تدوين چشم انداز فرهنگي حوزه علميه بر اساس شاخصه هاي تحقق تمدن نوين اسلامي - فرزانه قضاوي ) بر اساس ديدگاه مقام معظم رهبري)
تدوين چشم انداز فرهنگي حوزه علميه بر اساس شاخصه هاي تحقق تمدن نوين اسلامي - فرزانه قضاوي )بر اساس ديدگاه مقام معظم رهبري)
فرزانه قضاوي [1]
چکيده:
يکي از نيازهاي تدوين چشم انداز حوزه هاي علميه در بخش فرهنگي، شناخت مؤلفه هاي تمدن نوين اسلامي به عنوان هدف بلند مدت در اجراي برنامه هاي فرهنگي است. در اين مقاله تلاش شده تا شاخصه هاي اين تمدن در انديشه مقام معظم رهبري به مثابه يک متفکر و انديشمند اسلامي مورد واکاوي قرار گيرد و با نظر به ضرورت تدوين چشم انداز فرهنگي حوزه هاي علميه بر اساس اين شاخصه ها، مؤلفه هاي کارکردي در اين بخش استخراج گردد. پنج بخش نظريه پردازي و تدوين قوانين، اجراي قوانين، برنامه هاي تبليغاتي، تربيت نيروي انساني و روابط و تعاملات بين المللي در حوزه فرهنگ از زير مجموعه هاي استخراج شده در اين مقاله است.
کليدواژه ها: چشم انداز فرهنگي، تمدن نوين اسلامي، حوزه علميه، مقام معظم رهبري
مقدمه
تمدن نوين اسلامي تمدني است که در بستر فرهنگ اسلامي رشد کرده و نظامات گوناگون آن ريشه در باورهاي بنيادين اسلامي دارد و موجد توسعه و پيشرفت در جلوه هاي مادي و معنوي امت اسلام است.
از نظر مقام معظم رهبري نيز هدف نهايي انقلاب اسلامي رسيدن به تمدن نوين اسلامي در زنجيره اي منطقي و مستمر است. جهت تحقيق اين امر حوزه هاي علميه به عنوان يکي از مهم ترين متوليان سياستگذاري فرهنگي بايستي اين مولفه هاي تحقق تمدني را شناخته و چشم انداز و برنامه هاي خود را براساس اين مولفه ها پي ريزي نمايند.به عبارت ديگر تحقق تمدن نوين اسلامي بدون داشتن نقشه راه و الگويي جامع ممکن نخواهد بود که اين نقشه و الگو برآيند چشم اندازهاي فرهنگي در موسسات فرهنگ محور ميباشد.حوزه علميه هم به عنوان متولي سياستگذاري فرهنگي لازم است چشم انداز فرهنگي خود را بر اساس مولفه هاي تحقق تمدن نوين اسلامي صورت بدهد. هدف اصلي اين مقاله در وهله نخست واکاوي و شناخت مولفه هاي تحقق تمدن نوين اسلامي و الزامات آن در سخنان مقام معظم رهبري است ودر مرحله دوم شناخت شاخصه هاي چشم انداز فرهنگي حوزه براساس اين مولفه هاست.به تعبير ديگر دو سوال اصلي در اين مقاله مطرح است: سوال اول اين که از نظر مقام معظم رهبري شاخصه هاي تحقق تمدن نوين در بعد فرهنگي کدام است؟ سوال دوم اين که شاخصه هاي فرهنگي حوزه علميه در تدوين چشم انداز کدام است؟پيشينه تحقيق: ملاشاهي (1394)در مقاله پژوهشي خود " اقتضائات تحقق تمدن نوين اسلامي" سه بعد اساسي عقلانيت، اخلاق و معنويت در تمدن سازي را بررسي کرده و نسبت و رابطه هر کدام را با موضوع تمدن بررسي ميکند. وي در بعد اخلاقي تمدن سازي اسلامي مولفه هايي چون حس کرامت، اصالت اخلاقي، پرهيز از خودستايي، مدارا و سعه صدر، مهرورزي و در بعد عقلاني مولفه هاي اجتهاد پويا ، مديريت کارآمد، اهتمام به دانش بومي، عبرت گيري و در بعد معنوي مولفه هاي نگرش توحيدي، مقابله با عناصر معنوي کاذب و تبيين درست مولفه هاي معنوي را معرفي ميکند.رجبي و دواني (1394) در مقاله پژوهشي خود عناصر تمدن نوين اسلامي را عقل گرايي، عدالت گرايي، علم گرايي، جامع گرايي، جهان گرايي، آسان گيري و اخلاق گرايي را معرفي کرده است و از الزامات تمدن نوين اسلامي به اين موارد اشاره نموده است.توجه به علومو معارف قرآني، تلاش مجدانه با اعتقاد راسخ به تدوين نقشه راهبردي و کلان تربيت انسان متعالي، رعايت ارزشهاي اخلاقي در بعد علمي و عملي، بومي سازي علمي و فرهنگي، اصلاح سبک زندگي و رعايت ارزش هاي اخلاقي از ديگر زيرمجموعه هاي اشاره شده است. جهان بين و معيني پور (1393) در مقاله پژوهشي خود تحت عنوان "فرآيند تحقق تمدن نوين اسلامي از منظر مقام معظم رهبري" براي تحقق سه مرحله از زنجيره تمدن اسلامي( دولت اسلامي، تمدن اسلامي،جامعه اسلامي) پيمودن چهار گام را لازم ميداند. 1- توليد نظريه توسط حوزه علميه 2- توليد علم توسط دانشگاه 3- کاربست در سطح خرد توسط گروههاي خودجوش نخبگان و 4-گفتمان سازي.
ملکي (1392)عامل انساني آگاه ( تربيت نيروي انساني و مديران لايق ) همراه با ظرفيت سازي و پرورش نيروهاي کارآمد متناسب با رسالات انقلاب اسلامي را از الزامات تمدن سازي ميداند و معتقد است تمدن سازي پديده اي چند بعدي است که به مديريت کارآمد نياز مبرم دارد.همچنين اجتهاد پويا و احساس هويت و خودباوري به معني اتکاي به ارزشهاي اصيل الهي و ارزشهاي خودي را از الزامات تمدن سازي ميداند. حسن ملايي(1394) جايگاه و کارکردهاي آموزه مهدويت و انتظار در شکل گيري تمدن نوين اسلامي را برسي کرده و معتقد است که در راستاي ايجاد تمدن اسلامي از فرهنگ انتظار و مهدويت کارکردهاي فراواني ميتوان استخراج کرد که برخي از آنها عبارتند از : اميد به تحقق تمدن نوين اسلامي، جهاد و تلاش در مسير تحقق، اخلاص در جهاد، وحدت مردم و مسئولان و نيروسازي و توجه جدي به جوانان.
1. مفهوم تمدن و معناي اصطلاحي آن
مفهوم تمدن civilization معادل تمدن يا حضاره است. اين واژه در زبان انگليسي از لغت civis به معني شهروند و شهرنشين گرفته شده و براي دلالت بر ويژگي هايي مانند لطف، کياست و لياقت مورد استفاده قرار گرفته است که دستاورد شهرنشيني است يا براي پيشرفت و ترقي افراد و جمعيتهاي شهرنشين استفاده ميشود (سپهري، 1385، ص 35).در فرهنگ فارسي تمدن اين چنين تعريف شده است: تمدن يعني شهرنشين شدن، خوي شهري گزيدن و با اخلاق مردم آشنا شدن، زندگي اجتماعي، همکاري مردم با يکديگر در امور زندگاني و فراهم کردن اسباب ترقي و آسايش خود. (عميد، 1389، ص 530). در عربي تمدن از واژه "حضار" اخذ شده است که معناي آن اقامت کردن، استقرار يافتن و در تعريف اجتماعي همان شهرنشيني است. حضاره (شهر) به عکس بداوت( باديه) ناميده ميشود. (ولايتي، 1384، ص 33).مولف کتاب "التحقيق" واژه مدن را ماخوذ از لغت عربي و سرياني و واژه مدين و مدينه را از ماده "دين" به معناي پذيرش و خضوع در برابر برنامه ها، قوانين و مقررات ميداند. (مصطفوي، 1360، ص 55).بعضي مدينه را از "دان يدين" ميداند و ميم آن را زائد گرفته اند (اصفهاني، 1415ق، ص 663). ابن خلدون درتعريف تمدن مؤلفه هاي جمعيت، ثروت، کار، صنعت، دانش، جغرافيا، شهرنشيني، دين و عصبيت را معتبر دانسته است (آدمي، 1387، ص 31). به اعتقاد ابن خلدون در اجتماع، انسان داراي سرشت اجتماعي و مدني است يعني ناگزير است که اجتماعي تشکيل دهد (ابن خلدون، 1371، ص 77). به اعتقاد علامه جعفري "تمدن عبارت است از برقراري نظم و هماهنگي در روابط انسان هاي يک جامعه که تصادم ها و تزاحم هاي ويرانگر را منتفي ساخته و مسابقه در مسير رشد و کمال را جايگزين آن نموده اند، به طوري که زندگي اجتماعي افراد و گروه هاي آن، موجب بروز و به فعاليت رساندن استعدادهاي سازنده آن ها باشد ( جعفري، 1373، ص 77). در انديشه امام خميني (ره) مفهوم تمدن در قالب معاني مختلفي بيان شده است. ايشان تمدن را از فرهنگ متمايز ساخته و معتقدند "فرهنگ يک ملت در رأس تمدن آن واقع شده است و فرهنگ بايستي فرهنگي موافق با تمدن باشد. تعريف امام (ره) بيانگر دستاوردهاي مادي براي ادامه زندگي و توسعه و ترقي است. در اين تعريف، فرهنگ که بيشتر دستاوردهاي معنوي انسان را شامل ميشود، مقدم بر مفهوم تمدن است. (فوزي و صنم زاده، 1391، ص 22).
