن است برساند. این تحقیق در صدد آن است که بتواند گامی در جهت نیل به این هدف بردارد.

روابط مومنان با مومنان:
رحمت در واقع اساس و مبنای روابط در بین مومنان است. رحمت از ریشه (ر ح م) به معنای مهربانی است[10]. این موضوع در قرآن کریم بسیار مورد توجه بوده است؛ رحمت در قرآن گاهی متوجه خداوند[11] و گاهی درخصوص رسول خدا[12] و گاهی در مورد مومنان و روابط میان ایشان[13] است.
اساس تمامی ادیان به ویژه دین اسلام رحمت است؛زیرا انسان را به راه راست و طریق صحیح و نعمتهای الهی هدایت می­کند واز پیامبر اسلام هم به عنوان «رحمه للعالمین» یاد می شود،زیرا اختصاص به همه عصرها و نسلها دارند. رحمت در روابط مومنان با یکدیگر نیز جداگانه در قرآن کریم مورد تاکید قرار می گیرد. «محمد رسول الله و الذین معه اشداد علی الکفار رحماء بینهم»[14]؛ مطابق این آیه شریفه، مومنان با رحم و عطوفت و مهربانی در بین خودشان رفتار می کنند که طبیعتاً یکی از آثار و برکات این رحم و رحمت و عطوفت، ایجاد اخوت و برادری است؛«انما المومنون اخوه»[15]، که این برادری نیز موجب عفو و گذشت و مهربانی برادران در حق همدیگر می­شود؛«ولیعفوا ولیصفحوا الا تحبون ان یغفر الله لکم والله غفور رحیم»[16]، در چنین اجتماع با فضیلتی است که بر روابط آن عفو و گذشت و مهربانی حکمفرماست و نیرو و توان آن برای ایجاد امت واحده و مدینه فاضله­ای به کار می رود.

اصل کلی رحمت در روابط به چهار بخش تقسیم می­گردد:
الف- روابط اجتماعی    ب- روابط اخلاقی
ج- روابط اقتصادی    د- روابط حقوقی

الف- روابط اجتماعی:
روابط اجتماعی، مهمترین جنبه روابط مومنان با یکدیگر در جامعه اسلامی است؛ زیرا اسلام دینی اجتماعی است و برای اجتماع جایگاه والایی قائل است و سعادت فرد و اجتماع را از هم جدا نمی­داند. از این رو بخش روابط اجتماعی را با تفصیل بیشتری نسبت به سایر بخشها مورد بررسی  قرار می­دهیم.

1. اخوت و برادری
به کارگیری برادری در روابط مومنان، اساسی­ترین و مهمترین جنبه روابط اجتماعی است. با رعایت این اصل افراد مومن واحد و یکپارچه می شوند وجامعه اسلامی را شکل می دهند که مصداق «کنتم خیر امه اخرجت للناس»[17] باشد. براین اساس، برادری مومنان سنگ بنای روابط اجتماعی همچون محبت و مودت، انفاق، امر به معروف و نهی از منکر، عدالت، مشورت و اصلاح روابط و حتی روابط اخلاقی، اقتصادی و حقوقی است.
دین اسلام برای هر چه نزدیک­تر شدن مسلمانان، به تشریع قانون «برادری دینی» می­پردازد؛ «انما المومنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم واتقوا الله لعلکم ترحمون»[18]. این آیه شریفه با اسلوب حصر «انما» همراه شده، تا یادآوری کند که اخوت و برادری منحصر و محدود به مومنان است. ایمانی که مومنان را به حالت برادری با یکدیگر نرساند، ایمان حقیقی نیست. آنگاه به برادران مومن فرمان می­دهد که روابط میانشان را به نحوی نیکو درآورند؛زیرا اصلاح روابط و ایجاد تفاهم و زدودن کدورت­ها ودشمنی ها و تبدیل آن به صمیمیت و دوستی یکی از مهمترین  برنامه­های اسلامی است و به اندازه­ای به این موضوع اهمیت داده می­شود که به عنوان یکی از برترین عبادات معرفی می گردد. حضرت علی (ع) می فرماید: از پیامبر(ص) شنیدم، که می­فرمود: اصلاح رابطه بین مردم از انواع نماز و روزه برتر است[19].
قرآن کریم، ایجاد الفت و برادری بین مومنان را یکی از نعمتهای خود برمی­شمارد؛«فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا»[20] ، تکرار واژه نعمت در این آیه در حقیقت برای گوشزد کردن اهمیت نعمت برادری و اخوت است. قرآن، بهترین دعای مومنان در حق برادران مومن شان را به آنها می­آموزد که:«ربنا اغفرلنا ولاخواننا الذین سبقونا بالایمان و لاتجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا ربنا انک رئوف رحیم»[21] ؛یعنی پروردگارا بر ما و بر آن برادران مان که در ایمان آوردن از ما پیشی گرفتند، ببخشای و در دل هایمان نسبت به کسانی که ایمان آورده­اند کینه­ای مگذار، پروردگارا راستی که تو رئوف و مهربانی.
از جمله آثاری که به برادری دینی بار می شود؛ محبت و دوستی، تعاون و همکاری و وحدت و یگانگی است و از این رو برادری در جامعه اسلامی اصل است[22]
حکمت تشریع قانون برادری دینی و دوستی در راه خدا و تاکید بر وجوب محبت مسلمانان، همان وحدت کلمه و یکپارچگی امت اسلامی است؛ که یکی از مهمترین خصیصه­های جامعه اسلامی محسوب می­شود و ضامن حفظ و بقای آن در برابر انواع بلایا و مشکلات است. از این رو، دین مبین اسلام همواره تلاش کرده تا در سایه برادری و برابری، این خصیصه را در جامعه اسلامی بوجود آورد و رحمت و عطوفت را در قلب های مومنان بیدار کند. در همین راستا، پیامبر بزرگوار اسلام(ص) فرموده­اند: خداوند میان مومنان عقد اخوت جاری نمود تا قلبهایشان را نسبت به یکدیگر مهربان و نزدیک کند و از مومنان یک امت متحد و همدل بسازد.

