اخلاق حرفه‌ای عالمان مذاهب، راهکاری در تقريب مذاهب اسلامی

اخلاق حرفه‌ای عالمان مذاهب، راهکاری در تقريب مذاهب اسلامی

اخلاق حرفه‌ای عالمان مذاهب، راهکاری در تقريب مذاهب اسلامی

 

حامد نظرپور
دانشجوی کارشناسی ارشد ادیان و عرفان دانشگاه تهران

  

مقدمه
جاى هیچگونه تردیدى نیست که از جمله مهم ترین موضوعاتى که امروزه جهان اسلام با آن دست به گریبان است وحدت اسلامى است. وحدت عنصری از عتاصر اساسی زندگی و اصلی از اصول طبیعت و جهان آفرینش و یکی از لوازم فطرت انسانی است که مایه انس بشر است و ریشه در فطرت انسان دارد و منعکس کننده وحدت جهان آفرینش و وحدت نوع بشر است.
وحدت امت اسلامي، موضوعي نيست که در سده اخير مطرح شده باشد، بلکه وحدت اسلامی باور و اعتقادي راسخ است که ریشه در قرآن کريم و سنت نبوي، که محور مشترک تمام مذاهب و فرق اسلامي هستند، دارد و دعوت به توحيد کلمه و کلمه توحيد، اساسي ترين دعوت اسلامي به شمار مي رود. آموزه هاي قرآني ضمن تاکيد بر مرزبندي و جدا کردن صفوف از کفار و معاندان، به رفتار توام با رحمت و رأفت و وحدت و الفت ميان مسلمانان توصيه مي کند(محمدٌ رسول اللّه‏ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ) و مسلمانان را به اتحاد حول ریسمان محکم الهی فرا مي خواند(وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّه‏ِ جَمِيعا وَلاَ تَفَرَّقُوا) و از اتحاد و برادري به عنوان يک نعمت الهي ياد مي کند( و لو انفقت ما فی الارض جمیعا ما الفت بین قلوبهم و لکن الله الف بینهم) و تفرقه و منازعه در دین را مایه ضعف و سستی می خواند(وَلاَ تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ). این تاکیدها از يك سو مطلوبيت اين امر را نزد خداوند و اوليايش مى‏رساند و از ديگر سو رمز موفقيت و پيروزى مسلمانان را خاطر نشان می سازد.
 سيره پيامبر اکرم(ص) نيز بر همين روش دلالت دارد و منش و سلوک آن حضرت بازتاب همان دستورهاي خداوند در قرآن است. پیامبر اسلام که دعوت خود را با توحید آغاز کرده بودند، حتي تا هنگام رحلتشان، در راه استقرار توحيد و وحدت اسلامي و همبستگي مسلمين و از بين بردن ريشه‌هاي اختلاف و تفرقه تلاش کردند و حتي نگران بازگشت اختلافات قبيله‌اي و تفرقه در ميان مسلمين بعد از رحلتشان بودند و تعداد قابل توجهي از سخنان پيامبر گرامي اسلام (ص)، در جهت نفي تفرقه و نکوهش از آن و نهي مسلمين از امور تفرقه‌افکن و اختلاف برانگيز است.
همانطور که می دانیم منظور از وحدت و تقریب اسلامی ادغام مذاهب در یکدیگر نیست، بلکه تقريب مذاهب بيانگر بينش فکري و عملي در راستاي ايجاد ذهنيت مثبت و سازنده ميان پيروان مذاهب‌اسلامي نسبت به همديگر مي‌باشد که از طريق نفي تعصبات مذهبي و جزم نگري‌هاي غيرعلمي پيروان مذاهب‌اسلامي را به هم‌پذيري ديني و احترام به اصل تفاوت نظر در برخي از فروعات ديني فرا مي‌خواند. ولی با توجّه به آن مشترکاتی که وجود دارد، می توانند در مقابل دشمن مشترکشان موضعی واحد بگیرند.
يكى از ابعاد اساسى «وحدت‏» كه قابل بحث و بررسى مى‏باشد بعد راهبردى و راهكارى آن است؛ به اين معنى كه چگونه مى‏توان درجهان بحران زده و پر تشتت اسلام به اين پديده آرمانى دست‏يافت؟ یکی از مباحثی که راه را برای ارائه راهکار وحدت و تقریب هموار می کند علت یابی تفرقه است. به عبارت دیگر گام اول این است که بررسی کنیم چه عامل یا عواملی باعث تفرقه دینی میان مسلمانان شده است و در گام بعدی با جستجوی راهکارهایی برای از بین بردن این علتها، در تحقق وحدت اسلامی بکوشیم.
در این مقاله پس از بررسی اجمالی شماری از علل تفرقه و موانع تقریب مذاهب، عاملی که قرآن آن را به صراحت علت تفرقه می داند بررسی کرده و راهکارهایی برای رفع آن ارائه خواهیم کرد.