2. تعريف شاخص
شاخص در لغت به معناي برآمده، مرتفع، چشمگير، برجسته و آن چيزي است که مقدارش ماهيت چيزي را بيان ميکند. (عميد، 1382، ص1105). شاخص، کميتي است که نماينده چند متغير همگن است و وسيله اي براي اندازه گيري و مقايسه پديده هايي است که ماهيت و خاصيت مشخصي داشته و بر مبناي آن ميتوان تغييرات ايجاد شده در متغيرهاي معيني را در طول يک دوره بررسي کرد. هر تمدني شاخصه هايي دارد که شامل اقتصادي، شهري، فرهنگي، اجتماعي، امنيتي و ...است. (جان احمدي، 1388، ص30-29)
تعريف تمدن اسلامي
تمدن اسلامي تمدني ديني است که همه مؤلفه هاي آن بر محور اسلام ميگردد. تمدن اسلامي از همه ويژگي هاي تمدن الهي در چارچوب آموزه هاي قرآني و متکي بر سنت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) برخوردار است و مؤلفه هاي آن دين، اخلاق، علم، عدالت، قوانين، مقررات و اصول ديني است. (جان احمدي، 1388، 52-51). مقام معظم رهبري در تعريف تمدن اسلامي ميفرمايند:"تمدن اسلامي فضايي است که انسان در آن فضا به لحاظ معنوي و مادي ميتواند رشد کند و به غايات مطلوبي برسد که خداي متعال او را براي آن غايات خلق کرده است؛ زندگي خوب و عزت مندانه اي داشته باشد؛انسان عزيز، انسان داراي قدرت، داراي اراده، داراي ابتکار، داراي سازندگي جهان طبيعت؛ تمدن اسلامي به اين معني است و هدف و آرمان جمهوري اسلامي اين است" (بيانات مقام معظم رهبري، 14/6/1392). در اين تعريف، ابعاد گوناگون فرهنگ و تمدن مادي و معنوي بشر مطرح شده است که منجر به تکامل و قرب او به خدا ميشود.
در جمع بندي آراي فوق نکات زير را ميتوان بيان کرد:
1- تمدن اسلامي بر اساس آيات قرآن و توسط پيامبر (صلي الله عليه و آله) برنامه ريزي شده است.
2- تمدن اسلامي همه ابعاد معنوي و مادي بشر را در همه مکان ها و زمان ها شامل ميشود.
3- از آنجا که تمدن اسلامي بر پايه فرهنگ و اخلاق متکي است، داراي پويايي است.
به طور کلي تمدن اسلامي شامل همه دستاوردهاي فرهنگي، علمي، مذهبي، اخلاقي و مادي مسلمانان است که از عصر پيامبر شروع و با گسترش قلمرو اسلامي در همه ابعاد پيشرفت و گسترش داشته است.
3. شاخصه هاي تمدن اسلامي از ديدگاه مقام معظم رهبري
در انديشه مقام معظم رهبري ،شاخصه هاي تمدن نوين اسلامي ، بهره مندي انسان ها از همه ظرفيتهاي مادي و معنوي است که خداوند براي تامين سعادت و تعالي آنان در عالم طبيعت و در وجود خود آنان تعبيه کرده است. محوريت قرآن، ايمان، اخلاق، علم، مجاهدت، حکومت مردمي، انديشه پيشرفته، اجتهاد ، پاسخگويي به نيازهاي نوين بشر، پرهيز از تحجر و ارتجاع و بدعت و التقاط، ايجاد رفاه عمومي، استقرار عدالت، تکاثر و دفاع از مظلومان عالم است که وجه مشترک شاخصه هاي تمدن اسلامي در ديدگاه ايشان و ساير انديشمندان اسلامي است. ايشان از ابتکار و خلاقيت، توجه به رسانه هاي مدرن، هنر، سينما، بهبود روابط بين الملل، صدور احکام فقهي متناسب با نيازهاي نوين بشر به عنوان شاخصه هاي تمدن نوين اسلامي ياد ميکنند که همين شاخصه ها قابليت اين را دارند که جهان بيني مادي ظالمانه غرب را به سوي سعادت بکشانند. (بيانات مقام معظم رهبري، 9/2/1392).
4. الزامات کاربردي تحقق تمدن نوين اسلامي در انديشه هاي مقام معظم رهبري
از آن جا که اين مقاله مؤلفه هاي تمدن اسلامي را از ديد و نظرگاه مقام معظم رهبري استخراج مينمايد و اگر نياز به طبقه بندي اين مؤلفه ها باشد، چه بهتر که تقسيم بندي اين مولفه ها از ديدگاه خود ايشان انجام شود. به اعتقاد معظم له مؤلفه هاي تمدن نوين اسلامي به دو بخش ابزاري و بخش حقيقي قابل تقسيم است.ايشان ميفرمايند" بخش ابزاري، ارزش هايي است که امروزه به عنوان معيار پيشرفت کشور مطرح است که علم، اخلاق، تبليغ و ابزارهاي تبليغ را دربرمي گيرد. اما بخش حقيقى، آن چيزهائى است كه متن زندگى ما را تشكيل ميدهد؛ كه همان سبك زندگى است. اين، بخش حقيقى و اصلى تمدن است؛ مثل مسئلهى خانواده، سبك ازدواج، نوع مسكن، نوع لباس، الگوى مصرف .ما اگر پيشرفت همهجانبه را به معناى تمدنسازى نوين اسلامى بگيريم - بالاخره يك مصداق عينى و خارجى براى پيشرفت با مفهوم اسلامى وجود دارد؛ اينجور بگوئيم كه هدف ملت ايران و هدف انقلاب اسلامى، ايجاد يك تمدن نوين اسلامى است؛ اين تمدن نوين دو بخش دارد: يك بخش، بخش ابزارى است؛ يك بخش ديگر، بخش متنى و اصلي است.به هردو بخش بايد رسيد. آن بخش ابزارى چيست؟ بخش ابزارى عبارت است از همين ارزش هائى كه ما امروز به عنوان پيشرفت كشور مطرح ميكنيم: علم، اختراع، صنعت، سياست، اقتصاد، اقتدار سياسى و نظامى، اعتبار بينالمللى، تبليغ و ابزارهاى تبليغ؛ اينها همه بخش ابزارى تمدن است؛ وسيله است. البته ما در اين بخش در كشور پيشرفت خوبى داشتهايم. كارهاى زياد و خوبى شده است؛ هم در زمينهى سياست، هم در زمينهى مسائل علمى، هم در اما بخش حقيقى، آن زمينهى مسائل اجتماعى، هم در زمينهى اختراعات چيزهائى است كه متن زندگى ما را تشكيل ميدهد؛ كه همان سبك زندگى است كه عرض كرديم. اين، بخش حقيقى و اصلى تمدن است؛ مثل مسئلهى خانواده، سبك ازدواج، نوع مسكن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراك، نوع آشپزى، تفريحات، مسئلهى خط، مسئلهى زبان، مسئلهى كسب و كار، رفتار ما در محل كار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعاليت سياسى، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانهاى كه در اختيار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئيس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پليس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهاى ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بيگانه؛ اين ها آن بخش هاى اصلى تمدن است، كه متن زندگى انسان است"( بيانات مقام معظم رهبري، 23/7/1391).
5-1- مولفه هاي ابزاري تمدن نوين اسلامي
الف) محوريت قوانين قرآن
قرآن و جايگاه قوانين آن در تمدن اسلامي از جايگاه رفيعي برخوردار است. به اعتقاد مقام معظم رهبري شکل گيري تمدن نوين اسلامي بايد با توجه به "مباني مشترک همه مذاهب اسلامي" و نه فقط شيعه باشد. بديهي است که اولين و عالي ترين منبع مشترک بين همه فرق اسلامي، قرآن عظيم است. ايشان هم چنين عامل اصلي دشمني معاندان با ايران اسلامي را همين موضوع محوريت قوانين الهي برگرفته از قرآن ميدانند.معظم له ميفرمايند" علت اهميت بسيار قرآن کريم، جامعيت قوانين آن و جوابگويي به همه نيازهاي فردي و اجتماعي بشر است" (بيانات مقام معظم رهبري، 26/6/90). هم چنين امام خميني اعتقاد به محوريت قوانين قرآن را از پيش فرض هاي امت واحده و تمدن نوين اسلام دانسته اند. (امام خميني، صحيفه، ص 449).
