وب سایت رسمی مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامى

اهم اخبار تقریب مذاهب اسلامی

مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامى
سایت رسمی مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامى
او معتقد بود شعار حول وحدت کافی است، باید طرحی واقعی در برابر جهان ارائه شود!
۱۴۰۳/۱۲/۰۳ ۱۸:۰۱ 6
بررسی آرای تقریبی شهید سیدحسن نصرالله

او معتقد بود شعار حول وحدت کافی است، باید طرحی واقعی در برابر جهان ارائه شود!

در جهان اسلام دو مقوله مهم وجود دارد: وحدت و قدس.

دشمن تا حد زیادی توانسته مقوله وحدت و تقریب را با فتنه و تهمتِ انگیزۀ شیعه‌سازی اهل‌سنت، تخریب کند و آن را در جهان اسلام غیر مقبول جلوه دهد؛ به‌گونه‌ای که موضوع وحدت را در خارج از کشور به سختی می‌توان با بزرگان اهل‌سنت در میان گذاشت. ازاین‌رو لازم است مقوله وحدت و تقریب بافکر و اندیشه و نیروی جدید بازسازی شود. ما در این موضوع دچار بحرانیم.

مقوله دوم قدس و فلسطین است که در این باره به‌ویژه در زمان داعش دشمن فعالیت بسیاری برای به انحراف کشاندن و به حاشیه راندن آن کرد. با طرح موضوعاتی مانند «شیعۀ عجم و شیعۀ عرب» و فتنۀ «العدو القریب ثم العدو البعید» به میدان آمدند. خوزستان ایران را با مقایسۀ مساحت آن با فلسطین و تحریف جمعیتی آن و معرفی همه مردم خوزستان به‌عنوان اهل‌سنت و عرب در مقابل فلسطین قرار دادند. در میان عرب جا انداختند که اول باید خوزستان را آزاد کنیم و بعد از آن به دنبال آزادی فلسطین باشیم. همۀ اینها برای امحای فلسطین از ذهن مسلمانان بود. اما موفق نشدند و اکنون مهم‌ترین مقوله  در ذهن همۀ مسلمانان فلسطین است. امام راحل (ره) با معرفی روز قدس پیش‌دستانه و با نگاه عمیق به مبارزه با فتنه‌های دشمن در مقولۀ فلسطین پرداخت. برای اثبات وحدتی و تقریبی بودن سید حسن نصرالله همین بس که محور فعالیت‌های او آزادی فلسطین بود؛ چون آن‌گونه که مالک بن نبی می‌گوید فلسطین یک پروژه اشغالگری خالی نیست؛ بلکه مهم‌ترین پروژه استعماری قرن حاضر  و تنها پروژۀ تقریبی و مشترک همه مسلمانان است. ازاین‌رو از جنگ جهانی اول تا کنون جز فلسطین، هیچ سرزمینی در اشغال باقی نمانده است. در اهمیت فلسطین برای استعمارگران همین نکته بس که آمریکا برای اشغال و کودتا و سرکوب، ناوها و ابزار جنگی خود را به مناطق مختلف جهان ارسال کرده است؛ اما تنها کشوری که علاوه بر ابزار جنگی سران آمریکا هم برای کنترل نبرد به آنجا وارد شده‌اند، فلسطین بوده است. در واقع، این جنگ آمریکاست. سید حسن نصرالله (ره) نیز به همین خاطر بر فلسطین تأکید داشت؛ چون فلسطین تنها پروژۀ تقریبی همۀ مسلمانان جهان است. امام خمینی (ره) نیز در بیانات قبل از انقلاب خود بسیار بر قضیۀ فلسطین و اسرائیل تأکید داشتند و این بیانگر ریشه‌دار بودن و اهمیت این موضوع است. سید حسن پرچم‌دار قدس بود که نزد اعراب قدس الاقداس است. او توانست بهترین و بزرگ‌ترین و مهم‌ترین اقدام تقریبی را با همین بحث فلسطین ایجاد کند. با اینکه برای درس‌خواندن به قم آمده بود و امیدی بود برای شیعیان لبنان و جهان عرب؛ اما با تیزبینی بالا و پیش‌بینی درست، آن مقوله را رها کرد و دبیرکلی حزب‌الله را پذیرفت.

