[ 20 ] أو طبيعتي بى نياز وروحي موقر وآرام داشت، از پدر خود شنيده بود كه ثروت ومال موجب بى نيازى نيست، بلكه بى نيازى در بى نيازى نفس واستغناى طبع آدمى حاصل مى شود. همچنين از پدر خود شنيده بود كه مى فرمايد: پروردگار خواست تا بيابان مكه را انباشته از طلا نمايد وبمن دهد، گفتم پروردگارا دوست دارم كه يك روز گرسنه وديگر روز سير باشم، تا آنروز كه گرسنه ام ترا بخوانم وبه نزد تو تضرع وعرض نياز كنم، وآن روز كه سير باشم شكر نعمت گذارم وحمد وثناى تو گويم. أو همچون ديگر خاندان اهل بيت از موهبت فصاحت وبلاغت بهره أي وافر داشت، با نيروى گفتار خود بر دلها فرمانروائى مى كرد وبا بيان استوار جانها را در اختيار مى گرفت، وبا نيكوترين روشها سخن مى گفت، همه اين امتيازات در خطابه أي كه آن حضرت به مخالفت با تصدى مقام خلافت بوسيله أبو بكر وبه محاجه با وى در مسأله فدك ايراد كرد خود نمائي دارد. از انس بن مالك روايت شده كه روزى پيامبر خدا از ما پرسيد: زنان را چه چيز از همه نيكوتر باشد، كسى پاسخ آنرا نمى دانست، حضرت على (عليه السلام) بى درنگ نزد حضرت فاطمه (عليها السلام) رفت ومسأله را از أو پرسش كرد، ايشان فرمودند: چرا نگفتى كه زنان را نيكوترين چيز آنستكه به مردان نظر نكنند، و مردان نيز ايشان را ديدار ننمايند، حضرت على (عليه السلام) بازگشت وپاسخ پيامبر را بهمان صورت كه از همسر خود شنيده بود عرضه داشت، پيامبر فرمود: أي على چه كسى ترا بر آن آگاه ساخت ؟ گفت: فاطمه، آنگاه پيامبر فرمود حقا كه فاطمه پاره تن من است. چندى نگذشت كه تولد كودكانى عزيز فرح افزا وروشنى بخش آن خانه ________________________________________