2- عدالت با مومنان
«عدالت» از ریشه (ع د ل) به معنی مساوات و برابری و دادگری است[23] . عدالت در اسلام از اهمیت بالایی برخوردار است وخصوصاً در مباحث اجتماعی بسیار مورد تاکید قرار دارد. اجرای عدالت درجامعه از ضروریات هر جامعه­ای است؛ زیرا تنها در این صورت است که جامعه دوام پیدا كرده و پابرجا می­ماند.
خداوند در آیات فراوانی دعوت به عدل و قسط میکند[24]. از جمله عهدهایی که خداوند از امت مسلمان گرفته و قوام جامعه بشری بر آن استوار است، عدل است. عدل مطلقی که به خاطر دوستی­ها ودشمنی­ها و مصلحت­ها و یا هوای نفس از میزان اصلی­اش عدول نکند[25].
3-امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر، دو اصل اساسی در روابط مومنان  برای اصلاح و محافظت از جامعه اسلامی است و قرآن کریم به صراحت امر به معروف و نهی از منکر را از ویژگی مردان و زنان با ایمان برمی­شمارد[26]. امر به معروف و نهی از منکر از لوازم و واجبات اجتماع معتصم به حبل الله است[27]. خداوند در آیه دیگري از قرآن، به بخشی از امت اسلامي فرمان فراخواندن به خیر و نهی از منکر جامعه را می دهد و آن افراد را رستگار می­داند[28].
همچنين خداوند متعال در آیه­ای دیگر نیز، ضمن تقدیم امر به معروف و نهی از منکر  بر ایمان به خدا، امت اسلام را به خاطر این صفات بهترین امتها معرفی می­کند[29]. این آیه به طور ضمنی بیان می کند، که شما به واسطه ایمانی که به خدا دارید و امر به معروف و نهی از منکری که می­کنید، بهترین امتی هستید که من آفریده­ام؛ یعنی شرط برتری شما این دو موضوع است[30].
با توجه به این که هر زيان فردی، احتمال این را دارد که به صورت یک زیان اجتماعی درآید، بر این اساس منطق و عقل هم به افراد اجتماع اجازه می­دهد که در پاک نگه داشتن محیط جامعه از هرگونه تلاش و کوششی در زمینه امر به معروف و نهی از منکر کوتاهی نکنند.