ب) محوريت ايمان
اولين هدف بعثت پيامبران، دعوت انسان ها به يکتاپرستي و ايمان به خداست. "و لقد بعثنا في کل امه رسولاان اعبدوالله و اجتنبوالطاغوت" (نحل36). در انديشه رهبر معظم انقلاب در درجه اول نياز تمدن نوين اسلامي به ايمان مطرح است.ايشان ميفرمايند:"بدون مكتب و بدون ايدئولوژى نمي توان يك تمدن را به وجود آورد؛ احتياج به ايمان است. اگر ايمان باشد، اين تمدن داراى علم و صنعت خواهد بود، داراى پيشرفت هم خواهد بود؛ و اين مكتب، هدايت كننده و اداره كنندهى همهى اينها خواهد شد. آن جامعهاى كه به دنبال توحيد حركت ميكند، همهى خيراتى را كه متوقف بر تمدنسازى است، به دست خواهد آورد؛ يك تمدن بزرگ و عميق و ريشهدار خواهد ساخت و فكر و فرهنگِ خودش را در دنيا گسترش خواهد داد. كشاندن جامعه به بىايمانى، يكى از همان توطئههائى است كه دشمنان تمدنسازى اسلامى دنبال آن بودهاند و الان هم با شدت اين را دارند دنبال ميكنند....جامعهى بدون آرمان، بدون مكتب، بدون ايمان، ممكن است به ثروت برسد، به قدرت برسد، اما آن وقتى هم كه به ثروت و قدرت برسد، تازه ميشود يك حيوان سير و قدرتمند - و ارزش انسان گرسنه از حيوان سير بيشتر است - اسلام اين را نميخواهد. اسلام طرفدار انسانى است كه هم برخوردار باشد، هم قدرتمند باشد، و هم شاكر و بندهى خدا باشد؛ جبههى عبوديت بر خاك بسايد. انسان بودن، قدرتمند بودن و بندهى خدا و عبد خدا بودن؛ اين آن چيزى است كه اسلام ميخواهد؛ ميخواهد انسان بسازد، پس در درجهى اول، نياز تمدنسازىِ اسلامىِ نوين به ايمان است. اين ايمان را ما معتقدين به اسلام، پيدا كردهايم. ايمان ما، ايمان به اسلام است. در اخلاقيات و آداب زندگى اسلامى، همهى آنچه را كه مورد نياز ماست، ميتوانيم پيدا كنيم؛ بايد اينها را محور بحث و تحقيقِ خودمان قرار دهيم" (بيانات مقام معظم رهبري، 23/7/1391).
ج) محوريت عقل وخردورزي
مقام معظم رهبري عقلانيت و خردورزي را اين گونه تعريف کرده اند: " ، تربيت عقلانى يعنى نيروى خرد انسانى را استخراج كردن، آن را بر تفكرات و اعمال انسانْ حاكم قرار دادن، مشعل خرد انسانى را به دست انسان سپردن، تا راه را با اين مشعل تشخيص بدهد و قادر بر طى كردن آن راه باشد؛ اين اولين مهم ترين مسئله است. علاوه بر اين كه در درجه ى اول در بعثت پيغمبر، مسئله ى عقل ودانايي مطرح شده است، در سرتاسر قرآن و تعاليم غير قرآنىِ پيغمبر هم، هرچه شما نگاه ميكنيد، مى بينيد تكيه ى بر عقل و خرد و تأمل و تدبر و تفكر و اين گونه تعبيرات است؛ حتّى در روز قيامت از زبان مجرمان، قرآن ميفرمايد: علت اين كه ما دچار آتش دوزخ شديم، اين است كه به عقل خود مراجعه نكرديم؛ لذا امروز كه روز قيامت است، به اين سرنوشت ابدى تلخ مبتلا شديم. در زندگى همه ى پيغمبران دعوت به عقل در درجه ى اول است. اين گنجينه ى خرد در دل من و شما هست. اشكال كار ما اين است كه مثل آن انسانى هستيم كه بر روى گنجى خوابيده است، از آن خبر ندارد. وقتي به عقل وقتى مراجعه نميكنيم و عقل را حَكم قرار نميدهيم، عقل را تربيت وقتى نميكنيم، زمام نفس را به دست عقل وقتى نمى سپريم، وضع ما همين است... .اين گنجينه در اختيار ما هست، اما از آن استفاده نميكنيم. آن وقت از بى عقلى و از جهل و عوارض فراوان آن دچار مشكلات فراوان زندگى در دنيا و آخرت ميشويم ... عقل است كه انسان را به دين راهبرد ميدهد، انسان را به دين ميكشاند. عقل است كه انسان را در مقابل خدا به عبوديت وادار ميكند... لذا اولْ كار اين است كه تقويت نيروى عقل و خرد در جامعه انجام بگيرد؛ تكليف ما هم اين است" ( بيانات مقام معظم رهبري، 29/4/1388).
د) محوريت علم
در فرمايشات مقام معظم رهبري چراغ راه تحقق تمدن اسلامي مجاهده علمي است. روش شناسي توليد علم از ديدگاه ايشان اجتهاد به معناي مصطلح آن يعني استنباط از منابع ديني و رجوع به عقلي است که پشتوانه آن وحي است که در اين صورت علم ميتواند در مسير رشد و اعتلاي تمدن اسلامي قرار بگيرد.ايشان در بيانات خود ميفرمايند: "تحجر و جزم گرايي در خصوص يافته هاي علمي گذشتگان يا متفکران قبلي آفت اصلي تحقق رشد علمي است و آزاد انديشي راه برون رفت از اين آفت است." ( بيانات مقام معظم رهبري، 9/12/1379). البته تاکيد ايشان به علم همراه با معنويت است.
هـ) محوريت اخلاق
اخلاق يکي ديگر از شاخصه هاي تمدن نوين اسلامي در انديشه مقام معظم رهبري است. ايشان معتقدند که " معنويت و اخلاق همان عاملي است که يک روز اسلام را از يک جمع محدود غريب به يک تمدن عظيم جهاني تبديل کرد و اين تمدن قرن ها دنيا را اداره کرد و امروز هم دنيا مديون تمدن اسلامي است؛ توجه به خدا و توجه به معنويت باعث تکوين اين تمدن گرديد و در غير اين صورت چنين تمدن ماندگاري با انگيزه ها و تلاشهاي مادي به وجود نمي آمد" (بيانات مقام معظم رهبري، 21/11/1375). رهبر انقلاب شرط اصلي ساختن يک تمدن پيشرفته را معنويت متکي به دين اسلام ميدانند و معتقدند که معنويت ديني زمينه ساز شناخت استعدادها و بهره گيري مناسب از آنها و پيشرفت مطلوب در همه ابعاد خواهد بود. ايشان ميفرمايند:"مباني کارگشاي تمدن نوين اسلامي اسلام، خردورزي و اخلاق است که مايه اصلي فرهنگ صحيح است و بدون اينها پيشرفت اسلام و تمدن نوين اسلامي شکل نخواهد گرفت (بيانات مقام معظم رهبري، 23/7/91).
و) محوريت تلاش جهادي
واژه تلاش جهادي در مواضع مقام معظم رهبري واژه اي کليدي و استراتژيک است و از نظر ايشان موفقيت و تاييدات الهي مرهون کار و تلاش جهادي است.ايشان ميفرمايند" همه تمدن سازيها، به برکت مجاهدت دائم شده است. مجاهدت دائم هم همه اش به معني رنج کشيدن نيست.جهاد شورآفرين است.امروز که نياز به اين کار داريم کسي بيايدبه تنبلي و کسالت و انزوا و بيکارگي دعوت کنداينها ميشود کفران نعمت الهي"( بيانات مقام معظم رهبري، 11/2/92)
ز) نوگرايي
اين رکن تمدن اسلامي ميتواند مويد اين معنا باشد که تمدن اسلامي ضمن اينکه به ارزشهاي اصيل و اصول کتاب و سنت پاي بند است، از تحجرو تعصب نيز به دور است. چنين مفهومي از نوگرايي دقيقا ملازم دين مداري و عقل گرايي است که قبلا به عنوان شاخصه هاي تمدني ياد کرديم. از نظر آيت الله خامنه اي "تجدد و نوگرايي حقيقي و باز کردن ميدان هاي تازه زندگي مطلوب اسلام است، اين به برکت تامل، تعقل، کار درست، کار فکري، تلاش عملي، مجاهدت، استقبال از کار و خطر در همه ميدان ها ، و همت ها را بلند کردن به دست ميآيد.ايشان نقطه مقابل چنين توصيفي از نوگرايي را سلفي گري و تحجر دانسته و آن را نقطه مقابل نگرش تمدني ميدانند واين گونه بيان ميکنند که "سلفي گري اگر به معني اصول گرايي در کتاب و سنت و وفاداري به ارزش هاي اصيل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احياي شريعت و نفي غرب زدگي باشد، همگي سلفي باشيد و اگر به معناي تعصب و تحجر و خشونت ورزي ميان اديان و مذاهب اسلامي ترجمه شود ، با نوگرايي و سماحت و عقلانيت – که ارکان تفکر و تمدن اسلامي اند سازگار نخواهد بود و باعث ترويج سکولاريسم و بي ديني خواهد بود" (بيانات مقام معظم رهبري، 14/11/90).