 علل تفرقه و موانع تقریب
الف) مروری کلی:
در مسير اتحاد اسلامي و همبستگي مسلمانان جهان همواره مشكلات و موانع گوناگون وجود داشته و دارد. در مجموع عواملي که باعث پراکندگي و تشتت جامعه اسلامي و در نتيجه، سوق مسلمانان به تعارض در حوزه مسائل ديني و اجتماعي می شود، را می توان به دو دسته عوامل دروني و عوامل بيروني تقسيم‌کرد. موانع بروني زائيده اغواگري ها و نيرنگ افكني ها و توطئه هاي پيدا و پنهان قدرت هاي استعماري جهان است كه اتحاد و همبستگي مسلمين را براي خود دردناك و تحمل ناپذير مي دانند و سعي دارند با ايجاد تفرقه و اختلاف و منازعه در ميان ملل مسلمان جهان مانع تشكيل جبهه توحيد و امت واحد اسلامي شوند.
موانع دروني را خود مسلمين به وجود مي آورند و مولود تفكرات يكسويه و تنگ نظري ها و نگرش هاي سطحي و تحركات و عملكردهاي خطرناك ناشي از آن مي باشد.
در مقايسه موانع بروني با موانع دروني، بدون هيچ شبهه و ترديدي خطر و آفات و آسيب ها و زيان هاي موانع دروني فزون تر و فاجعه آفرين تر مي باشد. لذا براي تحقق هدف مقدس تقريب و وحدت مذاهب اسلامي و تشكيل جبهه متحد و مقتدر مسلمين جهان بايد موانع دروني وحدت و همبستگي شناسايي و به طور دقيق بررسي و با تلاش هاي مستمر و روش هاي كارآمد مرتفع شوند.
از عوامل دروني تفرقه در جهان اسلام، مي‌توان به اين موارد اشاره کرد: اختلاف و تعدد مذاهب و عصبيت‌هاي مذهبي، سطحی نگری مسلمانان و عدم تحقیق و ژرف اندیشی، جهل متقابل، جعل و انتشار اتهامات يا اکاذيب و تبادل القاب و اوصاف نادرست، عصبيت‌هاي قومي و تعصب‌هاي اعتقادي و جمود فکري گروهي از فرق اسلامي و انحطاط اخلاقي و سقوط در پرتگاه بي بند و باري.
هر یک از این عوامل شایسته تحقیق و بررسی اند که در این مقاله نمی گنجد.