4- اصلاح ذات البین
اصلاح از ریشه (ص ل ح) در لغت یعنی مسالمت و سازش، که راغب آن را از بین بردن نفرت میان مردم معرفی کرده است[31]. اصلاح ذات البین، یکی از برنامه­های اجتماعی مهم و اساسی دین مبین اسلام است که برعهده مومنان نهاده شده، تا از ایجاد تفرقه در جامعه اسلامی جلوگیری کند؛ زیرا هیچ چیز به اندازه دشمنی­های داخلی و تفرقه در بین مومنان جامعه اسلامی را تهدید نمی­کند و خطر این مسئله برای امت اسلامی، حتی از دشمنان خارجی نیز مهم تر است، زیرا   می­تواند جامعه اسلامی را از درون تهی و متلاشی کند.
از این رو دین اسلام به مومنان دستور می دهد که هرگاه بین سایر مومنان مشکل و درگیری پیش آمد، به اصلاح روابط بین آنها پرداخته و جلوی ریشه دار شدن مشکل را بگیرند و دشمنی را به سازش و دوستی تبدیل کرده و پیوند امت اسلامی را بیش از پیش مستحکم کنند[32]. رسول اکرم (ص) نیز می­فرمایند: «صلاح ذات البین افضل من عامه الصلوه و الصیام»[33]. آیات و روایات  حاکی از این است، که اصلاح ذات البین در اسلام بسیار مورد تاکید است و اگر هر کس به نوبه خود سعی کند به این فرمان الهی عمل کند و رابطه بین مومنان اطراف خود را اصلاح کند، این اصل مهم و اساسی به تدریج در سراسر جامعه اسلامی پیاده خواهد شد و در نتیجه اتحاد و اتفاق نیز میان مومنان برقرار می­شود ومستحکم باقی می­ماند.

5- امانت داری
امانت داری یکی از ویژگی­های مهم اجتماعی مومنان است، که در آیات و روایات متعددی مورد سفارش و تاکید قرار می گیرد. خداوند متعال در مورد مومنان می­فرماید: «والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون»[34]؛ تعبیر راعون (مراعات کنندگان) برای امانت بسیار دقیق است؛ زیرا نشانگر علاقه شدید مومنان به حفظ اموال دیگر مومنان است كه حتی بیشتر از اموال و دارایی شخصی خود بر آن مراقبت و محافظت دارند[35]. در آیه اي دیگر نیز خداوند مومنان را از خیانت در امانت نهی می­کند[36] و در جای دیگر امر به ادای امانت می کند؛ «ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها...»[37].
لازم به یادآوری است که امانت مصادیق فراوانی را دربرمی گیرد؛ از جمله مقام و موقعیت های اجتماعی، فرهنگ­ها و میراث­های تاریخی و... كه جزء امانت های الهی محسوب می­شوند. دانشمندان نیز امانت دارانی هستند، که باید حقایقي که نزد آنان امانت است را آشکار کنند و بسیاری از مصادیق آشکار و نهان دیگر که می توان برای امانت برشمرد. اهمیت امانت داری به قدری است، که قرآن کریم برخی از اهل کتاب را به خاطر امانت داری ستوده است[38]. بنابراین، یکی از مهمترین پایه های زندگی اجتماعی، تعهد به عهد و پیمان و    حفظ و ادای امانت است. لازم به ذکر است که در میان مومنان، عامل اصلی که موجب پایبندی به تعهدات و ادای امانت می شود، ایمان به خداوند متعال است.

6- وفای به عهد
از دیگر ویژگی­های اجتماعی مومنان که از زیربناهای روابط اجتماعی نیز محسوب می­شود،  وفای به عهد است که در قرآن کریم و احادیث به آن می­پردازد. عهد، در لغت به معنی نگهداری و مراعات پی در پی در شیء است و پیمان را از آن جهت عهد گویند که مراعات آن لازم است[39].  عهد و پیمان معنای وسیعی دارد که هم شامل عهدهای خصوصی میان افراد در رابطه با مسائل اقتصادی، زناشویی و... می شود و هم شامل عهد و پیمان­هایی که در میان ملتها و حکومت­ها برقرار می­گردد. از آن بالاتر شامل پیمان های الهی و رهبران آسمانی، نسبت به امت ها و      امت ها نسبت به آنان نیز می­شود[40]. خداوند متعال در آیات فراوانی به رعایت عهد و پیمان توصيه می­کند[41].

8- شورا و مشورت
«مشورت» یکی دیگر از مسائل مهم اجتماعی مومنان است، که در اسلام با اهمیت خاصی معرفی می­شود؛ زیرا هر شخصی به یک مسئله از بعد خاصي می نگرد و از جنبه خاصی آن را تفسیر می کند و طبیعتا نمی­تواند همه ابعاد یک مسئله را درنظر بگیرد، اما وقتی آن مسئله به مشورت گذارده شود، در نهایت همه جوانب آن سنجیده می­شود و نواقص آن برطرف می گردد و کارها به شیوه صحیح انجام می شود.
این موضوع در آیات مختلفی مورد تاکید قرار گرفته است[42] واهمیت این موضوع به قدری است که حتي مصلحان دینی بر ایجاد و گسترش اجتهاد شورایی تاکید دارند و گذشته از این، اسلام دینی کامل و همه جانبه است، پس وقتی پیامبر این دین به مشورت با مومنان امر شده، مومنان به طریق اولی موظف به رعایت این اصل مهم در همه امور و مخصوصا امور اجتهادی و اجتماعی­اند.
برای امور اجتماعی می­توان زمينه ­های دیگری نیز از جمله صله ارحام، همسایه داری، یتیم نوازی، احسان به والدین و نزدیکان و مساکین و ... برشمرد که برای جلوگیری از طولانی شدن بحث در این بخش، از تفصیل آن زمینه­ها چشم پوشی کرده به بحث روابط اخلاقی می­پردازیم.