جنگ ۳۳ روزه زیبایی‌هایی را به‌وجود آورد که در تاریخ اسلام بی‌سابقه بوده است. در مفاهیم بن گوریون، قواعدی هست که جنگ ۳۳ روزه همه آن قواعد را زیر پا گذاشت؛ از جمله اینکه: جنگ باید خارج از سرزمین خودی و باید در کوتاه‌ترین زمان انجام شود؛ ولی در این جنگ، اسراییل پس از ۳۳ روز در سرزمین خود تسلیم جزب الله شد.

ایشان در ادامه بیان کرد که سید حسن نصرالله در بحثی که در موضوع روش کار بود، به من گفت: در تاریخ الازهر سابقه ندارد که تصویر شخصیتی یا پرچم حزب خاصی را در آن نصب کنند؛ اما پرچم حزب‌الله را در الازهر به اهتزاز درآوردند و این اوج وحدت و تقریب است.

شهید محمد سعید رمضان البوطی که به دلایلی با ایران هم رابطه خوبی نداشت و علی‌رغم تلاشی که کردم حاضر نشد به ایران بیاید، در بالای منبر مسجد اموی در نمازجمعه گفت: من چونان انگشتری در دستان سید حسن نصرالله هستم.

شهید نصرالله می‌گفتند راه تبلیغ مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام، فلسطین است و این‌گونه می‌توان مفهوم امت را فهماند. به وحدت و تقریب باورداشت و عمر خود را صرف این باور کرد. او تاریخ وحدت و تقریب و طلایه‌داران آن را مطالعه کرده بود و اعتقاد داشت تنها راه استکبار برای شکست مسلمانان اختلاف‌افکنی در میان آنان است.

او بر اساس نگاهی که داشت، با کارهای انفرادی در زمینۀ وحدت موافق نبود و به این تلاش‌ها نقد داشت؛ بلکه معتقد بود که به تقریب باید کلان نگریست و در حد ایجاد اتحادیه جهان اسلام مانند اتحادیه اروپا فکر می‌کرد و یا کنفرانس سران کشورهای اسلامی را مورد تأکید قرار می‌داد؛ البته بر این باور بود که باید اصلاحاتی انجام گیرد. این نمونه کارها را بر کارهای فردی ترجیح می‌داد. از جمله ابتکارات و فعالیت‌های کلیدی و کلان او در سطح لبنان تأسیس تجمع علمای مسلمین بود که مهم‌ترین و قوی‌ترین مجموعۀ تقریبی جهان اسلام است. او همیشه می‌گفت: شعار حول وحدت کافی است، باید طرحی واقعی در برابر جهان ارائه دهیم.

یکی از موضوعات مهم که در بدو دبیرکلی او باید به آن پرداخته می‌شد، مقوله پناهندگان فلسطینی بود؛ زیرا در بدترین وضع ممکن بودند تا جایی که هیچ‌چیز برای خوردن نداشتند و گیاه‌خواری می‌کردند. در زمان او تحت پوشش حزب‌الله قرار گرفتند. شعار او و حزب‌الله در مورد اهل‌سنت این بود: نتعاون نتکامل. یعنی همیاری می‌کنیم تا مکمل هم باشیم؛ پس به دنبال برتری‌جویی نیستیم.

