[ 25 ] ديگر مسأله أي كه در ذهن أو بود فرزندان كوچكش بوند، از جمله اسامى ايشان " حانيه " است، چرا كه نسبت به همسر وفرزندانش مهربان و دلسوز بود، واو بزودى مى بايست پاره هاي جگر خود را رها سازد. أو در تمام مراحل زندگى تسليم امر خدا وقضاء الهى بود ودر برابر آن سر تسليم فرود مى آورد، وبه رضاى أو راضى بود. أو در بستر مرگ قرار گرفته بود، زهرائي كه قلبش از كينه كينه توزان و حسد حسودان وقساوت وسنگدلى دشمنان پدر وشويش پاره پاره شده بود، از كينه آنانكه منافقانه ايمان آوردند وبر پشت اسلام خنجر زدند. زهرائي كه مجسمه صبر وبردبارى است اكنون آرزوى مرگ مى كند، واميد به لقاى الهى دارد، پس از رحلت پدر يك لحظه روى خوش نديد، از هنگامى كه پدرش بر بستر مرگ افتاده بود آن ديو سيرتان انسان نمارا ديده بود كه در فكر وخيال خيانت بودند، تا وصاياى پيامبر اسلام را در حق شوهرش زير پا گذارده واسلام را از مسير خود منحرف سازند. أو در بستر مرگ قرار گرفته است با قلبى مالامال از غصه ها واندوهها، از خيانت مسلمانان كه به حمايت أو بر نخواسته ودختر وداماد پيامبرشان را تنها رها ساختند. آرى أو در بستر مرگ قرار گرفته، مرگى كه در راه حمايت از امام زمانش، شوهرش، پدر فرزندانش پذيراى آن گرديده است. أو در بستر مرگ قرار گرفته بود، مرگى كه مسلمانان در پاسخ به نداى پيامبرشان: " من در مقابل كارهايم تنها دوستى اهل بيتم را خواستارم "، ايشان را متحمل آن ساخته بودند، وچه خوب پاسخى به نداى مقتدا وراهبر ________________________________________