ب- روابط اخلاقی
روابط اخلاقی، جنبه­ای دیگر از روابط مومنان با یکدیگر در جامعه اسلامی است، که از اهمیت بسزایی برخوردار است. روابط اخلاقی بین مومنان ابعاد گوناگونی را شامل می­شود، از این رو به برخی از مهمترین موارد اشاره می­گردد:

1. محبت و مودت
مسئله محبت و مودت در حقیقت، رشته پیوند اعضای جامعه انسان ها است و بدون آن برقراری ارتباط میان این اعضا دشوار می­نماید. از این رو خداوند متعال، طبیعت انسان را براساس زندگی اجتماعی قرار داده و اسباب این پیوند را نیز در او نهاده است.
یکی از روشن ترین جلوه گاه مودت و محبت،جامعه کوچک خانواده است[43] و نيزهمانند آن، مودت و رحمتی است که در میان افراد جامعه مشاهده می­شود. یک مومن وقتی مومن دیگری را می­بیند با او انس می گیرد، احساس محبت میکند ، به مسکینان و ناتوانان ترحم می کند و...[44] .
در روایات نیز توصیه­های فراوانی بر محبت و مودت بین مومنین شده است؛زیرا هرچه این محبت ریشه دارتر شود، پیوند میان مومنان نیز محکم­تر می گردد و در نتیجه جامعه با شور و نشاط و همدلی به حیات خود ادامه می­دهد.

2.حسن خلق و تواضع
حسن به معنای زیبایی و نکویی است و خلق به معنی عادت و طبع و مروت است[45]؛ بنابراین حسن خلق به معنی منش و رفتار و عادتی است که نیکو و خوشایند باشد تواضع نیز از ریشه  (و ض ع) به معنی تذلل و نرمی و خضوع است[46]. خلق خوش و تواضع در برخورد با مردم، از مهمترین جنبه­های روابط اخلاقی مومنان در جامعه اسلامی است.
درقرآن وروایات، تواضع وحسن خلق وملاطفت در برخوردها بسیار مهم تلقی شده و به آن توصیه می شود. در قرآن کریم سوره لقمان آیه 18، لقمان حكیم فرزندش را به تواضع و فروتنی و خوشرویی توصیه می کند، چرا که از عالی ترین صفات انساني محسوب می­شوند و در آیه زیبای دیگری خداوند علت گرایش مومنان به پیامبر مهربان(ص) را اخلاق نیک و نرمی او بیان می کند؛ «فبما رحمه من الله لننت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من قولک ...»[47] . حضرت علی(ع) نیز ثمره تواضع و فروتنی را محبت و مهربانی می­دانند؛ «ثمره التواضع المحبه»[48]
توجه به این نکته که در آیات و روایات، چنین سفارش هایی پیرامون مسئله حسن خلق و تواضع وجود دارد، اهمیت این امر را روشن می­سازد. به ویژه این که در روایات، کامل ترین ایمان و یا همنشینی با پیامبر(ص) و ... منوط به عبادت های دشوار و طاقت فرسا دانسته نشده، بلکه  خوش خلقی عامل رسیدن به آن مقامات معرفی شده است. گذشته از تاثیرات اخروی که این موضوع به دنبال دارد، کسی که خوشرو و متواضع باشد نه تنها نزد خداوند عزیز است، بلکه پیش مردم نیز بزرگ و دوست داشتنی می شود؛ زیرا تواضع و حسن خلق یکی از بهترین راه­های ایجاد محبت بين مومنان است.