در مراسم وفات شیخ احمد الزین ضمن خاطراتی که سید نقل می‌کرد، گفت: اهل‌سنت سوریه و لبنان همۀ پایگاه‌های خود را به‌خاطر تعامل با ما از دست داده‌اند، حالا ما آنها را رها کنیم؟ جنگ و پیروزی ما در حلب به‌خاطر حمایت اهل‌سنت بود. ممکن است کسی از آنها اشتباه کند و علیه ما چیزی بگوید، آیا از ما کسی چنین اشتباهی مرتکب نمی‌شود؟ فتنۀ کبری یعنی جنگ شیعه و سنی. این ترورهایی که الان انجام می‌شود محصول سال ۲۰۰۶ است. یک کمیته حقیقت‌یاب در زمان اولمر ایجاد شد و گفتند  که عقدة الضاحیه باید برطرف شود تا بتوانیم پیشروی داشته باشیم. همۀ گروه‌های حقیقت‌یاب که از طرف لاهه و بین‌الملل به لبنان آمدند، موظف بودند که همۀ اطلاعات از صفر تا صد را شخم بزنند و در اختیار اسرائیل قرار دهند؛ در واقع آنها گروه‌های جاسوسی بودند. هفت سال قبل در سوریه ما شیعیان اجازه برگزاری مراسم‌های مذهبی نداشتیم، مدرسه مؤسسه نداشتیم و مار ابقیة السیف می‌دانستند. زهران علوش در جمعی از مسلمین در خرابه‌های حومۀ دمشق می‌گفت: ما باید کاخ بنی‌امیه را آباد کنیم و بعد از آن باید به نجف برویم و آن بتخانه را ویران کنیم. دیگر کربلا تکرار نخواهد شد و باید زن و بچه‌ها را هم بکشیم تا روایت‌گری نکنند. ما برای مقابله با آن نگاه باید به سوریه می‌رفتیم و جلوگیری می‌کردیم پس باید وارد نبرد در سوریه می‌شدیم. دشمن به دنبال حذف همۀ یاران خمینی است. اگر ما میلیاردها هزینه می‌کردیم و همۀ مراکز پژوهشی را در دنیا در راه مخالفت و تبیین  اندیشۀ انحرافی وهابیت به کار می‌گرفتیم، به وضعیت امروز وهابیت نمی‌رسیدیم. امروز شیعه با جهاد و عقلانیت معرفی شده‌اند و وهابیت با تکفیر و قتل و خونریزی. مرحله گفتمانی وحدت مرحله ابتدایی یبود و محور مقاومت یک الگوی عملی برای تقریب است. حمایت بی‌سابقۀ شیعه  از گروه‌های مقاومتی اهل‌سنت، گام‌های محکمی در راستای وحدت و تقریب بود. همان‌گونه که در بین علمای سابق شیعی نجف فعالیت‌های مقاومتی قدیم اهل‌سنت وجود داشت. او همیشه تأکید داشت بر اینکه موجودیت ما بسته به جمهوری اسلامی ایران و امامین انقلاب است. با این فعالیت‌ها شیعه نزد اهل‌سنت به یک گروه محترم تبدیل شد.

شیوۀ وحدتی شهید سید حسن نصرالله (ره)

در جلسه وداع اینجانب از سمت رایزن فرهنگی ایران در لبنان، من به ایشان گفتم: نقد دارم به برخی از برنامه‌های حزب‌الله! ایشان سریع گفتند بفرمایید و قلم و کاغذش آماده نوشتن شد. او خوب گوش می‌داد.

فعالیت وحدتی ایشان محدود به مسلمانان نبود؛ بلکه به دنبال وحدت ملی لبنان بود و میان مسلمانان و مسیحیان نیز وحدت ایجاد کرد. او با ایجاد وحدت ملی سرزمین خود را آزاد کرد. او به کلیسا رفت و با آنها توافق‌نامه نوشت و این پایه‌ای برای وحدت ملی لبنان شد.

مرحوم حسن صبرا سردبیر بزرگ‌ترین روزنامۀ عرب  یعنی (السفیر) یادداشتی در مورد سید حسن نوشت که در آن گفته است: هیچ رهبر سیاسی در تاریخ معاصر و جهان عرب، فرزندش را از دست نداده است؛ ولی سید حسن فرزند خود را تقدیم راه و هدف کرد.

محمد حسنین هیکل اندیشمند و مورخ معروف مصری نیز در مصاحبه‌ای گفته بود: با سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان به مدت ۹ ساعت درباره همه مسائل مهم منطقه ‏ای و بین‏ المللی مذاكره كردم و این نه ساعت بسیار سریع گذشت ولی احساس كردم كه ملاقات نیم ساعته‌ام با ملك عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه عربستان به اندازه یك قرن طول كشید.