ح) صدور احکام فقهي متناسب با نيازها و حوادث نوين
جامعيت قوانين اسلام به عنوان دين خاتميت اقتضا ميکند که مسائل جديد در حوزه تمدن اسلامي بي پاسخ نماند.اهميت اين بخش در حوزه هاي علميه روشن تر از ساير بخش هاي فرهنگي است. مقام معظم رهبري نيز تاکيد دارند که افراد مسلط به دانش روز براي پاسخ گويي به نيازهاي بشربايد در حوزه هاي علميه پرورش يابند. ايشان ميفرمايند: "روزي که در جامعه و کشور ما صد نفر، پانصد نفر ،هزار نفر شخصيت روحاني مانند امام وجود داشته باشند، شما ببينيد چه حرکت عظيمي در جامعه ايجاد ميشود. وقتي در جامعه ما صدها نفر شخصيت داراي دانش و دين و مسلط بر منطق و استدلال ديني در فلسفه و کلام ، فلسفه جديد و محاجه با شبهه افکنان وجود داشته باشد، ببينيد چه اتفاق عظيمي ميافتد. وقتي به همين مجموعه هزاران کتاب، مجله و مقاله هاي علمي در سطح دنيا به زبان هاي مختلف منتشر شود، ببينيد چه خورشيد فروزاني از اين نقطه عالم بر همه فضاي فکري جهان پرتو خواهد افکند "(بيانات مقام معظم رهبري، 23/3/85).
ط) مدارا و سعه صدر
صبر و تحمل و استقامت و مقاومت از ديگر شاخصه هاي رسيدن به نتيجه مطلوب است. مقام معظم رهبري در بياناتي ميفرمايند: "استقامت يعني راه را گم نکردن،فريب جلوه هاي مادي را نخوردن، اسير هوي و هوس نشدن، دستورها و فرايض اخلاقي و معنوي و ادب اسلام را رها نکردن و به لذت طلبي و عشرت طلبي روي نياوردن" (بيانات مقام معظم رهبري، 17/7/81).
ي) انضباط کاري
از نظر مقام معظم رهبري نظم و انضباط کاري از الزامات يک مجموعه و کارگروهي است. ايشان ميفرمايند:" يک مجموعهي و سپاه بايد منظم باشد؛ اين سپاه بودن، تکيهي بر روي نظم، کار مديريتي و نتيجهبخش بودن مهم است؛ وقتي پراکندگي بود، پريشاني بهوجود ميآيد، خيلي از کارها هدر ميرود، [امّا] وقتي سازمان و مجموعه و تشکيلات و نظم و انضباط برقرار بود، مثل جدولکشي در زير يک سدّ پُر از آب است که اگر درست انجام بگيرد، يک قطره آب هدر نخواهد رفت و همه به محلّ مورد نياز ميرسد" (بيانات مقام معظم رهبري، 25/6/94)
ک) تقويت استقامت وتحمل مشکلات
مقام معظم رهبري استقامت،تحمل مشکلات و موانع را از شاخصه هاي تحقق تمدن نوين اسلامي ميدانند.ايشان در بيانات خود، استقامت و ايستادگي را درس سرنوشت سازي از پيامبر اعظم برشمردند و با اشاره به تأكيد پروردگار در قرآن مجيد مبني بر استقامت پيامبر و پيروانش افزودند: پيامبر اعظم، مسلمانان صدر اسلام را در مقابل هجوم پرجاذبة هواهاي نفساني و دنياي پرفريب و نيز تهاجم و تهديد و وعدههاي دشمنان بيروني هدايت و رهبري كرد و امروز ما به چنين استقامتي نيازمنديم "(بيانات مقام معظم رهبري، 6/1/85).
5-2- مولفه هاي کارکردي تحقق تمدن نوين اسلامي
الف) نيروسازي جهت تحقق تمدن نوين اسلامي
از عناصر موثر در تدوين و تحقق تمدن اسلامي، وجود نيروهاي کارآمدي است که در اين مسير بتوانند هرکدام با مسئوليت پذيري و به تناسب تواناييهاي خويش عهده دار بخشي از ساختن بناي عظيم تمدن اسلامي شوند. مقام معظم رهبري نقش نيروسازي توسط پيامبر اکرم در جريان شکل گيري تمدن نوپاي اسلامي را اين طور بيان ميفرمايند: "بيست و سه سال، زمان كوتاهى است؛ سيزده سال از اين مدت هم با مبارزاتِ غريبانه گذشت؛ در مكه اول با پنج و ده و پنجاه نفر شروع شد و جمعيت معدودى در زير فشارهاى طاقتفرساى دشمنان متعصب، كور و جاهل توانستند مقاومت كنند؛ ستون هاى مستحكمى ساخته شد براى اين كه جامعهى اسلامى و تمدن اسلامى بر روى اين ستون ها قرار بگيرد. بعد هم خداوند متعال شرائطى را پيش آورد كه پيغمبر توانست به مدينه هجرت كند و اين تمدن را پىريزى كند. همهى مدتى هم كه پيغمبر اكرم اين نظام نوپا را پرداخت، ساخت، آماده كرد، ده سال شده است؛ يعنى يك مدت كوتاه. يك چنين حوادثى معمولاً در طوفان امواج حوادث دنيا گم ميشود، از بين ميرود، فراموش ميشود. ده سال خيلى مدت كوتاهى است؛ اما در همين مدت پيغمبر اكرم توانست اين نهال را آبيارى كند، وسيلهى رشد و نمو آن را فراهم كند؛ يك حركتى را ايجاد كند كه اين حركت يك تمدنى را آفريد و اين تمدن بر اوج قلهى تمدن بشرى در دوران مناسب خود قرار گرفت. يعنى در قرن سوم و چهارم هجرى، در همهى دنياى آن روز، با سابقهى تمدن ها، با حكومت هاى مقتدر، با ميراث هاى گوناگون تاريخى، هيچ تمدنى به عظمت و رونق تمدن اسلامى مشاهده نشده است؛ " (بيانات مقام معظم رهبري، 9/4/90).
ب) توجه جدي به جوانان
براي ساختن تمدن بزرگ در ميان نيروهاي انساني مستعد، جوانان هر کشور با ويژگيهاي برجسته شور و نشاط و قدرت جواني و روحيه جسارت بهترين گزينه براي انجام کارهاي بزرگ و در راس آن تمدن سازي اند.مقام معظم رهبري در جمع جوانان باور خويش را چنيين فرمودند: "عقيدهى من اين است كه اگر چنانچه نيروى جوانى، يعنى قدرت فكرى و بدنى، و اگر نشاط و روحيه و حالت تحرك و جسارت، يعنى خط شكنىها، كه در جوانها به عنوان خصيصه وجود دارد، نباشد، ما به آرمانها دست پيدا نخواهيم كرد. لذا جوان ها در زمينهى دسترسى به آرمانها و تحقق آرمان هاى انقلاب و آرمان هاى اسلامى، داراى مسئوليتهاى بزرگى هستند و كارآمدى بسيار بالائى هم دارند. هر كسى كه در پى تحقق آرمان ها است، بايد نقش جوان ها را جدى بگيرد؛ و بدانيد بنده نقش جوان ها را جدى ميگيرم" (بيانات مقام معظم رهبري،6/5/92).