3- عفو و گذشت و مدارا با مردم
عفو در لغت به معنی گذشت و بخشودن گناه است[49]. مومنان در جامعه، ناچار از برقراری ارتباط با دیگر مومنان هستند و لازمه برقراری و ادامه هر رابطه­ای این است که افراد بتوانند از خطاهای یکدیگر چشم پوشی کنند و همدیگر را ببخشند و باهم مدارا و سازش داشته باشند و روابط خود را با دیگران به صورت مسالمت آمیز مدیریت کنند. از این رو، این امر که از فضیلت­های اخلاقی نیز محسوب می شود، در قرآن و سنت مورد تاکید قرار دارد؛ «خذ العفو و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلین»[50] و یا در آیه دیگري؛ گذشت از مردم، از ویژگی­های نیکوکاران برشمرده مي شود[51] و همچنين پیامبر اسلام در مورد مدارای با مردم می فرمایند: «راس العقل بعد الایمان بالله مداراه الناس»[52]
بنابراین، عفو و گذشت و مدارا با مردم؛ از جمله اصول مهم ارتباط اخلاقی مومنان است. چون در هر رابطه­ای ممکن است اختلافات و ناراحتی­هایی پیش آید ودر این میان آنچه باعث رفع این ناراحتی­ها و اختلافات می شود، گذشت و مدارا نمودن با دیگران است.

4-آداب معاشرت
مومنان درجامعه اسلامی در ارتباط با سایر مومنان هستند. از این رو دین اسلام به همه جزئیات روابط فردی و اجتماعی نظر داشته و به ارائه راهکار می­پردازد، که یکی از این جنبه­ها توصیه­هایی در مورد آداب معاشرت مومنان است؛ چنان که می­فرماید: «و اذا حییتم بتحیه فحیوا باحسن منها او ردوها...»[53] . دین اسلام، در تلاش دائم برای تحکیم پیوندهای مودت و نزدیکی بین مومنان است وسلام و جوابگویی آن به گونه­ای بهتر، یکی از راهکارهای ایجاد پیوند و علاقه بین مومنان و تحکیم آن است[54] و نیز، در جنبه دیگری از آداب معاشرت به مومنان توصیه می­کند که؛ تا اجازه نگرفته­اید، به خانه­ای که مال شما نیست، وارد نشوید؛ بعد از اجازه، بر اهل آن سلام گویید و پس از آن وارد شوید[55] و یا در آیات دیگری نيز در رابطه با چگونگی وآداب شرکت در مجالس توصیه­هایی می­کند[56] .


ج- روابط اقتصادی
روابط اقتصادی، یکی دیگر از جوانب مهم روابط مومنان با یکدیگر است؛ زیرا سلامت هر اجتماعی به سلامت اقتصاد آن جامعه نیز بستگی دارد.
خداوند متعال، در قرآن کریم در آیات متعددی پیرامون مسایل اقتصادی جامعه صحبت می کند و به اصولی اشاره می کند که با رعایت آنها بسیاری از مشکلات اقتصادی مرتفع خواهد شد. از جمله آن آیات می توان به آیه زير اشاره کرد:«یا ایها الذین آمنوا لاتاکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجاره عن تراض منکم و لاتقتلوا انفسکم»[57] و یا در آیات دیگري که اشاره دارد؛ اموال یکدیگر را به ناروا نخورید[58].
اینک که مهمترین اصل اقتصادی اسلام بیان شد، به برخی ابعاد روابط اقتصادی مومنان به صورت اجمالی اشاره می­شود:

1-انفاق
انفاق از جمله اصولی است که خداوند متعال جهت سالم ساختن اقتصاد جامعه و کاهش فاصله طبقاتی و برقراری تعادل بین طبقات مختلف مومنان بر عهده آنها نهاده است. خداوند متعال افراد مومن را به انفاق فرمان می دهد و سرپیچی از آن را ظلم و ستم می­خواند[59] و در آیه دیگری تاکید دارد که انفاق بايد از طیّبات صورت گیرد[60] و نیز در آیه­ای دیگر می­فرماید: هرگز به نیکوکاری نمی رسید تا از آنچه دوست دارید، انفاق کنید[61]. همچنین با تمثیلی زیبا، انفاق را مورد تشویق قرار می دهد و افزودن چندین برابر را وعده می­دهد[62] و در وصف مومنان و متقیان نیز می­فرماید: «و مما رزقناکم ینفقون»[63].
در روایات متعددی نیز، بر انفاق تاکید شده است که ؛ غرض از این همه توصیه به انفاق در آیات و روایات، ایجاد جامعه­ای نیکو و متعادل برای امت اسلامی است، که نیازمندی در آن باقی نماند.

2-زکات
اساسا زکات نوعی مالیات است، که متعلق به جامعه اسلامی است و با شرایط خاص و در صورت رسیدن مال به حد نصاب معینی، باید پرداخت شود. خداوند، پرداخت زکات را باعث پاک شدن اموال و پیدایش خیر و برکت و فزونی مال معرفی كرده[64] و موارد مصرف زکات را نیز در آیه اي بیان می­کند[65] . خداوندمتعال، در آیه 7 سوره حشر، نیز یک اصل اساسی دیگر در اقتصاد اسلامی را بیان می کند؛ که جهت گیری اقتصاد اسلامی در عین احترام به مالکیت خصوصی، برنامه را طوری تنظیم می کند که اموال و ثروت ها در دست گروهی محدود متمرکز نشود و همه مردم از آن بهره مند شوند، تا شاهد جامعه­ای متعادل باشیم[66].