دولت لبنان متهم به دولت نصرالله است؛ حتی پس از شهادت سید حسن نصرالله باز این اتهام وجود دارد؛ زیرا او با به تصویب رساندن قانونی یک قاعده، مقرر نموده است که هر دولتی در لبنان برای رسمیت یافتن باید امضا کند و متعهد باشد که با اسرائیل مبارزه کند. این یعنی حضور همیشگی نصرالله در دولت لبنان.

در انقلاب‌های مخملی که به لبنان هم سرایت کرد، همۀ مردم علیه دولت قیام کردند و شعار کلٌّ کلٌّ سر می‌دادند؛ یعنی کلهم فاسدون. قیام همگانی بود؛ یعنی شیعیان هم به حکومت اعتراض کردند و قصد سرنگونی داشتند و همه سفارتخانه‌ها را مصادره نودند. در این شرایط شهید نصرالله اعلام کرد همۀ کسانی که با ما هستند از اعتراض دست بکشند و میادین را ترک کنند. برخی شعار دادند کلٌّ کلٌّ والسید واحد منهم. با این شعار خواستند قداست سید را بشکنند؛ ولی سید صبر کرد و بحران را مدیریت کرد.

اساساً ورود به ساختار سیاسی دولت که همه سنی بودند، اوج توانمندی او در تقرب و وحدت بود. او ۱۲ وزیر در حکومت داشت و فراکسیون مقاومت را در مجلس شکل داد؛ درحالی‌که قبل از آن شیعیان یا در بندر باربر بودند و یا عملۀ دیگران بودند. امام موسی صدر به شیعیان هویت بخشید و در زمانی که واگرایی شدیدی بین دولت وجود داشت، سید حسن حزب‌الله را به حدی رساند که در مجلس و دولت حق وتو داشت.

حزب‌اللهی‌ها و شیعیان در همۀ رده‌ها پرچمشان پرچم لبنان نبود و آن را باور نداشتند و آن را پرچم فرانسه می‌دانستند. این حزب‌الله و جمهوری اسلامی ایران بود که این باور را ایجاد کرد که همین وطن و همین پرچم را بپذیرند و آن را آن‌گونه که شایسته است اداره کنند.

دبیرکل جدید حزب‌الله

همۀ پیش‌بینی‌ها این بود که بعد از شهادت سید نصرالله، دبیرکل بعدی سید هاشم صفی‌الدین باشد؛ زیرا او اشبه الناس به سید حسن خَلقاً و خُلقاً بود. هیچ‌گاه خود را ظاهر نکرد و همیشه خود را ستاره‌ای در کنار خورشید سید حسن می‌دانست و بعد از سید حسن آرزوی مرگ کرد. اسرائیل گفت سید حسن را زدم، جانشین او را نیز زدم و جانشین جانشین او یعنی شیخ نبیل را هم زدم.

شیخ نعیم بهترین و مقبول‌ترین شخصیت موجود برای این جایگاه است. پرونده‌های کلان حزب‌الله در دست او بود. او میدانی بوده و حتی بر مبنای تقسیم کار از صفی‌الدین میدانی‌تر است. سرسخت پای‌کار آمده است و نزد نظامی‌ها و غیرنظامی‌ها مقبول است. وزیر رژیم صهیونیستی او را دبیرکل موقت خواند.

بازسازی حزب‌الله به لحاظ سیاسی، نظامی، امنیتی، اطلاعاتی و رسانه‌ای زیر آتش و به این شکل معجزه است. باوجود حذف‌شدن همۀ رتبه‌های صف اول، هر دولتی بود سقوط می‌کرد؛ ولی حزب‌الله آن‌قدر محکم و استوار است که اقدامات کنونی حزب‌الله آرزوی سید حسن نصرالله بود که این شعارها و آرزوها اکنون در حال تحقق است. این قدرت حزب‌الله است.

 

منبع:سایت پژوهشگاه تقریب / گفتگو با عباس خامه یار

ارسال نظر