ج) اصل مهدويت به عنوان اصلي بنيادين در تمدن نوين اسلامي
لزوم تلاش براي برپايي تمدن اسلامي در پاسخگويي به عطش جهاني است.زيرا مردم جهان از وضعيت اسف بار کنوني خسته شده اند و به دنبال جهاني بهترو وضعيتي مطلوب هستند تا در آن فضا رشدي همه جانبه پيدا کنند و بايستي با در نظر گرفتن نقطه مطلوب و نهايي که همان آينده روشن براي بشريت و تامين نيازهاي حقيقي انسان براي رسيدن به سعادت و کمال است، به سوي آن حرکت کرد. آينده روشن در انديشه مقام معظم رهبري همان رسيدن به تمدن اسلامي است که مصداق کامل آن در زمان ظهور و تشکيل حکومت و تمدن جهاني مهدوي خواهد بودکه از آن به مهدويت تعبير ميشود. ايشان ميفرمايند: "معناى انتظار فرج ، اين است كه مؤمنِ به اسلام، مؤمنِ به مذهب اهل بيت، وضعيتى را كه در دنياى واقعى وجود دارد، عقده و گره در زندگى بشر ميداند. منتظر است كه اين فروبستگىِ كار بشر، اين گرفتارى عمومى انسانيت گشايش پيدا بكند. مسئله، مسئله ى گره در كار شخص من و شخص شما نيست؛ امام زمان براى اينكه فرج براى همه ى بشريت به وجود بياورد، ظهور ميكند كه انسان را از فروبستگى نجات بدهد؛ جامعه، بلكه تاريخ آينده ى بشر را نجات بدهد. اين معنايش اين است كه آنچه را كه امروز وجود دارد؛ اين نظم بشرى غيرعادلانه، اين نظم بشرى اى كه در آن انسان هاى بيشمارى مظلوم واقع ميشوند، مورد رد و اعتراض بشرى است كه منتظر ظهور امام زمان است. انتظار فرج يعنى قبول نكردن و رد كردن آن وضعيتى كه بر اثر جهالت انسان ها، بر اثر اغراض بشر بر زندگى انسانيت حاكم شده است. اين معنى انتظار فرج است.... يعنى منتظريم كه دست قدرتمند عدالت گسترى بيايد و اين غلبه ى ظلم و جور را كه همه ى بشريت را تقريباً مقهور خود كرده است، بشكند و اين فضاى ظلم و جور را دگرگون كند تا انسان ها احساس عدالت كنند. اين نيازِ هميشگى يك انسان زنده و آگاه است؛ انسانى كه سر در پيله ى خود نكرده باشد؛ انسانى كه به زندگى عمومى بشر با نگاه كلان نگاه ميكند، به طور طبيعى حالت انتظار دارد. اين معناى انتظار است. انتظار يعنى قانع نشدن، قبول نكردن وضع موجودِ زندگى انسان و تلاش براى رسيدن به وضع مطلوب، كه مسلّم است اين وضع مطلوب با دست قدرتمند ولى خدا، حضرت حجت بن الحسن، مهدى صاحب زمان تحقق پيدا خواهد كرد"(بيانات مقام معظم رهبري،27/5/87).
بنابراين در منظر ايشان مهدويت همان چشم انداز نهايي و همان نقطه اکمل و مطلوب حرکت به سوي ساخت تمدن اسلامي است. دانستن اين مطلب از اين جهت ضروري است که همگان بايد در برنامه ريزي خود آن نقطه آرماني منظور امام زمان و تشکيل تمدن اسلامي به دست خود امام زمان را هدف قرار داده و در طرح ريزي خود از آن الگو استفاده کنند.
د) ترويج سبک زندگي اسلامي بر اساس هويت ايراني –اسلامي
شاخصه سبک زندگي و تبيين عملي و کاربردي آن متناسب با هويت ايراني- اسلامي از شاخصه هاي مهم در زمينه سازي تمدن نوين اسلامي است. از منظر ايشان اگر هدف زندگي رسيدن به فلاح و رستگاري است، سبک زندگي در تحقق آن اهميت زيادي دارد.ايشان معتقدند که اگربه رستگارى معنوى اعتقادى هم نداشته باشيم، براى زندگى راحت، زندگى برخوردار از امنيت روانى و اخلاقى، باز پرداختن به سبك زندگى مهم است.ايشان سبک زندگي را بخش اصلي و حقيقي تمدن نوين اسلامي دانسته و ميفرمايند: تمدن نوين دو بخش دارد: يك بخش ابزارى ؛ ويک بخش متنى و اصلى. بخش ابزارى عبارت از ارزش هائى است كه امروز به عنوان پيشرفت كشور مطرح است مانند علم، اختراع، صنعت، سياست، اقتصاد، اقتدار سياسى و نظامى، اعتبار بينالمللى، تبليغ و ابزارهاى تبليغ وبخش حقيقى، آن چيزهائى است كه متن زندگى ما را تشكيل ميدهد؛ كه همان سبك زندگى است . مثل مسئلهى خانواده، سبك ازدواج، نوع مسكن، نوع لباس، الگوى مصرف، نوع خوراك، نوع آشپزى، تفريحات، مسئلهى خط، مسئلهى زبان، مسئلهى كسب و كار، رفتار ما در محل كار، رفتار ما در دانشگاه، مدرسه، فعاليت سياسى، رفتار در ورزش، رسانه ها، رفتار با پدر و مادر، همسر، فرزند، رئيس، مرئوس، پليس، مأمور دولت، سفرها، نظافت و طهارت كه در متن زندگى انسان است( بيانات مقام معظم رهبري،23/7/91). به اعتقاد معظم له تمدن نوين اسلامي در بخش اصلي از اين مولفه ها تشکيل ميشود و بخش سبک زندگي را بخش نرم افزاري تمدن اسلامي ميشمرند و معتقدند که پيشرفت تمدن اسلامي مرهون پيشرفت و کار در اين بخش نرم افزاري است. ايشان ميفرمايند: "اگر ما در اين بخشى كه متن زندگى است، پيشرفت نكنيم، همهى پيشرفت هائى كه در بخش اول كرديم، نمي تواند ما را رستگار كند؛ نمي تواند به ما امنيت و آرامش روانى ببخشد؛ هم چنان كه مىبينيد در دنياى غرب نتوانسته است؛ در آن جا افسردگى هست، از درون به هم ريختن هست، عدم امنيت انسان ها در اجتماع و در خانواده هست، بىهدفى و پوچى هست" ( بيانات مقام معظم رهبري،23/7/91). ايشان در ادامه آسيب شناسي در اين حوزه را وظيفه نخبگان فکري و سياسي، جوانان، رسانه ها، تريبون هاي فرهنگي و برنامه ريزان آموزشي و فرهنگي ميدانند و ايجاد گفتمان سبک زندگي در محيط اجتماعي را زمينه ساز درخشندگى ملت ايران در دنيا و گسترش انديشهى اسلامىِ ملت ايران و انقلاب اسلامى ايران در دنيا ميشمرند. ايشان در تبيين آسيب شناسي سبک زندگي به موضوعاتي همچون ضعف فرهنگ کار گروهي، آسيب هاي اجتماعي هم چون طلاق و مواد مخدر، ضعف فرهنگ صله رحم، فرهنگ بد رانندگي، آپارتمان نشيني، الگوهاي تفريحي، نوع معماري و ... اشاره نموده و به طور کلي ديدگاه ايشان در خصوص آسيب شناسي سبک زندگي، حوزه هاي رفتاري در خانواده و اجتماع را در بر ميگيرد. ايشان تقليد از فرهنگ غربي را يکي از عوامل آسيب زا در اين حوزه معرفي ميکنند و خصوصاً بر روي فرهنگ مصرف گرايي و حقوق افراد در خانواده که متاسفانه تحت تاثير فرهنگ غربي است تأکيد و توجه ويژه دارند. ايشان در ادامه به بحث فرهنگ زندگي اشاره کرده و تبيين و تدوين و اسلامي کردن فرهنگ زندگي را اصلي مهم و قابل تأمل ميشمرند و ميفرمايند: "يك مقولهاى در اينجا مطرح ميشود به عنوان مقولهى فرهنگ زندگى، بايد ما به دنبال اين باشيم كه فرهنگ زندگى را تبيين كنيم، تدوين كنيم و به شكل مطلوب اسلام تحقق ببخشيم. البته اسلام بُن مايههاى يك چنين فرهنگى را براى ما معين كرده است. بُن مايههاى اين فرهنگ عبارت است از خردورزى، اخلاق، حقوق؛ اگر ما به اين مقولات به طور جدى نپردازيم، پيشرفت اسلامى تحقق پيدا نخواهد كرد و تمدن نوين اسلامى شكل نخواهد گرفت. هرچه ما در صنعت پيش برويم، هرچه اختراعات و اكتشافات زياد شود، اگر اين بخش را ما درست نكنيم، پيشرفت اسلامى به معناى حقيقى كلمه نكردهايم "(بيانات مقام معظم رهبري،23/7/91). ايشان در ادامه الزامات کاربردي در اين زمينه را 1- تفسير صحيح از زندگي و هدف زندگي 2- انتخاب و تبيين سبک زندگي بر اساس ايمان و اعتقاد و 3- حرکت براساس ايدئولوژي و مکتب ميدانند.معظم له خصوصاً به لزوم ايدئولوژي و مکتب توجه ويژه دارند و تأسيس تمدن اسلامي را لازمه آن ميشمرند و در ادامه در خصوص تقليد کورکورانه و پيروي از فرهنگ ديگران هشدار جدي ميدهند. به نظر ايشان الگوسازي انساني در تحقق سبک زندگي اسلامي و به دنبال آن تمدن اسلامي، انسان با ايمان قدرتمند و با وجه ايمان و عبوديت است. به اعتقاد ايشان متوليان الگوسازي فرهنگي و انساني حوزه هاي علميه و محققان و دانشوران هستند که در خصوص اخلاقيات و آداب اسلامي بايد کار کنند و ميفرمايند که منبع اين تحقيقات همان منابع اسلامي ما هستند".. ايشان در خصوص تقليد از فرهنگ غربي و آثار زيان بار آن مجددا هشدار داده و ميفرمايند: " نكتهى دومى در اينجا وجود دارد و آن اين است كه ما براى ساختن اين بخش از تمدن نوين اسلامى، به شدت بايد از تقليد پرهيز كنيم؛ تقليد از آن كسانى كه سعى دارند روش هاى زندگى و سبك و سلوك زندگى را به ملت ها تحميل كنند. امروز مظهر كامل و تنها مظهر اين زورگوئى و تحميل، تمدن غربى است.... تقليد از غرب براى كشورهائى كه اين تقليد را براى خودشان روا دانستند و عمل كردند، جز ضرر و فاجعه به بار نياورده؛ حتّى آن كشورهائى كه بظاهر به صنعتى و اختراعى و ثروتى هم رسيدند، اما مقلد بودند. علت اين است كه فرهنگ غرب، يك فرهنگ مهاجم است...هرجا غربىها وارد شدند، فرهنگ هاى بومى را نابود كردند، بنيان هاى اساسىِ اجتماعى را از بين بردند؛ تا آن جائى كه توانستند، تاريخ ملت ها را تغيير دادند، زبان آن ها را تغيير دادند و بنيان هاى فرهنگى و اعتقادى را از بين بردند." ايشان از ديگر آسيب هاي فرهنگ غربي به "عادي سازي گناه، زندگى مادىِ شهوتآلودِ گناهآلودِ هويتزدا و ضد معنويت و دشمن معنويت، عادت در زمينه تقليد اشاره ميکنند. البته به اعتقاد ايشان کار فرهنگي مستلزم حرکتي تدريجي و زمان بر است و به يکباره محقق نمي شود. اگر بخواهيم اقدامات کاربردي در زمينه سبک زندگي با هدف تحقق تمدن اسلامي را خلاصه کنيم ميتوان به موارد زير اشاره نمود.