3-خمس
خمس یکی دیگر از برنامه­های اقتصاد اسلامی است، که در کنار زکات و برای پایه گذاری اقتصادی سالم و پویا وضع شده است ودر آیه اي از قرآن، موارد وجوب خمس بیان گردیده است[67].
خمس و زکات راهکارهایی هستند، که خداوند متعال هم برای بهبود وضع نیازمندان موجود در جامعه وضع کرده و هم منبع درآمدی برای حکومت اسلامی و تامین هزینه های آن بوجود آورده است.

4- قرض حسن
قرض در اصل به معنی قطع کردن است[68]  و وام را قرض گویند؛ زیرا شخص جزئی از مال خود را قطع کرده، به دیگری می دهد؛ به نیت اینکه خود مال، یا بدل آن را بعدا بدهند[69].
قرض دادن یکی دیگر از جوانب روابط اقتصادی میان مومنان است، که در رفع مشکلات اقتصادی آنان و تحکیم پیوند موجود میان آنها نقش بسزایی دارد. در آیه 11 سوره حدید، خداوند برای قرضِ حسن، پاداش بزرگی در نظر می­گیرد؛ «من ذالذی یقرض الله قرضا حسناً فیضاعفه له  وله اجر کریم»[70]. قرض حسن قرضی است که؛ از مال حلال باشد، برای رضای خدا باشد و منت و آزاری به دنبال آن نباشد[71]، در حد ممکن به صورت پنهانی باشد[72] و ربا نباشد[73].
بنابراین؛ اگر راهکارهایی که شارع در جهت بهبود بخشیدن به اوضاع اقتصادی جامعه و ترقی و پیشرفت هماهنگِ همه اعضای جامعه اسلامی، ارائه داده؛ توسط فرد فرد مومنان به اجرا در آید، دراین صورت جامعه ای سالم و پویا بوجود خواهد آمد و همه مومنان در کنار همدیگر از زندگی متناسبی برخوردار خواهند بود و از تنش ها در بین آنان کاسته خواهد شد.
د- روابط حقوقی
روابط حقوقی یکی دیگر از جنبه­های روابط مومنان با یکدیگر است. مراد از روابط حقوقی، مواردی است که جنبه قانونی دارد و براساس ضوابط و قوانین شرع سازماندهی می شود. روابط حقوقی ابعاد  گسترده­ای را شامل می شود. خداوند در آیه اي  مومنان را به ادای شهادت به حق دعوت می کند[74] و یا در وصف نمازگزاران حقیقی می­فرماید: «والذین هم بشهاداتهم قائمون»[75]  كه این نیز اهمیت شهادت دادن را می رساند و در آیه دیگری تحریف یا کتمان شهادت را از بزرگترین مظالم و گناهان برمی­شمرد[76]. شهادات، به نوعی امانت نیز محسوب می شوند؛ كه با اقامه شهادت حقوق مردم احیا می شود و با ترک و کتمان آن حقوق، باطل و ضایع می­گردد[77].
یکی دیگر از روابط حقوقی مومنان، قصاص است. در اسلام هر جراحتی که دارای حد معینی باشد، مشمول حکم قصاص می شود. هدف از تشریع حکم قصاص این است، که مانعی در برابر وقوع جرم و جنایت در جامعه ایجاد کند و بدین ترتیب امنیت در جامعه اسلامی حکمفرما شود.
خداوند متعال، در بیان حکم قصاص می­فرماید: «و لکم فی القصاص حیاه یا اولی الالباب لعکم تتقون»[78]. در قرآن کریم و روایات در کنار توصیه به حکم قصاص، به عفو و گذشت نیز سفارش فراوانی شده است و این بدین خاطر است که پایه و اساس دستورات خداوند بر رحمت است.