ب) علل تفرقه در آیات قرآن
از آنجا که یکی از منابع معرفتی مسلمانان و نسخه هدایت بشری قرآن کریم است، لازم است بررسی کنیم این کتاب وحیانی که چهارده قرن پیش از جانب خالق انسانها، که نسبت به احوال انسان و اتفاقات عالَم علم ازلی و ابدی دارد، بر پیامبر اسلام نازل شده است، علت افتراق در دین را چه می داند.  آیاتی که ناظر بر افتراق امت هاست متعدد است، اما چهار آیه در قرآن کریم پس از بیان افتراق در دین علت آن را نیز ذکر می کند، که در ادامه به بررسی آنها می پردازیم.
در سوره بقره آیه 213 آمده است: « وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ إِلاَّ الَّذينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ» (تنها (گروهى از) كسانى كه كتاب را دريافت داشته بودند، و نشانه‏هاى روشن به آنها رسيده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگرى، در آن اختلاف كردند.).
در آیه 19 از سوره آل عمران نیز خداوند می فرماید:« إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ».( دين در نزد خدا، اسلام (و تسليم بودن در برابر حق) است. و كسانى كه كتاب آسمانى به آنان داده شد، اختلافى (در آن) ايجاد نكردند، مگر بعد از آگاهى و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در ميان خود).
مورد بعدی سوره شوری آیه 14 است که می فرماید:« وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ» ( آنان پراكنده نشدند مگر بعد از آنكه علم و آگاهى به سراغشان آمد و اين تفرقه جويى بخاطر انحراف از حق (و عداوت و حسد) بود).
در سوره جاثیه آیه 17 نیز علت افتراق را اینگونه بیان میکند:« فَمَا اخْتَلَفُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ» (آنها اختلاف نكردند مگر بعد از علم و آگاهى و اين اختلاف بخاطر ستم و برترى‏جويى آنان بود).
در سه آیه اول بطور کلی افتراق در دین را بحث می کند. در آیه آخر نیز علت افتراق میان بنی اسرائیل را بیان می کند. می بینیم که خداوند تنها علت افتراق را «بغی» ذکر می کنند. بَغْی در لغت به معانی ظلم، فساد، طلب و خواستن ، فجور، حسد، کِبْر و خودبزرگ بینی ، تطاول و تجاوز از حدّ یا حقّ آمده است. برخی از این معانی ، از جمله طلب و حسد و کبر، معنای اصلی آن شمرده شده است ( رجوع کنید به معجم مقاییس اللغة؛لسان العرب؛ المفردات فی غریب القرآن؛ مجمع البحرین ذیل واژه ؛ معجم الفروق اللغوية، (342). به نظر راغب (همانجا) بغی در قرآن بیشتر به معنای نکوهیده آن به کار رفته است و به معنای طلب ، معمولاً به صیغة ثلاثی مجرّد مضارع (مانند یَبْغُون ) یا یکی از مشتقّاتِ باب افتعال (ابتغاءَ مرضاة الله ) آمده است ، در حالی که بغی به معنای ظلم و تجاوز از حدّ یا حقّ، بیشتر به صورت فعل ثلاثی مجرّد ماضی (بغی، بَغَتْ) دیده می شود. در احادیث نیز بغی به معانی تجاوز از حدّ، عدول از حق ، ظلم ، طلب رفعت و گردنکشی و بزرگی فروشی است (بحار الانوار ، 72/276و277؛ لسان العرب؛ مجمع البحرین، همانجا). در بسیاری احادیث خصلتی ناپسند و مستوجب کیفر دنیوی و اخروی دانسته شده است (بحار الانوار، 72/273-279). در برخی منابع علم اخلاق نیز، بغی به مفهوم اخیر یا به طور کلی به معنای «عصیان و سرباز زدن از اطاعت کسی که پیروی از وی واجب است »، یکی از پلیدترین انواع کبر شمرده شده است (جامع السعادات، 1/401).