1-تبيين و تدوين مفهوم پيشرفت2- شناخت و تبيين ابعاد پيشرفت همه جانبه 3- تبيين و تعريف سبک زندگي و ابعاد آن4- تبيين بخش ابزاري تمدن اسلامي و برنامه ريزي پيشرفت در ابعاد مختلف آن5- شناخت ابعاد فردي سبک زندگي و برنامه ريزي ابعاد مختلف آن 6- شناخت ابعاد اجتماعي سبک زندگي و برنامه ريزي ابعاد مختف آن7- آسيب شناسي حوزه هاي مختلف سبک زندگي 8- تدوين سرفصل هاي مناسب آموزشي و فرهنگي سبک زندگي 9- اسلامي سازي و بومي سازي مولفه هاي سبک زندگي 10- تبيين مقوله "فرهنگ زندگي"11- برنامه ريزي جهت تحقق بن مايه هاي فرهنگ زندگي 12- تبيين فرهنگ زندگي بر اساس ايمان و اعتقاد13- تبيين ايدئولوژي سبک زندگي ومبارزه با "ايدئولوژي زدايي"14- پرهيز از تقليد 15- تبيين الگوي انسان سازي براساس الگوي انسان باايمان و عابد16- تبيين الگوي سلوک عملي در اجتماع 17- حفظ بن مايه هاي فرهنگي و هويتي و خط و زبان 18- استفاده از عامل و ابزار هنري براي ترويج فرهنگ و هويت ايراني اسلامي 19- پرهيز از سطحي نگري، ظاهر گرايي و تحجر 20- پرهيز از سکولاريزم آشکار و پنهان در برنامه ها و شعارها21- استفاده از قدرت و ظرفيت فرهنگي انقلاب اسلامي
هـ) تقويت مسجد به عنوان پايگاه مقبول اجتماعي
براي ايجاد و گسترش و همگاني کردن تمدن نوين اسلامي در جوامع اسلامي لازم است به اين پايگاه مهم توجه کافي مبذول گردد.در همه کشورهاي اسلامي نهادي به چشم ميخورد که قدرت قادر به دسترسي آن نيست و آن نهاد مسجد است. مسجد به واسطه ارتباط مستقيم ميان ارتباط گران و مخاطبان، روابط چهره به چهره و دريافت بازخوردهاي فوري و تاثيرات عاطفي به عنوان نقطه اتکا و مرکز ثقل سازمان جامعه به ايفاي نقش ميپردازد و ميتواند بنيان هاي اساسي يک تمدن نوين اسلامي را پايه ريزي کند. (طوقاني، 1392). مقام معظم رهبري نيز مسجد را منشا آثار بزرگ و نهضت ها و حرکت هاي بزرگ دانسته و ميفرمايند: "مسجد، نه فقط در زمان ما و نه فقط در کشور عزيز اسلامي ما، بلکه در نقاط مختلف عالم و در طول تاريخ، منشأ آثار بزرگ و نهضت ها و حرکت هاي اسلامي بزرگي شده است." (بيانات مقام معظم رهبري،19/10/75). هم چنين مساجد را کانون حرکت هاي انقلابي و تبليغي و فرهنگي ميدانندو ميفرمايند" در همه ي مراحل اين تاريخ پرافتخار، مساجد هميشه پايگاه دينداري و حرکت مردم در جهت دين بوده است. انقلاب از مساجد شروع شد؛ امروز هم در هنگامي که حرکت و بسيج مردم مطرح ميشود - چه سياسي و چه نظامي - باز مساجد کانونند ولي مسجد، به طور كلي به عنوان يك پايگاه، دين و عبوديت، پايگاه معرفت، ميتواند براي جوامع اسلامي منشاء و سرآغاز حركات بزرگ و بركات ماندگار باشد"( بيانات مقام معظم رهبري،14/12/70). هم چنين ايشان اقبال مردم به مساجد را فرصتي جهت انجام کارهاي تبليغي بزرگ و هسته اي جهت تعليم و تربيت و روشنگري ميدانند. معظم له در ادامه ميفرمايند" ، يكي از علل پيروزي انقلاب و سهولت اين پيروزي اين بود كه مردم به مساجد اقبال پيدا كردند، جوان ها مساجد را پر كردند، علماي اعلام مساجد را به عنوان يك مركزي براي تعليم، براي تربيت، براي روشنگري افكار و اذهان مورد استفاده قرار دادند؛ و مسجد شد مركزي براي حركت، براي آگاهي، براي نهضت، براي افشاي اسرار زمامداران فاسد و خود فروخته رژيم طاغوت" (بيانات مقام معظم رهبري،19/10/75
به کارگيري ابزارهاي تبليغي جهت ظرفيت سازي تمدن اسلامي
از نظر مقام معظم رهبري تبليغ داراي سه رکن است: منشأ تبليغ، هدف تبليغ و ابزار و شيوه هاي تبليغ. ايشان منشأ تبليغ را فکر، انديشه، خردمندي، اخلاص و معنويت ميدانند و اين که تبليغ از يک منبع نوراني سرچشمه بگيرد. ايشان ميفرمايند: "اگر اين تبليغ از روي هواي نفس ، انگيزه هاي ناسالم و بي اعتنايي به اصل کار شد، تأثير آن هم تأثير آن سرچشمه فيّاضي نخواهد بود که از يک منشأ عزيز و پُربار حقيقي سرچشمه ميگيرد. منشأ بايد هم فکر و انديشه و مطالعه و تأمّل و تدبّر باشد و هم اخلاص و نصح و علاقه به مخاطب که براي او تبليغ ميکنيم ".ايشان هدف تبليغ را عبوديت دانسته و البته معتقدند که اين عبوديت عرصه فردي ، سياسي و اجتماعي را در بر ميگيرد. به فرموده ايشان"هدف، کشاندن مردم به عبوديّت است؛ منتها عبوديّت منطقه وسيعي در زندگي انسان دارد و آن منطقه به عمل شخصي منحصر نيست"(بيانات مقام معظم رهبري،3/10/76). ايشان روي روشها تاکيد کرده و ميفرمايند: "روش ها خيلي مهمّ است. در همين آيه مبارکه «ادع الي سبيل ربّک بالحکمة» ، روش را بيان فرموده است؛ سخن حکمت آميز، يعني سخن محکم، غيرمشتبه، غيرموهون و غير ضعيف که همان حکمت است.«بالحکمة والموعظة الحسنة و جادلهم بالّتي هي احسن" .به دليل همين نگاه گسترده ايشان در اين زمينه، شاخصه تبليغات و ابزارهاي تبليغاتي و نقش موثر آن در تبيين سبک زندگي، فرهنگ سازي ، اميد و تبيين آينده، اين مقال ابزار تبليغي را به عنوان يکي از شاخصه هاي ظرفيت سازي تمدن اسلامي معرفي ميکند.