نتیجه گیری:
دراین مقاله درصدد آن بوديم، اصولی را که فرد مومن باید در ارتباط با دیگر مومنان به کار گیرد، از قرآن مجید استخراج و به بحث و بررسی آن به عنوان راهكاري كاربردي، براي اشاعه منطق گفتگو، در جهت نيل به وحدت امت اسلامي بپردازيم؛ چرا كه قرآن مجيد به عنوان كتاب آسمانيِ مشتركِ امت اسلامي، مي تواند بهترين راهكارها را براي تقريب و وحدت امت اسلامي ارائه دهد.
درمسير اين تحقيق، به ابعاد رابطه مومنان در جامعه اسلامي، در چهار بُعد روابط اجتماعي، روابط اخلاقي، روابط اقتصادي و روابط حقوقي پرداخته شد وبا ارائه آياتي در هر زمينه رويكرد قرآن در آن زمينه بيان گرديد.
در يك نتيجه گيري اجمالي بايد خاطر نشان كنيم، اسلام با اهميت دادن به بُعد فردي و اجتماعي زندگي انسان، براي هر كدام راهكارهاي كاربردي ومهمي را ارائه مي دهد و در جنبه اجتماعيِ زندگيِ مومنان در جامعه، تاكيد بر اخوت وبرادري و رابطه اي بر اساس رحمت دارد.
با سر لوحه قرار دادن اين مدل زندگي مومنانه وارتباط مومنان بر اساس تعاليم قرآن كريم و با توجه به اين كه قرآن به عنوان يكي از مهمترين نقاط مشترك مسلمانان است وهمگان درعمل به دستورات متعالي آن اتفاق نظردارند؛ ميتوانيم شاهد پيشرفت هاي چشمگيري در رسيدن به وحدت اسلامي باشيم. به اميد آنكه اين نوشتار قدمي هر چند كوچك در جهت نيل به اين هدف متعالي باشد...

فهرست منابع:
1.قرآن کریم
2.نهج البلاغه، ترجمه علی شیروانی، قم، انتشارات دارالعلم، چاپ اول، 1381 ش.
3. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، 1404 ق.
4. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414 ق.
5. برگ، اتو کلاین، ترجمه علی محمد کاردان، روان شناسی اجتماعی، تهران، نشر اندیشه، 1376 ش.
6. بیهقی، احمد بن حسین، شعب الایمان، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1410 ق.
7. خسروی حسینی، سید غلامرضا، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن کریم، تهران، انتشارات مرتضوی، چاپ دوم، 1375 ش.
8. رادي ميبدي، زهرا، بررسي رابطه مومنان با مومنان از ديدگاه قرآن، پايان نامه كارشناسي ارشد، استادراهنما؛دكترابراهيم اقبال، دانشكده الهيات دانشگاه تهران،1389ش.
9. رازی، ابوالفتوح حسین بن علی الخزاعی نیشابوری، تحقیق دکتر محمد جعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1408ق.
10. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، تحقیق صفوان عدنان داودی، المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالعلم، چاپ اول، 1412 ق.
11. زحیلی، وحبه بن مصطفی، التفسیر المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج، بیروت دمشق، دارالفکر المعاصر، چاپ دوم، 1418 ق.
12. ساروخانی، باقر، جامعه شناسی ارتباطات، تهران، نشر اطلاعات، 1376 ش.
13.سید بن قطب، فی ظلال القرآن، بیروت دار الشرق، چاپه هفدهم، 1412 ق.
14. شریف لاهیجی، محمد بن علی، تحقیق میر جلال الدین حسینی ارموی، تفسیر شریف لاهیجی، تهران، دفتر نشر داد، چاپ اول، 1373 ش.
15. طباطبایی، سید اشرف الدین، اخلاق رفتار و صفات مومن، تهران، نشر بهراد، 1381 ش.
16.طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه، چاپ پنجم، 1417 ق.
17. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، انتشارات شریف رضی، 1412 ق.

18. همو، تحقیق محمد جواد بلاغی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، نشر ناصرخسرو، چاپ سوم، 1372 ش.
19.طبرسی، علی بن حسن، مشکاه الانوار فی غرر الاخبار، نجف، کتابخانه حیدریه، 1385 ق.
20. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، 1410 ق.
21. فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420 ق.
22. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ ششم، 1371 ش.
23. همو، احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، چاپ سوم، 1377 ش.
24.  کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1368 ش.
25. مدرسی، محمد تقی، تفسیر هدایت، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1377 ش.
26. مکارم شیرازی، ناصر، الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب، چاپ اول؛ 1421 ق.
27. همو، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1374 ش.
28. مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی- فارسی، بی جا، بی نا، بی تا.


-------------------------------------

[1] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب،ج13، ص21 ؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن،ج1، ص90؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین،ج8، ص388

[2] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب،ج1، ص150

[3] قرآن كريم ، سوره مائده، آيه69

[4] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب،ج13، ص23

[5] طبرسی، حسن بن فضل، مجمع البیان فی تفسیر القرآن،ج1 ،ص120

[6] طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن،ج1، ص45

[7] ساروخانی، باقر، جامعه شناسی ارتباطات،ص19-20

[8] همان.