اکثر مفسران اعم از اهل تشیع و تسنن در تفسیر این آیات نظر مشابهی دارند. برای نمونه نظر چند مفسر را بررسی می کنیم تا ببینیم علت اختلافات دینی و مذهبی چه بوده تا در جهت رفع آن راه حلی بیندیشیم.
علامه طباطبایی در توضیح این آیات بیان می دارند که این اختلاف، دینی و مذهبی بوده که باعث انشعابها و چند دستگی ها در بشر شده است؛ و این اختلاف را، بنا به فرموده خداوند، حاملان و علمای دین و کسانی که به کتاب خدا علم داشتند ایجاد کرده اند. در تفسیر المیزان می خوانیم که این آیات انگیزه این عالمان را بغی، که به معنای ظلم یا حسد است، سرکشی، طغیان و دشمنی میان خود معرفی می کنند. پس این اختلاف از جهت جهل و شبهه نبوده است بلکه بطور کلی تفرقه زمانی در دین آغاز شد که مردمی که قبلا علم به آنچه حق است داشتند ولی ظلم یا حسدی که بین خود معمول کرده بودند نگذاشت بر طبق علم خود عمل کنند و در نتیجه در دین خدا اختلاف به راه انداختند(ترجمه تفسیرالمیزان؛ 2/182و186؛ 18/42و 253).
وهبه الزحیلی نیز در تفسیر این آیات، اختلاف را در دین و بین علما و اهل نظر در کتاب آسمانی می دانند. ایشان اشاره می کنند که بنا به این آیات اختلاف آنها به خاطر تلاش برای دستیابی به حقیقت نبوده است که در این صورت معذور بودند، بلکه علت آن بغی و حسد و نزاع و طمع به دنیا و زینت آن بوده است. ایشان آیه17سوره جاثیه را هشداری برای مسلمانان می دانند که مثل بنی اسرائیل دچار این اختلاف نشوند (تفسیرالوسیط؛ 1/106؛ 3/2330و 2400).
تفسیر نمونه در شرح این آیات سرچشمه اختلافات مذهبی را نه جهل و بی خبری بلکه بغی، ظلم، ستمگری، لجاجت، انحراف آگاهانه از حق و اعمال نظرهای شخصی می داند و عاملان آن را نیز دانشمندان دنیا طلب و عوامل متعصب و کینه توز معرفی می کند(تفسیرنمونه؛ 2/96 و 20/381).
سید بن قطب نیز در تفسیر این آیات توضیح می دهد که این اختلاف به خاطر جهل به حقیقت نبوده است بلکه بعد از اینکه عالم شدند و با اینکه حق و مسیر صحیح را می دانستند به خاطر بغی و ظلم و حسادت و نزاع متفرق شدند. سپس بغی که سرچشمه اختلافات است را حسد، طمع، حرص و هوی و هوس معنا می کند و بیان می دارد که دو نفر بر اصل حقی که برایشان روشن شده اختلاف نمی کنند مگر اینکه در وجود یکی از آنها یا هر دو بغی باشد( فی ظلال القرآن؛ 1/21و38، 5/314و 3228).
شریف لاهیجی نیز در تفسیر خود بر این آیات علت و انگیزه اختلاف دینی را سرکشی و حسد و طلب ریاست می داند نه از جهت شبهه ای که عارض ایشان شده باشد( تفسیر شریف لاهیجی؛1/30).
سیوطی هم احادیثی نقل می کند که موید همان مطالب گذشته است(الدر المنثور؛2/1؛6/4).