ح) شناخت ظرفيت هاي فرهنگ تشيع در تمدن سازي
فرهنگ پيشرو تشيع به عنوان عامل بسترساز در پيروزي انقلاب اسلامي در مرحله تمدن سازي هم از قابليت بسياري برخوردار است.اين فرهنگ به لحاظ ارائه عناصر تمدن ساز،انگيزه بخش و غايت آفرين، ميتواند نقش راهگشايي در خلق تمدن نوين اسلامي ايفا کند. ادولت هاي اسلامي در قرون گذشته هرچند نتوانستند يه سطح تمدن سازي اصيل اسلامي نائل شوند، ولي بهره گيري هرچند اندک از ظرفيت هاي فرهنگي و سياسي تشيع، بستري را براي توسعه و پيشرفت در عرصه هاي هنري، اقتصادي، علمي و فرهنگي فراهم نمود. چنان چه مورخان و مستشرقان از اين دوره به نام هاي "عصر شکوهمند اسلامي" و "رنسانس اسلامي" ياد کرده اند. (کرمر،1375،ص 34). فرهنگ و آموزه هاي تشيع يک فرهنگ پيشرو است و نه منفعل و پس رو که عناصر آن به اين قرار است: 1-جهت دهي و تحقق آرمان شهر 2-پويايي و انگيزه بخشي و 3- وجود عناصر تمدن ساز در پيکره آن. علامه جوادي آملي اين ظرفيت تمدن ساز را به زيبايي تشريح نموده اند: "منظومه ولايي تشيع سازواره اي منسجم از نظامات فرهنگي، حقوقي و سياسي و توابع هريک از اين هاست که ارکان اصلي نظام تمدني را شکل ميدهد که هريک هماهنگ و همسو با ساير اجزاي نظام و البته با کارکردهاي خاص خود زمينه را براي برپايي تمدني کمال يافته که بر دو اصل "توحيد و لوازم آن" و "عدالت و توابع آن"استوار است، فراهم ميآورد "(جوادي آملي، 1388، ص 88). از عناصر فرهنگي تشيع در بعد تمدن سازي ميتوان به "فرهنگ بسيج سازي " اشاره نمود. زيرا از ويژگي هاي بارز فرهنگ هاي مولد و تمدن ساز، توان بسيج توده هاي مردمي در جهت آرمان مشترک و به کارگيري آن ها در ساختن نظام نوين اجتماعي است. علاوه بر بسيج سازي از ديگر ظرفيت هاي تشيع ميتوان به عناصري هم چون رهبري عالمانه، عقلانيت، شريعت محوري،تحقق جامعه آرماني در قالب فرهنگ مهدويت و انتظار، پويايي بخشي و خرد ورزي هم اشاره نمود که قبلا در بخش مجزايي هر کدام در قالب شاخصه هاي تمدن نوين اسلامي مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
6- لزوم آينده نگري و ترسيم چشم انداز براي حوزه ها
مقام معظم رهبري با نگاه به افق آينده و رشد و پيشرفت ناشي از دانش و تکنولوژي در همه جوامع تنها راه بقا و ماندگاري حوزه را آينده نگري و برنامه ربزي درست مديران و صاحبنظران دانسته و ميفرمايند"امروز را نگاه کنيد. فردايي وجود دارد ،اين فردا چگونه است؟ اگر امروز اركان حوزه يعنى مديران، صاحب نظران، اساتيد، برجستگان همت بكنند، درست فكر كنند و برنامه ريزى كنند، حوزه بيست سال ديگر از لحاظ سطح و عمق و عرض و طول و توسعه ى نفوس، از حالا به مراتب بهتر خواهد بود. اگر اين آينده نگرى امروز در حوزه ى قم انجام نگيرد و به وضع موجود راضى باشيم؛ فردا حوزه اى رو به انحطاط خواهيم داشت. بايد اين فكر را در حوزه نهادينه كنيد. هم مديران حوزه، هم شوراى عالى حوزه، هم بزرگان حوزه، هم حضرات مراجع بايد به فکر حوزه در سى سال آينده باشيم. دنيائى كه احتمالاً هيچ شباهتى با امروز ندارد؛ از لحاظ امكان اثرگذارى، تسخير دل ها، تسخير سرزمين ها. حوزه ى علميه ميخواهد عقب بماند؟ سى سال آينده را به همين قياس كنيد؛ مديران حوزه، فضلاى حوزه، صاحبنظران حوزه بايد همتشان اين باشد. بنابراين در شيوه ى آموزش،پژوهش، کتب درسى؛ تحول ميخواهد..".(بيانات مقام معظم رهبري،8/9/86).همان طور که قبلا اشاره شد حوزه علميه به عنوان يکي از متوليان جدي عرصه فرهنگي در کشور نياز جدي به ترسيم چشم انداز فرهنگي و در حوزه مسائل فرهنگي دارد.مقام معظم رهبري نظريه پردازي در زمينه تدوين سياست هاي فرهنگي را وظيفه حوزه و روحانيت ميدانند و در اين زمينه ميفرمايند: "نظريهپردازى سياسى و نظريهپردازى در همهى جريانهاى ادارهى يك ملت و يك كشور در نظام اسلامى به عهدهى علماى دين است. آن كسانى ميتوانند در باب نظام اقتصادى، در باب مديريت، در باب مسائل جنگ و صلح، در باب مسائل تربيتى و مسائل فراوان ديگر نظر اسلام را ارائه بدهند كه متخصص دينى باشند؛ اگر علماى دين اين كار را نكردند، نظريههاى غربى، ن غيردينى و مادى جاى آنها را پر خواهد كرد. هيچ نظامى، هيچ مجموعهاى در خلأ نمي تواند مديريت كند؛ يك نظام مديريتى ، اقتصادى و سياسى ديگرى كه ساخته و پرداختهى اذهان مادى است، مىآيد جايگزين ميشود؛ وقتى اينها رائج شد، مديران بر اساس آن ها تربيت ميشوند؛ همين مديران مىآيند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد كشور، در رأس مسائل سياسى داخلى، خارجى، امنيت، غيره و غيره قرار ميگيرند. حوزههاى علميه و علماى دين پشتوانههائى هستند كه موظفند نظريات اسلامى را در اين زمينه از متون الهى بيرون بكشند... براى برنامهريزى، براى زمينهسازىهاى گوناگون. پس نظام اسلامى پشتوانهاش علماى دين و علماى صاحبنظر و نظريات اسلامى است" (بيانات مقام معظم رهبري،29/7/89). مقام معظم رهبري در سال 1379 نيز در جمع روحانيون و فضلاي حوزه علميه قم در پاسخ به اين که نقش آفرينان تمدن اسلامي چه کساني هستند، علماي دين و حوزه هاي علميه را مهم ترين نقش آفرينان تمدن اسلامي دانسته و ميفرمايند" بدون شک مديران جامعه و آحاد مردم جزء نقش آفرينانند، اما نقش علماي دين يک نقش يگانه است.مديران جامعه هم براي اين که بتوانند دست نقش آفريني کنند، به علما احتياج دارند. نقش آفريني را به علماي دين منحصر نمي کنيم، اما جايگاه نقش آفريني علماي دين را از همه جايگاه هاي ديگر برجسته تر ميبينيم.به اين دليل روشن که در اين راه، انديشه ديني و ايمان ديني براي انسان ها لازم است.توليد فکر اسلامي براي اين راه ضروري و لازم است و اگر علماي دين سر صحنه نباشند، ديگري نمي تواند اين کار را انجام دهد" (بيانات مقام معظم رهبري،29/7/89).
7- ارتباط چشم انداز فرهنگي حوزه ها با شاخصه هاي تمدن نوين اسلامي
با مقايسه اين مباحث در حوزه وظايف روحانيت و شاخصه هاي تمدن نوين اسلامي و با نظر به اشاره صريح مقام معظم رهبري به نقش حوزه ها در تمدن سازي و نيز لزوم ترسيم چشم انداز براي حوزه هاي علميه نتيجه گيري ميشود که حوزه هاي علميه در ترسيم چشم انداز فرهنگي خود بايستي کاملا شاخصه هاي فرهنگي را شناسايي کرده و مولفه هاي چشم اندازي خود را براساس مولفه هاو شاخصهاي تمدن نوين اسلامي طراحي نمايند.از آنجا که چشم انداز هر سازمان بر اساس شناخت نقطه اي که در آن ايستاده ايم و نقطه اي که ميخواهيم به آن برسيم برنامه ريزي ميشودو طبيعي است که ايده آل حرکت و آينده مطلوب در نظام اسلامي همان تشکيل تمدن نوين اسلامي و رسيدن به مولفه ها و شاخصه هاي آن در سطح آرماني است.اين مقاله با بررسي دقيق شاخصه ها به اين نتيجه رسيده که کليه شاخصهاي تمدن نوين اسلامي در 5 بخش 1- نظريه پردازي و تدوين سياستهاي فرهنگي 2- اجراي قوانين و سياستهاي فرهنگي 3- تربيت نيروي انساني 4- برنامه هاي تبليغاتي و 5- روابط بين الملل و تعامل با ساير ملل قابل دسته بندي است.