[9] رك: برگ، اتو کلاین، روان شناسی اجتماعی،ص503و519

[10] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن،ج1، ص347

[11] قرآن كريم، سوره فاتحه الكتاب، آيات1-3 و سوره انعام، آيه12 و سوره اعراف، آيه156

[12] قرآن كريم، سوره انبياء، آيه10

[13] قرآن كريم، سوره فتح، آيه29

[14] قرآن كريم، سوره فتح، آيه29

[15] قرآن كريم، سوره حجرات، آيه10

[16] قرآن كريم، سوره نور، آيه22

[17] قرآن كريم، سوره آل عمران، آيه110

[18] قرآن كريم، سوره حجرات، آيه10

[19] نهج البلاغه،نامه47، ص501

[20] قرآن كريم، سوره آل عمران، آیه 103

[21] قرآن كريم، سوره حشر، آيه10

[22] رك: سید بن قطب، فی ظلال القرآن،ج6، ص3345

[23] قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن،ج4 ،ص301 ؛ مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی- فارسی،ص602

[24] قرآن كريم، سوره مائده ، آيه8

[25] سید بن قطب، فی ظلال القرآن،ج2، ص852

 

[26] قرآن كريم، سوره توبه ، آيه71

[27] طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن،ج3، ص372

[28]قرآن كريم، سوره آل عمران ، آيه104

[29] قرآن كريم، سوره آل عمران ، آيه110

[30] طبرسی، حسن بن فضل، مجمع البیان فی تفسیر القرآن،ج2 ،ص881

[31]  قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن،ج4 ،ص142

[32] قرآن كريم، سوره حجرات، آيه9 وسوره انفال، آيه1

[33] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی،ج7، ص51

[34] قرآن كريم، سوره مومنون، آيه8

[35] مدرسی، محمد تقی، تفسیر هدایت،ج8 ،ص153

[36] قرآن كريم، سوره انفال، آيه27

[37] قرآن كريم، سوره نساء، آيه58

[38] قرآن كريم، سوره آل عمران، آيه75

[39] قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن،ج5 ،ص59

[40] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه،ج12، ص110و111

[41] قرآن كريم، سوره انعام، آيه 152 و سوره بقره، آيه177 و سوره احزاب، آيه23 و سوره آل عمران، آيه76 و سوره اسراء، آيه34 و...

[42] قرآن كريم، سوره شوري، آيه 38 و سوره آل عمران، آيه159 و...

[43] قرآن كريم، سوره روم، آيه 21

[44] رك: طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن،ج16، ص166

[45] قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن،ج2 ،ص135 و ص293

[46] فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین،ج2 ،ص196

[47] قرآن كريم، سوره آل عمران، آيه159

[48]ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص296

[49] قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن،ج5 ،ص19

[50] قرآن كريم، سوره اعراف، آيه199

[51] قرآن كريم، سوره آل عمران، آيه134

[52] بیهقی، احمد بن حسین، شعب الایمان،ج6 ،ص344

[53] قرآن كريم، سوره نساء، آيه86

[54] رك: سید بن قطب، فی ظلال القرآن،ج2، ص726

[55] قرآن كريم، سوره نور، آيه27

[56] قرآن كريم، سوره مجادله، آيه11 ؛ سوره أحزاب، آيه53 و...

[57] قرآن كريم، سوره نساء، آيه29

[58] قرآن كريم، سوره بقره، آيه188

[59] قرآن كريم، سوره بقره، آيه154

[60] قرآن كريم، سوره بقره، آيه267

[61] قرآن كريم، سوره آل عمران، آيه92

[62] قرآن كريم، سوره بقره، آيه261

[63] قرآن كريم، سوره بقره، آيه3

[64] قرآن كريم، سوره توبه، آيه103

[65] قرآن كريم، سوره توبه، آيه60

[66] رك: قرآن كريم، سوره حشر، آيه7

[67] قرآن كريم، سوره انفال، آيه41

[68] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب،ج7، ص216

[69] قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن،ج5 ،ص307

[70] قرآن كريم، سوره حديد، آيه11

[71] قرآن كريم، سوره بقره، آيه264

[72] قرآن كريم، سوره بقره، آيه271

[73] قرآن كريم، سوره بقره، آيه278

[74] قرآن كريم، سوره نساء، آيه135

[75] قرآن كريم، سوره معارج، آيه33

[76] قرآن كريم، سوره بقره، آيه140

[77] فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ،ج30 ،ص646

[78] قرآن كريم، سوره بقره، آيه179