نقش عالمان و اخلاق حرفه ای آنان در تقریب مذاهب اسلامی
می بینیم که در فرهنگ قرآنی در بحث اختلاف در دین دو نکته حائز اهمیت است. نکته اول اینکه عامل مهم ایجاد اختلاف، عالمان دینی هستند. همانطور که عالمان مهمترین عوامل ایجاد اختلافند در عین حال می توانند تاثیر گذارترین نقش را در ایجاد اتحاد مسلمین داشته باشند. اینجاست که با این تاکید قرآن کریم نقش عالمان دینی در تقریب مذاهب و اتحاد اسلامی بیش از پیش روشن می شود.
این تاکید بر نقش عالمان دینی در سخنان طلایه داران تقریب نیز دیده می شود. برای مثال امام خمینی(ره) در مورد گروههای موثر در اتحاد مسلمانان تاکید می کنند که: «دستة دیگر علمای اسلام هستند و مراجع عالی مقام هستند. آنها هم مسئولیتشان خیلی زیاد است. شاید به یک معنا مسئولیت علمای اسلام از همه کس‌زیادتر باشد»(صحیفه امام خمینی،2/35). مقام معظم رهبری نیز در این مورد اشاره می کنند که« مهمترین مسئولیت این کنفرانس و امثال آن، شناسایی مبانی وحدت و رفع موانع آن می باشد. به اعتقاد ما کوچکترین این موانع، ذهنیت عامه مردم است که باید اصلاح شود و این امر جز به دست علما، روشنفکران، نویسندگان و کسانی که قدرت هدایت افکار عمومی را دارند میسر نیست»(اتحاد و انسجام؛52). شیخ محمد غزالی (متوفی 1416ه.ق.) نیز  از عوامل مهم در شکل گیری وحدت میان توده های مردم را نقش عالمان دینی در کلیه ی فرقه های اسلامی می داند. او معتقد است اگر عالمان در سخنرانی ها، کنفرانس ها و نوشتارهای خود به موضوع وحدت توجه کنند جو جامعه اسلامی نیز به سوی وحدت پیش خواهد رفت( اتحاد و انسجام،492).
نکته دوم این است که عاملان تفرقه با اینکه علم به حقیقت دین داشتند به خاطر مقید نبودن به اخلاق فردی و حرفه ای خود و به عبارت دیگر ظلم و حسادت و رذیلت های اخلاقی، در دین اختلاف ایجاد کردند. بطور کلی هر فرد علاوه بر اینکه نسبت به رفتار خود دارای مسئولیت است و نسبت به تمام کسانی که باآنها در ارتباط است مسئولیت اخلاقی دارد، از حیث شغل و مقام اجتماعی که در جامعه دارد نیز مسئول است. به عبارت دیگر مسئولیت اخلاقی فرد علاوه بر اخلاق فردی شامل اخلاق شغلی و حرفه ای او نیز می شود( اخلاق حرفه ای؛100). این بحث شامل عالمان مذاهب مختلف نیز می شود. ایشان باید ضمن تهذیب نفس و پرهيز از پرخاشگرى، ناسزاگويى، هرزه گويى و بدزبانى، افراطي‌گري، غرور علمي، بزرگ‌نمايي و نبش قبر اختلافات، حمله عليه مقدسات، بي‌احترامي به ديگران و در یک عبارت دوری از هرگونه «بغی»، با یکدیگر روابط نيکو و تعامل سازنده داشته باشند.
یک عالم مذهبی از لحاظ اخلاق حرفه ای نباید علیه مذاهب اسلامی دیگر تبلیغ منفی کند. امروزه نيز در برخي از بلاد اسلامي هنوز هستند کساني که بنام شيعه و سني و يا ديگرفرق اسلامي با ديدگاه انحصاري و غيرقابل انعطاف به تبليغ منفي عليه ديگران مي‌پردازند. اين وظيفه خطير عالمان ديني است که از انجام چنین برخوردهاي سبک و منافي با مصالح امت‌اسلامي و تبليغات منفي عليه مذاهب‌اسلامي جلوگيري نمايند. پيشگام اين گونه حرکت‌هاي منفي و غيرمنطقي عده اي ازملاهاي بي سواد و يا کم سوادي هستند که به سادگي در دام طرفندهاي سياست بازان قرارگرفته و به خيال خدمت، به دين اسلام خيانت و جفا مي‌نمايند. پيروان مذاهب‌اسلامي حق دارند به طور آزادانه از آموزه‌ها و تعاليم مذهبي خويش تبليغ نمايند، اما نه منطق اسلامي و نه مصلحت جهان اسلامي و نه اصل اخوت و برادري به هيچکس اجازه نمي‌دهد که از تبليغات منفي عليه ساير مذاهب‌اسلامي استفاده نمايند.
عالمان و انديشمندان، بايد از اظهار نظرهايي كه سبب تحريك هم‌مذهبان آنان مي‌شود، جلوگيري كنند. حجم زيادى از كشمكش هاى شديد فرقه اى و واگرايى در جوامع دينى را مى توان معلول بى احترامى و عدم توجه متقابل گروه ها به باورها و مقدسات و در نتيجه تحريك عواطف و احساسات مذهبى يكديگر دانست. از نقاط آسیب پذیر وحدت مسلمانان ، کوتاه نگری و بزرگ نمایی اختلاف و حساسیت های بی مورد و بی جهت در پاره ای امور مذهبی است که بهانه دست دشمن می دهد و او را برای شکاف آفرینی و افزایش دامنه و حجم تبلیغات ضد انسجام اسلامی مهیا می سازد(درآمدی بر اتحاد ملی و انسجام اسلامی؛215).