1- سطح نظريه پردازي و تدوين سياست هاي فرهنگي
نظريه پردازي و تدوين قوانين چه در بخش فقهي و چه فرهنگ سازي از وظايف اصلي حوزه هاي علميه است.در اين مجموعه،مي توان ده شاخص مولفه تمدن نوين اسلامي را به عنوان زيرمجموعه هاي اين بخش قرارداد.در بخش استخراج شاخص هاي فرهنگي از سخنان مقام معظم رهبري ما در اين بخش به شاخصهاي زير رسيديم:1 - اجتهاد پويا 2- ايجاد احساس هويت و خودباوري 3- تبيين مباني نظري و فلسفي در زمينه سبک زند گي 4-محوريت عقل و خردورزي 5- محوريت توحيدگرايي 6- تقويت هويت ايراني-اسلامي 7-تقويت حس کرامت 8-ترويج فرهنگ امربه معروف و نهي از منکر9-تغيير نگرش به نقش خانواده 10-نوآوري و پرهيز از تقليد
2- سطح اجراي قوانين و سياست هاي فرهنگي
بعد از نظريه پردازي و اجراي قوانين ، نوبت به سياستهاي اجرايي در بخش قوانين و سياست هاي فرهنگي ميرسد که چشم انداز فرهنگي بايد در اين بخش نيز برنامه و سياستگذاري داشته باشد. در اين مجموعه، ميتوان شش شاخص مولفه تمدن نوين اسلامي را به عنوان زيرمجموعه هاي اين بخش قرارداد.
3- تربيت نيروي انساني
بعد از اجراي قوانين و سياست هاي فرهنگي ، نوبت به تربيت نيروي انساني چه در بخش مديريت و چه تربيت طلاب و تربيت نيروي انساني در جامعه ميرسد که چشم انداز فرهنگي بايد در اين بخش نيز برنامه و سياست گذاري داشته باشد. در اين مجموعه، ميتوان چهار شاخص مؤلفه تمدن نوين اسلامي را به عنوان زيرمجموعه هاي اين بخش قرارداد.
.
3- برنامه هاي تبليغاتي
بعد از بخش تربيت نيروي انساني نوبت به تدوين و سياستگذاري و اجراي برنامه هاي تبليغاتي در حوزه ميرسد که که چشم انداز فرهنگي بايد در اين بخش نيز برنامه و سياستگذاري داشته باشد. در اين مجموعه،مي توان چهار شاخص مولفه تمدن نوين اسلامي را به عنوان زيرمجموعه هاي اين بخش قرارداد
4- روابط بين الملل و تعامل با ملل اسلامي
حوزه هاي علميه در تدوين چشم انداز فرهنگي بايد در بخش بين الملل و تعامل با ملل اسلامي براي تحقق تمدن نوين اسلامي نيز برنامه و سياستگذاري داشته باشد. در اين مجموعه، ميتوان چهار شاخص مولفه تمدن نوين اسلامي را به عنوان زيرمجموعه هاي اين بخش قرارداد.
فهرست منابع:
1. ابن خلدون، عبدالرحمن،1375، مقدمه، ترجمه محمدپروين گنابادي، چاپ هشتم، تهران، انتشارات علمي-فرهنگي
2. آدمي،ابرقويي،1387، درآمدي بر دانشگاه تمدن ساز اسلامي، بايسته هاي نظري، تهران: انتشارات دفتر برنامه ريزي و مطالعات فرهنگي
3. اصفهاني، حسين بن محمد، 1415 ق، المفردات في غريب القرآن، دمشق: دارالعلم، الدارالشاميه
4. جان احمدي، فاطمه، 1388، تاريخ فرهنگ و تمدن اسلامي، تهران: انتشارات نشر معارف
5. جعفري، علامه محمد تقي، 1373، فرهنگ پيرو، فرهنگ پيشرو، جلد6، تهران: انتشارات علمي و فرهنگي
6. جوادي آملي، عبدالله، 1388جامعه در قرآن، تفسير موضوعي قرآن، قم: اسراء
7. جهان بين، فرزاد، معيني پور، مسعود، 1393، " فرآيند تحقق تمدن نوين اسلامي از منظر آيت الله خامنه اي" مطالعات انقلاب اسلامي، س 11، ش 39، صص 29-46
8. خامنه اي،سيدعلي، بيانات مقام معظم رهبري در ديدار رئيس و اعضاي مجلس خبرگان رهبري،14/6/92،
9. _، بيانات مقام معظم رهبري در اجلاس «علما و بيداري اسلامي» در تهران9/2/92
10. _، بيانات مقام معظم رهبري در ديدار جوانان استان خراسان شمالى23/7/ 91
11. _، بيانات مقام معظم رهبري در سالروز عيد سعيد مبعث29/4/88
12. _، بيانات مقام معظم انقلاب اسلامى در جمع دانشجويان و اساتيد دانشگاه صنعتى امير كبير9/12/ 79
13. _، بيانات مقام معظم انقلاب اسلامى در ديدار مردم شاهرود20/8/85
14. _، بيانات مقام معظم رهبرى در خطبه هاى نماز عيد فطر21/11/75
15. _، بيانات مقام معظم رهبري در ديدار جمعى از مداحان11/2/92
16. _، بيانات مقام معظم رهبرى خطبههاي نماز جمعه تهران14/11/90
17. _، بيانات مقام معظم انقلاب اسلامي در ديدار جمعى از كارگردانان سينما و تلويزيون23/3/85
18. _، بيانات مقام معظم رهبري در ديدار گروه كثيرى از پاسداران به مناسبت ميلاد امام حسين (ع) و روز پاسدار17/7/81
19. _، بيانات مقام معظم رهبري در ديدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى25/6/ 94
20. _، بيانات مقام معظم رهبري در ديدار عمومى بسيجي6/1/85
21. _، بيانات مقام معظم رهبري در ديدار دانشجويان6/5/92
22. _، بيانات مقام معظم رهبري در ديداربا اقشار مختلف مردم در روز نيمهي شعبان27/5/87
23. _، بيانات مقام معظم رهبري در ديدار علما، طلاّب و اقشار مختلف مردم شهر مقدس قم به مناسبت سالروز ۱۹ دى ماه19/10/ 75
24. _، بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار با علما و روحانيون در آستانه ماه مبارك رمضان3/10/76
25. _، بيانات مقام معظم رهبرى در پايان چهارمين مجمع بزرگ فرماندهان و مسؤولان دفاتر نمايندگي وليفقيه در سپاه27/6/ 70
26. _، بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار دانشجويان فردوسي مشهد25/2/86
27. _، بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار جمعى از اساتيد، فضلا، مبلّغان و پژوهشگران حوزه هاى علميه كشور8/9/86
28. _، بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار طلاب، فضلا و اساتيد حوزه علميه قم29/7/89
29. رجبي دواني، محمد حسين، خزاعي، علي، 1394، " تمدن نوين اسلامي اثر گذار بر ساخت دروني استحکام نظام جمهوري اسلامي ايران" مجموعه مقالات همايش ملي تمدن نوين اسلامي، دانشگاه شاهد، 16 مهر 94.
30. سپهري، محمد، 1385، تمدن اسلامي در عصر امويان، تهران:نورالثقلين
31. طوقاني، ابوذر، 1392،عوامل و زمينه هاي شکوفايي تمدن اسلامي، تهران: بي نا
32. عميد، حسن، 1389، فرهنگ فارسي عميد، جلد اول، تهران: انتشارات اشجع
33. فوزي، يحيي و صنم زاده، محمودرضا، 1391، " تمدن اسلامي از ديدگاه امام خميني" فصلنامه علمي-پژوهشي تاريخ و فرهنگ تمدن اسلامي، سال سوم، شماره 9
34. کرمر، جوئل،ال، 1375، احياي فرهنگي در عهد آل بويه، انسان گرايي در عصر رنسانس اسلامي، ترجمه محمدسعيد حنايي کاشاني، تهران: مرکز نشر دانشگاهي
35. ملاشاهي، مريم، 1394، "اقتضائات تحقق تمدن نوين اسلامي"مجموعه مقالات همايش ملي تمدن نوين اسلامي، دانشگاه شاهد، 16 مهر 94.
36. ملکي، حسن، 1393، " اخلاق، معنويت و تمدن اسلامي"، مطالعات معرفتي در دانشگاه اسلامي، دوره 17، ش 4
37. ملايي، حسن، 1394، جايگاه و کارکرد آموزه هاي مهدويت و انتظار در شکل گيري تمدن نوين اسلامي از ديدگاه امام خامنه اي"پژوهش هاي مهدوي، سال سوم،ش 12
38. مصطفوي، حسن، 1360، التحقيق في کلمات القرآن، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب
ولايتي، علي اکبر، 1384، پويايي فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، جلد1، تهران: وزارت امور خارجه، چاپ سوم