نتیجه
با توجه به مطالب بیان شده و اهمیت اخلاق عالمان در تقریب مذاهب اسلامی در قرآن کریم، می توان اینگونه نتیجه گرفت که یکی از راهکارهای اساسی تقریب مذاهب اسلامی، محور قرار دادن اخلاق عالمان مذاهب است و برای تحقق تقریب مذاهب اسلامی باید عالمان دینی مذاهب مختلف متوجه اخلاق فردی و به خصوص اخلاق حرفه ای خود باشند. همچنین پیشنهاد می شود که در راستای علم اخلاق حرفه ای بر گرایش اخلاق عالمان دین( و یا عالمان و مبلغان دین) نیز با برگزاری کنفرانس، تالیف کتب و... بطور جدی تاکید و کار شود.

منابع
1) قرآن کریم، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی
2) اتحاد و انسجام، موسسه امام هادی(ع)، نشر پیام امام هادی(ع)، قم، چاپ اول1386
3) اخلاق حرفه ای، فرامرز قراملکی احد، نشر مولف، چاپ اول1382
4) الدر المنثور فى تفسير المأثور، سيوطى جلال الدين، نشر كتابخانه آية الله مرعشى نجفى، قم، 1404
5) المفردات فی غریب القرآن، حسین بن محمد راغب اصفهانی، چاپ محمد سید کیلانی ، تهران، 1332 ش
6) بحارالانوار، محمدتقی مجلسی، بیروت، 1403
7) ترجمه تفسير الميزان، موسوى همدانى سيد محمد باقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، قم، 1374
8) تفسير الوسيط( زحيلى)، زحيلى وهبة بن مصطفى، دار الفكر، دمشق، 1422
9) تفسير شريف لاهيجى،شريف لاهيجى محمد بن على، دفتر نشر داد، تهران، 1373
10) تفسير نمونه، مكارم شيرازى ناصر، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374
11) جامع السعادات، مهدی بن ابی ذرنراقی، چاپ محمود کلانتر، نجف، 1387
12)درآمدی بر اتحاد ملی و انسجام اسلامی، علی بابایی، نشر نور مطاف، قم، چاپ اول، 1386
12) صحیفه امام خمینی(ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، چاپ دوم، تهران، 1379
13) فى ظلال القرآن، سيد بن قطب بن ابراهيم شاذلي، نشر دارالشروق، بيروت- قاهره، 1412
14) لسان العرب، ابن منظور، بیروت 1408/ 1988
15) مجمع البحرین، فخرالدین بن محمد طریحی، چاپ احمد حسینی، تهران 1362ش
16) معجم الفروق اللغویة، حسن بن عبدالله عسکری، الحاوی لکتاب ابی هلال العسکری و جزءاً من کتاب السید نورالدین الجزائری ، قم 1412
17) معجم مقاییس اللغة،ابن فارس، چاپ عبدالسلام محمد هارون ، قم 1404